قرارگاه خاتمالانبیا یکی از معدود پیمانکاران عمومی یا general contractor در ایران است که با تجمیع ظرفیتهای پیمانکاری کشور توان اجرای پروژههای بسیار بزرگ در کشور را دارد.
اهمیت اجرای فاز 15 و 16 پارس جنوبی در شرایط تحریم آنجا بیشتر خودنمایی میکند که علاوه بر شرکت ملی نفت ایران، خود قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا هم در لیست تحریمهای سختگیرانه غرب علیه ایران قرار گرفته بود.
عبداللهی در این گفتوگو برای اولین بار از خاطرات جالبی درباره شیوههای مختلف مقابله با تحریمها صحبت کرد. از مقابله حقوقی و شکایت علیه تحریمکنندگان در دادگاههای اروپایی تا اجاره غول ترابری هوایی جهان برای انتقال تجهیزات حساس پارس جنوبی قبل از آغاز رسمی تحریمها و ابتکارات مهندسان قرارگاه برای پر کردن خلاء تجهیزات تحریمی.
وی در این گفتوگو همچنین از ضدتحریمهای هوشمند در برابر تحریمهای هوشمند سخن گفت و از تهیه فیلمی از سوی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه درباره شیوههای تامین کالای پارس جنوبی از سوی قرارگاه و ارائه آن به شرکتهای سازنده کالا و بانکها در کشورهای مختلف دنیا خبر داد.
*بخشی از پروژههای پارس جنوبی را خودمان تامین مالی کردیم
از فاز 15 و 16 که به نوعی اولین قرارگاه در پروژه پارس جنوبی بود شروع کنیم. قرارگاه در چند درصد از پروژههای در حال احداث پارس جنوبی فعال شد و با چه انگیزهای وارد این مگاپروژه شد؟
به یاد دارم فاز 15 و 16 یک تپه خاکی بود و تازه ورقهایی را برای ساخت مخازن خریداری کرده بودند. قرارگاه روی فازهای 15 و 16، 24-22 و 13 پارس جنوبی کار کرده است. کار فازهای 15 و 16 پارس جنوبی خیلی وقت است به پایان رسیده و این فازها قبل از افتتاح رسمی چند برابر هزینهای که برای آنها شد درآمد ایجاد کردند.
البته بخش حفاری و دریایی این فاز بر عهده ما نبود و مجموعههای دیگری عهدهدار مسئولیت بودند که به دلایلی نتوانستهاند ظرفیت کامل تولید گاز از دریا محقق کنند،اما همه بخشهای فاز 15 و 16 فعال شده است. برخلاف خیلی از فازها که با شروع به کار یک بخش یاد و بخش افتتاح شدهاند.
اخلاق خود بنده این است که اگر قرار است پروژهای افتتاح شود بهتر است قبل از تکمیل آن این اتفاق نیفتد. بعضی شیطنتها هم میشود که پروژهای که با این عظمت و شرایط سخت راهاندازی شد چرا قبل از تکمیل ظرفیت افتتاح شد. به همین دلیل هم تأکید ما و هم تأکید وزارت نفت کامل بودن پروژه قبل از افتتاح بود.
البته ممکن است بعضی مشکلات کوچک هم وجود داشته باشد که با توجه به راهاندازی همه بخشها، پالایشگاه با تمام ظرفیت میتواند کار کند.
دوباره اشاره میکنم که حفاری چاهها برعهده ما نبوده است. پالایشگاه میتواند با ظرفیت بالای 50 میلیون متر مکعب در روز کار کند و این کار بارها تست شده است اما اگر امروز 25 درصد زیر ظرفیت، گاز تحویل پالایشگاه میشود به لحاظ مشکلی است که از ناحیه ما ایجاد نشده است. چون مسئولیت حفاری چاهها برعهده ما نبوده است.
به هر حال قرارگاه رهبر کنسرسیوم توسعهدهنده فازهای 15 و 16 بوده است. به عنوان رهبر کنسرسیوم امکان اعمال نفوذ یا وادار کردن پیمانکار ثانوی حفر چاهها را نداشتهاید؟ مثلاً منابع مالی که به این پیمانکار تزریق میشود از کانال قرارگاه نمیگذرد که قرارگاه بتواند از این طریق پیمانکار حفر چاه را به تحرک بیشتری وادار کند؟
قرارگاه رهبر کنسرسیوم بود اما اینگونه نیست که ما مشکلات یک پیمانکار دیگر را با توجه به شرایط خودمان بتوانیم حل کنیم. در هر پروژه 3 رکن مهم وجود دارد. اول کارفرما که وظیفه تأمین مالی به موقع پروژه را برعهده دارد. دیگری مشاور است که باید بازار و دانش فنی مورد نیاز را در اختیار قرار بدهد و سومی هم مجموعه پیمانکاری است.
من میتوانم به جرأت بگویم نه فقط در پروژههای پالایشگاهی، بلکه در پروژههای دیگر مانند نیروگاهها، خطوط انتقال، آب و امثال آن هرچه بوده، بار سنگین بردوش قرارگاه بوده است.
ما جایی میگوییم که خودمان هزینه کردیم، میپرسند از کجا آوردید؟ و باید بگویم بدهکاریهای فراوان به جاهای مختلف داریم. اعتمادی که پیمانکاران و بازار کسب و کار به ما داشته کمک کرده بتوانیم کار را پیش ببریم. هم در فاز 15 و 16 و هم در فازهای جدیدتر خودمان بخشی را تأمین مالی کردهایم بدون اینکه سودی بگیریم.
*دکل خودمان را به پیمانکار حفاری دادیم تا کار سریعتر جلو برود
*سناریوی قرارگاه در فاز 15 و 16 کشور را در زمستان از کمبود گاز نجات داد
وظیفه ذاتی قرارگاه که تأمین مالی پروژه نبوده است؟
به هیچوجه وظیفه ما تأمین مالی نیست و این کاملاً برعهده کارفرما است. در ضمن پیمانکار حفاری حتی عضو کنسرسیوم هم نبود و تنها از دید منافع ملی قرارگاه این همراهی را انجام داد. ما در همه کارها مجموعههایی که با ما کار میکنند را جدای از خودمان نمیدانیم و سعی میکنیم با آنها همراهی کنیم. چه آن مجموعه خصوصی باشد چه خصولتی، برای رسیدن به خروجی پروژه با آنها همکاری میکنیم.
شرکت پیمانکار حفاری قرارداد مستقل با وزارت نفت دارد. با توجه به اینکه شرکت پیمانکار حفاری قادر نبود دکل حفاری را تأمین کند، ما علیرغم آنکه خودمان در پروژهها به دکلهای حفاری نیاز داشتیم، یک دستگاه حفاری در اختیار آنها قراردادیم تا پروژه روی زمین نماند.
بالاخره معتقدم بودیم همه بخشهای پروژه باید انجام شود و گاز خود فاز 15 و 16 در پالایشگاه تصفیه شود. اگر این نگاه و عرق ملی وجود نداشت هنوز هم گاز از مخزن فاز 15 و 16 تولید نشده بود.
راهاندازی واحد به واحد هم باعث استحصال بیش از 12 میلیارد متر مکعب گاز تا چند ماه پیش شد که تا ابتدای پاییز امسال دو برابر هزینهای که برای احداث این فازها شد بازگشت.
سناریویی که اینجا تست شد یعنی شیرینسازی گاز فازهای 6 و 7 و 8 باعث شد وقتی ترکمنستان به تعهدات خود در زمستان عمل نکرد، پالایشگاه فاز 15 و 16 بتواند کشور را نجات دهد. این در حالی است که در ابتدا دوستان انجام چنین کاری را قبول نداشتند.
بعد از آن همین سناریو در فازهای 17 و 18 و 12 به کار گرفته شده چنانکه در فاز 12 چون کمپرسورهای پرویان نرسید از گاز 6 و 7 و 8 استفاده کردند.
با سناریویی که اینجا ابداع شد تا پاییز امسال 35 میلیارد متر مکعب گاز شیرین تحویل کشور شد که اگر دانش فنی قرارگاه نبود این کار امکانپذیر نبود.
به نکته دیگری اشاره کنم. سال 92 ما روزی جلسهای با مهندس زنگنه داشتیم و دیدیم ایشان نگران است. ما از ترکمنستان گاز میخریم و آنها هم هر وقت اراده میکردند شیر گاز را میبستند. آقای زنگنه آن روز بسیار ناراحت بود و میگفت ما خوار و ذلیل شدهایم و با وجود این همه منابعی که در اختیار داریم، محتاج به واردات گاز از ترکمنستان هستیم. ایشان اوایل کار قدری ذهنیت داشت اگرچه ارتباط ما با همه دولتها از جمله دولت فعلی بسیار خوب است. بنده به ایشان گفتم اگر توکل بر خدا کنیم و با هم همراه و همدل باشیم قطع یقین این معضل حل میشود. واقعاً جای ناراحتی و غصه است که ما این همه ذخایر داشته باشیم و قطر که در حد یک روستای ما هم نیست این همه گاز برداشت کند و ما برای گاز مورد نیاز کشورمان از ترکمنستان گاز وارد کنیم. من به ایشان گفتم اگر شما همراهی کنید ما میتوانیم گاز را برسانیم.
در بازدیدی که آقای جهانگیری از پارس جنوبی داشتند دوستان از من پرسیدند شما چه میخواهید بکنید؟ بنده گفتم که مطمئنم تا پایان سال 92 حتماً گاز را به شبکه تزریق میکنیم. ما 70 روز مانده به پایان سال این وعده را دادیم و گاز را هم طبق وعده رساندیم. اگر به خاطر داشته باشید در شرایط بارندگی برف و قطع گاز در شمال کشور اگر گاز از این فازها به شبکه تزریق نشده بود قطعاً با مشکل مواجه میشدیم.
علیرغم شرایط دشوار تحریم، گاهی این پرسش به گوش میرسد که چرا توسعه این فازها زمان برد؟ یا هزینهها چرا افزایش یافتند؟
ما هیچ کدام از این موارد را درست نمیدانیم. در چه شرایطی کار به پیمانکاران ایرانی سپرده شد؟ در شرایطی که پیمانکاران خارجی رها کرده بودند و رفته بودند. ما باید اجازه میدادیم اسکلتهای فلزی بپوسند و از بین برود؟
قرارگاه در این شرایط وارد عرصه شد و با یک روحیه انقلابی و اعتقادی وارد کار شد. تجربه قبلی هم در این کار وجود نداشت. دوستان اعتقادی هم نداشتند که این کار انجام میشود. اما امروز شما میبینید که همه بخشهای پالایشگاه فعال است.
دانش به دست آمده در اجرای این کار ارزشی به مراتب بالاتری از هزینه انجام شده برای پروژه دارد. علاوه بر اینکه ما معتقدیم هرگز قیمت انجام کار بالا نبوده است. شما باید با دیگر فازها مقایسه کنید مگر فقط فاز 15 و 16 راهاندازی شده است؟ فازهای دیگر هم راهاندازی شدهاند یا همین قیمتها. اما آیا فازهای دیگر هم مشابه فاز 15 و 16 به صورت کامل راهاندازی شدند و مثل فاز 15 و 16 بدون کوچکترین تلفاتی راهاندازی شدند؟ در راهاندازی فازهای قبلی توسط خارجیها تلفات جانی وجود داشت اما در فاز 15 و 16 حادثه منجر به تلفات جانی نداشتهایم.
بنابراین دانش فنی به دست آمده و بومیسازی انجام شده و از طرف دیگر این فاز پایه مهندسی فازهای جدید پارس جنوبی شد. در اجرای فازهای 24 - 22 و 13 از همین دانش استفاده شد. و حتی فازهای 14 و 21 -20 هم از این دانش استفاده کردند.
این یک کار بزرگ است که شما پالایشگاهی را بسازید که پایه مهندسی بقیه پالایشگاهها باشد. از سوی دیگر مگر کشور در تحریم نبوده است؟ ما برای ارسال پول و خرید تجهیزات باید 50 مرحله را رد میکردیم. پولی هم که به قرارگاه میدادند ارزشی نداشت و کار کردن با آن سخت بود.
*کارنامه قرارگاه در ساخت سدها
*در ساخت آزادراهها سرمایهگذاری میکنیم
*تنها بخشی که نیاز به واردات نداریم خدمات مهندسی است
*پیمانکاری که در دامن قرارگاه بزرگ شد امروز خود عضو کنسرسیوم یک پروژه گازی است
چرا؟ چه نوع پولی به قرارگاه میدادند که ارزش نداشت؟
یعنی مثلاً به ما وون، ین و روپیه میدادند و ما مجبور میشدیم آن را تبدیل کنیم و با تنزیل قیمت آن را برای وندورها ارسال کنیم.
همین الان پول ما در «کنلن» چین با 10 درصد تنزیل قیمت برای وندور و سازنده تجهیزات ما ارسال میشود. از طرف دیگر هم آمریکاییها متوجه شدند چینیها این کار را میکنند و جلوی آنها را گرفتند.
وقتی میگوییم با تحریمها مقابله کردیم یعنی چه؟ هم اینکه توانستیم تجهیزات مورد نیاز را از جاهای مختلف تهیه کنیم و هم اینکه در موارد بسیاری تجهیزات را از داخل تهیه کردیم. فکر میکنم بالای 70 درصد تجهیزات مورد نیاز پالایشگاه را از داخل کشور تهیه کردیم.
من از یاد نمیبرم زمانی که احداث فازهای قبلی شروع شد، حتی استراکچرهای فولادی هم از کره میآمد. اشتغال، خودکفایی و اقتصاد مقاومتی جز از این طریق و استفاده از ظرفیتهای موجود در کشور امکانپذیر است؟
تنها بخشی که ما نیاز به واردات نداریم خدمات مهندسی است و ما میتوانیم بهترین خدمت مهندسی را در همه حوزهها اعم از پالایشگاه، ساخت سد، خطوط انتقال، پتروشیمی، زیرساختهای ریلی و جادهای و امثال آنها با استاندارد روز دنیا ارائه کنیم.
چقدر امثال ما در رسانهها حضور پیدا کردیم و حرف زدیم؟ بسیار کم. حتی به بعضی حرفها پاسخ هم نمیدهیم. چون معتقدیم کار باید برای خدا باشد و خود خدا آن را معرفی خواهد کرد.
التبه ظاهراً سکوت ما کار درستی نیست. خدا روح امام را شاد کند که میفرمود یک مرغ هم وقتی میخواهد تخم بگذارد آن قدر سر و صدا میکند که همه با خبر شوند. وقتی پالایشگاهی با این عظمت ساخته میشود، حرف زدن از آن در واقع معرفی توانمندیهای جوانان این کشور و دانش فنی ایجاد شده در کشور است.
البته یقیناً بدانید که رقابتهای ناسالم و بعضی مسائل پشتپرده هم وجود دارد. والا من بارها این را گفتهام که بنده به عنوان فردی که 23 سال است کار سازندگی میکنم در مدتی که دچار تحریم بودیم یک ثانیه هم فکر نکردم که به خاطر تحریم ها کار را کند کنیم. چرا که همیشه به زمان جنگ رجوع کردهام. زمان جنگ ما هیچ نداشتیم. نه سلاح مدرن داشتیم و نه آموزش آنچنانی داشتیم. با همین جوانان خالص و پاک و کم سن و سال در مقابل مدرنترین سلاحهای دنیا کسب موفقیت کردیم. امروز آن روز نیست و دانش در کشور ما پیشرفت چشمگیری داشته است و 4.5 میلیون نفر دانشگاهی در کشور داریم.
در این موضوع به لطف خدا قرارگاه خوب درخشیده است. در موضوعات عمرانی دیگر هم همینگونه است. مثلاً در حوزه سد از مجموع حدود 46 یا 47 میلیارد متر مکعب مخزنی که در کشور ساخته شده است، 21 میلیارد متر مکعب آن را قرارگاه به تنهایی ساخته است که به 45 یا 46 درصد بالغ میشود. اگر این مخازن ساخته نمیشد در این وضعیت بیآبی شرایط کشور چطور رقم میخورد؟
در حوزه خطوط انتقال آب و گاز و نفت بیش از 7 هزار کیلومتر خط احداث کردهایم و به عنوان یک وظیفه دغدغه انجام شدن چنین کارهایی را داریم.
در مواردی که هزینهها مقایسه میشود معمولاً با فازهای مشابه یعنی فازهای 12 و 17 و18 مقایسه نمیشوند بلکه با فازهای قدیمی که خارجیها با 1.5 میلیارد دلار اجرا کردند مقایسه میشوند.
چطور هزینههای ما را با هزینههای آنها مقایسه میکنند؟ وقتی مقایسه میکنیم ببینیم که چه هزینهای به خارجیها میدادیم و هر وقت اراده میکردند رها میکردند و میرفتند.
این را هم ببینیم که آنها ما را به دلیل نداشتن دانش تحقیر میکردند. از نظر زمانی هم ببینید اولین فازهایی که ساخته شده مربوط به چه زمانی بوده است. مقایسهها باید مبنای درستی داشته باشند و همه شرایط محیطی و زمان و تورم در بازارهای جهانی و تحریم و امثال آن باید در نظر گرفته شوند.
پایه محاسبه قیمت پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی بشکههای نفت است. توتال که با 1.5 میلیارد دلار کار کرد، قیمت نفت 12 دلار در هر بشکه بود. زمانی که قرارداد فازهای باقیمانده پارس جنوبی بسته شد قیمت نفت 120 دلار بود یعنی قیمت نفت 10 برابر شده است. به این تناسب، نه تنها قیمت پروژه باید افزایش یابد، بلکه قیمت تجهیزات و ملزومات هم در بازار جهانی گران میشود.
فاز 15 و 16 اولین پروژهای است که در همه سطوح EPC از صفر از سوی قرارگاه انجام شد که زمان میبرد. علاوه بر این ما زمان بسیار زیادی برای گرفتن پیمانکارهای ثانویه و پیدا کردن سازندگانی که تجهیزات مورد نیاز را در داخل بسازند، صرف کردیم.
قرارگاه هزینه کرد تا به سازندگان و پیمانکاران داخلی اطمینان کنیم. الان یکی از این پیمانکاران که با اعتماد قرارگاه پا گرفت خود عضو کنسرسیوم یکی از فازهای گازی شده است. یعنی با کمک قرارگاه و فضایی که برای کار در اختیار او قرار گرفت چنان بلوغ پیدا کرد که دیگر نه تنها پیمانکار ثانویه نیست بلکه خود عضو یک کنسرسیوم بزرگ توسعه دهنده است.
درباره وندورها و تأمینکنندگان تجهیزات هم شرایط مشابهی حکمفرما است. این وندورها را در ساخت آب شیرین کنها یا پمپهای پالایشگاهی و امثال آن اصلاً راه نمیدادند. الان در این عرصه ما خودکفا هستیم. جاهایی سکوت کردن بهتر از بیان کردن است اما اگر لازم باشد ما مستند میتوانیم توضیح بدهیم که چه کردهایم.
اقتصاد مقاومتی را که هزاران بار از زبان مسئولین شنیدهایم اما به آن عمل نشد، اگر اجرا میشد با این شرایط مواجه نمیشدیم که کارخانهها در کشور به این شدت دچار تعطیلی شوند. وقتی برای این کارخانه تولید کار کردید و به اشتغال مؤثر منجر شد وجه دیگری از اهمیت این داخلیسازیها مشخص میشود. اصل کار یک بحث است و مزایای جانبی آن بحث دیگری است. در بعضی موارد حتی حاشیه بر متن برتری دارد میبینید که شما با انجام یک کار اشتغال گسترده ایجاد کردید، دانشفنی را بومی کردید، پیمانکاران حرفهای تربیت کردید و تحویل دادید. ما در قرارگاه حتی تربیت و رشد دادن پیمانکاران را نیز وظیفه خودمان فرض کردهایم.
بعضی از پیمانکاران با یک کت پیش ما آمدهاند اما امروز یک پیمانکار حرفهای و قوی در کشور است و ما از این مسئله بسیار خوشحالیم.
چند سال است که قرارگاه به صورت EPC پروژه میگیرد. یعنی هم مهندسی، هم تأمین کالا و هم اجرا را برعهده میگیرد. اما در حال حاضر بعضی پروژهها را به صورت مشارکتی میگیریم. یعنی سرمایهگذاری هم از خودمان است مانند آزادراهها که خودمان در آن سرمایهگذاری میکنیم.
مثلاً در آزاد راه حرم تا حرم 60 - 40 مشارکت داریم در کمربندی جنوب تهران 70 درصد مشارکت داریم. در خرمآباد به اراک که به آبهای آزاد وصل میشود و از آن طرف به مشهد میرود مشارکت داریم و سرمایهگذاری میکنیم در کشور ظرفیتهای زیادی وجود دارد.
اصل سرمایه، تجهیزات و ماشینآلات نیست اصل سرمایه نیروی انسانی و زمان است که ما به این دو عنصر در کشورمان توجه نمیکنیم.
این پالایشگاه با این عظمت توسط افرادی با سن زیر 30 سال ساخته شده است و وقتی بنده به دستاندرکاران این پروژه نگاه میکردم تداعیگر زمان جنگ بودند. پالایشگاه فازهای جدید پارس جنوبی یا پالایشگاه ستاره خلیج فارس که بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه محسوب میشود را همین جوانان میسازند.
یک جوان 38 ساله یکی از مسئولیتهای ارشد ساخت این پالایشگاه را برعهده دارد. از وی پرسیدم انتظار تو از من به عنوان فرمانده قرارگاه چیست؟ گفت انتظار من این است که تو زمینهای آماده کنی که من با رهبری دیدار کنم.
*به رئیسجمهور گفتم طرح تولید گسترده همزمان برق و آب را به یادگار بگذارید
*پروژه 5 ساله را یک سال و نیمه تمام کردیم
*اگر به بهانه تحریم کار را متوقف میکردیم کشور با بحرانهای شدیدتری مواجه میشد
چه تعداد پیمانکار با قرارگاه کار میکنند؟ چند درصد از پرسنل قرارگاه را نیروهای نظامی تشکیل میدهند؟
از 150 هزار نفری که با قرارگاه کار میکنند، تنها 2500 نفر پاسدار هستند. مابقی مردم عادی هستند. 5 هزار پیمانکار با قرارگاه کار میکند. اگر قرارگاه این بستر را آماده نمیکرد چه اتفاقی میافتاد؟
ریسکهایی که امروز قرارگاه میکند میتواند خطشکن باشد. میخواهم به آقای رئیس جمهور بگویم که طرح تولید گسترده همزمان برق و آب شیرین را از خودتان به یادگار بگذارید کما اینکه دولتهای گذشته طرحهای پارس جنوبی را برای شما به یادگار گذاشتند و امروز به اینجا رسید و برای آب کشور هم باید همین فکر را کرد.
در بحث آبرسانی و تونل به صورت جدی کار میکنیم. ایجاد خطوط انتقال برای آبرسانی به 13 استان برعهده قرارگاه است. برنامه احداث خطوط انتقال قم 5 ساله تعریف شده بود که ظرف یک سال و نیم آن را به پایان رساندیم.
قبلاً یک قطعه ویدیویی پخش میشد که برای من خیلی ناراحت کننده بود. در این قطعه ویدیویی شهید رجایی خدمت آیتالله مرعشی نجفی رسیده بودند. آیتالله مرعشی خطاب به شهید رجایی گفتند که از شما یک درخواست دارم که بتوانید آب را از راه دور به حرم حضرت معصومه (س) و مجاورین و زائرین آن برسانید. ببینید شهید رجایی کی رئیس جمهور بودند و سالی که ما کار را شروع کردیم چه سالی بوده است. ما سال 89 این کار را شروع و یکسال و نیمه تمام کردیم. برای این کار 246 کیلومتر خط و 30 کیلومتر تونل احداث شد.
شما درباره نادیده گرفتن تحریمها صحبت کردید اما در عالم واقع به خصوص در پروژههای نفتی که تجهیزات آن بعضاً سازنده انحصاری در جهان دارد مانند کریسمستریهای سرچاهی. قطعاً تحریم هم در کار شما تأثیر جدی داشته است. چطور با تحریمها مقابله کردید و هزینهای که بابت غلبه بر تحریم دادیم چه دستاوردی برای کشور داشت؟
من نمیگویم تحریم تأثیر نداشته است. اما میگویم تحریم به چشم شخصی خودم نمیآمد چون شرایط سختتری را تجربه کرده بودیم.
اجازه بدهید یک مثال نظامی بزنم. فرض کنید ما در جنگ در محاصره افتادیم. اگر این اتفاق افتاد آیا باید تسلیم شد؟ به هر حال باید بجنگیم. یا موفق میشویم یا شکست میخوریم و شهید یا اسیر میشویم غیر از این که نیست.
ما که در تحریمها این شرایط را نداشتیم که تسلیم شویم به هر حال تحریم سختی دارد. شما از یک آزادراه ایمنی با سرعت بالا میتوانید عبور کنید اما اگر راه ناهموار بود هم میتوانی عبور کنی. اما باید با سرعت کمتر و احتیاط بیشتری حرکت کنید.
تحریمها ما را متوقف نکرد من قبل از قرارگاه خاتم در قرب کربلا بودم. در پایان دوره آقای احمدینژاد که آن پروژههای مهر ماندگار مطرح شد، 54 پروژه افتتاح شد. آیا باید دست روی دست میگذاشتیم و کار نمیکردیم؟ قطعاً نه. اگر تدبیر داشته باشیم میتوانیم بر تحریم غلبه کنیم و البته هزینه هم دارد.
ما هم هزینههایی در این باره پرداخت کردهایم. مثلاً وقتی ما میخواستیم پولمان را برای خرید تجهیزات منتقل کنیم هزینه داشته است. اما این هزینهها انجام شد تا اقتدار کشور باقی بماند و جلوی تسلیم شدن کشور را گرفته است از سوی دیگر این هزینهها کمک کرد که به خوداتکایی برسیم و شعار ما میتوانیم را محقق کنیم.
تحریم تأثیر داشت اما ما را متوقف نکرد از طرف دیگر هم نتوانستیم گامهای مثبتی برداریم. اگر میخواستیم بگوییم تحریم است و دیگر نمیشود کارکرد با چه مشکلاتی در کشور مواجه میشدیم؟ یقین داشته باشید که با بحرانهای جدیتری مواجه بودیم.
ما زمان جنگ اسلحه کلاشینکوف نداشتیم. توپخانه هم نداشتیم. در بعضی موارد خمپارههایی که شلیک میکردیم به سمت جبهه خودی میرفت. اما از محل غنائمی که در عملیاتها به دست آمد توپخانه و زرهی تشکیل دادیم.
اگر آن زمان میگفتیم دشمن سلاح برندهتر دارد و دنیا هم پشت اوست باید کشور را به دشمن تحویل میدادیم. شرایط تحریم که سختتر از آن زمان نبود. چون هم تکنولوژی خوب، هم جوانهای با سواد و دانشگاههای قابل اتکا داریم.
*راهکارهای 4 گانه قرارگاه برای غلبه بر تحریمها در پارس جنوبی
*وقتی غول ترابری دنیا تجهیزات پارس جنوبی را به ایران رساند
*ضد تحریمهای هوشمند علیه تحریمهای هوشمند
*غیر از «موجیها» کسی در این شرایط کار نمیکند
*فیلم تلویزیون آلمان درباره گروه تامین کالای قرارگاه
چطور با این تحریمها روبرو شدید؟
یکی از روشهای غلبه بر تحریم این بود که با تسلط بر دانش فنی، با تغییراتی در مهندسی و طراحی توانستیم به تولید برسیم. مثلاً یکی از تجهیزات مهم ما تحریم بود و جلوی تحویل آن را میگرفتند که ما با تغییراتی توانستیم کاری کنیم که با راندمان 70 درصد واحد شیرینسازی وارد مدار شود تا تجهیزات مورد نظر به دست ما برسد.
روز اول که برای بازدید از فاز 15 و 16 آمدیم یک تپه خاک بود. خیلی هم اصرار روی این بود که لااقل ورقهای فلزی مخازن بیاید و چیزی ساخته شود تا نمایی داشته باشد. وقتی کمپرسورها را به ما نمیدادند، دوستان فنی فکر کردند که چطور بر این بحران غلبه کنند و توانستند راهکار قابل اتکایی پیدا کنند که همین راهکار در فازهای دیگر هم مبنای عمل قرار گرفت. 4 تحریم سازمان ملل و چندین تحریم آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ما اعمال شد که به طور مستقیم روی پروژه فازهای 15 و 16 تأثیر گذاشت. قرارگاه خاتم، شرکتهای نفت، شرکت کشتیرانی و بیمه همه وارد تحریم شدند که روی این پروژه تأثیر گذاشتند.
هر یک از این تحریمها که آمد ما برای اینکه نشان دهیم از تحریم شکست نمیخوریم، راهحل متفاوتی برای هر کدام پیدا کردیم. مثلاً کریسمستری را که شما مثال زدید تلاش شد تا در ایران ساخته شود و از ورود کالای خارجی جلوگیری شود.
راهکار دیگر ما استفاده از راههای قانونی خود کشورهایی بود که ما را تحریم کرده بودند. با استفاده از وکلا و عوامل قانونی تلاش کردیم راههایی پیدا کنیم که مسیر را باز کنیم و از خلاءهای قانونی خود آن کشورها برای شکستن تحریم بهره ببریم. مثلاً ما در آلمان چندین پرونده شکایت و دادگاه تشکیل دادیم برعلیه وافا که مجوز حرکت کالاهای ما به سمت ایران را نمیداد تا جایی که دادگاههای آلمان علیه وافا رأی صادر کردند که این جلوگیری از تحویل تجهیزات خلاف است و قرارداد در شرایط تحریم نوشته نشده است. ما بخشی از کمپرسورها را اینگونه آزاد کردیم. اما همین کار و طی کردن روال حقوقی و گرفتن وکیل و برگزاری دادگاه یکسال زمان برد که باعث تأخیر در کار ما شد.
یکی دیگر از راهکارهای ما عوض کردن مسیرها بود. کالا را از مسیر کشورهای دیگر و عوض کردن کشتی و امثال آن استفاده کردیم.
مثلاً ما برای وارد کردن 300 پمپ از بلژیک تنها دو هفته فرصت داشتیم و پس از آن وافا مجوزهای تحویل را باطل میکرد. ما وقت کافی در اختیار نداشتیم. اگر میخواستیم کشتی بگیریم تنها دو هفته هماهنگ کردن کشتی طول میکشید. از مسیر زمینی هم محموله ما باید از 6 کشور اروپایی عبور میکرد.
ما به سراغ راهحل سوم رفتیم. هزینه کردیم و بزرگترین هواپیمای باری دنیا را که نوعی از هواپیمای آنتونوف است اجاره کردیم و این هواپیمای غولپیکر در 7 سورتی پرواز تجهیزات ما را به فرودگاه مهرآباد منتقل کرد وقتی این هواپیما در مهرآباد به زمین نشست کارمندان فرودگاه میگفتند تا الان هواپیمایی در این ابعاد در مهرآباد به زمین ننشسته بود.
آنتونوف 225- غول ترابری هوایی جهان در حال حمل یک شاتل فضایی
تحریمها به شدت هوشمند اعمال میشدند اما ضد تحریمهای ما هم هوشمند بود. دو فیلم وجود دارد که یکی از آنها را شبکه 1 تلویزیون آلمان و دیگری را شبکه 10 تلویزیون اسرائیل تهیه کرده است درباره گروه تأمین کالای قرارگاه. حتی سازمانهای اطلاعاتی دشمن فیلمهایی را بین وندورها و تأمینکنندگان و بانکها پخش کردهاند تا اثبات کنند کالایی که شما میفرستید از طریق این شرکتهای واسطهای به دست قرارگاه در فازهای پارس جنوبی میرسد.
این یک نبرد متقابل بود هم آنها دست ما را میخواندند و هم ما دست آنها را میخواندیم. همانطور که تحریم هوشمند بود، ضد تحریم هم هوشمند بود. اگر خلاف این بود که به اینجا نمیرسیدیم و پروژه بهرهبرداری نمیشد. در یک بازه زمانی 4 ساله هر تحریمی که آنها اعمال میکردند ما هم یک راه حل جدید پیدا میکردیم. آنها راهحل ما را شناسایی میکردند و ما هم راهکار جدید پیدا میکردیم.
غیر از آدمهای «موجی» کس دیگری این کار را نمیکند. یک شاه کلید در اینجا وجود دارد که همه چیز را توضیح میدهد. هر آدم حرفهای در دنیا وقتی میبیند که ابر پروژهای مانند فاز 15 و 16 پارس جنوبی راهاندازی شد میتواند به یقین برسد که تحریم جلوی ما را نگرفته و شکست خورده است. اینکه زحمت ما را زیاد کردند و مسیرها را طولانی کردند سرجای خودش اما جلوی ما را نتوانستند بگیرند.
حتماً این شعر را شنیدهاید که: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی/ صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی. اگر این مشکلات نبود ما هم به این سطح از توانایی نمیرسیدیم. این هم یک واقعیت است.
وقتی میگوییم تحریم را دور میزنیم یعنی چه؟ وقتی خدا به ذهن ما میاندازد که در فرصت محدود بزرگترین هواپیمای دنیا را اجاره کنیم و تجهیزات را به سرعت منتقل کنیم یعنی دور زدن تحریم. بالاخره نتوانستند تجهیزات را توقیف کنند و این قطعاً کمک خداوند است.
در بعضی جاها صحبتهایی میشود و ما هم پاسخی نمیدهیم و همه چیز را به خدا سپردهایم. اما اگر جنگ اتفاق نمیافتاد، ما جور دیگر کشور را از دست میدادیم. ما سختیها را در جنگ دیدیم و این سختیها برای ما آسان است.
هر کدام از دوستان ما از سختیهای اجرای این پروژهها خاطرات شنیدنی دارند. در دنیا سابقه ندارد که در شرایط تحریم کسی یک پالایشگاه گازی با این عظمت ایجاد کرده باشد.
در جنگ وقتی شیمیایی میزدند، بالاخره عامل هشداری اعم از رنگ و بو وجود داشت اما سولفید هیدروژن پارس جنوبی هیچ علامت هشدار دهندهای ندارد یک دیتکتور به شما وصل است که اگر کار نکند بلافاصله استنشاق گاز باعث مرگ فوری میشود. جوانهایی که در عرصه جنگ رفتند، در عرصه جنگ اقتصادی هم با شجاعت جلو میروند.
*طلب 12 هزار میلیارد تومانی قرارگاه خاتمالانبیا از دولت
*برای پرداخت مطالبات پیمانکاران بعضا وام میگیریم
*شعار اصلی قرارگاه در پروژههای عمرانی
*حاضریم مثل زمان جنگ زیر چادر کار کنیم
قرارگاه در حوزه زیرساختهای حمل و نقل به خصوص در بخش ریلی که نیاز اصلی کشور در حوزه حمل و نقل محسوب میشود هم وارد شده است؟
ما قرارداد قطار سریعالسیر اصفهان تا قم و تهران و در انتها تا مشهد را داریم. ژاپن 55 سال پیش قطارهای با سرعت بالا را به کار گرفته است. ما زیرسازی و تونل و پل را از اصفهان تا قم تکمیل کردهایم چون زیرسازی این قطارها با قطارهای معمولی تفاوت زیادی دارد.
چینیها دنبال این بودند که همه پروژه را با رقم بالایی به خودشان اختصاص بدهند ما 3 یا 4 سال با آنها جنگیدیم و گفتیم ما به چین نمیآییم شما میخواهید پروژه بگیرید و باید به محل پروژه بیاید. گروه 30 نفره آنها به ایران آمد و یکسال مذاکره و بحث کردیم که کدام بخش از کار را طرف ایرانی و کدام بخش را طرف چینی انجام بدهد. در ابتدا 75 درصد با آنها و 25 درصد با ما بود از نظر تجهیزاتی ما این نسبت را 70 به 30 رساندیم به نفع خودمان.
مثلاً اسلب تراکها را قرار بود در چین بسازند و بیاورند که ما گفتیم مگر میشود؟ مگر ما نمیتوانیم آن را بسازیم؟ بحثهای سیگنالینگ، علائم، ارتباطات و امثال آن را میتوان در کشور انجام داد. اگر میبینید که ساخته نمیشود مشکل جای دیگری است. وگرنه در کشوری که همه چیز دارد چرا نباید بتوانیم؟
آخرین بحث مطالبات مالی قرارگاه از دولت است. در موارد زیادی قرارگاه پروژهها را انجام داده اما پرداختی از سوی دولت انجام نشده است رقم مطالبات قرارگاه چقدر است؟ و شما با وجود این همه مطالبات چطور با این پیمانکاران کار میکنید و طلب آنها را پرداخت میکنید؟
ارتباط ما با همه دولتها خوب بوده و ما هم اهل سیاسیکاری نیستیم. به همین دلیل تمایل ندارم زیاد در این باره توضیح بدهم. برای ما خدمت به نظام براساس تکلیف و وظیفه مهم بوده است.
قطعاً شرایط کشور هم شرایط خاص بود و اینگونه نبود که آنها پول داشته باشند و نخواهند بدهند. پایه اقتصاد ما هم نفت است. پایین آمدن قیمت نفت، تورم بالا و سختگیری شدید در تحریمها باعث محدودیت برای دولت شده و این نیست که پول دارند و نمیدهند ولی ما تحمل کردیم و ظرفیت خودمان را به کار میگیریم.
هر کاری به چندین بخش اجرا، خرید کالا، مهندسی و امثال آن تقسیم میشود. در بخش مهندسی چند مؤسسه مشاور داریم. در بخش تجهیزات هم 12 تا 13 هزار دستگاه ماشینآلات خاص داریم. مثلاً یک دکل حفاری را یک تجهیز حساب میکنیم. از این ظرفیت هم استفاده میکنیم. در بحث صرفهجویی هم جدی هستیم. قرارگاه شعاری دارد با این مضمون که کیفیت، سرعت و قیمت؛ یعنی خوب، ارزان و با کیفیت بسازیم. این را یک تکلیف میدانیم و هیچگونه اسراف و تبذیری در قرارگاه وجود ندارد.
من به مدیر بانک رسالت گفتم شما با کارمزد 2 درصد چطور میتوانید بانک را اداره کنید و بانکهای دیگر 30 درصد میگیرند؟ ایشان توضیحی داد که من قانع شدم و مصداق آن را ما در قرارگاه هم داشتیم. ایشان گفت ما هزینههای حاشیهای نداریم. گاهی برج از خرج خیلی بالاتر میرود ما حقوق متعادل و متوسطی به پرسنل میدهیم که کل آن 1 درصد میشود و 1 درصد دیگر هم بقیه هزینههای ما را پوشش میدهد و ساختمان زیادی هم نداریم.
امروز هر بانک 50 طبقه ساخته و بالا رفته و هر روز نمای ساختمانهای خود را تخریب میکند و به شکل جدیدی میسازد. اما در قرارگاه واقعاً چنین خرجهایی وجود ندارد و صرفهجویی و سادهزیستی به طور کامل رعایت میشود. بعضاً بنده به دوستان میگویم اگر لازم باشد ما حاضریم همین ساختمان اداری فعلی قرارگاه را هم که وضعیت چندان مناسبی ندارد بفروشیم و مثل زمان جنگ و با همان امکانات کار کنیم و زیر چادر بمانیم.
خوب با پیمانکارانی که با شما کار میکنند چه میکنید؟ بعضاً شنیدهام که برای پرداخت مطالبات پیمانکاران وام میگیرید؟
نمیگویم بدهکار نیستیم. وام هم در بعضی موارد خیلی خاص میگیریم چون اگر وام بگیریم باید با سودهای خیلی کلان برگردانیم. اما گر قرارگاه اندوختهای هم داشته باشد آن را جمعآوری و به پروژهها تزریق میکند تا پروژهها جلو برود.
ما الان 12 تا 13 هزار میلیارد تومان از دولت بابت پروژههای نفتی، گازی، صنعتی و معدنی طلب داریم.