به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز 19 دی 1302 روزنامه خورشيد ايران با مديرمسئولي و صاحب امتيازي بهاءالدين حسام زاده پازارگاد در شيراز انتشار يافت. روزنامه مزبور در دو دوره منتشر شد. دوره اول از 1302 تا 1309 كه در طول اين مدت چند بار توقيف شد و از انتشار بازماند؛ دوره دوم از 1321 كه اين بار در تهران انتشار و تداوم يافت.
در شماره دوم دورة جديد اين روزنامه، درباره پيشينه انتشار آن و چگونگي توقيفش چنين آمده است:
...روزنامه خورشيد ايران در 19 دي 1302 با روحي جوان و فكري اصلاح طلب و تجددخواه و لهجه تند و بياني صريح در شيراز به عالم مطبوعات قدم نهاد. اين روزنامه غالباً در هشت صفحه و گاهي در چهار و شش و دوازده صفحه منتشر ميشد. مندرجات روزنامه جدي ولي هميشه حاوي دو يا يك صفحه كاريكاتورهاي سياسي و اجتماعي و اخلاقي جالب بود. در اوايل انتشار روزنامه نغمه جمهوري در تهران برخاست. روزنامه خورشيد ايران به تصور اين كه تغيير رژيم از مشروطيت به جمهوريت به نفع ايران و مفيد به حال ايران است طرفداري از جمهوري نمود. به مجردي كه نغمه جمهوري به نغمه سلطنت تبديل يافت اين روزنامه نسبت به اوضاع بدبين گشت و با تبديل جمهوريت به سلطنت مخالفت ورزيد و كاريكاتورهايي چند و مقالات و اشعاري بدبينانه نسبت به اوضاع و خفه شدن آزادي به دست حكومت استبداد و ديو ارتجاع نشر داد. در شماره 28 فروردين 1303 مقالهای شديداللحني در ذيل عنوان «حتما جمهوري وگرنه انقلاب والّا مرگ» و در شماره 12 ارديبهشت 1303 مقاله اي با عنوان «جمهوري و تأسف شديد از مرگ آن و تأثر از نغمات جديد» درج نمودیم. در شماره 30 ارديبهشت همان سال مقاله ای در باب فساد مجلس پنجم كه بازيگر اين تئاتر بود در زير عنوان «خائن به کمک خائن و جانی به کمک جانی» چاپ كردیم و در شماره 7 خرداد، مجلس پنجم را مورد حمله قرار دادیم و در شماره هاي بعد كه اوضاع را دريافتيم و مقصد اكثريت و اقليت مجلس را دانستيم، نوشتيم «به دست ملت کودتا لازم است» در طی یک سلسله مقالات و كاريكاتورها تمام ايادي و دستهايي را كه در آن اوضاع دخالت داشت صريحاً گفتيم.
هنگامي كه شهرباني آن دوره به صورت حربه قاطع و آلت قتاله اي در دست ديكتاتور عصر قرار گرفت مقاله اي در ذيل عنوان «اصلاح نظميه شوم» نگاشتيم. روزنامه به واسطه كاريكاتور مهمي كه در شماره 21 شهريور 1303 درج كرده بود از طرف كوتوله شهوتران، اميرلشكر محمود آيرم متوفي، مالك رقاب جنوب ايران كه تازه جانشين جادوگر جنوب شده بود با اخذ حكم و اجازه تلگرافي دولت مركزي توقيف گرديد. پس از نُه ماه توقيف روزنامه پارسنامه را در خرداد 1304 به جاي آن داير كرديم. در تاريخ 28 مهر 1304 روزنامه خورشيد ايران را در تهران از توقيف خارج كرده و يك شماره در پايتخت نشر داديم و مجدداً در شيراز آن را هفته اي سه شماره تا سال 1309 منتشر نموديم. روزنامه ما به رضاخان تا هنگامي كه سردارسپه بود خوش بين بود و چون سردارسپه به اعليحضرت رضاشاه پهلوي تبديل يافت ديگر نامي از او نبرد و ذكري از او ننمود و اگر به دوره روزنامه نظر كنيد مي بينيد كه از خرداد سال 1304 تا سال 1309 كه روزنامه نشر مي شده است ديگر نامي از اعليحضرت پهلوي و دولت او در اين روزنامه حتي به صورت اخبار هم ديده نمي شود....
روزنامه خورشيد ايران مجدداً در تير 1321 در تهران پا به دايره انتشار نهاد.
محمد حسين رکن زاده آدميت درباره بهاءالدين حسام زاده پازارگاد صاحب امتياز روزنامه خورشید می نویسد : در سالهاي 1304 و 1305 و 1306 شمسي به اتفاق او و آقاي حسنعلي حکمت و مرحوم لطفعلي معدل و سيد نورالدين گلستانه و سرود حسرت زاده و حاج ميرزا احمد کاشف، روزنامه هاي خورشيد ايران، آدميت، گفتار راست، ظريف و حريف را به صلاحديد جمع اداره و با خرافات و موهومات و استعمار و مفاسد مبارزه مي کرديم، ياد آن ايام به خير که اوان جواني و توانايي ما بود و نام نيک را در خدمت انام مي خواستيم و از دل و جان مي کوشيديم...
روزشمار تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 3، 1302، ص 609
در شماره دوم دورة جديد اين روزنامه، درباره پيشينه انتشار آن و چگونگي توقيفش چنين آمده است:
...روزنامه خورشيد ايران در 19 دي 1302 با روحي جوان و فكري اصلاح طلب و تجددخواه و لهجه تند و بياني صريح در شيراز به عالم مطبوعات قدم نهاد. اين روزنامه غالباً در هشت صفحه و گاهي در چهار و شش و دوازده صفحه منتشر ميشد. مندرجات روزنامه جدي ولي هميشه حاوي دو يا يك صفحه كاريكاتورهاي سياسي و اجتماعي و اخلاقي جالب بود. در اوايل انتشار روزنامه نغمه جمهوري در تهران برخاست. روزنامه خورشيد ايران به تصور اين كه تغيير رژيم از مشروطيت به جمهوريت به نفع ايران و مفيد به حال ايران است طرفداري از جمهوري نمود. به مجردي كه نغمه جمهوري به نغمه سلطنت تبديل يافت اين روزنامه نسبت به اوضاع بدبين گشت و با تبديل جمهوريت به سلطنت مخالفت ورزيد و كاريكاتورهايي چند و مقالات و اشعاري بدبينانه نسبت به اوضاع و خفه شدن آزادي به دست حكومت استبداد و ديو ارتجاع نشر داد. در شماره 28 فروردين 1303 مقالهای شديداللحني در ذيل عنوان «حتما جمهوري وگرنه انقلاب والّا مرگ» و در شماره 12 ارديبهشت 1303 مقاله اي با عنوان «جمهوري و تأسف شديد از مرگ آن و تأثر از نغمات جديد» درج نمودیم. در شماره 30 ارديبهشت همان سال مقاله ای در باب فساد مجلس پنجم كه بازيگر اين تئاتر بود در زير عنوان «خائن به کمک خائن و جانی به کمک جانی» چاپ كردیم و در شماره 7 خرداد، مجلس پنجم را مورد حمله قرار دادیم و در شماره هاي بعد كه اوضاع را دريافتيم و مقصد اكثريت و اقليت مجلس را دانستيم، نوشتيم «به دست ملت کودتا لازم است» در طی یک سلسله مقالات و كاريكاتورها تمام ايادي و دستهايي را كه در آن اوضاع دخالت داشت صريحاً گفتيم.
هنگامي كه شهرباني آن دوره به صورت حربه قاطع و آلت قتاله اي در دست ديكتاتور عصر قرار گرفت مقاله اي در ذيل عنوان «اصلاح نظميه شوم» نگاشتيم. روزنامه به واسطه كاريكاتور مهمي كه در شماره 21 شهريور 1303 درج كرده بود از طرف كوتوله شهوتران، اميرلشكر محمود آيرم متوفي، مالك رقاب جنوب ايران كه تازه جانشين جادوگر جنوب شده بود با اخذ حكم و اجازه تلگرافي دولت مركزي توقيف گرديد. پس از نُه ماه توقيف روزنامه پارسنامه را در خرداد 1304 به جاي آن داير كرديم. در تاريخ 28 مهر 1304 روزنامه خورشيد ايران را در تهران از توقيف خارج كرده و يك شماره در پايتخت نشر داديم و مجدداً در شيراز آن را هفته اي سه شماره تا سال 1309 منتشر نموديم. روزنامه ما به رضاخان تا هنگامي كه سردارسپه بود خوش بين بود و چون سردارسپه به اعليحضرت رضاشاه پهلوي تبديل يافت ديگر نامي از او نبرد و ذكري از او ننمود و اگر به دوره روزنامه نظر كنيد مي بينيد كه از خرداد سال 1304 تا سال 1309 كه روزنامه نشر مي شده است ديگر نامي از اعليحضرت پهلوي و دولت او در اين روزنامه حتي به صورت اخبار هم ديده نمي شود....
روزنامه خورشيد ايران مجدداً در تير 1321 در تهران پا به دايره انتشار نهاد.
محمد حسين رکن زاده آدميت درباره بهاءالدين حسام زاده پازارگاد صاحب امتياز روزنامه خورشید می نویسد : در سالهاي 1304 و 1305 و 1306 شمسي به اتفاق او و آقاي حسنعلي حکمت و مرحوم لطفعلي معدل و سيد نورالدين گلستانه و سرود حسرت زاده و حاج ميرزا احمد کاشف، روزنامه هاي خورشيد ايران، آدميت، گفتار راست، ظريف و حريف را به صلاحديد جمع اداره و با خرافات و موهومات و استعمار و مفاسد مبارزه مي کرديم، ياد آن ايام به خير که اوان جواني و توانايي ما بود و نام نيک را در خدمت انام مي خواستيم و از دل و جان مي کوشيديم...
روزشمار تاریخ معاصر ایران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 3، 1302، ص 609