تطهیر سیاسی و عادی جلوه دادن تحرکات ضدنظام توسط این جریان که باعث ایجاد ناامنی و هزینههایی از جمله تحمیل تحریمها به کشورمان شد از جمله راهکارهای سیاسی اصلاحطلبان تندرو است.
بر همین اساس محمدرضا خاتمی که یکی از تندروهای مجلس ششم است، با تطهیر سبقه سیاسی این جریان میگوید: «نیروهایی که مخالف جمهوری اسلامی و نظام هستند، هیچ پایگاهی در درون کشور ندارند و سازمان عده و عُدهای هم که بتوانند با نظام مستقر جمهوری اسلامی دربیافتند، ندارند. در آیندهای که من نگاه میکنم یک آلترناتیو سیاسی که در ایران بتواند جانشین جمهوری اسلامی شود وجود ندارد.»
وی پا را از این فراتر گذاشته و تخریب و نه حتی انتقاد و اعتراض را حق مخالفان دانسته و بیان میکند: « به نظرم باید دولت نسبت به تندرویها صبوری کند. مخالفت حق منتقدان است. مخالفان حق انتقاد دارند و حتی حق دارند تخریب کنند. در همه نظامهای سیاسی این موضوع وجود دارد.»[1]
تطهیرسازی فتنه توسط خاتمی درحالی صورت میگیرد که حوادث سال 88 باعث ایجاد فشار غرب علیه ایران به زعم اینکه میتواند گروههای تندرو و برانداز داخلی را حمایت کند شد و در همین جهت تحریمهای گسترده و زنجیرواری علیه کشورمان بعد از فتنه این سال تحمیل شد.[2]
سخنان خاتمی در مورد اینکه در ایران نیروهای مخالف نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد در خوشبینانهترین حالت یک سادهلوحی صرف است که از یک فعال سیاسی بیان چنین سخنانی عجیب است اما در واقعیت به نظر میرسد وی در صدد عادی جلوه دادن بحرانهایی است که خود و هم قطارانش در گذشته بوجود آورند.
جالب اینجاست که عباس عبدی، یکی از تئوریسینهای اصلاحات که نظریه خروج از حاکمیت را در گذشته مطرح کرده اینک برخلاف خاتمی مطرح می کند که این بدیهی و روشن است که مسئله 88 با گذشت زمان حل شدنی نیست .
وی با اشاره به خطای محاسباتی و تحلیلی جدید اصلاحطلبان درباره عدم ردصلاحیت عناصر فتنهگر بیان میدارد که « اصلاحطلبان به انتظار آنکه ردصلاحیت نشوند، یا کم ردصلاحیت شوند پا به عرصه میدان گذاشتند. بدون اینکه ابتدا به حل مشکل پیش آمده میان خودشان و حکومت که در سال 1388 نمود جدی یافت اقدام کرده باشند.»[3]
بر همین اساس سخنان
محمدرضا خاتمی را نوعی فرار به جلو و فرار از واقعیت جریان اصلاحطلب میتوان به
شمار آورد که تلاشی بیهوده است. اصلاحطلبان درحالی مانند کبک سرشان را زیر برف کردهاند و به روش
همیشگی خود یعنی حمله به نهاد شورای نگهبان و ساختارهای انتخاباتی و جنجالسازی
پیش از هر انتخابات روی آوردهاند که به زعم بسیاری از کارشناسان سیاسی شیوه
غوغاسالاری و زیرسئوال بردن مشروعیت انتخابات بیشتر از آنکه کمکی به جریان اصلاحطلب
کند باعث بیاعتباری و به محاق رفتن این جریان سیاسی میشود؛ این درشرایطی است که
اصلاحطلبان به شدت سعی میکنند به فضای سیاسی کشور بازگردند.شرایط کشور بویژه در خصوص اجرای برجام و نیازمندیهای اقتصادی کشور نیز ایجاب میکند که مجلس آرامی همراه با عقلانیت و کارآمدی شکل بگیرد؛ با این اوصاف به نظر نمیرسد بتوان به افرادی که از گذشته جنجالی و بحرانساز خود برائت نجسته و حال تخریب را حق مخالف میدانند اعتماد کرد.