به گزارش مشرق ، دومین جلسه گفتگوهای آزاد با موضوع «عملکرد اقتصادی دولت» از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، روز چهارشنبه دوم دیماه با حضور فرشاد مومنی استاد دانشگاه و اقتصاددان برگزار شد.
در ابتدا معتمدی مدیر برنامهریزی فرهنگی و اجتماعی در مورد این جلسات گفت: معاونت فرهنگی و اجتماعی، روشهای مختلفی را برای بحث در خصوص علوم انسانی و مباحث فرهنگی در پیشگرفته است. یکی از این روشها، گفتگوهای آزاد در قالب یک موضوع خاص عمومی است. به همین سبب امروز از آقای دکتر فرشاد مومنی دعوت کردهایم تا در حول موضوع عملکرد اقتصادی دولت» گفتگو انجام دهیم و سپس حاضران به بیان سؤالات و دیدگاههای خود بپردازند.
در ادامه این جلسه فرشاد مومنی، اظهار داشت: نظریهپردازان توسعه، در واکاوی چرایی عملکرد کشورها و فرازوفرودهایی که در عملکرد آنها وجود دارد، روی قانون اصلی رقابت بین واحدهای اقتصادی اجتماعی، یعنی اندیشهها، تکیه میکنند، یعنی واکاوی اندیشههایی که پشت سر اقدامها و سیاستها قرار دارد.
وی افزود: مسئله بسیار مهم دیگر این است که مشاهده تاریخی نظریهپردازی توسعه نشان میدهد که روند انباشت ذخیره دانایی در جامعه بشری به لحاظ تاریخی یکروند برگشتناپذیر است؛ ذخیره دانایی بشر بهطور دائم رو به افزایش است، اما عملکرد واحدهای اقتصادی، اجتماعی برگشتپذیر است. همه واحدها دورانهایی از سقوط و نزول را در عملکرد خود مشاهده میکنند؛ این مشاهدهها نکات خارقالعادهای دارد، یکی از آنها که در بحث امروز اهمیت دارد، انباشت دانایی برای بهبود عملکرد اقتصادی و اجتماعی است که شرط لازم برای آن بهحساب میآید. سؤال این است که تحت چه شرایطی کشورها میتوانند از ذخیره دانایی خود بهصورت خردورزی استفاده کنند و سطح کشورهای خود را ارتقاء بدهند و در چه شرایطی نمیتوانند؟
وی با اشاره به سه کانون مرکزی متغیرهای تعیینکننده شامل سازههای ذهنی، نظام قاعده گذار و اجرا و درنهایت نظام توزیع منافع اظهار داشت: بر اساس ویژگیهای این سه مؤلفه، عملکرد متفاوت متغیر توضیح داده میشود؛ بنابراین اگر ما در خصوص عملکرد اقتصادی جامعه بخواهیم بحث کنیم بهتر است روی این مؤلفهها متمرکز شویم.
این اقتصاددان تصریح کرد: اشکال دیگر، قفلشدگی به تاریخ و وابستگی به مسیر طی شده است؛ یعنی ارادههایی برای اصلاح شروع میشود اما برمیگردد به سه مؤلفه که در طول تاریخ تثبیتشده است. پس باید روی این مؤلفهها دقت کافی داشته باشیم. ایران از این نظر یکی از مثالهای اعلاء برای بررسی است. در کل دنیا تنها دو مورد شبیه ایران بتوان پیدا کرد که دو بار در یک قرن، یکبار در ربع اول قرن بیستویک بار در ربع دوم قرن، جنبشهای اجتماعی را رقم زدند که هدف آن خروج از بنبست بود، اما نتایج آن با ماهیت جنبشهای اجتماعی سنخیتی نداشت.
وی افزود: وقتی به سطح مشارکت و همدلی مردم ایران در بین سالهای 1355 تا 1357 نگاه میکنیم، با مقایسه دستاوردها متوجه میشویم این قفلهای تاریخی ما را وابسته به مسیر کرده است؛ لذا وقتی به عملکرد دوساله دولت نگاه میکنیم، باید حواسمان باشد که این دولت در مرحله اول با یک میراث توسعهنیافتگی روبهروست و برای دولت فعلی بهطور خاص یک مسئله حیاتی دیگر هم وجود دارد که اینها میراث دار دولت قبل از خود هستند، بطوریکه حتی میتوان گفت عملکرد آن دولت تا سه دهه بعد هم تأثیرات خود را دارد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: آرایش قوا بهگونهای است که دولت با همه انتقادهای رادیکالی که نسبت به دولت قبل داشته، هنوز نتوانسته یا نخواسته یک گزارش درست از آنچه تحویل گرفته بدهد. اگر ما بتوانیم یک تصویر مبتنی بر کارشناسی از میراث دولت قبل ارائه بدهیم، شاید بهندرت کسی آمادگی روبهرو شدن با این حجم از مشکلات را میداشت.
مومنی خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم قفلهای تاریخی را تغییر بدهیم، باید ابتدا شناخت دقیقی از وضع موجود داشته باشیم. سپس شناخت دقیقی از وضع مطلوب به دست آوریم و درنهایت شناخت دقیق از سازوکارهای خروج از وضع موجود و حرکت به وضع مطلوب را به دست آوریم که شناخت ما در هر سه حوزه بسیار کم است، چراکه بحث ما شناختهایی است که هویت جمعی پیدا کرده باشد.
وی با ذکر مثالهایی از عدم شناخت وضع موجود گفت: بهعنوانمثال دولت جدید تاکنون قادر نشده است رقم دقیق بدهیهای ریالی دولت قبلی را مشخص کند. ما در خصوص وضع موجود و شناخت دقیق آن با محدودیت جدی روبهرو هستیم. وقتی این شناخت با منافع سیاسی هم گره میخورد، مشکل بیشتر میشود.
وی تأکید کرد: در مورد وضعیت مطلوب، اوضاع نابسامانتر از وضع موجود است. ایران به این مشهور است که در مورد آنچه نمیخواهند و نمیپسندند خیلی زود به اجماع میرسند، اما در مورد آنچه میخواهند، پایدار و یکی نیستند. جان فورن در کتاب خود به نام «مقاومت شکننده» که به بررسی وضعیت ایران از صفویه تا دولت آقای هاشمی پرداخته، تأکید دارد که ایرانیها خیلی زود بر حذف دیکتاتور به توافق میرسند، اما بهمحض کنار زدن آن، آنچنان آشوبی بین آنها برای چه کنیم» درمیگیرد که درنتیجه آن، دچار هرجو مرج و درنهایت تکرار فرآیند قبلی میگردند. لذا ما به این دلیل با انباشت سرمایه مادی و انسانی روبهرو میشویم.
وی به نمونه دیگری از تصویر وضعیت برجا مانده از دولت قبل اشاره کرد و افزود: خالص حساب سرمایه در شهریور 1384 منهای دویست میلیون دلار بود، اما در پایان سال 1389 خالص حساب سرمایه منهای 25 میلیارد دلار شد، یعنی 125 برابر خروج سرمایه داشتیم. نکته مهمتر این است که هرکجا که خروج سرمایه مادی داشته باشید، بدون استثناء باید از خروج سرمایه انسانی ردی پیدا کنید. چنانچه آمارها نیز نشان میدهد در این سالیان، ایران بیش از پنج بار، رتبه یک فرار مغزها را داشته است.
مومنی رتبه فساد در ایران را یادآور شد و افزود: از سال 1384 تا 1392 ایران 60 رتبه در فساد سقوط داشته است و ازلحاظ کیفیت زندگی ایرانیان، 50 رتبه سقوط کرده است؛ اما ما حتی گستاخی مطرح کردن این را نداریم، چه برسد به اینکه تحلیل بکنیم.
وی تأکید کرد: قبل از داشتن تصویر باید تحلیل داشت، یعنی بدانیم آنچه حاصلشده است، تابع چه چیزی بوده است؟ در اقتصادهای رانتی فهم نظری بسیار کممقدار تلقی میشود، اما هیچ جایی در دنیا تمدنی شکل نگرفته الا اینکه آن تمدن، مبتنی بر فهم نظری بوده است.
مومنی در تبیین اهمیت فهم نظری، به ادعای دولت قبلی در مورد عدالت اشاره کرد و گفت: دولت قبلی ادعا داشت به عدالت خیلی اهمیت میدهد و برای آن عدالت، بر اساس فهم خود چیزهایی را مطرح کرده بودند که یکی از آنها سهام عدالت بود. دولت نهم ابتدا پیشبینی کرده بود به 70 میلیون ایرانی نفری دو میلیون تومان سهام عدالت بدهند. این رقم 140 هزار میلیارد تومان میشود. دولتی که حتی بهعنوان تدارکات چی هم نمیتوانست کار کند، میتوانست در مورد مبلغ 140 هزار میلیارد تومان، بدون نیاز به مشورت با مجلس، تصمیمگیری کند.
این اقتصاددان با تأکید بر اینکه مترهایی وجود دارد که نشان میدهد اوضاعو احوال کشور چه تغییری کرده است، اظهار داشت: دولت یازدهم نه قادر بوده تحلیلی ارائه بدهد و نه متری برای اندازهگیری داشته است. قرار بوده است با متری به نام قانون برنامه چهارم توسعه که در یک وفاق جمعی تائید شده است، با هزینه کرد 16 میلیون دلار درآمد نفتی، نرخ رشد 8 درصد و نرخ 12 درصد رشد در سرمایه ثابت داشته باشیم؛ اما امروز وقتیکه در سیاستهای برنامه ششم گفته شد باید رشد 8 درصد داشته باشیم، مشخص گردید برای به دست آوردن این رشد، باید 200 میلیون دلار ارز داشته باشیم؛ یعنی سال 1384 با 16 میلیون دلار کار انجام میشده است، اما الآن حداقل 200 میلیون دلار لازم است.
وی در مورد عملکرد اقتصادی دولت فعلی گفت: با استمرار راهها و روندهای پیشین، کاری پیش نمیرود؛ الآن کارهای غلط و درست را باهم مخلوط کرده و میانگین آن را انجام میدهند و اسم آن را گذاشتهاند استمرار سیاستهای گذشته با شیب کمتر».
این استاد دانشگاه تأکید کرد: توافق هستهای جدید موجب شده است 25 تا 30 میلیارد دلار هزینه مبادله را از اقتصاد ایران دور کند و فشار کمتر شود، اما این به معنای دستاورد اقتصادی نیست. درحالیکه وعدهای که موجب انتخاب رئیسجمهور بود،تغییر» بود، اما هیچ نشانهای در خصوص تغییر مشاهده نمیشود و به نظر من این خیلی قابلتوجه است.
وی در ادامه اظهار داشت: از یکجهت این دولت خوششانسترین دولت نسبت به دورههای دیگر بوده است؛ چون وقتی با دولت قبلی مقایسه میشود، کارش بهتر بوده است، اما با توجه به شعار تغییر، اینچنین نیست که تغییر جدی صورت گرفته باشد؛ از سوی دیگر در ساختار قدرت ایران، تصور خطای راهبردی که در زمان آقای خاتمی وجود داشت، الآن هم وجود دارد؛ آنها موفقیت آقای خاتمی را موفقیت جمهوری اسلامی نمیدانستند و هر 9 روز یک بحران به راه میانداختند؛ الآن هم موفقیت دولت فعلی را موفقیت جمهوری اسلامی نمیدانند؛ باید آنها را هوشیار کرد که بر سرشاخه بن میبرند».
وی در بخش پایانی صحبت خود تأکید کرد: ما نیاز به یک بلوغ فکری داریم تا جرأت پیدا کنیم یک تصویر و تحلیل از وضعیت موجود و یک گفتگو در مورد آن داشته باشیم تا یکراه حل مطلوب برای رسیدن به وضع مطلوب داشته باشیم. امسال نیز سال تصمیمگیری میانی برای یک افق بهتر است.
مومنی در انتها به پرسشهای بعضی از حاضران پاسخ داد. وی در پاسخ به سؤالی در مورد عوامل خارجی در به وجود آمدن وضعیت فعلی گفت: سرنوشت ایران در داخل رقم میخورد و عوامل بیرونی میتوانند آن را کند یا تند کنند؛ اما عنصر اصلی سرنوشت ما در داخل رقم میخورد.
وی با اشاره به مقالهای در سایت رویترز گفت: در این مقاله به سرمایهگذاران خارجی توصیهشده که نگاه خود را معطوف به 3 میلیون نفر ایرانی ابر برخوردار کنند که به دنبال کالاهای لوکس هستند؛ بنابراین طبیعی است که سرمایهگذار خارجی هم به دنبال حداکثر سود خود است.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد توصیه خود به دولت فعلی برای خروج از رکود اظهار داشت: اولویت اصلی دولت باید فعال کردن بخشهایی از اقتصاد باشد که بهصورت تعطیل یا نیمه تعطیل درآمده یا دچار ورشکستگی شده است و لذا نباید توجه خود را به پروژههای جدید معطوف کند؛همچنین راهبرد اصلی دولت باید ایجاد شغل باشد نه پرداخت یارانه. علاوه بر این باید هزینه مفتخوری را در اقتصاد ایران بالا برد تا سرمایهها به سمت تولید سوق یابد؛ باید توجه داشت که بحران موجود، فروپاشی طبقه متوسط و فقر گسترده است.