شورای نگهبان نیز به حق وظیفه غربالگری و ایستادن در برابر نااهلان و ناکارآمد را دارد و تجربه سیاسی کشور نشان میدهد این عناصر بیشتر در جریان اصلاحطلب حضور دارند. سیاست جریان اصلاحات نیز حمایت و بعضا سکوت حمایتگونه از این افراد بوده و همین مسئله سببساز دورتر شدن اصلاحات از صحنه سیاسی کشور شده است.
اینکه جریان اصلاحات بستر اصلی فتنهگری است و نیروهای این جریان از فتنه برائت نجسته از جمله بدیهیات صحنه سیاسی کشور است که عناصر این جناح سیاسی نیز بدان معترفند. اخیرا مجتبی واحدی، مشاور فراری یکی از سران فتنه در گفتوگو با تلویزیون ضدانقلاب بیبیسی فارسی به این موضوع اعتراف کرده که « بدنه فتنه از اصلاحات است و عدم برائت این جریان سیاسی از فتنه باعث شده اصلاحات از صحنه سیاسی کنار بروند.»
اصلاحطلبان اما با وجود تمامی انتقاداتی که به
ردصلاحیتها دارند به طور دستهجمعی بیان میکنند که « با انتخابات قهر نمیکنند»؛
اینکه با تمامی مظلومنماییها و ادعاهایی که نسبت به بیعدالتی دارند دست از
انتخابات نمیکشند و بر آن اصرار میورزند نکته جالب توجه این ماجراست.
اول اینکه
اصلاحطلبان بسیار به انتخابات نیاز دارند تا خود را در صحنه سیاسی کشور بازنمایی
کنند.
اصلاحطلبان به خوبی میدانند با اینکه همواره به ساختارهای انتخاباتی حمله کردند و در جریان سال 88 دموکراسی خیابانی و فتنه و آشوب را برای رسیدن به اهداف خود رقم زدند اما تنها راه جابهجایی قدرت شرکت در انتخابات است. از این روست که سعی دارند در یک بازی دو نقشی یکی در پس پرده و دیگری به صورت نمایشی، سناریوی حضور حداکثری را در انتخابات کلید بزنند. بنابراین در این راه مشارکت جدی در انتخابات را هدف خود قرار داده و نمایش مظلوم نمایی را در انظار عمومی کارگردانی میکنند.
با همین روش حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی حضوری چندلایه است تا بتوانند از فیلترهای شورای نگهبان عبور کرده و نامزدهای مورد نظر خود را در بهارستان جای دهند. اخبار هم که از آمار و ارقام ردصلاحیتها منتشر شده است، برخلاف ادعای مظلومنمایانه اصلاحطلبان است.[1]
بررسيها نشان ميدهد بهرغم مظلومنمايي اصلاحطلبان، حدود 603 نفر از كانديداهاي اختصاصي آنان تأييد شده است. همچنين از كل تأييدشدگان هزار و 922 نفر مستقل هستند كه به تعبير زيباكلام گرايش اكثر آنان اصلاحطلبي است، حال اگر 40 درصد مستقلها نيز اصلاحطلب باشند، 768 نفر نيز بايد به عدد قبلي 603 نفر اضافه شود كه روي هم رفته اصلاحطلبان هزار و 371 كانديدا در صحنه انتخابات دارند. اگر اين عدد بر كرسيهاي مجلس تقسيم شود حدود پنج نفر به ازاي هر كرسي كانديدا در صحنه دارند.[2] به همین دلیل است که به هیچ وجه مانند ادوار گذشته انتخابات قهر با نظام و صندوقهای رای را شعار خود قرار نمیدهند و به شیوه کذایی دموکراسی خیابانی روی نمیآورند.
فاطمه هاشمی در گفتوگو با نشریه کارگزارانی صدا
اما نکته اصلی که در موضوع قهر اصلاحطلبان از انتخابات مهم است،
دروغی است که در این جمله پرتکرار اصلاحطلبان نهفته است. اصلاحطلبان با وقایع
سال 88 و با شعار « رای من کجاست؟» و سپس سال 90 و در همین دوره مکررا به ساختارها و قوانین انتخاباتی حمله
کردهاند که حمله به شورای نگهبان جزو لاینفک این سیاست تخریبی بوده است.
اصلاحطلبان
تجریه فتنه سال 88 و 78 را در کارنامه کاری خود دارند و اینک به خوبی میدانند که
راهی جز انتخابات برای ورود و چرخش نیروهای سیاسی در مجلس و نهاد ریاست جمهوری
نیست و به همین دلیل بازهم به سمت صندوقهای رای روی آوردند و عدم قهر با صندوق
انتخابات و نظام را شعار خود قرار دادهاند؛ این درحالی است که آنان با انتخابات
در سال 88 و دیگر فتنهها و بحرانهایی که
ایجاد کردهاند قهر کردهاند و هنوز از گذشته خود توبه نکرده و حال سعی دارند با
فرار رو به جلو قهر واقعی خود را لاپوشانی و کتمان کنند.
درواقع تجاهل تاکتیکی اصلاحطلبان نسبت به فتنه 88 و مجلس ششم و دیگر فتنهها، حکایت از آن دارد که اصلاحات بدون اینکه به روی خود بیارود از قطار انقلاب به بیرون پریده است، به دنبال آن است که نظام اسلامی به آنها اعتماد کند و اجازه دهد در مسیر پیشرفت انقلاب به آنها اجازه رشد و نمو دهد، حال آنکه اصلاحات و اصلاحطلب، بعد از فتنه به صورت خودکار خود را بیرون از انقلاب تعریف کرده است و هر اصلاحطلبی فتنهگر و حامی فتنه محسوب میشود مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، لذا بلیط اصلاحطلبان برای ورود به قطار، نشان دادن چراغ سبز به مأمورین و رئیس قطار است، چراغ سبزی به خوشرنگی برائت از فتنه، فتنهگری و فتنهگران.