مستند A157 روایت دیگری از فجایع داعش در سوریه است که نورانی پور با حضور مستمر و 9 ماهه اش در اردوگاه توانسته است در شرایط بحران که هر لحظه خطر خود و گروه و سوژه هایش را تهدید می کرد فجایع داعش را به تصویر بکشد.
پس از کسب جایزه بخش بین الملل جشنواره حقیقت و دیپلم افتخار جایزه بزرگ شهید آوینی فرصتی فراهم شد تا با بهروز نورانی پور (کارگردان و تهیه کننده) و محسن یزدی (مدیر مرکز مستندسازی حوزه هنری) به گفت و گو بنشینیم در بخش اول گفت و گو تلاش کردیم تا نحوه شکل گیری ایده، چگونگی ورود حوزه هنری به ساخت اثر و سختی های ساخت مستند بحران و... را مد نظر قرار دهیم که از نظرتان می گذرد:
مستند در رسانه ها جایی ندارد/شکل گیری ایده در گفت و شنود با عکاس
در ایران این آدرس به غلط به مخاطب ارایه می شود و مستند تنها برای مخاطب خاص و نخبه معرفی می شوداین در حالی است که اگر مستند از سوژه مردمی برخودار باشد و قابل لمس همراه با فرم مناسب، مخاطب را بسیار خوب درگیر میکند. گزارشی که قبل از برگزاری جشنواره برای فیلم A157 آماده شد با مخاطب بسیار خوبی مواجه شدو نظرهای بسیار زیادی از سوی مخاطبان گذاشته شد که بسیار قابل تامل است. استقبال مخاطب هم در جشنواره حقیقت بسیار خوب بود. ممکن است برای شروع کلیشه ای باشد اما از شروع کار و همکاری مشترک با حوزه هنری بفرمایید.
نورانی پور: مستند نیاز دارد تا بسترسازی شود تا مخاطب برای دیدن اثر ترغیب شود که متاسفانه در رسانه ها این خلاء دیده می شود . همه چیز سینمای داستانی و بدنه و گیشه نیست. سینمایی داریم که تفکر و تامل در مخاطب ایجاد می کند که متاسفانه در رسانه ها جای کمتری دارد. دو یا سه سالی است که در پی ساخت فیلم سینمایی بلند هستم و هر از گاهی به اربیل سفر می کنم تا بتوانم مراحلی از پیش تولید کار را پیش ببرم. در یکی از سفرها به عراق با یک عکاس جنگی به نام زبیر آشنا شدم . او پیش از جنگ عکاس آتلیه بود اما با شروع جنگ او عکاس جنگی شده بود و ما از ایشان برای پروژه دیگری که در ارتباط با جنگ است، کمک خواستیم . او درباره جنگ اخیر و تبعات آن صحبت کرد . زبیر قطعه عکسی را نشان داد که متعلق به دختری ده ساله بود که پسربچه ای را در آغوش داشت و هر کدام به سویی توجه کرده بودند. زیبر درباره دختر این توضیح را داد که این دختر پدرش را از دست داده در جنگ امری متاسفانه طبیعی بود. اما توضیحاتش را تکمیل کرد و گفت برادر، خواهرش را از دست داده و لیستی از دردهای این دختر را مرور کرد و در نهایت به این مهم اشاره کرد که این دختر باردار است. من در آن لحظه بهت زده شدم و هیچ حرفی نمی توانستم بزنم . من دلایلش را خواستم اما او گفت من اصراری به دانستن نداشتم او هم چیزی نگفت از این مقطع فیلم A157 شکل گرفت. شاید دومین یا سومین فردی که باایشان درباره این موضوع صحبت کردم آقای یزدی بود.
آقای یزدی چه و اکنشی نشان دادند
هیچ چیزی نگفت تنها شب یک پیامک بهت زده برایم فرستاد وابراز تاسف عمیقی در جملات پیامک بود و گفت هر کمکی از من بربیاید در این مسیر همراهی می کنم و این همکاری شکل گرفت.
شما برای فیلم سینمایی رفته بودید و با این دخترها آشنا شدید. با هیچ پیش زمینه ای وارد ساخت مستند نشدید.
خیر. ما با این رویکرد و منظر که بریم برای تولید فیلم مستند A157 وارد ساخت فیلم نشدیم .
دخترها علاقه ای به صحبت نداشتند
در آشنایی با این دختر به خواهر و دختران دیگر رسیدید؟
ما نتوانستیم آن ها را ببینیم و سفر بعدی را بلافاصله رفتم و دخترها علاقه ای نداشتند که با ما صحبتی داشته باشند.
دخترها دلیلی برای اعتماد نداشتند/ غریبه گریزی در وجود دخترها بود
دختر ده ساله با شما همراه نشد؟
نه اصلا برایش مهم نبود. در برخورد اول طبیعی بود که علاقه ای به صحبت دراین باره نداشت و غریبه گریزی در او وجود داشت و دلیلی برای اعتماد نداشت. در برخورد اول هم خواهر بزرگتر را ندیدم و او درحال فراهم آوردن مقدماتی برای جابجایی بود.
سوژه A157 حساس بود / خطر ساخت مستند وقیحانه توسط کارگردانی دیگر
آقای یزدی شما درباره همکاری مشترک بفرمایید و اینکه چگونه حوزه هنری برای ساخت این پروژه پیشقدم شد؟
ما با آقای نورانی پور قراردادی را برای کار مستند اجتماعی در شهرهای مرزی داشتیم، پیش تر هم کارهای ایشان را رصد کرده بودم و فیلم «جنایت در سکوت» را دیده بودم . کارهای ایشان به لحاظ فرم و سلامت محتوا خوب بود. سلامت در محتوا مهم است زیرا می بینیم برخی مستندسازان در محتوا چه تفکراتی را دنبال می کنند. ایشان وقتی یک خطی برای من واقعه این دخترها را توضیح داد واقعا تکان دهنده بود و من تاکید کردم که قرارداد قبلی را فعلا کنار بگذاریم و به سراغ این کار برویم . سوژه بسیار حساسی بود و اگر قرار بود فرد دیگری کار را بسازد ممکن بود به دلیل سوژه، مستندی ناسالم و شاید وقیحانه از کار درمی آمد اما چون با کارهای ایشان آشنا بودم می دانستم کار بد از آب در نمی آید.
فیلم درباره سوریه باید عریان باشد/ فجایع داعش باید در مستند قابل لمس باشد
بیشتر اعتماد کردید تا نظارت داشته باشید.
بله. مطمئن بودم اتفاق خوبی می افتد زیرا سوژه بسیار تکان دهنده بود. معتقدم اگر برای سوریه و مباحث حقوق بشر قرار است فیلمی ساخته شود کار باید عریان باشد و شکلی از موضوع را به درستی به مخاطب انتقال دهیم. ما از اخبار ممکن است وقایع سوریه را پیگیری کنیم اما وقتی چنین مستندی ارایه شود فجایع داعش بیش از گذشته انتقال می یابد و برای مخاطب قابل لمس می شود.
چقدر تحقیق و پژوهش صورت گرفت و رفت و آمدهایی که به منطقه و اردوگاه داشتید؟
نورانی پور: من سه یا چهار بار قبل از فیلمبرداری به اردوگاه رفتم زیرا قصد داشتم با اکیپ غیرایرانی کار را جلوی دوربین ببرم برای ما کار راحت تر بود اما در اولین سری که با اکیپ غیرایرانی رفتیم برای ضبط دخترها حاضر به صحبت نشدند.
دخترها با شرط جلوی دوربین آمدند
اکیپ غیرایرانی چه مزیتی داشت که قصد داشتید از آنها در کار استفاده کنید؟
وقتی یک گروه از تهران حرکت کند به اربیل برسد و از آنجا به مرز ترکیه عزیمت کند زمانبر است و انرژی زیادی هم نیاز دارد اما وقتی یک اکیپ از سلیمانیه حرکت کند بسیار راحت تر است و از سوی دیگر من اگر در محل حضور نداشتم دوستان می توانستند وقایع را ثبت کنند و تا من به محل برسم زمان از دست نمی رفت. این اولین نقشه بود که متاسفانه محقق نشد. سه یا چهار بار رفتیم اما دخترها حاضر به صحبت نشدند و برایشان دغدغه نبود . در این مدت فقط از یک منظر تلاش کردم با آنها صحبت کنم که این کار می تواند آینده آنها را از یک بن بست خارج کند. آنها مشروط پذیرفتند. دخترها گفتند ما فقط درباره شبی که جنگ اتفاق افتاد صحبت می کنیم و فراتر از این صحبت نمی کنیم.
مادر دخترها تحصیلکرده بود/ از رفاه نسبی در سوریه برخوردار بودند
تصمیم گیرنده خواهر بزرگتر بود؟
بله و به نوعی تمام کننده بود. شاید در روزی که خانواده در کنار هم بودند هم نظر خواهر بزرگتر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. آنها یک زندگی عادی داشتند و ترسیم زندگی را با میز ناهارخوری 12 نفره تشریح کرد یا طرح این موضوع که پدرم دو روز در هفته آشپزی می کرد. خانواده گرمی بودند که رفاه نسبی را داشتند پدر وضع مالی به نسبت خوبی داشته و مادر تحصیلکرده بود. یک زندگی متوسط خوب را داشتند. من با مصاحبه مشروط آغاز کردم و در همین اثنا به روانشناسی رفتار آنها توجه کردم.
چقدر از نظر مشاور روانشناس در ارتباط گیری کمک گرفتید؟
هیچ
در مستند بحران از ایده آل فاصله بسیار است/ جواب دخترها به پرسش ها یک کلمه ای بود/چند روز اول دو یا سه دقیقه ضبط داشتیم
فکر نمی کنید عدم استفاده از مشاور به کار لطمه زده است؟ ممکن است سوالات بسیاری در طول کار و مراوده با این افراد به ذهن شما خطور کرده اما این دخترها به دلیل شرایطی که تجربه کردند از پاسخ امتناع کردند اگر روانشناس حضور داشت شرایط دیگری به وجود می آمد و به بسیاری از سوالات که وحشی گری داعش را عیان تر می کرد، پاسخ داده می شد.
هر فردی برای رسیدن به نقطه مطلوب و ایده آل تلاش می کند و ایده آلی را برای خود در نظر دارد اما وقتی در شرایط بحران قرار است مستندی از جنس بحران بسازیم از ایده الی که مد نظر است بسیار فاصله دارد. زمانی که قرار است در یک مستند میدانی سوژه ای را جلب و جذب کنید و مقابل لنز دوربین او را قرار دهید که تخلیه بشود و آنچه نیاز فیلمساز است ارایه شود یک فرآیندی است که تنها یک فیلمساز می تواند فرد را مقابل لنز دوربینش حاضر کند. ما چند روز اول شاید دو یا سه دقیقه ضبط داشتیم. جواب دخترها به پرسش های من یک کلمه ای بود.
حسادت زنانه قلب دخترها را احاطه کرده بود/ از صدابردار خواستم محوطه را ترک کند
با این اوصاف اگر یک روانشناس در کنار شما حاضر بود شرایط بهتری رقم نمی خورد؟
خیر. در آن لحظه بعد از چند روز کار با این دخترها تازه متوجه شدم گروه باید فاقد عناصر خانم باشد. یک حسادت زنانه ای قلب روکن را گرفته بود. برایم جالب بود یکی از دوستان به گروه اضافه شد با همسرش و یکی از بچه هایشان که بسیار به ما کمک کردند موقعی که ایشان را از صحنه خارج کردیم همچنین صدابردار که کمی خشونت در رفتارش بود از چادر خارج کردیم و در چادر به دو نفر رسیدیم تازه این دخترها شروع به صحبت کردند. صدابردار از این کار من متعجب شد که من از او خواستم محوطه را ترک کند چون احساس کردم دخترها بدون حضور افراد راحت تر صحبت میکنند.
شما هم فیلمسازی کردید و هم روانشناسی رفتاری این دخترها را برعهده گرفتید.
به عقیده من فیلمساز باید روانشناس، جامعه شناس باشد تا بتواند واقعیت ها را ثبت کند.
روانشناس در این فیلم نمی توانست کمک کند
پس به این نتیجه می رسیم که یک روانشناس هیچ گاه نمی توانست به شما در این پروژه کمک کند.
خیر به ضرس قاطع می گویم روانشناس در چنین پروژه و جغرافیایی نمی توانست کمک کند. یک روانشناس که کار سینما را خوب بشناسد و در شرایطی که ما حضور داشتیم (سرما، بوران، خطر و...) در کنار ما قرار بگیرد ممکن نبود. کار در یک کشور دیگر با شرایط سخت دشواری خودش را دارد.
چقدر با دخترها صحبت کردید بدون این که جلوی دوربین قرار بگیرند؟
72 ساعت اول با این دخترها فقط صحبت کردیم و به ما اعتماد نداشتند. در شرایط عادی وقتی فردی جلوی دوربین قرار می گیرد هراس و لرزشی ناخودآگاه دارد چه برسد به این دخترها که خودشان در مقطعی دچار آسیب بودند و احساس ناامنی و بی اعتمادی داشتند.
امتناع دخترها از حرف زدن برایم خطرناک بود
حضور یک زن در کنار شما نمی توانست موثر باشد؟
نه یک حس حسادت در وجودشان شکل می گرفت. هیلین درجایی به من گفت: چرا باید همه خوش بگذرانند یا اگر دوستان سر صحنه می گفتند لباست را مرتب کن می گفت: چرا باید به من دستور بدن مگر اون کیست؟ پس می زد و در این پروژه پس زدن و امتناع دخترها از حرف زدن برایمان خطرناک بود.
تحقیق و پژوهش دراین دست آثار بسیار سخت است و باید از زوایای مختلف موضوع را بررسی کرد و براساس سلیقه فرد به سوژه نزدیک می شود . زاویه ای که من A157 را دیدم اینگونه بود.
آقای یزدی در چیدمان عوامل که برای تولید عازم شدند نظری داشتید؟
نه خیر. ایشان (نورانی پور) تهیه کننده و کارگردان بودند خودشان افرادی را که احساس کردند می توانند با آنها کار کنند انتخاب کردند زیرا کار سختی بود و نیاز به عوامل همراه داشت.
نگذاشتیم بی پولی خللی در کار ایجاد کند/ اگر مستند A157 در حوزه ساخته نمی شد فیلم شریفی از کار در نمی آمد
شما به عنوان مدیر مرکز مستندسازی حوزه هنری چه نقشی در ساخت این پروژه داشتید و اگر حوزه این فیلم را نمی خواست چه اتفاقی رخ میداد؟
بحث من نورانی پور نیست زیرا ایشان در هرجایی که کار کند به اصول خود معتقد است اما اگر این مستند درجای دیگری ساخته می شد حتماً آنچه که امروز شاهد آن هستیم که فیلم شریفی است در نمی آمد.
ما درباره این مستند باهم بسیار صحبت کردیم و سرفصل هایی که مد نظرمان بود را به ایشان گفتیم. این سوژه بسیار خاص بود و برخی از صحبت های ما قابلیت ارایه در این سوژه را نداشت .باهم صحبت کردیم وراش ها را دیدیم . سعی کردیم تعامل خوبی شکل بگیرد و با اطمینان خاطر کار انجام بدهد.
شکل کار در مراکز مختلف متفاوت است. در مرکز مستند ما تلاش کردیم کمک کنیم ایشان دچار بروکراسی اداری نشوند و شرایط بی پولی که گریبان همه دستگاه ها و ارگان ها را گرفته خللی در کار ایجاد نکند.
A157 پتانسیل دیده شدن را دارد/ کار تولید شده در حوزه هنری رها نمی شود
ما برای فیلم مراسم رونمایی در نظر گرفتیم که در دیده شدن این اثر بسیار موثر بود. در مراسم رونمایی اثر مستند 350 نفر از اقشار مختلف حاضر شدند. تبلیغات خوبی برای فیلم شد، و کار به خودی خود پتانسیل دیده شدن داشت. یکی از ویژگی های حوزه هنری این است که کار تولید شده اش را رها نمی کند . بارها دیدیم که کار در ارگان های دیگر ساخته شده اما در مقاطع دیگر که باید فیلم دیده شود و به مخاطب اصلی خود ارتباط برقرار کند رها شده است.
حوزه هنری با کارگردان معارض کار نمی کند
نکته مهم این که حوزه هنری با کارگردان معارض باشد کار نمی کنیم و کار را برای ما آسان می کند. البته این مهم را هم باید در نظر بگیریم که کارگردان های معارض تعدادشان زیاد نیست. راجع به مسایل مهم منطقه ای از جمله سوریه برای ساخت کار سراغ هر مستندسازی نمی رویم و یا هر مستندسازی طرحی ارایه دهد قبول نمی کنیم. وقتی با کارگردان خوب کار کنید که در اصول با هم یکی باشیم مشکلی پیدا نمی شود گرچه اختلاف سلیقه و نظر با هم داریم که کاملاً طبیعی است.
در حوزه سعی می کنیم درست سفارش دهیم/ برخی مستندسازان با دردهای مردم کاسبی می کنند
قائل به حضور ناظر در کارها هستید؟
نیازی به حضور ناظر نیست، وقتی درست کار سفارش داده میشود باید بستر مناسب برای انجام کار فراهم کرد تا کارگردان آسوده خاطر کار را به ثمر برساند. این در شرایطی است که کارگردان به لحاظ تکنیک سینما بلد است و در محتوا با سفارش دهنده هم راستا است.
اتفاقاتی که در حوزه مستند رخ می دهد که کارگردان فیلمی را می سازد و تنها به آرشیو سپرده می شود و پول بیت المال ضایع شده است به دلیل عدم دقت در سفارش کار است. ما درحوزه سعی می کنیم درست سفارش بدهیم.متاسفانه برخی از مستندهای اجتماعی به گونه ای آماده شده که مستندساز با دردها و آسیب های مردم از طبقات مختلف کاسبی می کنند و در فیلم نشانه گذاری می کنند.
روند تولید در کشور اشتباه است/ در محصول هنری نمی توان تغییر ایجاد کرد
در دستگاه ها و ارگان های دیگر به عقیده شما نیاز به حضور ناظر در پروژه هست ؟
به عقیده من سفارش درستی دیده نمی شود در کشوری که هزینه همه محصولات هنری در حوزه مستند و داستانی را دولت تقبل می کند، تقریبا سفارش درست نداریم . در سازمان صدا و سیما هم به همین شکل است. طرح ها ارایه می شود از میان آنها طرح های خوب را می سازند با طرح های بد هم کلنجار می روند. از اساس این شکل برخورد با اثر هنری اشکال دارد. در تلویزیون و سینما پروانه ساخت و نمایش و ناظر و... وجود دارد اما ناکارآمد است زیرا روند تولید غلط است. من تلاش کردم در تولید روند کار درست باشد . نمی توان در محصول هنری ساخته شده تغییر آنچنانی ایجاد کرد. روند تولید در کشورما و محصول هنری اشتباه است .