به گزارش مشرق، در روزهای گذشته و پس از برگزاری آزمون خبرگان و عدم شرکت حجت الاسلام و المسلمین آقای سیدحسن خمینی در این آزمون، دیدگاههای مختلفی مطرح شد. از جمله این دیدگاهها اظهارنظر برخی از نزدیکان و شاگردان ایشان بود که با تأکید بر جایگاه علمی آقای سیدحسن خمینی، شورای نگهبان را مورد هجمه قرار داده و حتی از سازوکار تأیید اجتهاد توسط شورای نگهبان به عنوان «مفسدههای آزمون» نام بردهاند!
ظاهرا اصلیترین نگرانی این شاگردان تهدید معیارها و عرفیات حاکم بر حوزه و تأثیرگذاری حاکمیت بر قوانین درونحوزوی در تشخیص اجتهاد افراد بوده است.
از ماههای اخیر و به بهانه حضور یا عدم حضور آقای سیدحسن خمینی بنده رسانههای مختلف را تحت نظر داشته و دغدغهای ذهنم را مشغول کرده بود که با توجه به نوع واکنش برخی از اطرافیان ایشان بیان آن کاملا ضروری است.
موضوع اجتهاد و تشخیص مراتب علمی، امری کاملا درونحوزوی است و معیارها و هنجارها و لوازم خاص خود را دارد و بهترین روش تشخیص این امر نیز آگاهی از نظرات بزرگان حوزوی است. این بزرگان ممکن است از مراجع عظام تقلید، علمای طراز نخست و مدرسان سطوح عالی باشند و یا منتخبی از این اساتید به عنوان فقهای شورای نگهبان با تعریف یک سازوکار مشخص.
به هرحال مسیر اثبات اجتهاد مدنظر قانون، چه برعهده مراجع تقلید باشد، چه بر عهده فقهای شورای نگهبان، امری کاملا درونحوزوی است.
در ماههای اخیر رسانههای مختلف مکتوب و مجازی بر اساس منافع حزبی خود به این امر ورود کرده و بر اساس همان معیارهای همیشگی خود در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و موضوعات دیگر، دست به پروپاگاندا و شانتاژ رسانهای زدند. البته این امر از یک منظر، طبیعی به نظر میرسد؛ زیرا احزاب و رسانهها به دنبال بهرهبرداریهای خود هستند و اصلیترین ابزار آنها نیز همین شیوه تبلیغات رسانهای است.
اما متأسفانه عدم آگاهی ابتدایی از معادلات و سازوکارهای درونحوزوی باعث شد این روش تبلیغاتی به شدت از مسیر خود منحرف شود. خبرنگارانی که هیچ اطلاعی از سادهترین مسائل حوزوی نداشتهاند تنها با چند جستوجوی اینترنتی و با کنار هم گذاشتن تعابیر مختلف به این نتیجه رسیدند که جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی دارای مرتبه اجتهاد بوده و شورای نگهبان حق رد صلاحیت وی را ندارد!
انتظار میرفت اطرافیان و شاگردان آقای سیدحسن خمینی نسبت به این رویه واکنش نشان داده و به نوعی این مسیر تبلیغاتی را مدیریت کنند و اجازه ندهند امری درونحوزوی با هنجارها و معیارهای بسیار خاص خود اینگونه به ابتذال کشیده شود. اما در نهایت شگفتی نهتنها این اتفاق نیافتاد بلکه همین گزارشها و هیاهوی مضحک رسانهای، توسط این افراد بازنشر و تبلیغ شد!
سوگمندانه باید گفت نگاهی دقیق به مسائل پیشآمده در ماههای اخیر نشان میدهد شاگردان استاد از روی دلسوزی برای خط امام و آینده نظام اجازه دادند مصالح درونحوزوی شدیدا تهدید شود و به عبارت دیگر امر اجتهاد از جهات گوناگون به ابتذال کشیده شود.
سوال جدی اینجاست که چگونه معیارهای شورای نگهبان تهدیدی برای هنجارها و معیارهای حوزوی و حتی موجب انحراف انقلاب از مسیر خود تلقی میشود و درباره مفسدهدار بودن آن معیارها مقالهها نگاشته میشود، اما در مقابل، ذرهای در مقابل هیاهوی رسانهای و تعیین تکلیف روزنامهها برای حوزههای علمیه و اجتهاد کاری انجام نمیشود؟
توصیه دلسوزانه بنده به اطرافیان و شاگردان جناب آقای سیدحسن خمینی این است که به جای انتخاب مسیرهای انحرافی در اثبات اجتهاد ایشان اجازه دهند این امر از مسیرهای کاملا منطقی و قانونی که همگی در چارچوب معیارهای حوزوی است طی شود. قطعا این امر مورد توجه جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی نیز بوده و ایشان اجازه نخواهند داد کیان حوزههای علمیه حتی به بهانه حضور ایشان در مجلس خبرگان بازیچه جناحها و رسانهها گردد.
ظاهرا اصلیترین نگرانی این شاگردان تهدید معیارها و عرفیات حاکم بر حوزه و تأثیرگذاری حاکمیت بر قوانین درونحوزوی در تشخیص اجتهاد افراد بوده است.
از ماههای اخیر و به بهانه حضور یا عدم حضور آقای سیدحسن خمینی بنده رسانههای مختلف را تحت نظر داشته و دغدغهای ذهنم را مشغول کرده بود که با توجه به نوع واکنش برخی از اطرافیان ایشان بیان آن کاملا ضروری است.
موضوع اجتهاد و تشخیص مراتب علمی، امری کاملا درونحوزوی است و معیارها و هنجارها و لوازم خاص خود را دارد و بهترین روش تشخیص این امر نیز آگاهی از نظرات بزرگان حوزوی است. این بزرگان ممکن است از مراجع عظام تقلید، علمای طراز نخست و مدرسان سطوح عالی باشند و یا منتخبی از این اساتید به عنوان فقهای شورای نگهبان با تعریف یک سازوکار مشخص.
به هرحال مسیر اثبات اجتهاد مدنظر قانون، چه برعهده مراجع تقلید باشد، چه بر عهده فقهای شورای نگهبان، امری کاملا درونحوزوی است.
در ماههای اخیر رسانههای مختلف مکتوب و مجازی بر اساس منافع حزبی خود به این امر ورود کرده و بر اساس همان معیارهای همیشگی خود در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و موضوعات دیگر، دست به پروپاگاندا و شانتاژ رسانهای زدند. البته این امر از یک منظر، طبیعی به نظر میرسد؛ زیرا احزاب و رسانهها به دنبال بهرهبرداریهای خود هستند و اصلیترین ابزار آنها نیز همین شیوه تبلیغات رسانهای است.
اما متأسفانه عدم آگاهی ابتدایی از معادلات و سازوکارهای درونحوزوی باعث شد این روش تبلیغاتی به شدت از مسیر خود منحرف شود. خبرنگارانی که هیچ اطلاعی از سادهترین مسائل حوزوی نداشتهاند تنها با چند جستوجوی اینترنتی و با کنار هم گذاشتن تعابیر مختلف به این نتیجه رسیدند که جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی دارای مرتبه اجتهاد بوده و شورای نگهبان حق رد صلاحیت وی را ندارد!
انتظار میرفت اطرافیان و شاگردان آقای سیدحسن خمینی نسبت به این رویه واکنش نشان داده و به نوعی این مسیر تبلیغاتی را مدیریت کنند و اجازه ندهند امری درونحوزوی با هنجارها و معیارهای بسیار خاص خود اینگونه به ابتذال کشیده شود. اما در نهایت شگفتی نهتنها این اتفاق نیافتاد بلکه همین گزارشها و هیاهوی مضحک رسانهای، توسط این افراد بازنشر و تبلیغ شد!
سوگمندانه باید گفت نگاهی دقیق به مسائل پیشآمده در ماههای اخیر نشان میدهد شاگردان استاد از روی دلسوزی برای خط امام و آینده نظام اجازه دادند مصالح درونحوزوی شدیدا تهدید شود و به عبارت دیگر امر اجتهاد از جهات گوناگون به ابتذال کشیده شود.
سوال جدی اینجاست که چگونه معیارهای شورای نگهبان تهدیدی برای هنجارها و معیارهای حوزوی و حتی موجب انحراف انقلاب از مسیر خود تلقی میشود و درباره مفسدهدار بودن آن معیارها مقالهها نگاشته میشود، اما در مقابل، ذرهای در مقابل هیاهوی رسانهای و تعیین تکلیف روزنامهها برای حوزههای علمیه و اجتهاد کاری انجام نمیشود؟
توصیه دلسوزانه بنده به اطرافیان و شاگردان جناب آقای سیدحسن خمینی این است که به جای انتخاب مسیرهای انحرافی در اثبات اجتهاد ایشان اجازه دهند این امر از مسیرهای کاملا منطقی و قانونی که همگی در چارچوب معیارهای حوزوی است طی شود. قطعا این امر مورد توجه جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی نیز بوده و ایشان اجازه نخواهند داد کیان حوزههای علمیه حتی به بهانه حضور ایشان در مجلس خبرگان بازیچه جناحها و رسانهها گردد.
منبع: مباحثات