فرش قرمز جشنواره، عکس‌های یادگاری و امضای افتخار و شهرت و هزاران آرزوی دیگری که هر آدم پخته و صاحب‌نظری را زمین‌گیر می‌کند، پایم را به وادی تاریکی باز کرد که نمی‌دانستم فرجامش چیست؟

به گزارش مشرق، کیهان نوشت: فرش قرمز جشنواره، عکس‌های یادگاری و امضای افتخار و شهرت و هزاران آرزوی دیگری که هر آدم پخته و صاحب‌نظری را زمین‌گیر می‌کند، پایم را به وادی تاریکی باز کرد که نمی‌دانستم فرجامش چیست؟

هشدارهای خانواده، خاطرات آنها که از پشت پرده‌ها می‌گفتند و خلاصه نصیحت همه عالم به گوش من باد بود. با شوق و انرژی وصف‌نشدنی به تهران آمدم و در کلاس آموزشگاه آزاد بازیگری شرکت کردم. دختر دانشجوی جوان که حالا کارگردانی هم سن و سال پدرم، در یک روز تمرین با ادعای اینکه کارم را پسندیده مرا به دفترش دعوت می‌کرد. خیلی زود کنار گوشم رویای ستاره شدن و حتی سوپراستار شدن را زمزمه کرد. من هر روز بی‌توجه‌تر به هشدارها و زنهارها بربال خیال، خود را روی فرش قرمز این جشنواره و آن فستیوال می‌دیدم. مدتی برای متن‌خوانی و تست نقش و... به دفاتر مختلف او رفت و آمد کردم. در همه این رفت و آمدها چهره‌های مشهور و غیرمشهور فراوانی را می‌دیدم که روابط عجیب و خارج از شئون جامعه را داشتند اما به هیچ یک از آنها توجهی نمی‌کردم! فکر نمی‌کردم که هر یک از این صحنه‌ها زنگ هشداری برای من است.

عصر یک روز آقای کارگردان که سابقه چند سریال و فیلم سینمایی در کارنامه‌اش، برایش شهرتی فراهم آورده بود تماس گرفت که خودم را برای جلسه متن‌خوانی برسانم. خوشحال از این که هر روز بیشتر در کانون توجه آقای کارگردان هستم خودم را به نشانی که داده بود رساندم، نشانی‌ای که با همه دفترهای قبلی فرق داشت و بعدها فهمیدم خانه او بوده است.

خانه‌اش خالی نبود و خیالم راحت شد. با نوشیدنی از من پذیرایی کرد، تلخ و تند بود! پس زدم، گفت نگران نباش دلستر خارجی است و به همین خاطر تلخ است. یک نفس بنوش تا تلخی‌اش را حس نکنی! به استاد اعتماد کردم و لاجرعه خوردم! سرم داغ شد و چشمانم سیاه... وقتی به خودم آمدم که دنیایم سیاه شده بود و چیزی برای از دست دادن نداشتم.

چند روز بعد از شوک فاجعه، پدرم را در جریان گذاشتم و پرونده‌ای در دادگاه کیفری تشکیل دادم. برای تکمیل مستندات، به سراغ دخترانی رفتم که در همین چند روز رازشان بر من آشکار شده بود. هیچکس انکار نمی‌کرد اما هیچکس هم حاضر به شکایت نبود چون...! آقای کارگردان هم از اساس همه‌چیز را حتی حضور من در دفتر و خانه‌اش را انکار می‌کرد! اگر پزشکی قانونی و چندین و چند آزمایش و معاینه دقیق و بویژه سلامت اخلاقی و وجدان بیدار قاضی محترم پرونده نبود، آقای کارگردان کماکان مشغول تولید آثار فاخر سینمایی و تلویزیونی بود! اما نتایج پزشک قانونی او را شوکه کرد و دادگاه را مجاب که قرار بازداشت برایش صادر کند.

اکنون آقای باصطلاح کارگردان مدتی است در زندان ... به سر می‌برد و منتظر حکم دادگاه است. برادرش دو-سه روز یکبار اینستاگرامش را به روز می‌کند که مثلا سرصحنه فیلمبرداری کار جدیدی است و... .

من شبانه روز گریه می‌کنم و با خشم فرش قرمز جشنواره را نگاه می‌کنم و از خوشحالی و خوش‌خیالی دختران و پسرانی که به عشق شهرت پله‌های کاخ‌ جشنواره‌ را بالا و پایین می‌روند، حالت تهوع پیدا می‌کنم.

به صورتک‌های خندان ولی بی‌روحی نگاه می‌کنم که حتی از قاب تلویزیون و از نمای دور بیش از چند لحظه قابل نمایش نیستند و به این فکر می‌کنم که من چندمین قربانی بودم و چند نفر دیگر بعد از من در صف نابودی قرار دارند؟!  به این فکر  می‌کنم که چگونه هنگامی که آقای کارگردان در زندان است؛ وزارت ارشاد مجوز فیلم جدیدش را صادر کرده و نماینده حقوقی وزارت ارشاد هر روز من را ترغیب به گذشت و پس گرفتن شکایت می‌کند و به این فکر می‌کنم که با این مدیریت؛ می‌توان امیدی به بهبود داشت؟

25 بهمن 1394
امضا محفوظ

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 20
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 5
  • بی سواط ۲۳:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۶
    0 0
    وزارت ارشاد مجوز فیلم جدیدش را صادر کرده و نماینده حقوقی وزارت ارشاد هر روز من را ترغیب به گذشت و پس گرفتن شکایت می‌کند و به این فکر می‌کنم که با این مدیریت؛ می‌توان امیدی به بهبود داشت؟ ((این مثل تیر خلاص بر پیکر سینمای ایران هستش))
  • فرهاد ۰۰:۱۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    اگر این خبر صحت داشت چرا اسم اون اقا را نیاوردی نکنه نگران ابروی اون شدی - حالا فرضا میخوای القا کنی مشروبات الکلی بهت خوراند گیرم که راست گفته باشی مگه با خوردن مشروب ادم فورا بیهوش میشه
  • ۰۰:۳۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    نماینده حقوقی وزارت ارشاد از بیت المال مسلمین حقوق می گیرد تا در به در دنبال رضایت گرفتن از قربانی یک مفسد فی الارض باشد . تآسف . . . تأسف . . . تأسف
  • ۰۳:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    این هم یک جنبه دیگه از نفوذ و فراگیر شدن فرهنگ غربی در فضای سینمایی کشوره
  • ۰۷:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    کارگردان تا این حد مشهور چنین کاری نمی کند یا آنقدر دختر عشق بازیگری هستند که بدون بی هوشی و با رضایت کامل باهاش کنار می آیند که احتیاجی به این سناریو ندارد پس بی خود با داستانی تخیلی که نه اسم شاکی مشخص هست نه متهم فضای سینما را غیر اخلاقی نشان ندهید
  • اهوازی ۰۹:۱۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    خب بگید این نامرد هنرمند نما و خائن کی بود تا همه بشناسنش
  • ۰۹:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    اسمشو بزن
  • ۰۹:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    کدوم کارگردان بوده؟ فقط یه راهنمایی کوچولوووووو
  • سعید ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    توی مشروب، مواد بیهوش کننده ریخته بوده. حالا فهمیدی ببم جان؟
  • ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    فضای سینما را غیراخلاقی نشان ندهید؟؟؟؟؟ مگه الان خیلی اخلاقیه؟؟ یا شما سینمایی نیستی یا نمیدونه غیراخلاقی یعنی چی! اوضاع خیلی بی ریخت تر از این حرفاس ناشناس جان
  • ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    حالا که به اشتباه بزرگتون پی بردین و چهره خبیث به اصطلاح سینما براتون رو شد، خواهش میکنم اصلا و ابدا از شکایتتون صرفنظر نکنید. بذارید به مجازاتی که حقشه برسه
  • م-ب ۱۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    فرهاد خان! خیلی خیلی گاگول تشریف داری
  • ت ش ۱۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    باسلام اين بي اخلاقي خودمونه ربطي به فرهنگ غربي نداره چرا هر چيزي اتفاق مي افتد گردن انها مياندازيم اتفاقا اونجا هر چيزي جاي خودش بي اخلاقي در محيط خودش سينما جاي خودشو دارد
  • ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    این انگ ها به جامعه نورانی ما نمیچسبد
  • ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    اگر این خبر صحت داشته باشد یک وجه آن خباثت اون کارگردان و فساد در سینما رو میرسونه وجه دیگه ی اون متاسفانه اینه که جوونا مخصوصا دختران به هیچ کس و هیچ نصیحتی توجهی ندارند و با غرور و خودخواهی به کار خودشون ادامه میدن و وقتی سرشون به سنگ میخوره که دیگه بقول خودش چیزی براس از دست دادن نداره عشق فرش قرمز یعنی عشق خودنمایی و جلب توجه مردم به خودش باعث شده بود که به هیچ چیز توجهی نکنه اینه نفوذ فرهنگ مبتذل و فاسد غربی که دیگه حتی پدر هم نمیتونه دخترش رو کنترل کنه
  • ناشناس ۱۱:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    نمیدونم دختری یا پسر اما فکرت کاملا اشتباست که مشهور بودن باعث بشه دخترها از خودشون به این راحتى! بگذرن
  • مملی ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    هر روز خبرای جدیدتر هر روز حوادث عجیبتر هر روز مفاسد بیشتر هر روز جرایم بیشتر هر روز دروغ و خیانت و دزدی بیشتر
  • yas ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    همش تقصیر دختراست,بلاشک....مرد ,مرده,پس یا باید باحجاب وعفاف باشی,وحریم روابط خودتو حفظ کنی ,یا همه چی امکان داره اتفاق بیفته!....۱۰۰بار گفتند؛شهوت پراکنی رو از جامعه جمع کنید؛....کی گوش میده....!اما اون مرده...؛من اگه بودم تیکه تیکش میکردم...چرا؛چون با یه نفر قرار نذاشته وبا رضایت...,بلکه چند تا دخترو هتک کرده.....اینا رو باید مثل سگ بکشی....ولی باز میگم همش تقصیر دختراست...
  • 182 ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    شبیه قصه هابود ولی یک قصه ی واقعی انگار از جایی بشنوی بعد هم روی کاغذ بنویسی..
  • ۱۵:۲۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
    0 0
    عزیزم منم یک دخترم استادم بهم گفت بیا برگه هارو بهت نشون بدم . گفتم : نمیآم ! تا زمان فارغ التحصیلی من بلایی سرم آورد _ رفاقت با مدیر گروه همه ی اسانید رو بر علیه من کرد _ که با چشم اشک آلود رفتم حراست ! مردهرزه زیادشده خداازشون نگذره.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس