به گزارش مشرق، ده سال پیش، در بحبوحهی نهمین انتخابات ریاستجمهوری، "مایکل لدین"
نومحافظهکار ارشد آمریکایی و مسئول پروندهی سیاستداخلی ایران در بنیاد
دفاع از دموکراسیها، در مقالهای با عنوان "سریعتر لطفا" بهصراحت به
ایجاد " انقلاب رنگی" در ایران اشاره و گفته بود: "غرب متحد میتواند کاری
را با ایران انجام دهد که قبلا برای اوکراین انجام داد. همان انقلاب گل سرخ
که در گرجستان راه انداختیم، همان رفراندومی که در این تابستان علیه چاوز
در ونزوئلا انجام دادیم و قبلتر در هاییتی و باز هم قبلتر از آن در
نیکاراگوئه و شیلی انجام داده بودیم" لدین تأکید کرده بود: "میخواهم بیان
کنم تغییر رژیم [در ایران] باید خط مشی ما باشد. میخواهم از گروههای
طرفدار دموکراسی در جامعه ایرانی، حمایت کنم. میخواهم از آنها حمایت
سیاسی و مالی کنم. میخواهم اخبار و تبلیغات آنها پخش شود. همانطور که ما
در زمان جنگ سرد با شوروی انجام دادیم."
راهبرد دائمی آمریکا در قبال ایران
انتخابات ۸۴ که با مشارکت بالای مردم برگزار شد، نقشههای مایکل لدین و
سایر مقامات آمریکایی برای "تغییر رژیم" در ایران با شکست مواجه شد. اما
گویا از همان زمان برای انتخابات چهار سال بعد نقشه کشیدند. در کتاب
"سایهی عقابها" (طرح سری حملهی امریکا به ایران) با استناد به منابع
اطلاعاتی مختلف، برآوردی جامع از احتمال حمله آمریکا به ایران مورد بررسی
قرار گرفته است. در فصل بیستوپنجم این کتاب، سناتور جان مککین بهوضوح
حتی به رنگ انقلاب مخملی بعدی ایران، یعنی "رنگ سبز" نیز اشاره کرده بود.
فتنهی ۸۸ محصول چنین طراحی بود که گرچه خسارتهای زیادی به بار آورد، اما
با درایت و تدبیر رهبر انقلاب و هوشیاری و بصیرت مردم، راه به جایی نبرد.
در عوض، دشمن حالا دیگر فهمیده بود که انقلاب اسلامی را بهدلیل برخورداری
از پایگاه گستردهی مردمی نمیتواند از طریق "انقلاب رنگی" از پای در
بیاورد. پس تاکتیک خود را میبایست تغییر میداد اگرچه هدف همان هدف بود:
تغییر نظام.
توافق هستهای و فضای بعد از برجام، این تصور را در مقامات آمریکایی
بهوجود آورد که میتوانند پروژهی تغییر نظام را از طریق دیگری پیش ببرند.
آنچنانکه توماس فریدمن، تحلیلگر مطرح روزنامهی نیویورک تایمز، اسفندماه
سال گذشته (یعنی پیش از توافق میان ایران و غرب) اذعان کرده بود: "به نظر
من با توافقی که اوباما با ایران بر سر مسئلهی هستهای انجام میدهد امکان
این تغییر در داخل ایران فراهم میشود. " نشانه این تغییر تاکتیک
آمریکاییها نیز، همان است که رهبر انقلاب در ماههای اخیر از آن به
"پروژهی نفوذ" تعبیر کردهاند. هدف از پروژهی نفوذ، «استحالهی جمهوری
اسلامی» و «تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر» آن است. اما آنچنانکه
آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین، در جلسهای که با برخی مسئولان کشورهای
عربی در منامه در سال ۲۰۰۹ گفته است، هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت
"جریانهای طرفدار غرب" کارساز نیست.
نفوذ در انتخابات ۹۴
فضای انتخابات همواره بهترین فضا برای اجرایی کردن پروژههای سیاسی و
اجتماعی است. کمااینکه تجربه ثابت کرده است که آمریکا همیشه از این ایام
برای عملیاتی کردن طرحها و نقشههای خود استفاده کرده است. انتخابات اسفند
۹۴ نیز همین ویژگی را دارد و روشن است که «آمریکاییها به این انتخابات
چشم طمع دوختهاند». «این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است.
کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه
دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و
حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و
توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه
این باشند.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)
این موضوعی است که میتوان آن را بهوضوح در اظهارنظرهای اخیر مقامات
آمریکایی ملاحظه کرد. باب کورکر، سناتور جمهوریخواه صراحتا اعلام کرد:
"هرچه میگذرد بیشتر مطمئن میشوم که عدم انجام اقدام مقتضی از جانب کاخ
سفید علیه فعالیتهای موشکی ایران فقط یک دلیل دارد و آن هم تمرکز ما بر
انتخابات آتی ایران است." فارین پالیسی، مهمترین نشریه آمریکا در حوزه
سیاستخارجی، در تحلیل خود از سخنان کورکر نوشت: "بدین ترتیب مشخص است
انتخابات آیندهی ایران تا چه حد برای امریکا حائز اهمیت است. " جی سالمون،
خبرنگار متخصص امور ایران در روزنامهی وال استریت ژورنال نیز چند روز پیش
نوشت که مقامات آمریکایی و اروپایی در محافل خصوصی اعلام کردهاند که
امیدوارند کاهش تحریمها بتواند سبب حمایت از یک جریان خاص سیاسی در
انتخابات سراسری اسفندماه بشود. انتخاباتی که به تعبیر مؤسسه امریکن
اینترپرایز، " تاثیر بالقوهی عظیمی در جهتگیری آیندهی این کشور [ایران]
دارد. "
چه باید کرد؟
اهمیت انتخابات پیشرو از آن جهت است که آمریکا درصدد نفوذ به «مراکز
تصمیمگیر و تصمیمساز» با تقویت جریانهای طرفدار غرب در کشور علیه خط
انقلاب اسلامی است. حال در برابر این طرح و نقشه دشمن چه باید کرد؟ نقش
مردم و مسئولان در این برهه چیست؟ با این مقدمه مفصل می توان نگاه روشنتر و
دقیقتری به بیانات رهبر انقلاب در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور داشت:
[نهادهای مسئول وظیفه دارند که اگر نامزد انتخابات] «آدم صالحی است، ما او
را رد نکنیم، میدان بدهیم به اینکه او بیاید. نقطهی مقابلش هم همینجور
است؛ اگرچنانچه آدم ناصالحی است، راهش ندهیم؛ اگرچنانچه در این مجلس...
آدمی باشد که صلاحیّت قانونی ورود در اینجا را نداشته باشد و ما از این
اغماض کنیم، صرفنظر کنیم، رعایت نکنیم، دقّت نکنیم و او وارد بشود، این هم
باطل کردن حقّ مردم است، خراب کردن حقّ مردم است؛ این هم ضدّ حقّالنّاس
است.»
نقش مردم نیز بهطور طبیعی مشخص میشود که اولا مانند همیشه حضور حداکثری
در انتخابات خواهند داشت. ثانیا به لیستهای انتخاباتی توجه کنند و فقط به
آنها که قابل اعتمادند رأی دهند. ثالثا اینکه «حرکت خود را -چه در این
انتخابات و چه در هر مسئلهی مهمّ دیگر اجتماعی- درست ضدّ خواست دشمن انجام
بدهد.» و نهایتا اینکه مراقب ورود عنصر نفوذی به مجلس باشند که «اگر فرض
کنیم عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان
بشود یا در ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل میجَود و
پایهها را سست میکند و فرو میریزد.»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)