سخنرانی آیت الله شیخ محمد تقی شریعتمدار و مداحی حاج مرتضی طاهری از برنامه های این نشست است.
این نشست در ادامه سلسله نشست های بزرگداشت مفاخر ائمه جماعات تهران برگزار می شود. با برگزاری این همایشها در مساجد محل فعالیت بزرگان و علما، تلاش می شود "هویت مسجدی" بزرگان، زنده باقی بماند و در آن محله یاد و خاطره عالم بزرگ و امام جماعت مسجد محل گرامی داشته شود و همایش سیزدهم به بزرگداشت آیتالله میرزا محمدتقی آملی اختصاص یافته است.
تاکنون مراسم بزرگداشت برای آیت الله برهان، آیت الله شیخ محمد حسین زاهد، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خوانساری، آیت الله خوشوقت، آیت الله شیخ مرتضی زاهد، آیت الله شاه آبادی، آیت الله حدیدی، آیت الله فیروز آبادی و آیت الله ایروانی و آیت الله انواری و ملاعلی کنی برگزار شده که همگی با استقبال خوبی مواجه شده اند.
پیش از این اعلام شده بود در سیزدهمین همایش ستارگان محراب از مقام مرحوم علوی تهرانی تجلیل به عمل می آید اما بزرگداشت وی به دی ماه موکول شد.
زندگی نامه محمدتقی آیتالله میرزا محمدتقی آملی
محمدتقی آیتالله میرزا محمدتقی آملی در دهم مرداد ۱۲۶۶ ش در تهران متولد شد. پدرش آخوند ملاعلی، روحانی سرشناس تهران و مادرش دختر ملامحمد جریبی بود (آملی، ۵۴۰).
آیتالله آملی تعلیمات ابتدایی را در مکتبخانه و مدرسهی خازنالملک، و مقدمات علم معانی و بیان را در نزد شیخ محمدهادی میلانی و سید جلال طارمی فراگرفت (آقابزرگ تهرانی، ۱/۲۶۷) و سپسبه تحصیل فقه و اصول نزد پدرش پرداخت. علوم ریاضی و هیئت را در محضر درس دایی خود، شیخ عبدالحسین هزارجریبی آموخت (آملی، ۲۰۴). خانوادهی آیتالله آملی در جریان انقلاب مشروطه دچار مصائب و ناملایمات بسیار شد. پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۷ ش، مشروطهخواهان پدر محمد تقی را به جرم دشمنی با مشروطه و حمایت از محمدعلی شاه دستگیر و با تخفیف مجازات به پنج سال تبعید در نور مازندران محکوم کردند.
از آن پس، شیخ محمدتقی، عهدهدار تأمین معاش خانوادهای پرعایله شد. آیتالله آملی با وجود اتفاقات فراوان و ناگوار، از آموختن باز نماند و بخش دیگری از کتابهای فقه و اصول را نزد شیخ محمدرضا نوری مازندرانی، مدرس مدرسهی منیریه آموخت. و چون شیفتهی حکمت و فلسفه بود، در محضر درس شیخ علی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی، استاد مدرسهی عالی سپهسالار حاضر شد و کتابهای «شرح اشارات»، «الهیات»،«شفا» و «شرح فصوص» را خواند. پس از مرگ پدر، امام جماعت مسجد مجدالدوله، واقع در میدان حسنآباد تهران شد و برای شناخت و درک بیشتر معارف دینی، در محضر درس شیخ عبدالنبی نوری، جامع معقول و منقول حاضر شد و از او اجازهی اجتهاد گرفت (همان، ۲۱۰) و در سال ۱۳۰۱ ش عازم عتبات عالیات شد (همان، ۲۱۱) و یک دوره فقه و اصول را نزد ضیاءالدین عراقی خواند، سپس از درس خارج فقه و اصول آیتالله میرزا محمد حسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد (آملی، ۵۴۰). مدتی نیز شاگرد فیروزآبادی و شیخ کمپانی اصفهانی بود، (امین، ۱/۱۶۹) و در سال ۱۳۱۰ ش به سیر و سلوک باطنی پرداخت و مدتی از محضر سید علی قاضی طباطبایی بهرهمند شد. در سال ۱۳۱۳ ش به تهران بازگشت و در مسجد مجدالدوله به اقامه نماز جماعت و تدریس و تبلیغ پرداخت.
وی از روحانیونی بود که علاقهای به مداخله در امور سیاسی نداشت، اما در مواردی که سیاستهای حکومت با حوزهی شریعت اسلامی و نهادهای مذهبی متباین بود، موضعگیری میکرد. در فروردین سال ۱۳۲۸ش، آیتالله آملی و عدهای از روحانیون سرشناس تهران، طی نامهای به محمدرضا پهلوی از وی خواستند که مانع تغییر برخی از مواد قانون اساسی مصوب مجلس مؤسسان شود (آبادانی و آیینهوند، ۱/۳۲۸). در سال ۱۳۳۹ ش هنگامی که دولت ایران، رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت، آیتالله آملی و گروهی از روحانیون تهران، ضمن اعلامیهای، نظر روحانیت را دربارهی این موضوع با ذکر آیهی «لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنواالیهود…» (مائده،۸۲) اعتراض کردند. پس از آنکه دولت در پاییز ۱۳۴۱ ش لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد، آیتالله آملی همراه برخی از روحانیون، با انتشار اعلامیهای، از دولت به دلیل نادیده گرفتن تذکر مراجع مذهبی و تصویب قوانین خلاف شرع و قانون اساسی انتقاد کردند. وی همچنین با انتشار اطلاعیهای از مردم تهران خواست که به منظور اعتراض به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در مسجد سید عزیزالله تهران جمع شوند و برای لغو این مصوبه دعا کنند. چهار روز پس از واقعه مدرسهی فیضیهی قم، در فروردین ۱۳۴۲ با مخابرهی تلگرافی به آیتالله گلپایگانی نسبت به این حادثه ابراز تأسف کرد. پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری امام خمینی، همراه میرزا احمد آشتیانی با انتشار اعلامیهای ضمن حمایت از مواضع امام خمینی، نسبت به تعرض مأموران به مردم بیپناه و توهین به روحانیت ابراز تأسف و تألم کردند.
پس از تبعید امام خمینی به ترکیه در آبان ۱۳۴۳، به همراه میرزا احمد آشتیانی و سید احمد خوانساری تلاش کردند زمینهی آزادی امام را فراهم کنند؛ نتیجه آن شد که یک نفر از طرف آنان به ملاقات امام خمینی در ترکیه برود. وی همچنین اعلامیهای را که در خرداد ۱۳۴۶، جمعی از روحانیون تهران در اعتراض به تجاوز نظامیان اسرائیل به مردم فلسطین منتشر ساختند، امضا کرد.
آیتالله آملی با وجود دارا بودن مقام مرجعیت، از انتشار رسالهی عملیه خودداری ورزید. وی در ۲۷ آذر ۱۳۵۰ ش درگذشت و پیکرش در مشهد مقدس به خاک سپرده شد. از وی تألیفاتی برجای مانده که برخی از آنها عبارتاند از: اثبات توحید صانع، اثبات صانع از ماتریالیسم تا ایدهآلیسم، بحث از صفات جمالیه و جلالیهی حق، حیات جاوید در علم اخلاق، درر الفوائد فی غرر الفوائد، حاشیه بر شرح منظومهی سبزواری، کتاب البیع، کتاب الصلاة، مصباح الهدی فی شرح عروةالوثقی و منتهی الاصول الی غوامص کفایةالاصول. از وی آثار منتشرنشدهای نیز باقیماندهاست.