در این دیدار این پزشک پیشکسوت در سخنانی با اشاره شرایط تحصیلاش در کشور آمریکا و چگونگی آشناییاش با شرایط جنگی روایت میکند: من در ابتدای جنگ معاون درمان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی بودم و دوره جراحی عروق و تروما را در آمریکا در فیلادلفیا، مدیکال کالج آو پنسیلوانیا، کشوری که همواره شرایطی شبیه به جنگ داشت، گذرانده بودم.
تفریح سیاهپوستان این منطقه تیراندازی به یکدیگر بود و ما مرتب با مجروحین تیرخورده مواجه بودیم و من به طریقی نحوه درمان بیماران با گازهای شیمیایی را نیز در آمریکا آموخته بودم بنابراین قبل از آمدن به ایران با شرایط جنگی آشنا بودم.
اوایل جنگ بیمارستانها در زیر چادر و نه به شکل بیمارستانهای صحرایی امروز، بلکه شبیه به شکل سوله بودند. هر چه دشمن قدرت حمله بیشتری پیدا میکرد ما نیز بیشتر قدرت دفاعی پیدا میکردیم. روزی دوبار به بیمارستان حمله میشد اما بمبهایی که بر روی بیمارستان میریخت به مدد و یاری خداوند منفجر نمیشدند، من در دوران جنگ امدادهای غیبی و معجزات زیادی را به چشم دیدم.
یک جراحی نادر در بیمارستان صحرایی
یادم میآید رزمندهای که ترکش به «قائده شریان آئورت» وی اصابت کرده بود را آوردند و من انگشتم را بر روی پارگی آئورت او گذاشته و جلوی خونریزی را که مانند فوارهای بود گرفتم، علی رغم نبود امکانات، قطعهای از «پریکارد» یا نرم شامه قلب را برداشتم و روی سوراخ گذاشته و دور تا دور آن را به آئورت دوختم و این رزمنده که در شرایط بسیار بدی بود، زنده ماند.
ما همه امکاناتی را که آن زمان در بیمارستانهای مجهز شهرها داشتیم به بیمارستانهای صحرایی در جبههها انتقال داده بودیم مثلا یک سری دستگاههای پُرتابل رادیولوژی زیمنس را برای بیمارستان شهدای تجریش خریده بودیم و از آنجایی که من خودم رئیس بیمارستان بودم، دستور دادم آنها را به جبهه منتقل کنند زیرا امام خمینی (ره) فرموده بودند حرف اول را جنگ میزند و باید همه چیز در اختیار جبهه باشد بنابراین همه شرایط ارائه خدمت در دوران جنگ را فراهم میکردیم.
آشنایی با بزرگترین چالش پزشکان در جنگ تحمیلی
یکی از اصولی که در همه جای دنیا رعایت میشود، هزینه اثربخشی است؛ این یعنی ما نباید تنها یک بیمار را در نظر بگیریم بلکه باید سلامتی آحاد جامعه را در نظر بگیریم. تریاژ موضوعی است که مورد قبول دنیا است و ما در دوران جنگ با مشکل تریاژ روبهرو بودیم. تریاژ یعنی اگر قرار بود بنده مجروحی را عمل کنم که جراحی وی ۱۰ ساعت به طول میانجامید و در مقابل تعدادی مجروح دیگر داشتیم که میتوانستند طی این۱۰ ساعت عمل شوند؛ اولویت با این ۱۰ بیمار بود و سپس بیماری که کار طولانی داشت.
پزشکان دوران جنگ دارای سلامت معنوی هستند
یکی از خصوصیات اخلاقی ایرانیها این است که در شرایط سختی و بحران متحد میشوند و من مطمئنم اگر خدایی ناکرده دوباره کشور دچار بحران جنگ شود، رزیدنتهایی که اکنون تربیت میشوند نیز در جبههها حضور یافته و به رزمندگان خدمت میکنند. گرچه دشمن همواره بدبینیهایی را به جامعه القا میکند اما اینگونه نیست که ما به قهقرا رفته باشیم و پزشکان این دوره نیز مانند پزشکان دوران جنگ، دارای سلامت معنوی هستند ولی اخلاق پزشکی چیزی نیست که درس بدهیم باید خودمان الگوی اخلاق باشیم تا دانشجویان نیز از ما الگو بگیرند.
خدمتگذاری واقعی من در جبهههای جنگ بود
من تنها جایی که احساس میکردم واقعا خدمتگذار هستم در جبهههای جنگ بود و همانجا بیدرنگ نتیجه خدمت خود را میدیدم. در عملیات «کربلای ۴»، طی ۱۰ شب نتوانستم خواب کافی داشته باشم اما آنقدر انگیزه بالا و هدف مقدس بود که همه سختیها را تحمل میکردیم و برای ادامه کار خود همواره کم و کاستیها را به نیروهای سپاه مطرح میکردیم تا برطرف شود. به هرحال دوران دفاع مقدس بهترین و مقدسترین دوران زندگی من بود.