گروه بینالملل مشرق - هفته گذشته باراک اوباما، آخرین نطق سالیانه خود موسوم به State of the Union که گزارشی از وضعیت کلی ایالات متحده است، ایراد کرد. اوباما در این سخنرانی ضمن برشمردن مهمترین دستاوردهای 7 سال گذشته دوران ریاست جمهوریاش، دورنمایی از آینده ایالات متحده را نیز برای قانونگذاران و مردم این کشور ترسیم کرد. آنجا که گفت: «من در این آخرین سخنرانی نمیخواهم فقط درباره یکسال آینده صحبت کنم؛ میخواهم روی پنج سال و 10 سال آینده و بیشتر از آن تمرکز کنم؛ بر روی آیندهمان.»
اوباما سخنرانی خود را با اشاره به انتخابات سال جاری میلادی و آخرین سال ریاست جمهوری خود آغاز میکند و گزارش مختصری از دستاوردهای هفت ساله دولتش به کنگره و مردم ارائه میدهد و از چگونگی عبور ایالات متحده از بحران اقتصادی که آن را در نسلها گذشته بیسابقه میخواند، میگوید. همچنین از طرح خدمات درمانی خود میگوید که نسبت 15.4 درصدی جمعیت بدون پوشش بیمهای را به 8.8 درصد رسانده است.
اوباما سخنرانی خود را با اشاره به انتخابات سال جاری میلادی و آخرین سال ریاست جمهوری خود آغاز میکند و گزارش مختصری از دستاوردهای هفت ساله دولتش به کنگره و مردم ارائه میدهد و از چگونگی عبور ایالات متحده از بحران اقتصادی که آن را در نسلها گذشته بیسابقه میخواند، میگوید. همچنین از طرح خدمات درمانی خود میگوید که نسبت 15.4 درصدی جمعیت بدون پوشش بیمهای را به 8.8 درصد رسانده است.
اوباما درباره حمایتش از حقوق همجنسبازان و ازدواج این افراد در ایالات متحده اینگونه دستاورد خود را تشریح میکند: «...ما آزادی لازم در تمام ایالتها برای ازدواج هرکس با فرد مورد علاقهاش را فراهم کردیم.»
اوباما درباره وضعیت اقتصادی این کشور اعلام میکند که بخش خصوصی این کشور بیش از 14.1 میلیون شغل ایجاد کرده و نرخ بیکاری را در ایالات متحده به نصف کاهش داده است که رشد ایجاد شغل در دو سال گذشته از دهه 90 میلادی بی سابقه بوده است.
اما اوباما در ادامه سخنرانی خود، به برخی معضلات ساختاری در نظام اقتصادی آمریکا نیز اعتراف میکند که شاید برای اولینبار است یک رئیسجمهور ایالات متحده اینچنین ساختارها و سیاستهای حاکم بر کشورش را به نقد میکشد:
«امروزه فناوری، نه تنها جای نیروی کار را در خطوط تولید گرفته است، بلکه هرجا که کاری میتواند ماشینی شود، این اتفاق افتاده است. رقابت شرکتها در اقتصاد جهانی سختتر شده است و در نتیجه کارگران نیز توان درخواست افزایش دستمزد ندارند. وفاداری شرکتها و کارخانهها به مجموعههایشان کمتر شده است. و ثروت هرچه بیشتر و بیشتر در اختیار طبقه بالا [سرمایهداران] متمرکز میشود.
این روند باعث فشار بیشتر بر طبقه کارگر شده است، حتی وقتی آنها سر کار هستند، و اقتصاد در حال رشد است. این شرایط، خانوادههای سختکوش کارگران را برای رهایی از فقر با سختی مواجه کرده است؛ شرایط برای کارگرانی که میخواهند بازنشسته شوند سختتر شده است. و جوانانی که میخواهند کاری را شروع کنند. و این شرایط اعتقاد ما به اینکه هرکسی که سخت کار میکند باید به حقش برسد را خدشهدار کرده است.»
فراهمکردن امکان تحصیل رایگان و ارائه کمکهزینههای تحصیلی یکی دیگر از طرحهایی بود که اوباما (همانند طرح بهداشت معروفش) وعده داد در سال جدید آن را پیگیری کند. این طرح به دانشآموزان و دانشجویانی که نمرات خوبی کسب میکنند برای تأمین هزینههای ادامه تحصیل کمک میکند.
اوباما در آخرین سخنرانی سالانه خود به برخی از معضلات داخلی آمریکا اینگونه اشاره میکند:
«برخی موارد است که باید صادق باشیم در هفت سال گذشته نتوانستیم درباره آنها به توافق برسیم. بیشتر آنها هم مواردی است که مربوط به نقش دولت در ایجاد این اطمینان است که سیستم آمریکا به نفع شرکتهای بزرگتر و ثروتمندتر تنظیم نشده است. اقتصاد ما نیاز به یک بخش خصوصی پررونق دارد تا خون تازهای در رگهای آن باشد. قوانین و مقررات منسوخشدهای هست که باید تغییر کند. خطوط قرمزی هست که باید قطع شوند. سالها ثبت سود شرکتها نشان میدهد که رها کردن بانکهای بزرگ، شرکتهای نفتی یا صندوقهای سرمایهگذاری برای وضع قوانین خودشان به هزینه دیگران، خانوادههای شاغل و کارگران از فرصتهای بهتر و درآمد بیشتر محروم شدهاند.
خانوادههای طبقه متوسط احساس امنیت نمیکنند چرا که ما حملات و انتقادات شرکتها به مذاکرات جمعی و چانهزنی اشتراکی (میان کارگران و صاحبان سرمایه برای تنظیم شرایط قراردادها) را بدون پاسخ گذاشتهایم. دریافتکنندگان کوپنهای غذایی (فقرا) موجب بروز بحران اقتصادی نشدند، بلکه بیمسؤولیتی والاستریت (قلب اقتصادی آمریکا) بحران اقتصادی را رقم زده است. مهاجران دلیل اصلی عدم افزایش دستمزدها نیستند، بلکه در هیئتمدیرههایی تصمیمگیری میشود حقوقهای سه ماه یکبار را هم با تأخیر پرداخت میکنند. قطعا آنهایی که مالیاتهایشان را از حسابهای بانکی خارجیشان پرداخت نمیکنند، خانوادههای متوسطی نیستند که امشب این سخنرانی را تماشا میکنند...»
اوباما در سخنان خود طعنهای هم به روسیه میزند و میگوید:
«60 سال پیش وقتی روسیه در رسیدن به فضا ما را شکست داد، ما حضور ماهواره اسپوتنیک روسیه در فضا را انکار نکردیم. بلکه به تحقیقاتمان ادامه دادیم و 12 سال ما بر روی ماه پیادهروی کردیم.»
اوباما تهدیدات امروز آمریکا را اینگونه تعریف میکند: «امروز شرایط خطرناکی است... اما این خطر امروز ما قدرتهای نوظهور یا قدرتهای بزرگ و یا افول قدرت آمریکا نیست... تهدید اصلی ما از سوی امپراطوریهای شیطانی نیست، بلکه از سوی دولتهای ورشکسته است. بادمخالف در حوزه اقتصاد از سوی اقتصاد چین میوزد که در حال یک تحول اساسی است. روسیه در حالی که با چالش اقتصادی تمام توانش را در سوریه و اوکراین به کار گرفته است. کشورهای وابسته در حال جداشدن از مرکز و محورهایشان هستند. و نظام بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم ساختیم در حال کشمکش و تنازع برای همگامی با این واقعیت است. اولویت اول ما حفظ مردم آمریکا از خطر شبکههای تروریستی است.»
اوباما در ادامه از کنگره میخواهد که به دولت اجازه اقدام نظامی و اعزام نیرو برای مبارزه با داعش را بدهد.
اما در عین حال اوباما اعتراف میکند که کشورش بیش از این نمیتواند در هر کشوری که به زعم آنان دچار بحران میشود، برای اصلاح امور مداخله کند و آن را به فرو رفتن در باتلاق تعبیر میکند: « ما نمیتوانیم هر کشور درگیر در بحران را بگیریم و دوباره بسازیم، حتی اگر با بهترین نیتها باشد. معنای رهبری آمریکا در دنیا این نیست؛ نسخهای برای فرو رفتن در باتلاق است، هدر دادن خون و ثروت آمریکاییها در نهایت موجب تضعیف ما میشود. این درس ویتنام و عراق است، ما باید تا الان این درسها را آموخته باشیم.»
اوباما با اعتراف به کاهش قدرت آمریکا برای مداخله مستقیم به سبک عراق و افغانستان، معتقد است که به جای روشهای گذشته باید یک استراتژی صبورانه و بهرهگیری از تمام نقاط قوت آمریکا، در مسائل مورد نگرانی جهانی، با تشکیل ائتلافی از همپیمانان، از توان آنان نیز استفاده کند. رئیس جمهور آمریکا ائتلاف ناموفق آمریکا در سوریه برای مبارزه با داعش را نیز برای مثال این استراتژی به گفته او «هوشمندانه» عنوان میکند. اوباما «ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای با ائتلافی از تحریمها بر ضد ایران» را نیز دیگر نمونه موفق این استراتژی مینامند که از یک جنگ دیگر جلوگیری کرد!
اوباما یک اعتراف دیگر نیز میکند؛ و آن اعتراف به اهداف آمریکا در ازسرگیری روابط با کوباست. رئیس جمهور آمریکا با اعتراف به شکست سیاست 50 ساله تحریم کوبا، اذعان میکند که این سیاست، جایگاه آمریکا در آمریکای لاتین را تضعیف کرده بود و این کشور نتوانست از این روش در کوبا نفوذ کند و آن را به سمت دموکراسی به سبک آمریکایی، هدایت کند. اوباما حالا پیروزمندانه اعلام میکند که این کشور برای گسترش دموکراسی در کوبا و آمریکای لاتین تصمیم به ازسرگیری روابط با کوبا گرفته است؛ گسترش دموکراسی آمریکایی که تقریبا در تمام کشورهای مورد نظر آمریکا مساوی با براندازی نظام حاکم بر آن بوده است.
اما اوباما در ادامه سخنرانی خود، به برخی معضلات ساختاری در نظام اقتصادی آمریکا نیز اعتراف میکند که شاید برای اولینبار است یک رئیسجمهور ایالات متحده اینچنین ساختارها و سیاستهای حاکم بر کشورش را به نقد میکشد:
«امروزه فناوری، نه تنها جای نیروی کار را در خطوط تولید گرفته است، بلکه هرجا که کاری میتواند ماشینی شود، این اتفاق افتاده است. رقابت شرکتها در اقتصاد جهانی سختتر شده است و در نتیجه کارگران نیز توان درخواست افزایش دستمزد ندارند. وفاداری شرکتها و کارخانهها به مجموعههایشان کمتر شده است. و ثروت هرچه بیشتر و بیشتر در اختیار طبقه بالا [سرمایهداران] متمرکز میشود.
این روند باعث فشار بیشتر بر طبقه کارگر شده است، حتی وقتی آنها سر کار هستند، و اقتصاد در حال رشد است. این شرایط، خانوادههای سختکوش کارگران را برای رهایی از فقر با سختی مواجه کرده است؛ شرایط برای کارگرانی که میخواهند بازنشسته شوند سختتر شده است. و جوانانی که میخواهند کاری را شروع کنند. و این شرایط اعتقاد ما به اینکه هرکسی که سخت کار میکند باید به حقش برسد را خدشهدار کرده است.»
فراهمکردن امکان تحصیل رایگان و ارائه کمکهزینههای تحصیلی یکی دیگر از طرحهایی بود که اوباما (همانند طرح بهداشت معروفش) وعده داد در سال جدید آن را پیگیری کند. این طرح به دانشآموزان و دانشجویانی که نمرات خوبی کسب میکنند برای تأمین هزینههای ادامه تحصیل کمک میکند.
«برخی موارد است که باید صادق باشیم در هفت سال گذشته نتوانستیم درباره آنها به توافق برسیم. بیشتر آنها هم مواردی است که مربوط به نقش دولت در ایجاد این اطمینان است که سیستم آمریکا به نفع شرکتهای بزرگتر و ثروتمندتر تنظیم نشده است. اقتصاد ما نیاز به یک بخش خصوصی پررونق دارد تا خون تازهای در رگهای آن باشد. قوانین و مقررات منسوخشدهای هست که باید تغییر کند. خطوط قرمزی هست که باید قطع شوند. سالها ثبت سود شرکتها نشان میدهد که رها کردن بانکهای بزرگ، شرکتهای نفتی یا صندوقهای سرمایهگذاری برای وضع قوانین خودشان به هزینه دیگران، خانوادههای شاغل و کارگران از فرصتهای بهتر و درآمد بیشتر محروم شدهاند.
خانوادههای طبقه متوسط احساس امنیت نمیکنند چرا که ما حملات و انتقادات شرکتها به مذاکرات جمعی و چانهزنی اشتراکی (میان کارگران و صاحبان سرمایه برای تنظیم شرایط قراردادها) را بدون پاسخ گذاشتهایم. دریافتکنندگان کوپنهای غذایی (فقرا) موجب بروز بحران اقتصادی نشدند، بلکه بیمسؤولیتی والاستریت (قلب اقتصادی آمریکا) بحران اقتصادی را رقم زده است. مهاجران دلیل اصلی عدم افزایش دستمزدها نیستند، بلکه در هیئتمدیرههایی تصمیمگیری میشود حقوقهای سه ماه یکبار را هم با تأخیر پرداخت میکنند. قطعا آنهایی که مالیاتهایشان را از حسابهای بانکی خارجیشان پرداخت نمیکنند، خانوادههای متوسطی نیستند که امشب این سخنرانی را تماشا میکنند...»
اوباما در سخنان خود طعنهای هم به روسیه میزند و میگوید:
«60 سال پیش وقتی روسیه در رسیدن به فضا ما را شکست داد، ما حضور ماهواره اسپوتنیک روسیه در فضا را انکار نکردیم. بلکه به تحقیقاتمان ادامه دادیم و 12 سال ما بر روی ماه پیادهروی کردیم.»
اوباما تهدیدات امروز آمریکا را اینگونه تعریف میکند: «امروز شرایط خطرناکی است... اما این خطر امروز ما قدرتهای نوظهور یا قدرتهای بزرگ و یا افول قدرت آمریکا نیست... تهدید اصلی ما از سوی امپراطوریهای شیطانی نیست، بلکه از سوی دولتهای ورشکسته است. بادمخالف در حوزه اقتصاد از سوی اقتصاد چین میوزد که در حال یک تحول اساسی است. روسیه در حالی که با چالش اقتصادی تمام توانش را در سوریه و اوکراین به کار گرفته است. کشورهای وابسته در حال جداشدن از مرکز و محورهایشان هستند. و نظام بینالمللی که پس از جنگ جهانی دوم ساختیم در حال کشمکش و تنازع برای همگامی با این واقعیت است. اولویت اول ما حفظ مردم آمریکا از خطر شبکههای تروریستی است.»
اوباما در ادامه از کنگره میخواهد که به دولت اجازه اقدام نظامی و اعزام نیرو برای مبارزه با داعش را بدهد.
اما در عین حال اوباما اعتراف میکند که کشورش بیش از این نمیتواند در هر کشوری که به زعم آنان دچار بحران میشود، برای اصلاح امور مداخله کند و آن را به فرو رفتن در باتلاق تعبیر میکند: « ما نمیتوانیم هر کشور درگیر در بحران را بگیریم و دوباره بسازیم، حتی اگر با بهترین نیتها باشد. معنای رهبری آمریکا در دنیا این نیست؛ نسخهای برای فرو رفتن در باتلاق است، هدر دادن خون و ثروت آمریکاییها در نهایت موجب تضعیف ما میشود. این درس ویتنام و عراق است، ما باید تا الان این درسها را آموخته باشیم.»
اوباما با اعتراف به کاهش قدرت آمریکا برای مداخله مستقیم به سبک عراق و افغانستان، معتقد است که به جای روشهای گذشته باید یک استراتژی صبورانه و بهرهگیری از تمام نقاط قوت آمریکا، در مسائل مورد نگرانی جهانی، با تشکیل ائتلافی از همپیمانان، از توان آنان نیز استفاده کند. رئیس جمهور آمریکا ائتلاف ناموفق آمریکا در سوریه برای مبارزه با داعش را نیز برای مثال این استراتژی به گفته او «هوشمندانه» عنوان میکند. اوباما «ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای با ائتلافی از تحریمها بر ضد ایران» را نیز دیگر نمونه موفق این استراتژی مینامند که از یک جنگ دیگر جلوگیری کرد!
اوباما یک اعتراف دیگر نیز میکند؛ و آن اعتراف به اهداف آمریکا در ازسرگیری روابط با کوباست. رئیس جمهور آمریکا با اعتراف به شکست سیاست 50 ساله تحریم کوبا، اذعان میکند که این سیاست، جایگاه آمریکا در آمریکای لاتین را تضعیف کرده بود و این کشور نتوانست از این روش در کوبا نفوذ کند و آن را به سمت دموکراسی به سبک آمریکایی، هدایت کند. اوباما حالا پیروزمندانه اعلام میکند که این کشور برای گسترش دموکراسی در کوبا و آمریکای لاتین تصمیم به ازسرگیری روابط با کوبا گرفته است؛ گسترش دموکراسی آمریکایی که تقریبا در تمام کشورهای مورد نظر آمریکا مساوی با براندازی نظام حاکم بر آن بوده است.
اوباما در سخنان خود گریزی هم به اظهارات نامزد جمهوریخواهان و اهانتهای وی به مسلمانان میزند و آن را مایه خفت آمریکا در جهان و خیانت به کشور میخواند: «وقتی سیاستمداران چه خارجی و چه هموطنان آمریکایی ما به مسلمانان اهانت میکنند، هنگامی که یک مسجد تخریب میشود، این اشتباه است و موجب خفیف شدن ما در جشم جهانیان میشود...»
رئیس جمهور آمریکا در آخرین سال ریاست خود، اعترافاتی هم درباره معضلات نظام سیاسی و اجتماعی ایالات متحده میکند و آنها را ما مایه تأسف خود در جایگاه یک رئیس جمهور میخواند:
«دموکراسی مستلزم پیوندهای اعتماد میان شهروندان است. وقتی صدای قدرتمندترین افراد در جامعه شنیده میشود و افراد متوسط احساس میکنند صدای آنها هیچ اهمیتی ندارد، و سیستم در خدمت افراد ثروتمند و قدرتمند یا برخی منافع خاص است، دموکراسی درهم میشکند. بسیاری از مردم آمریکا اکنون چنین احساسی دارند.»
اوباما رقابتهای حزبی در آمریکا که بیشتر به دشمنی شباهت دارد تا رقابت سیاسی را مایه شرمساری میداند:
«این مایه تأسف و شرم برای ریاست جمهوری من است که دشمنی و سوءظن میان احزاب آمریکایی بجای بهتر شدن، بدتر شده است. من تا لحظهای که بر سر کار هستم برای بهترشدن این شرایط به تلاشم ادامه خواهم داد.»
اوباما کنگره را هم در شرایط فعلی حاکم بر آمریکا مسؤول میداند:
«اما تغییر این شرایط فقط وظیفه من - یا هرکس دیگر به عنوان رئیس جمهور - به تنهایی نیست؛ بلکه وظیفه تمام افرادی که در این سالن نشستهاند نیز هستند، انسانهای خوبی که دوست دارند شاهد همکاریهای بیشتر باشند اما میدانم که آنها احساس میکنند در تله افتادهاند، در تله التزامات و الزامات انتخاب شدن، با صداهایی که از بیرون جایگاه شما میآید. من این را میدانم، خودتان به من گفتید...»
اوباما اعتراف میکند که ساختار قدرت در آمریکا و نظام سیاسی این کشور نیاز به تغییر و پوستاندازی دارد:
«اگر ما خواهان سیاست بهتری هستیم، روی صحبتم با مردم آمریکاست، تغییر یک نماینده کنگره یا سناتور و حتی رئیس جمهور کافی نیست. ما باید سیستم را تغییر بدهیم تا آن خودِ بهترمان را نشان دهیم... ما باید تأثیر پول در سیاستمان را کاهش دهیم. باید رأی دادن مردم را راحتتر کنیم، نه سختتر.»
رئیس جمهور آمریکا در آخرین سال ریاست خود، اعترافاتی هم درباره معضلات نظام سیاسی و اجتماعی ایالات متحده میکند و آنها را ما مایه تأسف خود در جایگاه یک رئیس جمهور میخواند:
«دموکراسی مستلزم پیوندهای اعتماد میان شهروندان است. وقتی صدای قدرتمندترین افراد در جامعه شنیده میشود و افراد متوسط احساس میکنند صدای آنها هیچ اهمیتی ندارد، و سیستم در خدمت افراد ثروتمند و قدرتمند یا برخی منافع خاص است، دموکراسی درهم میشکند. بسیاری از مردم آمریکا اکنون چنین احساسی دارند.»
اوباما رقابتهای حزبی در آمریکا که بیشتر به دشمنی شباهت دارد تا رقابت سیاسی را مایه شرمساری میداند:
«این مایه تأسف و شرم برای ریاست جمهوری من است که دشمنی و سوءظن میان احزاب آمریکایی بجای بهتر شدن، بدتر شده است. من تا لحظهای که بر سر کار هستم برای بهترشدن این شرایط به تلاشم ادامه خواهم داد.»
اوباما کنگره را هم در شرایط فعلی حاکم بر آمریکا مسؤول میداند:
«اما تغییر این شرایط فقط وظیفه من - یا هرکس دیگر به عنوان رئیس جمهور - به تنهایی نیست؛ بلکه وظیفه تمام افرادی که در این سالن نشستهاند نیز هستند، انسانهای خوبی که دوست دارند شاهد همکاریهای بیشتر باشند اما میدانم که آنها احساس میکنند در تله افتادهاند، در تله التزامات و الزامات انتخاب شدن، با صداهایی که از بیرون جایگاه شما میآید. من این را میدانم، خودتان به من گفتید...»
اوباما اعتراف میکند که ساختار قدرت در آمریکا و نظام سیاسی این کشور نیاز به تغییر و پوستاندازی دارد:
«اگر ما خواهان سیاست بهتری هستیم، روی صحبتم با مردم آمریکاست، تغییر یک نماینده کنگره یا سناتور و حتی رئیس جمهور کافی نیست. ما باید سیستم را تغییر بدهیم تا آن خودِ بهترمان را نشان دهیم... ما باید تأثیر پول در سیاستمان را کاهش دهیم. باید رأی دادن مردم را راحتتر کنیم، نه سختتر.»