به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، اگر بخواهیم تاریخچه ای گذرا از روند تشکیل حفاظت اطلاعات در این نهاد انقلابی را مرور کنیم باید گفت که حفاظت اطلاعات در گذشته بخشی از واحد اطلاعات سپاه بود.
ماموریت آن زمان واحد اطلاعات سپاه نیز مقابله با ضد انقلاب، گروهک های نفاق و گروه هایی که به نحوی مقابل نظام جمهوری اسلامی توطئه می کردند، بود.
بالاخره ضرورت صیانت از آن نهاد انقلابی نوپا حکم می کرد که احتمال داده شود گروهک های ضدانقلاب نیز نفوذی هایی در مجموعه سپاه داشته باشند یا به نحوی با نفوذ در اطلاعات سپاه، بتوانند اطلاعات را به نااهلان منتقل کنند.
به همین جهت بخشی در واحد اطلاعات تشکیل شد که نام آنرا «حفاظت پرسنل» گذاشته بودند و این روند تا تشکیل وزارت اطلاعات در سال 63 ادامه داشت.
پس از این اتفاق مهم در عرصه اطلاعاتی کشور، واحد اطلاعات سپاه به سه بخش تقسیم شد؛ یک بخش با وزارت اطلاعات ادغام شد، بخش دیگر واحد اطلاعات سپاه را با وظایف جدیدش که صرفاً اطلاعات نظامی بود، تشکیل داد و بخش سوم هم به عنوان حفاظت اطلاعات سپاه باقی ماند. در واقع می توان گفت آغاز تشکیل سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در سال 63 بدین صورت بود.
هرچند در ابتدای فعالیت این نهاد مهم در سپاه نیز مشکلات فراوانی بر سر راه بود که یکی از مهمترین آنها نبود آموزه های مکتوب، نیروهای باسابقه و محلی برای انتقال آموزشها و تجربیات بود به عبارت دیگر یک کار کاملاً خودکفا، خود اتکا، مستقل، با تکیه بر تجارب شخصی و سازمانی خود سپاه شکل گرفت.
* چرا والفجر 8 ؟
یکی از مسائلی که در زمان بررسی ابعاد اجرای عملیات والفجر 8 از سوی فرماندهان آن زمان دفاع مقدس مطرح شده آن بود که احساس می شد حتماً این عملیات را باید با قدرت انجام داد و یکی از نقاط قدرت و قوت هم رعایت مسائل حفاظتی است یعنی باید بتوانیم دشمن را کاملاً غافلگیر کنیم تا موفق شویم. چون تقریباً در همه مناطق خصوصاً جنوب، دشمن منطقه را کاملاً مسلح کرده بود. لذا شکست ها یا به عبارت دیگر عدم الفتح های گذشته، همه فرماندهان و مسئولان را به این نقطه رساند که در عین تقویت نیروهای خودی، سازماندهی، آموزش، انتخاب محل مناسب و ضربه پذیر دشمن، نکته دیگری را هم که باید خوب دقت شود، رعایت کامل مسائل حفاظتی است.
لذا این مهم با همکاری کامل، درک ضرورت درست از مسائل حفاظتی و آمادگی های خوبی که ایجاد شد، محقق گشت و دشمن 100 درصد غافلگیر شد .در این غافلگیری به حدی بود که تا دو سه روز اول فکر می کردند عملیات اصلی در منطقه دیگری است زیرا هور به عنوان منطقه فریب انتخاب شده بود و همه تلاش رزمندگان و فرماندهان هم این بود که دشمن متوجه منطقه هور شود که شد.
این فریب استراتژیک موجب شد تا دشمن تمام تلاشش را صرف هور کند و از منطقه فاو غافل شود. لذا یکی از پارامترهایی که موثر واقع شد همین رعایت مسائل حفاظتی بود. بر این اساس اوج مسائل حفاظتی را می توان عملیات والفجر 8 دانست.
در این بین برای از بین بردن تمرکز دشمن در پوشش عملیات والفجر 8 ، سه کار مهم انجام گرفت .اولین اقدام انتخاب منطقه فریب بود. قبل از عملیات والفجر 8 ، سپاه و ارتش با هم عملیات مشترک انجام می دادند، اما دراین مقطع از جنگ قرار شد سپاه و ارتش هر کدام خودشان به صورت مجزا تک بزنند .بر این اساس ارتش، شلمچه و سپاه، فاو را انتخاب کرد و مقرر شد هر کدام موفق شدند آن منطقه اصلی باشد. علاوه بر این سپاه عملیات دیگری هم در منطقه ام الرصاص و بوآرین انجام داد که قرارگاه نجف مسئول آن بود که این هم در واقع یک تک پشتیبانی بود. یک سری اقدامات مهندسی هم در منطقه سومار انجام شد که این منطقه هم منطقه فریب بود.
دشمن به لحاظ حساسیت منطقه فاو و به لحاظ کنترل و دیده بانی، در منطقه از دکل های 42 متری استفاده می کرد که این ها هر کدام از هم 100 متر فاصله داشتند. کلیه جاده های منطقه به ویژه جاده هایی که عمود بر رودخانه اروند بودند زیر دید دشمن بودند و به راحتی می توانستند ببینند.
ارتش بعث هفته ای یکبار عکسبرداری هوایی انجام می داد که تغییرات زمین تجمعات جدید و احداثات جدید را بتواند کشف کند. دستگاه های «رازیت» در اختیار عراق بود که کلیه رفت و آمد خودروها و نوع خودروها را هم ثبت می کرد.
همچنین طایفه هایی در آن منطقه بودند که اقوامی در عراق و منطقه بصره داشته و با آنها در ارتباط بودند و می توانستند عامل جمع آوری اطلاعات شوند. از سوی دیگر گروه هایی مثل منافقین، عوامل سلطنت طلب و خلق عرب هم بودند که وظیفه جمع آوری اطلاعات و جاسوسی را برای دشمن داشتند. معابر آبی هم در نخلستان ها وجود داشت که به وسیله یک قایق کوچک به راحتی می شد از طریق آب اطلاعات کسب کرد.
منافقین در آن موقع با جاسوسی تلفنی هم خیلی اطلاعات جمع می کردند. یک پست شنودی هم عراق در شمال دریاچه نمک در محل لشکر 26 پیاده خود مستقر شده بود که این پست شنود، با فعال کردن یک دکل در اول جاده «ام القصر» تا عمق 60 کیلومتری جبهه ایران را می توانست شنود کند.
از همه این ها گذشته، کمک های اطلاعاتی غرب و شرق را در ادامه عکس های ماهواره ای و نیز حضور تیم های گشتی عراق در منطقه که دو دسته بودند؛ مردان قورباغه ای که تا حد ساحل می آمدند و به شناسایی و گزارش گیری از منطقه ساحلی می پرداختند و چند بار هم مشاهده شد که ارتباطات سیمی ما را هم با وصل کردن سیم به سیم های ارتباطی مان شنود کرده اند که ما چک می کردیم و به سرعت قطع می کردیم. یک تیم دیگر هم داشتند که در عمق کار می کردند اولین مأموریت شان هم ارتباط با جاسوس هایشان بود و کارشان بررسی تغییرات، جابجایی ها و گفتارهایی که به گوششان می رسید حتی شایعات داخل را هم به دشمن اطلاع می دادند. از خساراتی که به عراق طی این عملیات وارد شد، می شد به راحتی به سرمایه گذاری عظیم عراق در حفظ آن منطقه پی برد. یعنی این طور نبوده که عراق فکر حمله به این منطقه را نمی کرده که تأسیسات دفاعی و نیز اقدامات شناسایی و اطلاعاتی نسبت به آن انجام دهد. از این جهت با ورود دقیق و حساب شده حفاظت اطلاعات و انجام اقدامات حفاظتی شدید، در واقع حفاظت اطلاعات یک نقش اساسی و کلیدی را با اقدامات خود در عملیات والفجر هشت انجام داد.
* نقش حفاظت اطلاعات در عملیات والفجر 8
تفسیر اقدامات سپاه در این زمینه نیز بحث گسترده ای است. اولین مسئله حفاظت عقبه بود. یعنی اقدامات حفاظتی در منطقه خارج از منطقه نبرد؛ اقداماتی مثل استقرار نیرو در عقبه، حرکت شبانه نیروها و استقرار در مناطق روستایی و خانه های مسکونی، ارتباطات با رمز، کنترل فعالیت افراد غیر و حذف و انتقال غیرمحسوس افراد مشکوک از منطقه.
در زمینه نقل و انتقالات، کنترل شدید روی ترددهای نیروها، ارائه سهمیه به یگان ها برای تردد و جابه جایی، توجیه حفاظتی رانندگان و استفاده از وسایل نقلیه شخصی و عمومی جهت انتقال نیرو و تجهیزات و عدم شک آفرینی برای دشمن نیز اقدامات حفاظتی خوبی انجام گرفت.
همچنین در رابطه با عملیات مهندسی هم با تمرکز کردن مرکز طراحی و اجرا و عدم احداث مواضع پدافندی تا زمان شروع عملیات، انجام فعالیت مهندسی در شب و احداث جاده زیر پوشش نخلستان و انتقال نامحسوس و مخفی دستگاه های مهندسی صورت می گرفت. در زمینه توجیه فرماندهان هم اقدامات سنجیده ای صورت گرفت. از جمله منع تردد با خودرو فرماندهی و برگزاری جلسات تحت حفاظت خاص، عدم ورود علنی و احتیاط در فعالیت ها.
در زمینه شناسایی هم اقدامات حفاظتی صورت گرفت. از جمله تمرکز قرارگاه شناسایی، اجرای حداکثر حفاظت بر روی عناصر شناسایی، استفاده از نیروهای مجرب، ممنوعیت ارتباط با دیگران و عقبه به جز فرمانده مشخص، افزایش عملیات فریب شناسایی در منطقه ای که به عنوان منطقه عملیات فریب انتخاب شده بود و توجیه نیروهای شناسایی به جهت این که در صورت کشف و اسارت به دست دشمن در توجیه عملیات چه بگویند( مثلاً عنوان شود عضو یگان نیروی دریایی هستند)
منطقه نبرد نیز از مردم محلی تخلیه و علت هم اقدامات عراق برای بمباران منطقه اعلام شد. کلیه نیروهای مسلح هم از منطقه خارج گردیده و فقط نیروهای سپاه و آن هم افراد عمل کننده در عملیات در منطقه مستقر شدند و بهانه این کار هم تقسیم خطوط پدافندی میان نیروها اعلام شد.
در زمینه اقدامات حفاظتی درباره فرماندهان هم کالک عملیات رده بندی شده و کالک عملیاتی که قبل از این تا رده فرمانده گروهان یکی بود، حیطه بندی شد.
* 1370؛ تصویب ساختار
مأموریت سازمان حفاظت اطلاعات سپاه نیز در سال 1370 به تصویب مقام معظم رهبری رسید تا به عنوان یک سازمان مستقل، به شکل سلسله مراتب مستقل و متمرکز در تابعیت مستقیم فرماندهی معظم کل قوا، کشف، شناسایی، بررسی، پیگیری، مقابله و خنثی سازی طرح ها، برنامه ها و فعالیت هایی که منجر به براندازی، جاسوسی، خرابکاری و اختلال در مأموریت سپاه و مقابله با نفوذ جریانات انحرافی در درون سپاه است مورد پیگیری قرار بگیرد.
یادمان باشد در صورت وقوع هرگونه حمایتی از سوی دشمنان، جنگ آینده نیز یک جنگ حفاظتی است، پس هر کس بتواند حفاظتش را کامل تر، دقیق تر و بدون عیب انجام دهد موفق خواهد بود. اگر در آن زمان حفاظت درصدی از موفقیت ها بود، این بار حفاظت، اصلی بی بدیل است.
* یک خاطره حفاظت اطلاعاتی از رهبر انقلاب
«... ما والفجر هشت را که حرکت نشدنی و باور نکردنی است، داشتیم... حتماً می دانید که اطلاعات در جنگ نقش بسیار مهم و فوق العاده ای دارد؛ اما زیر دید این ماهواره ها، ده ها هزار نیرو رفتند تا پای اروندرود و دشمن نفهمید! با شیوه های عجیب و غریبی که می دانم شماها چیزی از آنها نمی دانید. اینها با کامیون، با وانت، به شکل های گوناگون مثل این که گویا هندوانه بار کرده اند، توانستند ده ها هزار نیروی انسانی را با پوشش های عجیب و غریب و در شب تاریکی که ماه هم در آن شب ها نبود، به کناره اروندرود منتقل کنند...»