گروه جنگ نرم مشرق - از قدیمالایام، ضربالمثلی وجود داشته که میگوید "ماه پشت ابر نمیماند". حکایت این روزهای قصه "فرود بر ماه" و آن نمایش حرفهای که امروز به طنزی مضحک بدل شده است را میتوان مصداق بارز همین ضرب المثل دانست. «پاتریک مورِی» (T. Patrick Murray) کارگردان آمریکایی پس از 16 سال رازی بسیار بزرگ را فاش کرد: «فرود بر ماه توسط آمریکا، یک دروغ بزرگ بود». علت این تعلل 16 ساله، پیمان و قرارداد 88 صفحهای بود که او را متعهد به حفظ این راز تا 15 سال بعد کرد. او در سال 1999، سه روز پیش از مرگ «استنلی کوبریک» -یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما- در مصاحبهای رسما از وی شنید که او شخصا فیلم دروغین فرود بر ماه را ساخته است. اکنون، افشای این دروغ بزرگ و انتشار فیلم مصاحبه به عنوان سند ادعا، آبروی آمریکا را در سطح جهانی برده است.
به این جمله «نیل آرمسترانگ» (اولین مردی که گفته شد پای بر روی ماه گذاشته است) در 20 جولای 1994 کمی پیش از مرگش توجه کنید: «ایدههای بزرگ و پیشرفتهای کشفنشده برای کسانی است که لایههای حفاظتی حقیقت را حذف کنند». و حالا میتوانید اشاره و اعتراف تلویحی وی نسبت به دروغ بزرگ قرن یعنی "فرود بر ماه" را به خوبی دریابید.
از 40 سال پیش که قضیه فرود بر ماه از سوی سازمان ناسا به مردم جهان اطلاع داده شد، دو دسته مخاطب در قبال این موضوع شکل گرفتند. دسته اول، بر این موضوع باور دارند که آمریکا تا به حال 6 مرتبه موفق به فرود بر کره ماه شده و اما دسته دوم که تعدادشان کمتر است، این موضوع را دروغ و افسانهبافی آمریکا میدانند. اما حقیقت تلخی که چندی قبل توسط پاتریک موری فاش شد، جولای سال گذشته در پی بالاگرفتن بحث بر سر صحت یا کذب قضیه، از سوی "باز آلدرین" (یکی از سه فضانورد سفر به ماه) انکار شد و وی خطاب به منتقدان اعلام کرد که "بهتر است به جای سخنان بیهوده، به فکر یک عقل سلیم برای خود باشید". وجدان آلدرین بالاخره در 6 نوامبر 2014 او را تسلیم کرد و در صفحه توئیترش اینچنین نوشت: "زمان اعتراف است. ماموریت آپولو 11 ساختگی و تمامی فیلم دروغ محض بود". وی در جای دیگر گفته بود: "به واقع شرم دارم از گفتن این حقیقت. ما به دنیا دروغ گفتم چون میخواستیم پیشدستی کنیم و به اذهان عمومی بگوییم که در رقابت فضایی با شوروی از آن جلوتریم". حالا دیگر، همه معادلات به هم ریخت و آبروی آمریکا در عرصه مسائل علمی و بخصوص فضایی رفته است.
پیش از این، سوالات متعددی درباره فیلم ارائه شده از فرود انسان آمریکایی بر سطح کره ماه مطرح شده بود که آمریکا و مقامات فضایی ناسا در هر وهله که محققان، روزنامهنگاران و دانشمندان از آنها در مورد این قضیه سوال کردند، آنها را متهم به توطئهپردازی نمودند. در ذیل، از 5 منظر به چرایی این فرود قلابی میپردازیم:
1. انگیزه خلق این دروغ بزرگ: چرا آمریکا باید دروغ فرود بر ماه را میساخت؟ پاسخ این سوال نزد «ژوزف فارل» (Joseph Farrel) و «هنری استیونس» (Henry Stevens) است. این دو نویسنده معتقدند که دانشمندان نازی در سال 1943 به تکنولوژی بشقاب پرنده رسیدند و پس از جنگ جهانی دوم، آمریکاییها با توسل بر زور، دانش آنها را در خدمت خود قرار دادند. آنها بر این باورند که قصه حمله بیگانگان فضایی به زمین، نقابی است که آمریکا برای پنهان کردن تکنولوژی بشقاب پرنده ساخت. «جان اف کندی» -رییس جمهور سابق آمریکا- در همان اوایل دوران ریاست جمهوری خود از تکنولوژی بشقاب پرنده که میراث دانشمندان آلمانی بود، باخبر شد و بلافاصله پی به پتانسیل تبلیغاتی آن جهت تسخیر بازارهای انرژی بینالمللی برد و بنابراین بهطور رسمی طی یک سخنرانی پیشدستی کرد و از ناسا خواست که انسان را به کره ماه بفرستد. سفر انسان آمریکایی به کره ماه مساوی بود با تسخیر اذهان به نفع آمریکا جهت فتح بازارها. دو گمانه در مورد تفکر کندی وجود دارد: یکی اینکه کندی واقعا موضوع را جدی دانسته و گمان میکرده که با این بلوف ناسا را در عمل انجام شده قرار میدهد و در نتیجه تا آخر دهه 1960 برای سفر به ماه اقدام میکند؛ و دوم اینکه میخواسته تکنولوژی عجیب و بینظیر بشقاب پرنده را در آن زمان از دست «دولت در سایه» (دستهای مافیا در پشت پرده سیاست آمریکا) خارج کرده و به دست بگیرد.
پس از مرگ کندی، ناسا خشمگین از دردسری که کندی برایش ایجاد کرده بود، به فکر مخفی نگاهداشتن راز بزرگ بشقاب پرنده افتاد و بناراین آن را در حد ساخت یک موشک تقلیل داد. یکی از متفکرین دولت در سایه آمریکا، ایده سفر قلابی به ماه را طراحی کرد و بدین وسیله راز بشقاب پرنده از همه جهانیان پنهان ماند. از سوی دیگر، برای آمریکا بسیار اهمیت داشت که در اوج جنگ سرد، صورت شوروی {سابق} را به خاک بمالد. البته باید گفت که میلیونها دلار از هزینهای که سرمایهداران هیجانزده آمریکایی از سفر به ماه در اختیار ناسا قرار دادند، توسط مقامات ارشد این سازمان خورده شده چرا که عملا مقداری از این پول، هزینه ساخت یک فیلم قلابی به نام هزینه سفر به ماه اعلام شده بود.
2. چه کسی فیلم سفر به ماه را ساخت: در اوایل 1964، «استنلی کوبریک» -کارگردان شهیر سینما- در گیر و دار ساخت فیلم «دکتر استرنج لاو» از پنتاگون درخواست کرد که یک فروند از هواپیماهای بی-52 خود را در اختیار وی قرار دهد. پنتاگون، درخواست وی را رد کرد. دلیل این رد درخواست این بود که موضوع فیلم کوبریک به هجو و نقد ارتش آمریکا و سیاست هستهای آمریکا اشاره داشت. کوبریک هم با استفاده از جلوههای ویژه، هواپیمای بی-52 را شبیهسازی کرد. این شگرد و مهارت بینظیر کوبریک در شبیهسازی، زیر ذرهبین دقیق نخبگان دولت در سایه و دانشمندان ناسا قرار گرفت و آنها با خود گفتند که «اگر یک نفر با چنین بودجه محدودی چنین اثری خلق میکند، پس با بودجه نامحدود چه خواهد کرد؟".
به راستی هیچکس نمیداند که دستان پشت پرده چگونه کوبریک را مجبور یا متقاعد به ساختن فیلم قلابی سفر به ماه کردند. اما نزدیکترین گمانه این است که «رائول کوبریک» -برادر کوبریک- رهبر حزب کمونیست آمریکا بود که شدیدا هم تحت پیگرد دولت آمریکا قرار داشت؛ نخبگان سیاست با استفاده از این کارت، کوبریک که به داشتن عزت نفس معروف بود را به تسلیم واداشتند. اما یک فرضیه دیگر هم هست که آزاده بودن وی را زیر سوال میبرد و آن این است که کوبریک معامله کرد. او دو چیز خواست: اول اینکه، بودجه نامحدودی برای ساخت فیلم «اودیسه:2001» فراهم شود. دوم اینکه، از آن پس هر چه دلش خواست بدون ممیزی و سانسور ساخته شود.
3. رخدادهای همزمان: کوبریک در سال 1964 کلید ساخت اودیسه فضایی: 2001 را زد و در همان سال هم پروژه «آپولو» (سفر به ماه) کلید خورد. ساخت فیلم کوبریک در سال 1968 به اتمام رسید و در 20 جولای 1969 هم بود که بشر ظاهرا (!) برای اولین بار بر ماه قدم گذاشت. نکته بسیار قابل توجه اینکه «فردیک اوردوِی" (Frederick Ordway) -دانشمند ناسا- هم در پروژه آپولو دست داشت و هم در آن زمان مشاور ارشد کوبریک برای فیلم او بود.
کوبریک برای اینکه ماه را به خوبی شبیهسازی کند، از لنزهایی استفاده کرد که فیلم را غنی و گسترده نشان دهند. بدین ترتیب، صحنهها که در واقع در استودیوی وی فیلمبردای شده، بسیار شبیه سطح کره ماه است.
4. ترفند هالیوودی: کسی نمیداند که استنلی کوبریک برای ساخت فیلم سفر به ماه در اتاق کار شخصی و محرمانهاش چگونه کار کرد؛ اما او تکنیکی داشت به نام «نورافکنی جلونما» که آن را وی ابداع نکرد اما ارتقا داد و از طریق آن شبیهسازی بینظیری از محیط ارائه میداد. با توسل بر این تکنیک، تابلو یا عکس قرار داده شده در پشت شخص چنان طبیعی در قاب دوربین جا میگرفت که گویی در همان صحنه قرار دارد و حرکت شخصیت در جلوی تصویر شبیه به حرکت وی در محیط است. شرکت 3M به سفارش کوبریک صفحه شیشهای 4 میلیمتری متشکل از صدها هزار لایه شیشه بسیار نازک به نام "اسکاچ لایت" را ساخت که نقش اصلی را در اجرای این تکنیک ایفا کرد. بدین ترتیب، بازیگر در مقابل اسکاچلایت میایستد و انگار که در یک محیط واقعی قرار دارد. وقتی به صحنه اول فیلم اودیسه فضایی این کارگردان توجه کنید، به قدرت تکنیک نورافکنی جلونما پی خواهید برد. کوبریک برای پوشش چند بعدی تصاویر آن فیلم، یک تیم خبره را برای تهیه تصاویر اکتاکروم 8 در 10 به اسپانیا فرستاد. در قضیه فیلم قلابی فرود بر ماه هم از این ترفند بهره برد.
اگر امروزه با استفاده از تکنولوژی برنامههای گرافیکی، درجه اشعه گاما و یا کنتراست را بالا ببرید، به خوبی خواهید دید که پرتوهای اسکلاچلایت در تصویر دیده میشود. زمان پرتوافکنی به صفحه اسکاچلایت قاعدتا باید بخش انتهایی آن مشخص میشد، اما کوبریک مانند یک شعبدهباز که ابزار شعبده خود را در زیر آستین بلندش پنهان میکند، با قراردادن اشیا در جلوی این قسمت، مانع از انعکاس آن در تصویر شد.
5. تکنیک عمق میدان دید: استنلی کوبریک از لنزی استفاده کرد که دو شی جدا از هم را در مقابل دوربین 70 میلی در یک سطح تمرکز قرار میداد. تکنیک عمق میدان دید، تصاویر جذاب را میطلبد تا تاثیرگذاریاش در دید مخاطب به شدت خود را نشان دهد. وی، برای خلق فضای سطح کره ماه، تصاویر از قبل آماده را کاملا در پشت سر و نزدیک به فضانوردان قرار داد تا میدان دید متمرکز بیشتری را به چشمان ما بدهد. متخصصان با تمرکز بسیار بر تصاویر فضانوردان و با بهرهگیری از تکنولوژی امروزی، به این نتیجه رسیدند که در زمان عکسبرداری از سه فضانورد، فیزیک پویایی لنز و عمق میدان دید دچار ضعف میشود.
علمیترین انتقاد نسبت به فرود بر ماه
طی سالهای اخیر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران اشکالات قابل توجهی را به فیلم لحظه فرود بر ماه وارد کردهاند (گزارش کامل نظریات تئوری توطئه را از اینجا بخوانید). یکی از مستدلترین انتقاداتی که بر فرود انسان بر کره ماه وارد شده، این است که تکان خوردن پرچم آمریکا در باد بسیار غیرمنطقی است؛ چرا که در سطح کره ماه هوا وجود ندارد. صاحبان این نظریه، معتقدند که در تصاویر در چند نقطه تابش نور به سطح کره ماه دیده میشود و این در حالیست که فقط یک منبع تابش نور به سطح ماه وجود دارد و آن خورشید است. اگر به سایه دو فضانورد در فیلم نگاه کنید، زاویه این سایهها با هم فرق دارد و این در حالیست که سایه حاصل از تابش نور آفتاب در هر دو انسان در یک زاویه قرار خواهد گرفت. کوبریک از نورهای مختلف استودیو استفاده کرده و دیگر ذهنش به این نکته ریز نرسیده است.
آنها بر این باورند که برای به اهتزاز درآمدن پرچم پارچهای، باد شدیدی لازم است. کدام جو کره ماه این باد را بوجود آورده است؟ پرچم باید آویزان دیده میشد. برای عبور از کمربند «وان آلن» (کمبربند کهکشانی) و مواجهه با باد خورشیدی، تجهیزات فوقالعاده پیچیدهای مورد نیاز است. راهپیمایی فضایی و خروج از سفینه در خارج از کمربند «وان آلن» صرفا در بخش سایه کره زمین و در امتداد دامنه کشیده شده خطوط میدان که تقریبا زمین به آن سایه انداخته، ممکن است. درجه حرارت برذره باد خورشیدی در مدار کره زمین و ماه، ۱۰ هزار درجه کلوین میباشد. اگر فضانورد دارای کلاه و در قسمت جلوی سر دارای حفاظ شیشهای باشد، این حرارت به صورت تابشی و ماکروویو با عبور از شیشه، کله فضانورد را در دم میجوشاند. هر ماده شفافی که نور از آن عبور کرده و امکان دید به فضانورد میدهد، این پرتوها را از خود عبور خواهد داد.
علاوه بر این، ماه به طور دائم توسط شهاب سنگهای خیلی ریز که با سرعت بیست هزار مایل در ساعت حرکت میکنند، در حال بمباران شدن است. برای این که تصور درستی داشته باشید، گلوله یک تفنگ با سرعت ۸۰۰ مایل بر ساعت حرکت میکند. ماه هم هیچ اتمسفری ندارد که سرعت این شهاب سنگ ها را کم کند. اگر یکی از فضانوردان یا یکی از واحدهای ماهنشین توسط یکی از این شهاب سنگها ضربهای ببیند، حتی اگر این شهاب سنگ به اندازه یک دانه برنج باشد، آن وقت کار تمام است. عجیب این که ناسا در آن زمان اصلاً نگران چنین موضوعی نبوده است
نکته دیگر اینکه ماه بر روی زمین که ۲۵۰ هزار مایل با آن فاصله دارد، نور میاندازد؛ برای این که چنین سطحی به این روشنایی به خواهد وجود داشته باشد، حتما برای هر کس کورکننده خواهد بود. بنابراین، اصلاً امکان ندارد که با تکنولوژی آن روز و حتی امروز به توان عکسهایی گرفت که ظاهر هم بشود. اما تصاویری که فضانوردان گرفتند، کوچکترین مشکلی نداشت. نیل آرامسترانگ اولین انسانی که مثلا پا بر روی ماه گذاشت، در سالهای واپسین عمر دچار بیماری روحی شد، چرا که تمام عمرش مجبور بود با این دروغ زندگی کند. هیچگاه دیده نشد که فضانوردانی که به اصطلاح بر روی ماه راه رفتند، در یک جمع مردمی از جزئیات این سفر حرف بزنند. به راستی چه میتوانستند در مورد کرهای که اصلا قادر به سفر به آن نبودند و آن را ندیدند، بگویند. از طرفی، ناسا و سازمان سیا هم آنها را به شدت تهدید کرده بود.
تشعشعات عظیم موجود در کمربند «ون آلن»، تشعشعات خورشیدی، پرتوهای کیهانی، روشنایی خیرهکننده خورشید، کنترل دما و خیلی از مشکلات دیگر به هیچ موجود زندهای اجازه نمیدهد که با چنین سطحی از تکنولوژی که ما در اختیار داریم، از اتمسفر خارج شود. چگونه فضانوردان با لباس فضایی و در معرض نور خورشید کامل و گرمایی که در خلأ موجود در سطح ماه با درجه حرارت ۲۵۶ درجه آنها را احاطه کرده بود، روی ماه پیاده روی کردند.
شوروی، فقط یک برنامه فتح ماه سرنشیندار را برنامه ریزی کرد. کیهاننوردهای شوروی وقتی که از کمربند «ون آلن» بالاتر رفتند، جزغاله شدند. این کشور، هیچگاه دوباره تلاشی برای فرستادن انسان به کمربند «ون آلن» یا بالاتر از آن صورت نداد؛ و سوال هر عقل سلیمی این است: "وقتی که انسان نمیتواند از تشعشعات سنگین کمربند «ون آلن» جان سالم به در ببرد، چگونه میتواند بر روی ماه فرود آید؟
آمریکا در کمال بیشرمی از خلق یک اندیشه کذایی بهرهها برد. این بود که «اگر ما می توانیم به ماه سفر کنیم، دیگر موجودات زنده کیهان هم میتوانند به زمین ما سفر کنند. سناریوی حمله بیگانگان به زمین، از آن زمان مرسوم شد. افشاگریهای اخیر درباره طبیعت کلاهبردار ناسا و برنامه کذایی فضایی آپولو که توسط اداره اطلاعات و دیگر نهادهای حقیقتیاب صورت گرفت، موجب سیل تبلیغات و برنامه تلویزیونی شد تا مردم فریبخورده در خواب عمیق جهالت باقی بمانند. بلندپروازترین آنها برنامههای تلویزیونی و سینمایی "آپولو ۱۳” و "از زمین تا ماه” است.
"جی وایدنر" کارشناس برجسته و بینالمللی جلوههای ویژه رایانهای به سراغ موضوع استنلی کوبریک رفته و معتقد است که بخشی از وجود کوبریک میخواسته به ما که فرزندان فردا برایش بودهایم، بگوید که این یک دروغ بزرگ بوده و برای همین عمدا نشانههایی از تکنیکهایش را در فیلم جا گذاشته است. اما تعدادی از کارشناسان این فرضیه را باطل میدانند و معتقدند که علت وجود این نقصانها این بوده که در آن زمان جلوههای ویژه پیشرفته وجود نداشته و از طرف دیگر کوبریک مثل همه کارگردانهای سینما دارای ضعفهایی بوده است.
شاید اگر به فیلم گفتگوی موری و کوبریک توجه کنیم، به راحتی پی به سنگینی عذاب وجدان بر روح کوبریک ببریم. کوبریک این کارگردان شهیر با بیان یک جمله خیلی چیزها را به ما میگوید: «به من رشوه دادند تا این فیلم را بسازم. من سازنده یکی از بزرگترین فریبها و دروغهای قرن هستم. نمیدانم که اگر این پیشنهاد را به آنها میدادند این کار را میکردند یا نه. اما من این کار را کردم. نیکسون نمایش سفر به ماه میخواست و این برای ناسا همه چیز بود. ما نه تنها به مردم خودمان که به مردم جهان دروغ گفتیم. آری، فرود بر ماه دروغی بزرگ و زشت بود که من آن را به تصویر درآوردم».
آمریکا و دولت نیکسون در اوج رقابت با شوروی و فضای جنگ سرد، نیازمند یک عملیات فریب بود تا شوروی را به محاق رقابت فضایی با خود بیاندازد و از اقتصادش غافل نماید. شوروی نیز بازی خورد و درگیر رقابت فضایی شد و از سال 1969 یعنی زمان فرود دروغین بر ماه تا زمان فروپاشی شوروی در سال 1989، این کشور همچنان درگیر این رقابت بود و هزینه اقتصادی گزافی ناشی از این فریب تحمل کرد. رقابت تسلیحاتی، متغیرهای ضعف اجتماعی در کنار این فشارهای اقتصادی موجب فروپاشی شوروی بزرگ شد (گزارش کامل استراتژی فریب آمریکا را میتوانید از اینجا بخوانید). حالا، پس از سالها که نظریهپردازان تئوری توطئه بارها فرود به ماه را زیر سوال بردند، قویترین مدرک مستند برای اثبات این دروغ بزرگ با افشای مصاحبه 16 سال پیش به دنیا ارائه شد.
سفر به ماه تا به حال هیچوقت توسط انسان صورت نگرفته است و این عمل به دلایل علمی فوقالذکر در گزارش، عملا غیرممکن است. آمریکا پس از طراحی بزرگترین دروغ علمی تاریخ، علاوه بر تحقق استراتژی فریب و به زمین زدن شوروی، بازارهای جهانی را به دست گرفت، اختلاس مالی بزرگی از جیب سرمایهداران پروژه کرد، حال و هوای افتضاحات جنگ ویتنام را عوض کرد، سناریوی حمله موجودات فضایی به زمین و نقش ناجی بودن آمریکا را خلق کرد و اذهان عمومی مردم جهان را تا سالها در اختیار گرفت؛ این برای آمریکا یعنی همه چیز.
«در دروغ بزرگ، همیشه قدرت معینی از قابلیت باور کردن وجود دارد. چرا که افراد زیادی از یک ملت، همیشه تحت تأثیر عواطف به راحتی گول میخورند، حالا به عمد یا به سهو. آنها به سبب سادگی و بیآلایشی و صداقت باورشان، راحتتر قربانی یک دروغ بزرگ میشوند تا یک دروغ کوچک. چرا که آنها خودشان در موارد کوچک، دروغ های کوچک میگویند و از گفتن دروغهای بزرگ شرم دارند (و دولتمردان در این مورد شرم و ملاحظهای ندارند). هرگز به ذهن این مردم خطور نمیکند که دروغهای خیلی بزرگ بسازند و هرگز هم باور ندارند که دیگران چنان گستاخ باشند که این چنین صداقت را بدنام کنند ولو این که مدارک این چنین دروغی را برای ذهن آنها ثابت کنند، آن هم به طور آشکار؛ آنها باز هم به دروغ بودن آن دروغ بزرگ شک دارند و همچنان فکر می کنند که حتماً توضیحی وجود دارد. چنین دروغ بزرگ گستاخانهای همیشه رد پاهایی پشت سر خود به جای میگذارد، حتی پس از این که سرهم بندی شد و توسط متخصصهای جهانی دروغگویی و تمام کسانی که برای دروغ گفتن در هر دروغگویی با هم همکاری میکنند، به عنوان یک حقیقت شناخته شد. این افراد، در حال حاضر به خوبی میدانند که چگونه از این دروغها برای اهداف توسعهطلبانه خود استفاده کنند».
منابع:
http://huzlers.com/buzz-aldrin-admits-apollo-11-moon-landings-fake-simply-set-see-tweet/
http://realitysandwich.com/23226/kubrick_apollo/
http://yournewswire.com/stanley-kubrick-confesses-to-faking-the-moon-landings/
http://fa.alalam.ir/news/1768998
http://shatteringthematrix.com/profiles/blog/show?id=2127676%3ABlogPost%3A700730&xgs=1&xg_source=msg_share_post#.VnUUCb_kjdg
http://waiting.ir/armstrong/%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%83%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D9%85-%D9%83%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D9%8A-%D9%85%D8%A7%D9%87/
http://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-3170726/If-think-moon-landing-fake-need-new-brain-Professor-Brian-Cox-Buzz-Aldrin-slam-Twitter-conspiracy-theorists-doubt-Apollo-11-mission.html
به این جمله «نیل آرمسترانگ» (اولین مردی که گفته شد پای بر روی ماه گذاشته است) در 20 جولای 1994 کمی پیش از مرگش توجه کنید: «ایدههای بزرگ و پیشرفتهای کشفنشده برای کسانی است که لایههای حفاظتی حقیقت را حذف کنند». و حالا میتوانید اشاره و اعتراف تلویحی وی نسبت به دروغ بزرگ قرن یعنی "فرود بر ماه" را به خوبی دریابید.
از چپ به راست: نیل آرمسترانگ، مایکل کولینز، و باز آلدرین
از 40 سال پیش که قضیه فرود بر ماه از سوی سازمان ناسا به مردم جهان اطلاع داده شد، دو دسته مخاطب در قبال این موضوع شکل گرفتند. دسته اول، بر این موضوع باور دارند که آمریکا تا به حال 6 مرتبه موفق به فرود بر کره ماه شده و اما دسته دوم که تعدادشان کمتر است، این موضوع را دروغ و افسانهبافی آمریکا میدانند. اما حقیقت تلخی که چندی قبل توسط پاتریک موری فاش شد، جولای سال گذشته در پی بالاگرفتن بحث بر سر صحت یا کذب قضیه، از سوی "باز آلدرین" (یکی از سه فضانورد سفر به ماه) انکار شد و وی خطاب به منتقدان اعلام کرد که "بهتر است به جای سخنان بیهوده، به فکر یک عقل سلیم برای خود باشید". وجدان آلدرین بالاخره در 6 نوامبر 2014 او را تسلیم کرد و در صفحه توئیترش اینچنین نوشت: "زمان اعتراف است. ماموریت آپولو 11 ساختگی و تمامی فیلم دروغ محض بود". وی در جای دیگر گفته بود: "به واقع شرم دارم از گفتن این حقیقت. ما به دنیا دروغ گفتم چون میخواستیم پیشدستی کنیم و به اذهان عمومی بگوییم که در رقابت فضایی با شوروی از آن جلوتریم". حالا دیگر، همه معادلات به هم ریخت و آبروی آمریکا در عرصه مسائل علمی و بخصوص فضایی رفته است.
پیش از این، سوالات متعددی درباره فیلم ارائه شده از فرود انسان آمریکایی بر سطح کره ماه مطرح شده بود که آمریکا و مقامات فضایی ناسا در هر وهله که محققان، روزنامهنگاران و دانشمندان از آنها در مورد این قضیه سوال کردند، آنها را متهم به توطئهپردازی نمودند. در ذیل، از 5 منظر به چرایی این فرود قلابی میپردازیم:
1. انگیزه خلق این دروغ بزرگ: چرا آمریکا باید دروغ فرود بر ماه را میساخت؟ پاسخ این سوال نزد «ژوزف فارل» (Joseph Farrel) و «هنری استیونس» (Henry Stevens) است. این دو نویسنده معتقدند که دانشمندان نازی در سال 1943 به تکنولوژی بشقاب پرنده رسیدند و پس از جنگ جهانی دوم، آمریکاییها با توسل بر زور، دانش آنها را در خدمت خود قرار دادند. آنها بر این باورند که قصه حمله بیگانگان فضایی به زمین، نقابی است که آمریکا برای پنهان کردن تکنولوژی بشقاب پرنده ساخت. «جان اف کندی» -رییس جمهور سابق آمریکا- در همان اوایل دوران ریاست جمهوری خود از تکنولوژی بشقاب پرنده که میراث دانشمندان آلمانی بود، باخبر شد و بلافاصله پی به پتانسیل تبلیغاتی آن جهت تسخیر بازارهای انرژی بینالمللی برد و بنابراین بهطور رسمی طی یک سخنرانی پیشدستی کرد و از ناسا خواست که انسان را به کره ماه بفرستد. سفر انسان آمریکایی به کره ماه مساوی بود با تسخیر اذهان به نفع آمریکا جهت فتح بازارها. دو گمانه در مورد تفکر کندی وجود دارد: یکی اینکه کندی واقعا موضوع را جدی دانسته و گمان میکرده که با این بلوف ناسا را در عمل انجام شده قرار میدهد و در نتیجه تا آخر دهه 1960 برای سفر به ماه اقدام میکند؛ و دوم اینکه میخواسته تکنولوژی عجیب و بینظیر بشقاب پرنده را در آن زمان از دست «دولت در سایه» (دستهای مافیا در پشت پرده سیاست آمریکا) خارج کرده و به دست بگیرد.
پس از مرگ کندی، ناسا خشمگین از دردسری که کندی برایش ایجاد کرده بود، به فکر مخفی نگاهداشتن راز بزرگ بشقاب پرنده افتاد و بناراین آن را در حد ساخت یک موشک تقلیل داد. یکی از متفکرین دولت در سایه آمریکا، ایده سفر قلابی به ماه را طراحی کرد و بدین وسیله راز بشقاب پرنده از همه جهانیان پنهان ماند. از سوی دیگر، برای آمریکا بسیار اهمیت داشت که در اوج جنگ سرد، صورت شوروی {سابق} را به خاک بمالد. البته باید گفت که میلیونها دلار از هزینهای که سرمایهداران هیجانزده آمریکایی از سفر به ماه در اختیار ناسا قرار دادند، توسط مقامات ارشد این سازمان خورده شده چرا که عملا مقداری از این پول، هزینه ساخت یک فیلم قلابی به نام هزینه سفر به ماه اعلام شده بود.
{$sepehr_media_1300133_400_300}
فرود بر کره ماه
2. چه کسی فیلم سفر به ماه را ساخت: در اوایل 1964، «استنلی کوبریک» -کارگردان شهیر سینما- در گیر و دار ساخت فیلم «دکتر استرنج لاو» از پنتاگون درخواست کرد که یک فروند از هواپیماهای بی-52 خود را در اختیار وی قرار دهد. پنتاگون، درخواست وی را رد کرد. دلیل این رد درخواست این بود که موضوع فیلم کوبریک به هجو و نقد ارتش آمریکا و سیاست هستهای آمریکا اشاره داشت. کوبریک هم با استفاده از جلوههای ویژه، هواپیمای بی-52 را شبیهسازی کرد. این شگرد و مهارت بینظیر کوبریک در شبیهسازی، زیر ذرهبین دقیق نخبگان دولت در سایه و دانشمندان ناسا قرار گرفت و آنها با خود گفتند که «اگر یک نفر با چنین بودجه محدودی چنین اثری خلق میکند، پس با بودجه نامحدود چه خواهد کرد؟".
به راستی هیچکس نمیداند که دستان پشت پرده چگونه کوبریک را مجبور یا متقاعد به ساختن فیلم قلابی سفر به ماه کردند. اما نزدیکترین گمانه این است که «رائول کوبریک» -برادر کوبریک- رهبر حزب کمونیست آمریکا بود که شدیدا هم تحت پیگرد دولت آمریکا قرار داشت؛ نخبگان سیاست با استفاده از این کارت، کوبریک که به داشتن عزت نفس معروف بود را به تسلیم واداشتند. اما یک فرضیه دیگر هم هست که آزاده بودن وی را زیر سوال میبرد و آن این است که کوبریک معامله کرد. او دو چیز خواست: اول اینکه، بودجه نامحدودی برای ساخت فیلم «اودیسه:2001» فراهم شود. دوم اینکه، از آن پس هر چه دلش خواست بدون ممیزی و سانسور ساخته شود.
3. رخدادهای همزمان: کوبریک در سال 1964 کلید ساخت اودیسه فضایی: 2001 را زد و در همان سال هم پروژه «آپولو» (سفر به ماه) کلید خورد. ساخت فیلم کوبریک در سال 1968 به اتمام رسید و در 20 جولای 1969 هم بود که بشر ظاهرا (!) برای اولین بار بر ماه قدم گذاشت. نکته بسیار قابل توجه اینکه «فردیک اوردوِی" (Frederick Ordway) -دانشمند ناسا- هم در پروژه آپولو دست داشت و هم در آن زمان مشاور ارشد کوبریک برای فیلم او بود.
اوردوی در سمت چپ تصویر و کوبریک در سمت راست تصویر
کوبریک برای اینکه ماه را به خوبی شبیهسازی کند، از لنزهایی استفاده کرد که فیلم را غنی و گسترده نشان دهند. بدین ترتیب، صحنهها که در واقع در استودیوی وی فیلمبردای شده، بسیار شبیه سطح کره ماه است.
4. ترفند هالیوودی: کسی نمیداند که استنلی کوبریک برای ساخت فیلم سفر به ماه در اتاق کار شخصی و محرمانهاش چگونه کار کرد؛ اما او تکنیکی داشت به نام «نورافکنی جلونما» که آن را وی ابداع نکرد اما ارتقا داد و از طریق آن شبیهسازی بینظیری از محیط ارائه میداد. با توسل بر این تکنیک، تابلو یا عکس قرار داده شده در پشت شخص چنان طبیعی در قاب دوربین جا میگرفت که گویی در همان صحنه قرار دارد و حرکت شخصیت در جلوی تصویر شبیه به حرکت وی در محیط است. شرکت 3M به سفارش کوبریک صفحه شیشهای 4 میلیمتری متشکل از صدها هزار لایه شیشه بسیار نازک به نام "اسکاچ لایت" را ساخت که نقش اصلی را در اجرای این تکنیک ایفا کرد. بدین ترتیب، بازیگر در مقابل اسکاچلایت میایستد و انگار که در یک محیط واقعی قرار دارد. وقتی به صحنه اول فیلم اودیسه فضایی این کارگردان توجه کنید، به قدرت تکنیک نورافکنی جلونما پی خواهید برد. کوبریک برای پوشش چند بعدی تصاویر آن فیلم، یک تیم خبره را برای تهیه تصاویر اکتاکروم 8 در 10 به اسپانیا فرستاد. در قضیه فیلم قلابی فرود بر ماه هم از این ترفند بهره برد.
اگر امروزه با استفاده از تکنولوژی برنامههای گرافیکی، درجه اشعه گاما و یا کنتراست را بالا ببرید، به خوبی خواهید دید که پرتوهای اسکلاچلایت در تصویر دیده میشود. زمان پرتوافکنی به صفحه اسکاچلایت قاعدتا باید بخش انتهایی آن مشخص میشد، اما کوبریک مانند یک شعبدهباز که ابزار شعبده خود را در زیر آستین بلندش پنهان میکند، با قراردادن اشیا در جلوی این قسمت، مانع از انعکاس آن در تصویر شد.
تکنیک نورافکنی جلونما که منجر به خلق صحنه طبیعی فرود بر ماه شد
5. تکنیک عمق میدان دید: استنلی کوبریک از لنزی استفاده کرد که دو شی جدا از هم را در مقابل دوربین 70 میلی در یک سطح تمرکز قرار میداد. تکنیک عمق میدان دید، تصاویر جذاب را میطلبد تا تاثیرگذاریاش در دید مخاطب به شدت خود را نشان دهد. وی، برای خلق فضای سطح کره ماه، تصاویر از قبل آماده را کاملا در پشت سر و نزدیک به فضانوردان قرار داد تا میدان دید متمرکز بیشتری را به چشمان ما بدهد. متخصصان با تمرکز بسیار بر تصاویر فضانوردان و با بهرهگیری از تکنولوژی امروزی، به این نتیجه رسیدند که در زمان عکسبرداری از سه فضانورد، فیزیک پویایی لنز و عمق میدان دید دچار ضعف میشود.
{$sepehr_media_1300169_400_300}
پا گذاشتن قلابی بشر بر سطح کره ماه
علمیترین انتقاد نسبت به فرود بر ماه
طی سالهای اخیر بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران اشکالات قابل توجهی را به فیلم لحظه فرود بر ماه وارد کردهاند (گزارش کامل نظریات تئوری توطئه را از اینجا بخوانید). یکی از مستدلترین انتقاداتی که بر فرود انسان بر کره ماه وارد شده، این است که تکان خوردن پرچم آمریکا در باد بسیار غیرمنطقی است؛ چرا که در سطح کره ماه هوا وجود ندارد. صاحبان این نظریه، معتقدند که در تصاویر در چند نقطه تابش نور به سطح کره ماه دیده میشود و این در حالیست که فقط یک منبع تابش نور به سطح ماه وجود دارد و آن خورشید است. اگر به سایه دو فضانورد در فیلم نگاه کنید، زاویه این سایهها با هم فرق دارد و این در حالیست که سایه حاصل از تابش نور آفتاب در هر دو انسان در یک زاویه قرار خواهد گرفت. کوبریک از نورهای مختلف استودیو استفاده کرده و دیگر ذهنش به این نکته ریز نرسیده است.
آنها بر این باورند که برای به اهتزاز درآمدن پرچم پارچهای، باد شدیدی لازم است. کدام جو کره ماه این باد را بوجود آورده است؟ پرچم باید آویزان دیده میشد. برای عبور از کمربند «وان آلن» (کمبربند کهکشانی) و مواجهه با باد خورشیدی، تجهیزات فوقالعاده پیچیدهای مورد نیاز است. راهپیمایی فضایی و خروج از سفینه در خارج از کمربند «وان آلن» صرفا در بخش سایه کره زمین و در امتداد دامنه کشیده شده خطوط میدان که تقریبا زمین به آن سایه انداخته، ممکن است. درجه حرارت برذره باد خورشیدی در مدار کره زمین و ماه، ۱۰ هزار درجه کلوین میباشد. اگر فضانورد دارای کلاه و در قسمت جلوی سر دارای حفاظ شیشهای باشد، این حرارت به صورت تابشی و ماکروویو با عبور از شیشه، کله فضانورد را در دم میجوشاند. هر ماده شفافی که نور از آن عبور کرده و امکان دید به فضانورد میدهد، این پرتوها را از خود عبور خواهد داد.
علاوه بر این، ماه به طور دائم توسط شهاب سنگهای خیلی ریز که با سرعت بیست هزار مایل در ساعت حرکت میکنند، در حال بمباران شدن است. برای این که تصور درستی داشته باشید، گلوله یک تفنگ با سرعت ۸۰۰ مایل بر ساعت حرکت میکند. ماه هم هیچ اتمسفری ندارد که سرعت این شهاب سنگ ها را کم کند. اگر یکی از فضانوردان یا یکی از واحدهای ماهنشین توسط یکی از این شهاب سنگها ضربهای ببیند، حتی اگر این شهاب سنگ به اندازه یک دانه برنج باشد، آن وقت کار تمام است. عجیب این که ناسا در آن زمان اصلاً نگران چنین موضوعی نبوده است
نکته دیگر اینکه ماه بر روی زمین که ۲۵۰ هزار مایل با آن فاصله دارد، نور میاندازد؛ برای این که چنین سطحی به این روشنایی به خواهد وجود داشته باشد، حتما برای هر کس کورکننده خواهد بود. بنابراین، اصلاً امکان ندارد که با تکنولوژی آن روز و حتی امروز به توان عکسهایی گرفت که ظاهر هم بشود. اما تصاویری که فضانوردان گرفتند، کوچکترین مشکلی نداشت. نیل آرامسترانگ اولین انسانی که مثلا پا بر روی ماه گذاشت، در سالهای واپسین عمر دچار بیماری روحی شد، چرا که تمام عمرش مجبور بود با این دروغ زندگی کند. هیچگاه دیده نشد که فضانوردانی که به اصطلاح بر روی ماه راه رفتند، در یک جمع مردمی از جزئیات این سفر حرف بزنند. به راستی چه میتوانستند در مورد کرهای که اصلا قادر به سفر به آن نبودند و آن را ندیدند، بگویند. از طرفی، ناسا و سازمان سیا هم آنها را به شدت تهدید کرده بود.
تشعشعات عظیم موجود در کمربند «ون آلن»، تشعشعات خورشیدی، پرتوهای کیهانی، روشنایی خیرهکننده خورشید، کنترل دما و خیلی از مشکلات دیگر به هیچ موجود زندهای اجازه نمیدهد که با چنین سطحی از تکنولوژی که ما در اختیار داریم، از اتمسفر خارج شود. چگونه فضانوردان با لباس فضایی و در معرض نور خورشید کامل و گرمایی که در خلأ موجود در سطح ماه با درجه حرارت ۲۵۶ درجه آنها را احاطه کرده بود، روی ماه پیاده روی کردند.
{$sepehr_media_1300177_400_300}
5 دلیل کاملا مستدل برای اثبات دروغ بزرگ
شوروی، فقط یک برنامه فتح ماه سرنشیندار را برنامه ریزی کرد. کیهاننوردهای شوروی وقتی که از کمربند «ون آلن» بالاتر رفتند، جزغاله شدند. این کشور، هیچگاه دوباره تلاشی برای فرستادن انسان به کمربند «ون آلن» یا بالاتر از آن صورت نداد؛ و سوال هر عقل سلیمی این است: "وقتی که انسان نمیتواند از تشعشعات سنگین کمربند «ون آلن» جان سالم به در ببرد، چگونه میتواند بر روی ماه فرود آید؟
آمریکا در کمال بیشرمی از خلق یک اندیشه کذایی بهرهها برد. این بود که «اگر ما می توانیم به ماه سفر کنیم، دیگر موجودات زنده کیهان هم میتوانند به زمین ما سفر کنند. سناریوی حمله بیگانگان به زمین، از آن زمان مرسوم شد. افشاگریهای اخیر درباره طبیعت کلاهبردار ناسا و برنامه کذایی فضایی آپولو که توسط اداره اطلاعات و دیگر نهادهای حقیقتیاب صورت گرفت، موجب سیل تبلیغات و برنامه تلویزیونی شد تا مردم فریبخورده در خواب عمیق جهالت باقی بمانند. بلندپروازترین آنها برنامههای تلویزیونی و سینمایی "آپولو ۱۳” و "از زمین تا ماه” است.
"جی وایدنر" کارشناس برجسته و بینالمللی جلوههای ویژه رایانهای به سراغ موضوع استنلی کوبریک رفته و معتقد است که بخشی از وجود کوبریک میخواسته به ما که فرزندان فردا برایش بودهایم، بگوید که این یک دروغ بزرگ بوده و برای همین عمدا نشانههایی از تکنیکهایش را در فیلم جا گذاشته است. اما تعدادی از کارشناسان این فرضیه را باطل میدانند و معتقدند که علت وجود این نقصانها این بوده که در آن زمان جلوههای ویژه پیشرفته وجود نداشته و از طرف دیگر کوبریک مثل همه کارگردانهای سینما دارای ضعفهایی بوده است.
شاید اگر به فیلم گفتگوی موری و کوبریک توجه کنیم، به راحتی پی به سنگینی عذاب وجدان بر روح کوبریک ببریم. کوبریک این کارگردان شهیر با بیان یک جمله خیلی چیزها را به ما میگوید: «به من رشوه دادند تا این فیلم را بسازم. من سازنده یکی از بزرگترین فریبها و دروغهای قرن هستم. نمیدانم که اگر این پیشنهاد را به آنها میدادند این کار را میکردند یا نه. اما من این کار را کردم. نیکسون نمایش سفر به ماه میخواست و این برای ناسا همه چیز بود. ما نه تنها به مردم خودمان که به مردم جهان دروغ گفتیم. آری، فرود بر ماه دروغی بزرگ و زشت بود که من آن را به تصویر درآوردم».
پاتریک موری کارگردان مصاحبه با کوبریک
آمریکا و دولت نیکسون در اوج رقابت با شوروی و فضای جنگ سرد، نیازمند یک عملیات فریب بود تا شوروی را به محاق رقابت فضایی با خود بیاندازد و از اقتصادش غافل نماید. شوروی نیز بازی خورد و درگیر رقابت فضایی شد و از سال 1969 یعنی زمان فرود دروغین بر ماه تا زمان فروپاشی شوروی در سال 1989، این کشور همچنان درگیر این رقابت بود و هزینه اقتصادی گزافی ناشی از این فریب تحمل کرد. رقابت تسلیحاتی، متغیرهای ضعف اجتماعی در کنار این فشارهای اقتصادی موجب فروپاشی شوروی بزرگ شد (گزارش کامل استراتژی فریب آمریکا را میتوانید از اینجا بخوانید). حالا، پس از سالها که نظریهپردازان تئوری توطئه بارها فرود به ماه را زیر سوال بردند، قویترین مدرک مستند برای اثبات این دروغ بزرگ با افشای مصاحبه 16 سال پیش به دنیا ارائه شد.
سفر به ماه تا به حال هیچوقت توسط انسان صورت نگرفته است و این عمل به دلایل علمی فوقالذکر در گزارش، عملا غیرممکن است. آمریکا پس از طراحی بزرگترین دروغ علمی تاریخ، علاوه بر تحقق استراتژی فریب و به زمین زدن شوروی، بازارهای جهانی را به دست گرفت، اختلاس مالی بزرگی از جیب سرمایهداران پروژه کرد، حال و هوای افتضاحات جنگ ویتنام را عوض کرد، سناریوی حمله موجودات فضایی به زمین و نقش ناجی بودن آمریکا را خلق کرد و اذهان عمومی مردم جهان را تا سالها در اختیار گرفت؛ این برای آمریکا یعنی همه چیز.
{$sepehr_media_1300396_400_300}
مصاحبهای که حکم تیر خلاص را داشت و آب پاکی را روی دست همه ریخت
«در دروغ بزرگ، همیشه قدرت معینی از قابلیت باور کردن وجود دارد. چرا که افراد زیادی از یک ملت، همیشه تحت تأثیر عواطف به راحتی گول میخورند، حالا به عمد یا به سهو. آنها به سبب سادگی و بیآلایشی و صداقت باورشان، راحتتر قربانی یک دروغ بزرگ میشوند تا یک دروغ کوچک. چرا که آنها خودشان در موارد کوچک، دروغ های کوچک میگویند و از گفتن دروغهای بزرگ شرم دارند (و دولتمردان در این مورد شرم و ملاحظهای ندارند). هرگز به ذهن این مردم خطور نمیکند که دروغهای خیلی بزرگ بسازند و هرگز هم باور ندارند که دیگران چنان گستاخ باشند که این چنین صداقت را بدنام کنند ولو این که مدارک این چنین دروغی را برای ذهن آنها ثابت کنند، آن هم به طور آشکار؛ آنها باز هم به دروغ بودن آن دروغ بزرگ شک دارند و همچنان فکر می کنند که حتماً توضیحی وجود دارد. چنین دروغ بزرگ گستاخانهای همیشه رد پاهایی پشت سر خود به جای میگذارد، حتی پس از این که سرهم بندی شد و توسط متخصصهای جهانی دروغگویی و تمام کسانی که برای دروغ گفتن در هر دروغگویی با هم همکاری میکنند، به عنوان یک حقیقت شناخته شد. این افراد، در حال حاضر به خوبی میدانند که چگونه از این دروغها برای اهداف توسعهطلبانه خود استفاده کنند».
آدولف هیتلر (۱۹۲۵)
منابع:
http://huzlers.com/buzz-aldrin-admits-apollo-11-moon-landings-fake-simply-set-see-tweet/
http://realitysandwich.com/23226/kubrick_apollo/
http://yournewswire.com/stanley-kubrick-confesses-to-faking-the-moon-landings/
http://fa.alalam.ir/news/1768998
http://shatteringthematrix.com/profiles/blog/show?id=2127676%3ABlogPost%3A700730&xgs=1&xg_source=msg_share_post#.VnUUCb_kjdg
http://waiting.ir/armstrong/%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%83%D9%8A-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D9%85-%D9%83%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D9%8A-%D9%85%D8%A7%D9%87/
http://www.dailymail.co.uk/sciencetech/article-3170726/If-think-moon-landing-fake-need-new-brain-Professor-Brian-Cox-Buzz-Aldrin-slam-Twitter-conspiracy-theorists-doubt-Apollo-11-mission.html