در آن حال اگر گیر عراقیها میافتاد، کارش تمام بود و عملیات هم لو میرفت، پس سریع به زیر یکی از خودروهای پارک شده خزید و منتظر ماند تا گشتیها منطقه را ترک کنند ولی انگار دستبردار نبودند و قصد ماندن داشتند. بالاخره هوا روشن شد و دیگر نمیشد برای بازگشت به آب زد پس مجبور شد بار دیگر به پتروشیمی برگردد. باید جای خلوت و مطمئنی را برای پنهان شدن پیدا میکرد.
بالاخره در یکی از دودکشهای بزرگ کارخانه پنهان شد و تا رسیدن شب و بالا آمدن آب منتظر ماند؛ تصمیم گرفت تا مدت زمانی که در آن منطقه هست، سری هم به اطراف کارخانه بزند، در سینمای کارخانه، عراقیها مشغول تماشای فیلم بودند.کارخانه جاهای دیگر نیز برای دیدن داشت، اما دیگر زمان آن رسیده بود که باید باز میگشت، پس به آب زد. وقتی به موقعیت خودشان برگشت چهرههای متعجب شده نظارهگرش بودند.
ابراهیم مسئول گروه اطلاعات گردان و بلد راه، پیشاپیش همه حرکت میکرد وقتی هم که بچهها غواصگردان روانه عملیات میشدند ابراهیم خود بر سر و روی رزمندهها برای استتار گل میمالید، بچهها می گفتند، او اولین کسی بود که در منطقه آبگرفتگی شهید شد.
ابراهیم اصغری از بچههای ناب جنگ بود. گوهر پربهایی از گنجینهگران بسیج، معلمی دلسوخته و موفق و یک بسیجی به تمام معنا، برادرانی که او را میشناختند از شجاعت و دلیری او آگاهند. از نیروهای کارآمد و بسیار برجسته اطلاعات عملیات لشگر عاشورا به حساب میآمد.هنگام شناساییها، روی او خیلی حساب میشد. خطرناکترین و مشکلترین شناساییها را انجام میداد.گاهی اتفاق میافتاد که با لباس غواصی به آب میزد و تا دو الی سه روزی از او خبری نمیشد. سراغ مواضع عراقیها و از محل استقرار نیروها استحکامات،سنگرها، ادوات نظامی و کمینهای دشمن عکس می گرفت و شناسایی میکرد. مشکلات و خطرات زیادی را به جان میخرید تا منطقه عملیاتی را کاملا شناسایی کند.
ابراهیم اصغری روز 19 دیماه 1365 در شلمچه به شهادت رسید.