باید اعتراف کرد در 250 سال اخیر سه منطقه اورآسیا ـ قفقاز، منطقه
جنوبغرب آسیا و خلیجفارس و منطقه خاورمیانه این چنین شرایطی را با همه
پیچیدگیهای تاریخیـ سیاسی و جغرافیایی خود طی نکرده است. بخشی از
رفتارهای ترکیه متاثر از شرایط سخت ژئوپلیتیک این کشور است.
موقعیت ژئوپلیتیک ترکیه به گونهای است که این کشور را در سه راهی تردید
جهانی، قارهای و منطقهای قرار داده است. علاوه بر این دشواریهای داخلی و
قومیتی نیز به محدودیتهای رفتاری ترکیه بیشتر دامن میزند.
به نظرم مهمترین دلیل عصبانیت رهبران ترک در مواجهه با ایران و روسیه ناشی
از ضعفهای شدید ترکیه در برابر این دو کشور در حوزه ژئوپلیتیک و
ژئواستراتژیک باشد و همین مساله باعث شده تا ترکیه نتواند در سطح مناسبات و
مناقشات منطقهای راهبردهای سیاسی، نظامی و امنیتی خود را با ژئوپلیتیک
خود هماهنگ کند.
علاوه بر این ایران و روسیه در چند حوزه موثر ژئوپلیتیک غلبه مطلق بر کدهای
ترکیه دارند. ترکیه در ترسیم امنیت منطقهای خود با دشواریهایی مواجه است
که بدون مشارکت و همراهی مستمر همسایگان و همپیمانانی همچون ایران و روسیه
نمیتواند اهداف خود را پیش ببرد.
از طرف دیگر، ترکیه در قاعده بازی موثر منطقهای و جهانی، نقش خود را به
بیرون از صفحه شطرنج و اتکای بیش از حد به مهرههای فراقارهای و
فرامنطقهای بهویژه آمریکا منتقل میکند و این موضوع بزرگترین ضعف
راهبردی حال حاضر دولتمردان ترک است لذا ترکیه که در حال منزوی شدن در صحنه
دیپلماتیک جهانی است، در حال حاضر در بالاترین سطح ممکن تاوان اشتباهات
استراتژیک خود را پس میدهد.
تاوانی که نتیجه نگرش ابزاری آمریکا و غرب به آنکارا بوده و بازیگران و
مداخلهگران منفعتطلب غرب، با استفاده از نقش معبری ترکیه تلاش کردهاند
این کشور را از جنبههای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک، جایگزین خلأ قدرتی سازند
که بهواسطه انقلابهای عربی و جابهجایی حکومتها در منطقه ایجاد شده است.
این یک بعد اصلی قضیه است.
بعد دیگری که رهبران ترک را بهشدت نگران میکند، احتمال گرفتار شدن در
چالشهای فراگیر داخلی است و این مساله در حال حاضر اتاق فکر آنکارا را
بیشتر از هر موضوع دیگری نگران میسازد.
به نظرم بعد دوم تاثیر بیشتری بر اتخاذ تصمیمات عجولانه سران ترکیه در حال حاضر دارد و به اتخاذ تصمیمات هزینهبری منجر میشود.
تصمیمات متعدد اشتباهی که اردوغان و برخی از اعضای کابینه وی در ماههای
اخیر اتخاذ کردهاند، اعتبار منطقهای و بینالمللی این کشور بین قارهای
را تحتالشعاع قرار داده و این مساله امروز به گسترش تنش با روسیه و
تردیدهای جدی با ایران منجر شده است.
تنشها و تردیدهایی که نهتنها سابقه آن در تاریخ معاصر پیدا نمیشود بلکه
در نوع خود خاص بوده و زمینهساز اختلافات اساسی شده که ممکن است در آینده
به مراحل حساسی نیز برسد.علاوه بر این، تنش و تردیدهای فعلی، خط بطلانی بر
حسننیت حاصل از مناسبات طولانیمدت ترکیه با همسایگان کشیده و فضای ضد
امنیتی حاکم میکند.
اهمیت استراتژیک ویژه ایران در جهان که نسبت به زمان قبل در حال افزایش
است، قابل مقایسه با اهمیت معبری ترکیه که در حال تضعیف است، نیست.
از سوی دیگر، رفتار هیجانی اردوغان و برخی از رهبران ترک، لنز روابط آنکارا ـ تهران را هم تار کرده است.
این مساله به نفع دو کشور و منطقه نیست و از نگاه ژئوپلیتیک ترکیه را که
ماهیت معبری دارد و در کنار محدودیتهای متعدد ژئوپلیتیک بویژه ژئوپلیتیک
انرژی بهره چندانی نمیبرد، بیشتر گرفتار میکند.
ترکیه همچون عربستان سعودی و متحدان کوچکاندام عربیاش در اردوگاه سنتی
اعراب، در صورت تداوم روند فعلی، گرفتار مصائب پرهزینه داخلی خواهد شد.از
طرفی، اقتصاد ترکیه بیش از حد وابسته به صادرات و واردات است و چنین
اقتصادی تاب و تحمل فراز و نشیبهای متعدد سیاسی را ندارد.
این در حالی است که ایران علاوه بر سرآمدی ژئوپلیتیکی خود نسبت به ترکیه، از بازوان ِژئوپلیتیکی اعتقادی قدرتمندی همچون حزبالله لبنان، انصارالله یمن و گروههای مشابه اسلامی برخوردار است که تا شعاع 1400 کیلومتری مرزهای ایران بهصورت راهبردی فعال و تاثیرگذارند.
به همین دلیل رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه میخواست از طریق
گروههای تروریستی خشن و وحشی به سرکردگی داعش، سرنگونی دولت بشار اسد را
تسریع کرده و یک رژیم سنی مذهب را حتی افراطگرا در کنار مرزهایش مستقر
کرده و بر آن تسلط داشته باشد.
اردوغان به اندازهای از این مساله اطمینان داشت که صریحا گفت پوتین حتما بشار اسد را رها میکند.
اینگونه رفتارها در وهله اول نشان از عدم درک ژئوپلیتیک تحولات پیچیده
پیرامون ترکیه داشته و در وهله دوم نشان از بیثباتی و سردرگمی در رفتارهای
منطقهای رهبران ترکیه و عصبانیت آنان از رفتار منطقی و همراه با
دغدغههای واقع بینانه ایران در قبال تحولات منطقه دارد.