به گزارش مشرق، متن یادداشت ابوذر نوغانی به شرح زیر است:
سال گذشته، زمانی که شنیدم برای فروش دو تیم استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی مبلغ ۲۹۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده، مطلبی برای سایت کانون مربیان فوتبال ایران (ایفکا) نوشتم که در آن به خریداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و کسانی که حاضر هستند این ۲۹۰ میلیارد تومان را خرج خرید یکی از این باشگاهها کنند، دو توصیه داشتم. آن یادداشت در خبرگزاریهای زیادی بازنشر شد. از آن پیشنهادات و واگذار نشدن سرخابیها ماهها گذشت تا اینکه در ماه گذشته، دو باشگاه بزرگ و مشهور انگلیسی بولتون و وولورهمپتون توسط مالکانش برای فروش گذاشته شد. سایت رسمی برنامه ۹۰ هم به خبر فروش این دو باشگاه اشاره کرد و همچنین یادداشتی که توصیه من به خریداران سرخابی بود را ضمیمه این خبر کرد (اینجا) اما متأسفانه شنیدم که انتقادهای شدیدی توسط یکی از خریداران به عادل فردوسیپور شده که چرا او برای نجات دو باشگاه ورشکسته اروپایی به سرمایهگذاران ایرانی توصیه میکند! به همین دلیل لازم دیدم پاسخ این انتقادات را بدهم.
در وهله اول باید به این نکته اشاره کنم که آن مطلب نوشته و توصیه من بود به خریداران سرخابی؛ نه نوشته یا توصیه عادل فردوسیپور. مطلب بعدی اینکه باشگاه بولتون به دلیل بدهی فعلیاش با ۲۰ میلیون پوند برای فروش آماده است؛ وگرنه همه میدانند که ارزش این باشگاه خیلی بیشتر از این رقمهاست. باشگاه وولورهمپتن هم بدهی ندارد و مالکش اعلام کرده اگر کسی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون پوند بپردازد، حاضر است باشگاه را واگذار کند.
فراموش نکنید این دو باشگاه تنها نمونهای از باشگاههایی بودند که هر سال توسط مالکانشان برای فروش گذاشته میشوند. فراموش نکنیم اگر باشگاهی توسط مالکش برای فروش قرار میگیرد، معنیاش این نیست که آن باشگاه حتما و قطعا ورشکسته شده. به عنوان مثال فصل از گذشته باشگاه لیگ برتری استونویلا توسط مالکش برای فروش گذاشته شده و همین حالا هم اگر کسی مایل به خرید آن باشد، امکانش وجود دارد. تیمی که در حال حاضر در لیگ برتر انگلیس حضور دارد و تراز مالیاش کاملا مثبت است.
نکته بعدی اینکه من هرگز در مطلب قبلیام ننوشتهام که آقایان در باشگاههای خارجی سرمایهگذاری کنند و به جوانان ایرانی خدمت نکنند. اگر آن یادداشت توسط دوستان به صورت کامل خوانده میشد، حتما میدیدند که اشاره کردهام با خرید یک باشگاه اروپایی به کشورتان خدمت کنید. وقتی شما مالک یک باشگاه در اروپا باشید، میتوانید به پیشرفت بازیکنان ایرانی در این قاره کمک کنید. همکاری دو طرفهای که میتواند بین ایران و آن باشگاه انجام شود، یک فرصت عالی برای فوتبال کشور ما خواهد بود. مثلا شما میتوانید با فرستادن بازیکنان جوان ایران به آکادمی آن باشگاه برای آموزش صحیح و اصولی یا فرستادن مربیان ایرانی برای گذراندن دورههای دو هفتهای یا یک ماهه و دیدن تمرینات آکادمی و تیم اصلی، به فوتبال کشورتان خدمت کنید. همینطور تیمهای باشگاهی یا ملی ما میتوانند از امکانات باشگاه تحت مالکیت شما در اروپا استفاده کنند.
سیروس محجوب، مالک چند ماهه باشگاه ملوان که قرار بود آلن شیرر را به ایران بیاورد!
در سال ۲۰۱۰ یک مالزیایی ثروتمند تیم کاردیفسیتی که در لیگ چمپیونشیپ انگلستان بود را خرید. اولین اقدام او پس از خرید این باشگاه، قراردادن تبلیغ «ویزیت مالزی» رو پیراهن تیم، دور استادیوم و هر استند تبلیغاتی در باشگاه که فکرش را بکنید، بود. او با این کار به سادگی اسم کشورش را در انگلستان سر زبانها انداخت. کار دیگری که برای کشورش انجام داد، این بود که تیم زیر ۱۵ سالههای مالزی سال گذشته به اینجا آمد و دو هفته از زمین تمرین باشگاه استفاده کرد. بعد از آن هم یکی از تیمهای باشگاهیشان به اینجا آمد و با چند تیم بازی دوستانه انجام داد. در هفته اخیر هم دو بازیکن از مالزی به تیم زیر ۲۱ سالههای کاردیفسیتی آمدند تا یک ماه تمرین کنند. خب اینها امکاناتی است که متاسفانه چون هیچ مالک ایرانی در تیمهای درجه یک اروپایی نداریم، نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم.
اما مهمترین توصیه من در آن یادداشت، بخش دوم صحبتهایم بود. اینکه اگر نمیخواهید در کشورهای بیگانه سرمایهگذاری کنید، بیایید این سرمایهگذاری را به صورت اصولی برای فوتبال مملکتتان یا به قول آقایان نشاط و شادی جوانان ایرانی هزینه کنید.
مریم امیرکمالی، مدلی که قرار بود باشگاه نساجی مازندران را بخرد اما ناگهان غیب شد!
یک تیم پر هوادار با بازیکنان جوان و مستعد را حداکثر با ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تومان بخرید. ۲۸۰ میلیارد تومان دیگرتان را برای ساختن یک مجموعه آکادمی پیشرفته در آسیا صرف کنید. چیزی شبیه مجموعه اسپایر قطر.
شما با هزینه میلیاردی و ساخت یک آکادمی مجهز که در آسیا نمونه باشد، میتوانید بازیکنان جوان و آموزش دیده را به تیم اصلی باشگاهی که میخرید، بفرستید. بعد با فروش آن بازیکن به تیمهای بزرگ ایران درآمد خوبی به دست بیاورید. اما نکته مهم اینجاست که اگر آن هزینه میلیاردی را صرف ساخت آکادمی کنید، به شما این تضمین را میدهم که هر سال بازیکنان جوان زیادی مثل سردار آزمون و علیرضا جهانبخش تربیت خواهید کرد که با ترانسفر آنها پول بسیار خوبی نصیبتان خواهد شد.
آکادمی فوقمجهز اسپایر قطر
در همهجای دنیا آکادمی اسپایر قطر را میشناسند. این آکادمی در حال حاضر بهترین آکادمی و موسسه ورزشی جهان است. چرا باید کشوری که چسبیده به ماست، باید بهترین امکانات و تجهیزات عملی و علمی دنیا را داشته باشد، هر ساله کنفرانسهای علمی با حضور بزرگترین دانشمندان و مربیان دنیا برگزار کند و بازیکنش هر ماه در یک تورنمنت با حضور آکادمی تیمهای بزرگ مثل رئالمادرید، بارسلونا یا منچستریونایتد شرکت کنند، دروازباناش در مقاطعی از سال زیر نظر کاسیاس و بوفون تمرین کنند، آنوقت ما حسرت یک زمین تمرین استاندارد حتی برای تیم ملی و تیمهای باشگاهی بزرگمان را داشته باشیم؟ دوستی که دغدغه شادی جوانان ایرانی را دارد، بهتر نیست ببیند که بزرگترین باشگاههای این مملکت هر ماه زمین تمرینشان را عوض میکنند؟
من امیدوارم یک روز به خاطر داشتن یک مالک ایرانی در اروپا هم اسم ایران را در این قاره بیشتر از گذشته سر زبانها ببینیم و هم مسیر کمک به بازیکنها و مربیای ایرانی را باز کنیم؛ یا در عوض یک آکادمی مثل اسپایر قطر در ایران داشته باشیم تا بتونیم آینده فوتبال کشورمان را با یک کار اصولی و نه در شعار و حرف تضمین کنیم. راه خدمت باز است. کمی آن طرفتر از جاده شهرت!
سال گذشته، زمانی که شنیدم برای فروش دو تیم استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی مبلغ ۲۹۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده، مطلبی برای سایت کانون مربیان فوتبال ایران (ایفکا) نوشتم که در آن به خریداران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و کسانی که حاضر هستند این ۲۹۰ میلیارد تومان را خرج خرید یکی از این باشگاهها کنند، دو توصیه داشتم. آن یادداشت در خبرگزاریهای زیادی بازنشر شد. از آن پیشنهادات و واگذار نشدن سرخابیها ماهها گذشت تا اینکه در ماه گذشته، دو باشگاه بزرگ و مشهور انگلیسی بولتون و وولورهمپتون توسط مالکانش برای فروش گذاشته شد. سایت رسمی برنامه ۹۰ هم به خبر فروش این دو باشگاه اشاره کرد و همچنین یادداشتی که توصیه من به خریداران سرخابی بود را ضمیمه این خبر کرد (اینجا) اما متأسفانه شنیدم که انتقادهای شدیدی توسط یکی از خریداران به عادل فردوسیپور شده که چرا او برای نجات دو باشگاه ورشکسته اروپایی به سرمایهگذاران ایرانی توصیه میکند! به همین دلیل لازم دیدم پاسخ این انتقادات را بدهم.
در وهله اول باید به این نکته اشاره کنم که آن مطلب نوشته و توصیه من بود به خریداران سرخابی؛ نه نوشته یا توصیه عادل فردوسیپور. مطلب بعدی اینکه باشگاه بولتون به دلیل بدهی فعلیاش با ۲۰ میلیون پوند برای فروش آماده است؛ وگرنه همه میدانند که ارزش این باشگاه خیلی بیشتر از این رقمهاست. باشگاه وولورهمپتن هم بدهی ندارد و مالکش اعلام کرده اگر کسی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون پوند بپردازد، حاضر است باشگاه را واگذار کند.
فراموش نکنید این دو باشگاه تنها نمونهای از باشگاههایی بودند که هر سال توسط مالکانشان برای فروش گذاشته میشوند. فراموش نکنیم اگر باشگاهی توسط مالکش برای فروش قرار میگیرد، معنیاش این نیست که آن باشگاه حتما و قطعا ورشکسته شده. به عنوان مثال فصل از گذشته باشگاه لیگ برتری استونویلا توسط مالکش برای فروش گذاشته شده و همین حالا هم اگر کسی مایل به خرید آن باشد، امکانش وجود دارد. تیمی که در حال حاضر در لیگ برتر انگلیس حضور دارد و تراز مالیاش کاملا مثبت است.
نکته بعدی اینکه من هرگز در مطلب قبلیام ننوشتهام که آقایان در باشگاههای خارجی سرمایهگذاری کنند و به جوانان ایرانی خدمت نکنند. اگر آن یادداشت توسط دوستان به صورت کامل خوانده میشد، حتما میدیدند که اشاره کردهام با خرید یک باشگاه اروپایی به کشورتان خدمت کنید. وقتی شما مالک یک باشگاه در اروپا باشید، میتوانید به پیشرفت بازیکنان ایرانی در این قاره کمک کنید. همکاری دو طرفهای که میتواند بین ایران و آن باشگاه انجام شود، یک فرصت عالی برای فوتبال کشور ما خواهد بود. مثلا شما میتوانید با فرستادن بازیکنان جوان ایران به آکادمی آن باشگاه برای آموزش صحیح و اصولی یا فرستادن مربیان ایرانی برای گذراندن دورههای دو هفتهای یا یک ماهه و دیدن تمرینات آکادمی و تیم اصلی، به فوتبال کشورتان خدمت کنید. همینطور تیمهای باشگاهی یا ملی ما میتوانند از امکانات باشگاه تحت مالکیت شما در اروپا استفاده کنند.
سیروس محجوب، مالک چند ماهه باشگاه ملوان که قرار بود آلن شیرر را به ایران بیاورد!
در سال ۲۰۱۰ یک مالزیایی ثروتمند تیم کاردیفسیتی که در لیگ چمپیونشیپ انگلستان بود را خرید. اولین اقدام او پس از خرید این باشگاه، قراردادن تبلیغ «ویزیت مالزی» رو پیراهن تیم، دور استادیوم و هر استند تبلیغاتی در باشگاه که فکرش را بکنید، بود. او با این کار به سادگی اسم کشورش را در انگلستان سر زبانها انداخت. کار دیگری که برای کشورش انجام داد، این بود که تیم زیر ۱۵ سالههای مالزی سال گذشته به اینجا آمد و دو هفته از زمین تمرین باشگاه استفاده کرد. بعد از آن هم یکی از تیمهای باشگاهیشان به اینجا آمد و با چند تیم بازی دوستانه انجام داد. در هفته اخیر هم دو بازیکن از مالزی به تیم زیر ۲۱ سالههای کاردیفسیتی آمدند تا یک ماه تمرین کنند. خب اینها امکاناتی است که متاسفانه چون هیچ مالک ایرانی در تیمهای درجه یک اروپایی نداریم، نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم.
اما مهمترین توصیه من در آن یادداشت، بخش دوم صحبتهایم بود. اینکه اگر نمیخواهید در کشورهای بیگانه سرمایهگذاری کنید، بیایید این سرمایهگذاری را به صورت اصولی برای فوتبال مملکتتان یا به قول آقایان نشاط و شادی جوانان ایرانی هزینه کنید.
مریم امیرکمالی، مدلی که قرار بود باشگاه نساجی مازندران را بخرد اما ناگهان غیب شد!
یک تیم پر هوادار با بازیکنان جوان و مستعد را حداکثر با ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تومان بخرید. ۲۸۰ میلیارد تومان دیگرتان را برای ساختن یک مجموعه آکادمی پیشرفته در آسیا صرف کنید. چیزی شبیه مجموعه اسپایر قطر.
شما با هزینه میلیاردی و ساخت یک آکادمی مجهز که در آسیا نمونه باشد، میتوانید بازیکنان جوان و آموزش دیده را به تیم اصلی باشگاهی که میخرید، بفرستید. بعد با فروش آن بازیکن به تیمهای بزرگ ایران درآمد خوبی به دست بیاورید. اما نکته مهم اینجاست که اگر آن هزینه میلیاردی را صرف ساخت آکادمی کنید، به شما این تضمین را میدهم که هر سال بازیکنان جوان زیادی مثل سردار آزمون و علیرضا جهانبخش تربیت خواهید کرد که با ترانسفر آنها پول بسیار خوبی نصیبتان خواهد شد.
آکادمی فوقمجهز اسپایر قطر
در همهجای دنیا آکادمی اسپایر قطر را میشناسند. این آکادمی در حال حاضر بهترین آکادمی و موسسه ورزشی جهان است. چرا باید کشوری که چسبیده به ماست، باید بهترین امکانات و تجهیزات عملی و علمی دنیا را داشته باشد، هر ساله کنفرانسهای علمی با حضور بزرگترین دانشمندان و مربیان دنیا برگزار کند و بازیکنش هر ماه در یک تورنمنت با حضور آکادمی تیمهای بزرگ مثل رئالمادرید، بارسلونا یا منچستریونایتد شرکت کنند، دروازباناش در مقاطعی از سال زیر نظر کاسیاس و بوفون تمرین کنند، آنوقت ما حسرت یک زمین تمرین استاندارد حتی برای تیم ملی و تیمهای باشگاهی بزرگمان را داشته باشیم؟ دوستی که دغدغه شادی جوانان ایرانی را دارد، بهتر نیست ببیند که بزرگترین باشگاههای این مملکت هر ماه زمین تمرینشان را عوض میکنند؟
من امیدوارم یک روز به خاطر داشتن یک مالک ایرانی در اروپا هم اسم ایران را در این قاره بیشتر از گذشته سر زبانها ببینیم و هم مسیر کمک به بازیکنها و مربیای ایرانی را باز کنیم؛ یا در عوض یک آکادمی مثل اسپایر قطر در ایران داشته باشیم تا بتونیم آینده فوتبال کشورمان را با یک کار اصولی و نه در شعار و حرف تضمین کنیم. راه خدمت باز است. کمی آن طرفتر از جاده شهرت!