این خط، در سخنان هاشمی در دانشگاه آزاد نیز تکرار شد. وی در همایش «وحدت حوزه و دانشگاه» با تأکید بر اینکه امنیت داخلی کشور به خاطر علاقهمندی مردم به نظام و انقلاب اسلامی است، اظهار داشت: «باید این علاقهمندی تقویت شود تا ایران مثل الان در کنار کشورهای ناامن منطقه، همچنان امن و استوار بماند.»[2]
طعم تهدیدآمیز نامه بیسلام رفسنجانی در گفتوگوی وی با روزنامه آرمان، نیز چشیده میشود. هاشمی بازهم با کلیدواژه ناامنی و مردم میگوید و بیان میکند: «دلیل عمده این امنیت را باید در علاقه مردم به وطن و انقلابشان دید. چون اگر مردم علاقهمند نبودند، پنجرههای زیادی برای حضور دشمن وجود داشت و دارد، علاقه مردم فضا را از نفوذ دشمنان، تا حدود زیادی حفظ میکند. یکی از عوامل رضایت مردم این است که احساس میکنند، سرنوشتشان دست خودشان است. معنایش همان است که انتخابات پرشور و حضور هر چه بیشتر مردم، نشان علاقه و امید مردم به کشورشان است و این مسئله خیلیها را مأیوس میکند.
رفسنجانی در ادامه سخنان خود، بار دیگر به القای نتیجه نامطلوب انتخابات 88 میپردازد و زیرکانه با بیان جمله «مردم در انتخابات قبلی که حضور پیدا کردند، نتیجه گرفتند!» این طور القا میکند که لابد در انتخابات 88 مردم حضور نیافتهاند و لذا نتیجهای نگرفتهاند.
وی همچنین پا را فراتر میگذارد و رسماً و علناً پروژه دو پاره سازی جامعه در آستانه انتخابات را کلید میزند و با دستهبندی مردم به "این طرفیها" (طرفداران دولت و نیروهای فرهیخته و جوانان و تحصیلکردهها که مرجع شدهاند!) و "آنطرفیها" (که نیاز به حاکمشدن عقلانیت دارند! و فضای امن را ناامن میکنند!) میگوید: «آنچه که ما هم میفهمیم و گزارشهایی هم که به ما میدهند، این است که امید مردم در این انتخابات بیشتر از انتخابات دو سه دوره گذشته است؛ علتش هم این است که در انتخابات قبلی که حضور پیدا کردند، نتیجه گرفتند و باید این را دلیل خوبی بگیریم. بهعلاوه خیال مردم جمع است. چون "طرفداران دولت" و "طرفداران نیروهای فرهیخته" میدانند که در "اینطرف" اشکالی وجود ندارد و "دیگران" هم نمیخواهند در این بخش بیایند. البته آنها هم نمیخواهند این کار بشود لذا در "طرف دیگر"، "محدودیتهایی" وجود دارد. امیدوارم در "آنطرف" هم "عقلانیتی" حاکم شود که فضای خوب و امن حاضر را به جهت خیالات واهی "ناامن" نکنند و "بگذارند هر چه مردم میخواهند اتفاق بیفتد" چون اگر این اتفاق بیفتد، "امنیت" ما پایدار میشود.»[3]
در ادامه سخنان هاشمی بیشتر رویه هشدار و تهدید به خود میگیرد و میگوید: «شما ببینید الآن در آذربایجان، ترکیه، عراق، سوریه، در جنوب یمن، بحرین و در اینطرف افغانستان و پاکستان چه خبر است! واقعاً ما جزیره امن منطقه هستیم. این فقط تصور نیست، بلکه حقیقت قضیه است. نباید این حالت را با ناراضیکردن افکار عمومی و مخصوصاً جوانها و تحصیلکردهها ـ چون الآن اینها مرجع شدند ـ به هم زنند و ناامن کنند. مسئولان نظارت هم این را درک میکنند و میدانند. امیدم از انتخابات گذشته بیشتر است.»[4]
این در حالی است که امنیت مقولهای چندوجهی است که در دنیای متلاطم امروز بسیار اهمیت دارد. در واقع، امنیت، اساس رفاه و پیشرفت یک جامعه است. جمهوری اسلامی ایران نیز با تدابیری که اندیشیده قدر این نعمت بزرگ را که بنابر سخن امیرالمؤمنین علی(ع) «افضل النعم» است، بهخوبی میداند. از همین روست که موضوع امنیت با مقابله با خطرات احتمالی در خارج از مرزها دنبال میشود تا در داخل شاهد صحنههای ناگوار نباشیم و از همین جهت است که شعار انحرافی «نه غزه، نه لبنان، فقط فلات ایران» از سوی اغتشاشگران در کوچههای فتنه شنیده شد تا هدف دشمن که ناامنی فضای داخلی ایران است، محقق شود.
حال، بازگو کردن این جنس از سخنان، آنهم پیش از برگزاری انتخابات، معنای خاصی مییابد. اینکه ثبات، امنیت و آرامش کشور را به این شکل به انتخابات و افکار عمومی ربط دهیم دقیقاً بازنمایی و بازخوانی نامه بیسلام سال 88 است. نامهای که سراسر مطرح میکرد که اگر برخلاف بخشی خاصی از افکار عمومی که بر حسب اتفاق محوریت آنها با هاشمی است عمل شود جامعه شاهد نوعی طغیان خواهد بود که خبر از فتنه میداد و امروز اینطور بازخوانی میشود که نباید با ایجاد نارضایتی در جوانان و افکار عمومی و نخبگان و طرفداران دولت، شرایط نامطلوبی را که بر کشورهای منطقه حاکم است به داخل ایران گسترش دهیم.
هاشمی در این سطور، بهنوعی با تهدید و گروگانگیری سعی دارد گام اول برای حصول نتیجه مطلوب خویش در انتخابات را بردارد و از مدل انتخاباتی سال 88 برای رسیدن به این فقره استفاده میکند. خودمرکزپنداری در سطرسطر نامه بیسلام هاشمی به رهبر معظم انقلاب در سال 88 موج میزد و در سخنان اخیر نیز این خودمحوری در سخنانش عیان است؛ خودمحوری که به این موضوع ختم میشود که اگر مطلوب وی اتفاق نیفتد، اتفاقات ناگواری آنهم از سوی بدنه خاصی از مردم در پیش خواهد بود!
اما فرق سخنان هاشمی 88 با هاشمی سال 94 این است که اکنون، آتش فتنه خاموش شده و همگان بعد از غبارروبی فتنه، به ماهیت آن پی بردهاند، اما وی از ابزار ناامنی خارجی ازجمله داعش و خطر احتمالی آن برای تهدیدات خود بهره میجوید، گویی که داعش منتظر است بر خلاف خواست هاشمی و یارانش، اقدامی صورت بپذیرد، آن زمان است که داعش و تکفیری ها به علت ناامیدی مردمان نخبه خیالی، وارد کشور میشوند و ایران نیز به مانند کشورهای منطقه دچار نا امنی میشود!
هاشمی طوری سخن میگوید که گویی نسبت به تحرکات داعش در کشور و منطقه اطلاع دارد بهگونهای که در همایش «وحدت و دانشگاه» بیان داشت که «اخیراً سه نفر از شرق کشور واردشدهاند که قصد داشتند در نماز جمعه، حرم امام رضا(ع) و حرم حضرت معصومه(س) بمبگذاری و مردم را به شهادت برسانند.»[5]؛ موضوعی که بلافاصله از سوی مقامات عالیرتبه امنیتی در دولت تکذیب و رد شد و ذوالفقاری، معاون امنیتی وزیر کشور، در واکنش به این ادعاهای واهی و القای دروغ فضای ناامنی در جامعه، تأکید کرد که «موضوع مطرحشده درباره ورود برخی افراد برای بمبگذاری در سهنقطه از کشور صحت ندارد.»[6]
کارشناسان معتقد هستند این سخنان هاشمی رفسنجانی به نوعی تهدید امنیت کشور و مردم و از بین بردن آرامش عمومی در جامعه است، به نوعی که وی با تحت فشار قرار دادن نهادهای انقلابی و مسؤول در امر انتخابات، به آنها می گوید هر آنچه سبب افکار عمومی مورد نظر این قشر نارحت شود، نباید انجام بگیرد، این سنخ اظهارات، برای مردم تداعیکننده طرح ادعاهای آشوبگران توسط هاشمی رفسنجانی، در آخرین نماز جمعه اوست.
اکنون برای مردم و افکار عمومی این سؤالات مطرح است که با توجه به گفتوگوی هاشمی با روزنامه آرمان و سابقه وی در نامه بیسلام به رهبر انقلاب و خبر دادن وی از حوادث و پروژههای ناامنسازی کشور که بلافاصله پس از انتشار این نامه سرگشاده کلید خورد، هاشمی از "کدام ناامنی" خبر میدهد و آیا رابطهای میان او با فتنهگران، آشوبگران و تروریستهای تکفیریهای در منطقه وجود دارد که با این اطمینان و صراحت، از اقدامات موهوم گذشته آنان در شهرهای مختلف کشور و ناامنسازی کشور از سوی آنان در آینده سخن میگوید یا خیر؟