به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ يكي از مناقشههاي سياسي ميان دولتمردان آمريكائي در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بر سر ناتواني مقامات سازمان اطلاعات مركزي آمريكا «سيا» در پيشبيني انقلاب و ارزيابي تحولات ايران بود. اين در حالي است كه بيش از 40 هزار كارشناس، مستشار و عناصر اطلاعاتي آمريكا در آستانه انقلاب و در خلال آن در ايران فعاليت داشتند. علاوه بر اين آمريكا داراي پايگاههاي متعدد استراق سمع و جاسوسي در نقاط مختلف ايران و بويژه در مرزها بود. رژيم شاه ژاندارم آمريكا در خاورميانه بوده و سفارت آمريكا در تهران از بيشترين پرسنل سياسي، اطلاعاتي، امنيتي، نظامي و فرهنگي برخوردار بود. نمايندگان سنا و مقامات كاخ سفيد بيش از ساير منابع تصميمگيري از ضعف «سيا» در تحليل رويدادهاي ايران به هنگام شكلگيري انقلاب انتقاد ميكردند. اما تصميمگيرندگان و رهبران «سيا» نيز غالباً به هنگام پاسخگوئي، اظهارات «استانفيلد ترنر» رئيس وقت «سيا» را تكرار ميكردند و مدعي ميشدند كه تنها منبع موثق اطلاعاتي «سيا» از اوضاع ايران ساواك بوده و عدم توفيق «سيا» در پيشبيني حوادث ايران نتيجه اتكاء و اعتماد بر گزارشهاي ساواك بوده است. در حالي كه همين اتكاء توسط سازماني كه فعاليتهاي جاسوسي جهاني دارد، دليل ديگري بر عدم قابليت «سيا» در انجام فعاليتهاي موفق برونمرزي شناخته شد.
در ماه دي 1357 قبل از فرار شاه از كشور و به هنگامي كه منابع سياسي آمريكا از سقوط شاه مطمئن شده بودند، روزنامه واشنگتن پست چاپ آمريكا گزارشي را به نقل از «سيا» منتشر كرد و در آن به روشني مجادله ميان «سيا» با مقامات سنا را تشريح نمود. سپس روزنامه فايننشال تايمز چاپ لندن خلاصهاي از اين گزارش را منتشر كرد. در اين گزارش كه در شماره نهم دي 1357 مجله خواندنيها منعكس گرديد. چنين ميخوانيم:
بعد از اينكه معلوم شد بر اثر روابط نزديك سازمان (سيا)ي امريكا با سازمان (ساواك) ايران، سازمان سياي آمريكا نتوانست از احساسات و عقيده مردم اطلاعي صحيح بدست بياورد و به موقع، رئيس جمهور امريكا را مطلع نمايد و اطلاعات سازمان سيا اطلاعاتي نادرست بود كه سازمان (ساواك) ايران در دسترس (سيا) ميگذاشت نه فقط رئيسجمهور آمريكا ناراضي شد بلكه مجلس سناي امريكا هم از قصور سازمان سيا ناراضي گرديد و تعداد قابل توجهي از اعضاي مجلس سناي آمريكا با بلند پايگان (سيا) مذاكره كردند.
بلندپايگان (سيا) در قبال ايراد اعضاي مجلس سناي امريكا ميگويند حكومت ايران از دوستان نزديك امريكا است و امريكا با ايران پيمان اتحاد دفاعي منعقد كرده و رعايت دوستي، ما را واميداشت كه هرگونه اطلاعاتي كه از ايران ميخواستيم از حكومت ايران بدست بياوريم وچون تمام اطلاعات در دست (ساواك) بود ما از آن مؤسسه رسمي كسب اطلاع ميكرديم و كشور ايران يك كشور دشمن نبود كه ما براي كسب اطلاعات از اوضاع آنجا به منابع غيررسمي يعني به افراد و دستهها مراجعه نمائيم و اگر چنين ميكرديم سبب عدم رضايت حكومت ايران ميشد و ما نميتوانستيم در يك كشور دوست با كساني كه با حكومت مخالف هستند تماس حاصل كنيم و (ساواك) هم همواره به ما اطمينان ميداد كه هيچ نوع خطري، رژيم ايران را تهديد نمينمايد و مخالفت علماي مذهبي ايران را طوري بدون اهميت به شمار ميآورد كه آن را برابر با صفر ميدانست. بلندپايگان سازمان (سيا) به اعضاي مجلس سناي امريكا گفتند كه ما در سالهاي گذشته همواره از پنجاه تا 75 عامل در ايران داشتيم كه عمال دائمي ما در آن كشور بودند و علاوه بر آنها، ماگاهي از عمال غيردائمي و موقتي استفاده ميكرديم.
بلندپايگان سيا ميگويند كه اگر ما در ايران با مخالفان تماس حاصل ميكرديم تا اينكه از آنها كسب اطلاع كنيم، سازمان (ساواك) نسبت به ما ظنين ميشد و درصدد ممانعت بر ميآمد و اگر اصرار ميكرديم به شكل دشمني حكومت امريكا نسبت به شاه جلوه مينمود و معلوم نبود منتهي به چه عواقبي بشود.
در سال 1963 يك چنين پديدهاي در ويتنام جنوبي بوجود آمد و سازمان سيا با مخالفان حكومت (نگو دين ديم) كه ديكتاتور ويتنام جنوبي بود تماس حاصل كرد و در همان موقع (كندي) رئيسجمهور امريكا نشان داد كه به حكومت (نگو دين ديم) اعتماد ندارد و ديديم كه حكومت (نگو دين ديم) سقوط كرد.
اگر ما در ايران با مخالفان براي كسب اطلاع تماس حاصل ميكرديم و مواجه با مخالفت (ساواك) ميشديم معلوم نبود، وقايع آينده چه خواهد شد؟
با اين كه اعضاي مجلس سناي امريكا با بلندپايگان سيا مذاكره كردهاند، از توضيح آنها قانع نشدند در نتيجه يك كميسيون از وزارت امور خارجه امريكا با شركت چند تن از سناتورها تشكيل شد تا اين كه توضيحات سازمان سياي آمريكا را بشنود و معلوم شود چرا سازمان سيا كه همواره در ايران داراي عده زيادي از عوامل بوده كه كارمندان سيا به شمار ميآمدهاند نتوانست وقايعي را كه امروز در آن كشور اتفاق ميافتد پيشبيني نمايد.
يكي از كارهاي امريكا در ايران، با شركت سازمان سيا و كارشناسان ديگر امريكائي نصب دستگاههاي كسب خبر بود. اين دستگاهها، كه در طول سالها، با موافقت حكومت ايران براي كسب اطلاعات نصب گرديده، از لحاظ مادي داراي ارزش بسيار است.
ارزش مادي آن ناشي از اين ميباشد كه همه آن دستگاهها گرانبها است و بعضي از آنها از مكملترين وسائل كسب اخبار و اطلاعات ميباشد و نبايد به دست ديگران بيفتد. ولي هيچ يك از آنها نتوانستند به هنگام وقوع انقلاب به ياري سيستم امنيتي و اطلاعاتي امريكا بشتابند...
مجله الكترونيكي « دوران » شماره 26
در ماه دي 1357 قبل از فرار شاه از كشور و به هنگامي كه منابع سياسي آمريكا از سقوط شاه مطمئن شده بودند، روزنامه واشنگتن پست چاپ آمريكا گزارشي را به نقل از «سيا» منتشر كرد و در آن به روشني مجادله ميان «سيا» با مقامات سنا را تشريح نمود. سپس روزنامه فايننشال تايمز چاپ لندن خلاصهاي از اين گزارش را منتشر كرد. در اين گزارش كه در شماره نهم دي 1357 مجله خواندنيها منعكس گرديد. چنين ميخوانيم:
بعد از اينكه معلوم شد بر اثر روابط نزديك سازمان (سيا)ي امريكا با سازمان (ساواك) ايران، سازمان سياي آمريكا نتوانست از احساسات و عقيده مردم اطلاعي صحيح بدست بياورد و به موقع، رئيس جمهور امريكا را مطلع نمايد و اطلاعات سازمان سيا اطلاعاتي نادرست بود كه سازمان (ساواك) ايران در دسترس (سيا) ميگذاشت نه فقط رئيسجمهور آمريكا ناراضي شد بلكه مجلس سناي امريكا هم از قصور سازمان سيا ناراضي گرديد و تعداد قابل توجهي از اعضاي مجلس سناي آمريكا با بلند پايگان (سيا) مذاكره كردند.
بلندپايگان (سيا) در قبال ايراد اعضاي مجلس سناي امريكا ميگويند حكومت ايران از دوستان نزديك امريكا است و امريكا با ايران پيمان اتحاد دفاعي منعقد كرده و رعايت دوستي، ما را واميداشت كه هرگونه اطلاعاتي كه از ايران ميخواستيم از حكومت ايران بدست بياوريم وچون تمام اطلاعات در دست (ساواك) بود ما از آن مؤسسه رسمي كسب اطلاع ميكرديم و كشور ايران يك كشور دشمن نبود كه ما براي كسب اطلاعات از اوضاع آنجا به منابع غيررسمي يعني به افراد و دستهها مراجعه نمائيم و اگر چنين ميكرديم سبب عدم رضايت حكومت ايران ميشد و ما نميتوانستيم در يك كشور دوست با كساني كه با حكومت مخالف هستند تماس حاصل كنيم و (ساواك) هم همواره به ما اطمينان ميداد كه هيچ نوع خطري، رژيم ايران را تهديد نمينمايد و مخالفت علماي مذهبي ايران را طوري بدون اهميت به شمار ميآورد كه آن را برابر با صفر ميدانست. بلندپايگان سازمان (سيا) به اعضاي مجلس سناي امريكا گفتند كه ما در سالهاي گذشته همواره از پنجاه تا 75 عامل در ايران داشتيم كه عمال دائمي ما در آن كشور بودند و علاوه بر آنها، ماگاهي از عمال غيردائمي و موقتي استفاده ميكرديم.
بلندپايگان سيا ميگويند كه اگر ما در ايران با مخالفان تماس حاصل ميكرديم تا اينكه از آنها كسب اطلاع كنيم، سازمان (ساواك) نسبت به ما ظنين ميشد و درصدد ممانعت بر ميآمد و اگر اصرار ميكرديم به شكل دشمني حكومت امريكا نسبت به شاه جلوه مينمود و معلوم نبود منتهي به چه عواقبي بشود.
در سال 1963 يك چنين پديدهاي در ويتنام جنوبي بوجود آمد و سازمان سيا با مخالفان حكومت (نگو دين ديم) كه ديكتاتور ويتنام جنوبي بود تماس حاصل كرد و در همان موقع (كندي) رئيسجمهور امريكا نشان داد كه به حكومت (نگو دين ديم) اعتماد ندارد و ديديم كه حكومت (نگو دين ديم) سقوط كرد.
اگر ما در ايران با مخالفان براي كسب اطلاع تماس حاصل ميكرديم و مواجه با مخالفت (ساواك) ميشديم معلوم نبود، وقايع آينده چه خواهد شد؟
با اين كه اعضاي مجلس سناي امريكا با بلندپايگان سيا مذاكره كردهاند، از توضيح آنها قانع نشدند در نتيجه يك كميسيون از وزارت امور خارجه امريكا با شركت چند تن از سناتورها تشكيل شد تا اين كه توضيحات سازمان سياي آمريكا را بشنود و معلوم شود چرا سازمان سيا كه همواره در ايران داراي عده زيادي از عوامل بوده كه كارمندان سيا به شمار ميآمدهاند نتوانست وقايعي را كه امروز در آن كشور اتفاق ميافتد پيشبيني نمايد.
يكي از كارهاي امريكا در ايران، با شركت سازمان سيا و كارشناسان ديگر امريكائي نصب دستگاههاي كسب خبر بود. اين دستگاهها، كه در طول سالها، با موافقت حكومت ايران براي كسب اطلاعات نصب گرديده، از لحاظ مادي داراي ارزش بسيار است.
ارزش مادي آن ناشي از اين ميباشد كه همه آن دستگاهها گرانبها است و بعضي از آنها از مكملترين وسائل كسب اخبار و اطلاعات ميباشد و نبايد به دست ديگران بيفتد. ولي هيچ يك از آنها نتوانستند به هنگام وقوع انقلاب به ياري سيستم امنيتي و اطلاعاتي امريكا بشتابند...
مجله الكترونيكي « دوران » شماره 26