یک سو وزارت ورزش و جوانان و سویی دیگر جزیره نشینان اتوبان سئول، عده ای بر این باور که فدراسیون فوتبال سفارتخانه فیفا است و عده ای بر این اعتقاد که خانه فساد زوریخ که سفارتخانه نمی خواهد، دست اهلش بدهید تا اداره اش کنند.
حادثه غیر ورزشی و ماجرای سفارتخانه عربستان سعودی و حواشی آن در جبهه سیاسی و اجتماعی و شاید فرهنگی پیش می رود تا شاید به فرجامی برسد اما در این میان فوتبال چه می گوید؟ فوتبال چه می کند؟ اینجا است که این ورزش جهانی رخ می نماید و ارزشش مشخص می شود، چیزی که در هیاهوی سیاست به نظر مزاحم و پیش پا افتاده می آید به وقتش به یک سلاح برنده و بسیار کارساز تبدیل می شود.
ساختمان سیاه سئول اما هنوز از گیجی حملات داخلی به خودش نیامده باید به فکر جنگ در جناحی دیگر باشد، آل سعود این بار فوتبال را بهانه شیطنت های کسل کننده و بی منطق خود کرد و البته که تکلیف کنفدراسیون دشداشه پوش فوتبال آسیا معلوم است، حمایت قاطعانه از بی منطقی، شیطنت، بی سیاستی و ادعاهای واهی و غیر حرفه ای.
بسیاری از مردم ایران بلافاصله پس از شنیدن خبر احتمالی انتخاب یک کشور ثالث برای بازی تیمهای باشگاهی ایران برابر همتایان عربستانی خشمگین شدند، قابل قبول نیست که رجال فوتبال ایران اینگونه میدان را خالی کنند. گفته می شود زمان برای رایزنی و تصمیم گیری کم بوده و مسئولان فوتبال ایران در بزنگاهی تاریخی جا خورده و مبهوت سرعت بالای عکس العمل سعودی ها شده اند، حتی اگر در این مورد به فدراسیون مبتلا به قحط الرجال ایران حق بدهیم با توجه به این که حداقل نیمی از ماه را فرصت دارند باید از آنها توقع یک اقدام به جا و کاملا سنجیده داشته باشیم.
کارشناسان امر بر این باورند که با توجه به نفوذ انکار ناپذیر اعراب در کنفدراسیون فوتبال آسیا و اتحاد زبانی و قومی کشورهای غرب آسیا از جمله بحرین، امارات، عمان و حتی عراق و سوریه بهترین کار در این شرایط خلق لابی کارساز حرفه ای با شرق آسیا است. جایی که شاید بیش از پیش در شان فوتبال گربه قاره کهن باشد.
عده ای این را سناریوی بی رمق فدراسیون فوتبال ایران ارزیابی می کنند و تردید ندارند که آقای همیشه خندان فوتبال ایران و همراهانش توان ایجاد لابی مستحکم و منطقی با شرق آسیا را نداشته و ندارند، اما شاید این آخرین سناریویی باشد که داوطلبانه و در کمال آرامش نوشته می شود.
سناریوهای دیگر را شاید برایمان بنویسند و ما تنها مسئول امضای
نهایی پای برگه باشیم. بازی در کشور ثالث توهین آمیز باشد یا نه، وقتی حکم قطعی
کنفدراسیون فوتبال آسیا محسوب شود، یعنی حرف آخر و در آن صورت است که باید در خلوت
خود کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم می خواهیم عضو فیفای هر چند فاسد و AFC هر چند عربی باشیم یا خیر.
کرسیهای ایران در کنفدراسیون فوتبال آسیا به هر دلیلی که باشد، کاهش یافته و ما نفوذ گذشته را نه تنها در فوتبال که در کلیه رشته های ورزشی تا حدود قابل توجهی از دست داده ایم. فدراسیون های ورزشی در رشته های مختلف، جزیره مستقل باشند یا آپارتمانهای حلقه به گوش به هر حال راه به جایی نمی برند و تنها مستعد مصرف بیت المال هستند و متخصص عدم درآمد زایی.
معلوم است که همگی در انتظار یک اتفاق خوب هستیم، همه اهالی ورزش، همه دلسوزان فوتبال، پیشکسوتان و جوانانی که با فوتبال رشد کرده اند، همه در حسرت وحدتی که نیست، ریاست فدراسیونی که معلوم نیست تا چند وقت دیگر به جرمی که لای پرونده فساد مالی فوتبال روی میز قوه قضائیه می خزد، تن به انفجار داده باشد یا همچنان پایدار و آماده نبرد با دست نشانده های آل سعود در فوتبال باشد. جبهه صف کشیده برابر عربستان سعودی، از واحد پشتیبانی به صورت مطلق محروم است و گاه ضربه چاقویی، تیزی تیغی از داخل آزارش می دهد، رسانه های تاثیرگذاری که با ثروت نجومی اعراب به حیات نامبارک خود ادامه می دهند در چند هفته گذشته به بهانه فوتبال، هر چه خواسته اند از ایران و ایرانی نوشته اند و انگار نه انگار که در این سو مقامی، مسئولی، مردی که از خویش برون آید و کاری بکند!
آبروهای ریخته ای که هرگز به جوی فوتبال بر نمی گردند و سوء استفادههای ابلهانه آل سعودی که دست پاچه به این سو و آن سو چنگ می زند و چون واکنشی در قبال هیاهوی کودکانه اش نمی بیند به کار خود ادامه می دهد و اهالی فوتبال دل نگران آنکه گرد و خاک بازی بی موقع این کودک بد سرپرست، به چشم فوتبال ما برود.