به گزارش مشرق، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: هر عمل خیری, حدی از آن مطلوب
است که اگر از آن حد گذشت, ضدش حاصل میشود, یعنی اگر انسان پایینتر از حد
مطلوب انجام داد قاصر و یا مقصر است, و اگر بالاتر از حد مطلوب بود, به
صعوبت مبتلا میشود, تا این که به حدی میرسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر
میگردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد, و یا
مزاحم خیراتی است که به سبب نماز از انسان فوت میشوند, به گونهای که دیگر
انسان نمیتواند آنها را مثل گذشته انجام دهد. سایر خیرات و طاعات نیز
این گونه است, به جز "ذکر خدا" چنان که در روایت دارد که حدی برای آن نیست.
البته مقصود ذکر لسانی نیست, زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت و ضعف و عجز و سستی دچار میشوند, بلکه ذکر الله که حدی ندارد اعم از ذکر قلبی و لسانی, بلکه اعم از ذکر بدنی است, چون تمام طاعات و همهی آن چه مرضی خداست ذکر الله است, و این گونه ذکر با همهی طاعات جمع, و یا با هر نوع طاعت پیاده میشود, نظیر قضای حوایج, ادای واجبات, بلکه به جای آوردن مستحبات, که نزد اهلش ذکر الله است, بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکر الله است. در آن روایت از امام صادق(ع) آمده است:
"از سختترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده, ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحانالله و الحمد الله و لاالهالاالله و الله اکبر نیست, هرچند اینها نیز از یاد خداست, بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است."
یعنی ذکر قلبی محض. آیا واقعا سبحان الله است و اشد تذکیراً؛ (بیشتر انسان را به یاد خدا میآورد) است, و یا این گفتار حضرت یوسف - علیهالسلام- که :
"پناه بر خدا! او پروردگار من است, و جایگاهم را نیکو قرار داده است, و ستمکاران هرگز رستگار نمیشوند."
بسم الله بفرمایید, کار گذشته بود که قرآن میفرماید:
"حضرت یوسف - علیهالسلام- نیز آهنگ او را میکرد, اگر برهان و نشانهی روشن پروردگارش را نمیدید."
آیا همهاش به اختیار او بود, یا خدا حفظ کرد؟ چه کارکرد؟ آیا کاری کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود, که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید.
کتاب 600 نکته در محضر حضرت آیت ا... العظمی بهجت - صفحه 7
البته مقصود ذکر لسانی نیست, زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت و ضعف و عجز و سستی دچار میشوند, بلکه ذکر الله که حدی ندارد اعم از ذکر قلبی و لسانی, بلکه اعم از ذکر بدنی است, چون تمام طاعات و همهی آن چه مرضی خداست ذکر الله است, و این گونه ذکر با همهی طاعات جمع, و یا با هر نوع طاعت پیاده میشود, نظیر قضای حوایج, ادای واجبات, بلکه به جای آوردن مستحبات, که نزد اهلش ذکر الله است, بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکر الله است. در آن روایت از امام صادق(ع) آمده است:
"از سختترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده, ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحانالله و الحمد الله و لاالهالاالله و الله اکبر نیست, هرچند اینها نیز از یاد خداست, بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام او است."
یعنی ذکر قلبی محض. آیا واقعا سبحان الله است و اشد تذکیراً؛ (بیشتر انسان را به یاد خدا میآورد) است, و یا این گفتار حضرت یوسف - علیهالسلام- که :
"پناه بر خدا! او پروردگار من است, و جایگاهم را نیکو قرار داده است, و ستمکاران هرگز رستگار نمیشوند."
بسم الله بفرمایید, کار گذشته بود که قرآن میفرماید:
"حضرت یوسف - علیهالسلام- نیز آهنگ او را میکرد, اگر برهان و نشانهی روشن پروردگارش را نمیدید."
آیا همهاش به اختیار او بود, یا خدا حفظ کرد؟ چه کارکرد؟ آیا کاری کرد جز این که برهان رب را دید. البته قطعا هزارها کار پیش از آن انجام داده بود تا اسباب برهان رب را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود, که در آن موقعیت حساس برهان رب را دید.
کتاب 600 نکته در محضر حضرت آیت ا... العظمی بهجت - صفحه 7