به گزارش مشرق، شاید ده سال پیش در اواخر دولت اصلاحات کسی پیش بینی نمیکرد که روزی ابتکار به سازمان محیط زیست برگشته و بر مسند قدرت تکیه زند اما این پدیده رخ داد و البته شاید این شرایط مورد خوبی برای مطالعه و پژوهش متخصصان علم مدیریت باشد تا اثرات بازگشت یک مدیر ارشد را پس از 8سال در پست مدیریت قبلیاش بررسی نمایند اتفاقی که به نظر میرسد کمتر سابقه ای در دنیای مدیریت داشته باشد.
با این حال به نظر میرسد بازگشت ایشان برای دور دوم به سازمان یک اشتباه فاحش استراتژیک بود. چرا که شرایط حاکم برای دور دوم از جوانب و زوایای مختلف با دور اول ریاست ایشان بسیار متفاوت بود که اگر به طور خلاصه به اهم موارد آن بخواهیم اشاره کنیم عبارتند از:
1- در دولت اصلاحات ایشان اولین بانوی دولتی در تاریخ دولتهای بعد از انقلاب بود که از حمایت های بی دریغ رئیسجمهور وقت برخوردار بود در حالی که در کابینه جدید دیگر حضور یک بانو مزیت جدی محسوب نمی شود و حضور ایشان در کنار سایر بانوان مورد ارزیابی قرار گرفته و امتیاز و برتری نسبت به دیگران ندارد.
2- در دولت اصلاحات انواع و اقسام اعتبارات ملی و بین المللی به سازمان سرازیر میشد و در اختیار ایشان قرار میگرفت که هیچ گونه تحول ماهوی و ساختاری و سازمانی برای محیط زیست به عمل نیامد و تنها منافع عده ای از مدیران سابق و اطرافیان تامین شد.
3- از ضعف های بزرگ دور دوم ریاست ایشان بازگرداندن افراد و مدیرانی است که قبلا امتحان خود را در دور اول ریاست این بانو پس داده و متعلق به این سازمان نبوده و فاقد صلاحیت و توان مدیریتی و اجرایی می باشند، حتی دعوت به کار و انتصاب مدیران بازنشسته از سایر دستگاه ها و بعضاً مسئله دار که فقدان پایگاه اجتماعی در بین کارکنان سبب افت فاحش کارایی آنها شده است.
4- در دولت اصلاحات نقش ابتکار در بسیاری موارد به عنوان وزیر امور خارجه دولت عنوان میشد درحالیکه در حال حاضر حفظ روابط خارجی ایشان در این سطح نه تنها کمکی به این سازمان نکرده بلکه انحراف در مسیر سیاست ها ی سازمان محسوب میگردد.
5- تفکر شدیدا سیاسی و باند بازی خانم ابتکار سازمان را تبدیل به یک دفتر برای انجام امورات شخصی و نه یک معاونت ریاست جمهوری نموده است در حالی که شاید بهتر بود علاقه مندی های سیاسی خود را در یک جایگاه دیگر در مجموعه دولت پیگیری میکردند.
6- دیدگاه های سیاسی ایشان مانع رشد و تعالی علمی سازمان شده و نیرو های جوان مستعد علمی را تار و مار کرده است.
7- روند سیستم نخ نمای مدیریتی ایشان آن هم از نوع ارباب رعیتی که نمونه ای از آن در اعتراض به پرسنل سازمان به عملکرد و سوء مدیریت خود و واکنش عجیب ایشان رخ نمود دیگر پاسخ گو نبوده و کارایی خود را از دست داده و کارکنان را مجبور کرده تا طرحی نو در اندازند.
8- همگان آگاهند که خانم ابتکار برای منافع حزبی و سیاسی و گروهی خود و مدیرانش اهمیت بسیار قائل است و امورات سازمان در اولویت های بعدی قرار دارد کما اینکه در دوره قبل هم ایشان در مراسم تودیع فقط از مدیران خود تشکر کرد و کارکنان را کاملا نادیده گرفت در حالی که بیشترین مشکلات مالی و اداری در زمان ایشان روی داد.
9- کاهش محبوبیت تیم مدیریتی فعلی سازمان در بین کارکنان و پرسنل ناشی از سوء مدیریت بی سابقه است و نشان دهنده شکاف عمیق فکری و اعتقادی بین پرسنل و مدیران است.
10- نوع عملکرد دو سال گذشته نشان می دهد که تیم مدیریتی خانم ابتکار هیچ رویکرد جدیدی منطبق با شرایط روز نداشته و بدون هیچ برنامه فکری منسجمی مجددا وارد سازمان شده اند و البته این مسئله ناشی از اولویت بخشی ایشان به فعالیتهای سیاسی جانبی است.
11- حس انتقام جویی ایشان از همان روز معارفه نشان داد که برای حفظ محیط زیست نیامده بلکه برای عقده گشایی و هlوار نمودن ناکامیهای ٨ سال اخیر خود بر سر کسانی که اتفاقا هیچ گونه نقشی در این ناکامی ها نداشته اند قدم به سازمان گذاشته است. آنجا که با اشاره دست ندیمه اش عده ای معلوم الحال که با خود به مراسم آورده بود تربیت خود را به نمایش گذاشته شروع به هو کشیدن رئیس قبلی سازمان نمودند آغاز این انتقام کشی سیاسی بود و چه بسا افت محبوبیتش هم از همان جا آغاز شد.
ابتکار و یاران سیاسیاش نمی دانستند که هرکسی باد بکارد طوفان درو میکند و این طوفانی که امروز در حال تخریب پایه های سست مدیریت نابخردانه وی در این سازمان است همان طوفانی است که آن روز بذر آن را کاشتند و این قصه ادامه خواهد داشت.