به گزارش مشرق، وطن امروز نوشت: در روزهایی که چهرههای شاخص اقتصادی کشور و نمایندگان مجلس به خاطر دهنکجی دولت به افکار عمومی و پنهانکاری در توافق بر سر سرمایههای ملی مملکت، اظهارنظرهای انتقادآمیز مطرح میکنند؛ اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی در پاسخ و به جای شفافسازی درباره آنچه پشت درهای بسته بر سر سرمایههای ملی بسته میشود؛ با ادبیات خارج از عرف، منتقدان را به باد اتهام و افترا گرفت! و مطالب مخدوش در شبکههای اجتماعی که فاقد پشتوانه منطقی و عقلانی هستند را بهعنوان اتهام علیه منتقدان خود مطرح کرد!
این رفتار معاون اول حسن روحانی نشان میدهد دولت نهتنها وظیفه خود را که شفافسازی رفتار اقتصادی خود است، انجام نمیدهد بلکه حتی هرگونه انتقاد از پنهانکاریهای اقتصادی را نیز با خنجر زبان، نیش، کنایه و اتهام پاسخ میدهد. این رفتار پیش از این نیز از سوی بیژن زنگنه، وزیر نفت مشاهده شد. قراردادهای محرمانه نفتی زنگنه گمانهزنیها و شائبههای بسیاری در جامعه ایجاد کرده و چگونگی مدیریت او در ایجاد فساد بیسابقه گازی کرسنت، همچنان در هالهای از ابهام مانده است.
چندی پیش نیز اعتراض تعدادی از دانشجویان دانشگاههای تهران نسبت به محرمانه شدن قراردادهای نفتی با پاسخ خشن گارد محافظ وزارت نفت مواجه شد! محرمانهها البته تنها محدود به حوزه چند صد میلیارد دلاری نفت و گاز نیست بلکه در حوزه صنعت نیز نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت قرارداد دولت روحانی با شرکت پژو محرمانه است! این محرمانهها و نیز عدم پاسخگویی دولت در اینباره باعث ایجاد شائبههای زیادی میشود. در واقع پنهانکاری باعث به وجود آمدن شایعات و شائبهها خواهد شد. بر همین اساس رسانهها بهعنوان ناظران افکار عمومی تنها میتوانند با استناد به شواهد و گزارههای در اختیار خود درباره آنچه در پشت درهای بسته بر سر اقتصاد ایران بسته میشود، گمانهزنی کنند و «دولت محرمانه» نیز نمیتواند به خاطر این موضوع گلایهای از رسانهها داشته باشد.
چرا محرمانه؟
دولت انگلیس پس از برجام، به شرکتهای اقتصادی و تجار این کشور فرمان ورود به ایران داده است! انگلیس یکی از اعضای موثر 1+5 در به بار آمدن برجام بود. به اعتقاد کارشناسان پس از برجام، هر کدام از اعضای تروئیکای اروپایی و همچنین چین و روسیه به دنبال استفاده از بازار اقتصادی ایران هستند.
در این میان البته مطالبی نیز مطرح شده که با توجه به رفتارهای محرمانه دولت، نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت. بهعنوان مثال برخی معتقدند برجام در حوزه پسابرجام دارای ضمائم اقتصادی نیز هست و این ضمائم مربوط به اندازه و نیز محتوای قراردادهایی است که میان ایران و برخی اعضای 1+5 بسته خواهد شد.
بر همین اساس خرید هنگفت 27 میلیارد دلاری ایران از ایرباس و همچنین قرارداد با پژو که باعث رونق گرفتن این 2 حوزه صنعتی فرانسه شد را میتوان در حوزه همین گمانهزنیها ارزیابی کرد! یعنی شاید یکی از دلایل محرمانه بودن قراردادها این است که این قراردادها تابع توافقات بالادستی مثل برجام هستند و به همین خاطر مفاد آنها باید دور از چشم افکار عمومی قرار گیرد! در حوزه قراردادهای نفتی، قراردادهای ipc نیز که به اعتقاد کارشناسان نوعی استعمار مدرن بر صنعت نفت ایران حاکم میکند میتواند در همین قاعده ارزیابی شود. در واقع حوزه نفت، دامنه فراخ سرمایهگذاری است که شرکتهای نفتی میتوانند بر بستر ipc سهمیه پسابرجامی خود را از آن دشت کنند.
حمله انگلیسیها!
انگلیسیها در دوران پسا برجام چه نقشی در اقتصاد ایران ایفا میکنند؟ این سوالی است که پس از خرید هنگفت حسن روحانی از کشور لوران فابیوس، در افکار عمومی مطرح شده است! انگلیس یکی از اعضای موثر 1+5 در مذاکرات هستهای بوده است. آنها قاعدتا باید بزودی قراردادهای تجاری خود با ایران را امضا کنند. این البته موضوعی است که از زبان مقامات ایرانی نیز مطرح شده است. محمدحسن حبیباللهزاده، کاردار ایران در لندن در اینباره گفت: دولت انگلیس بهدلیل ایفای نقش بهعنوان یکی از مذاکرهکنندگان 1+5 با ایران درباره موضوع هستهای از نهایی شدن روند تقنینی و فنی برجام و نیز اعلام اجرایی شدن آن ابراز خوشنودی کرده است. این کشور همچنین توافق هستهای را فرصتی برای تجار و سرمایهگذاران انگلیسی برای بهرهبرداری از فرصت همکاریهای اقتصادی و تجاری و نیز توسعه گفتوگوها در زمینه مسائل منطقهای با ایران میبیند. دولت انگلیس به شرکتها و موسسات اقتصادی انگلیسی توصیه کرده از موقعیت جدید که پس از توافق هستهای ایجاد شده است بهرهبرداری کنند. کاردار ایران در لندن درباره تمایل شرکتها و موسسات ایرانی و انگلیسی برای همکاری با یکدیگر افزود: شرکتهای زیادی علاقهمندی خود را برای همکاری ابراز کردهاند. موسسات و شرکتهایی که در حوزه خدمات مالی، نفت و گاز، زیرساخت، راهآهن و فرودگاه فعال هستند برای همکاری از خود اشتیاق نشان میدهند. اتاق بازرگانی ایران و انگلیس هم که طی چند سال به دلیل تحریم و رویکرد انقباضی دولت انگلیس برای تجارت با ایران در شرایط سکون و رخوت بسر میبرد، اخیرا با حجم تقاضای زیادی از درخواست عضویت شرکتهای انگلیسی روبهرو شده است و بیش از 30 شرکت تقاضای عضویت دادهاند که نشانهای از جلب توجه شرکتهای انگلیسی جهت تجارت با ایران است. وی به ایسنا گفت: در این رابطه انجام تبادل هیاتهای تخصصی در حوزههای مختلفی نظیر نفت و گاز، زیرساخت، راهآهن، هواپیمایی و فرودگاه در دست طراحی و انجام است. در میان اظهارات کاردار ایران در لندن، یک موضوع بسیار قابل تامل است. اولین و مهمترین حوزه همکاری اقتصادی میان ایران و انگلستان، حوزه نفت و انرژی است. این موضوع خود به خود افکار عمومی در ایران را متوجه غول نفتی انگلیسی «بریتیش پترولیوم» یکی از غولهای سوپر میجر نفتی دنیا میکند. حضور bp در ایران آن هم با بستن قراردادهای ipc به خودی خود میتواند جواب هر سوالی را بدهد.
لابی بزرگ پشت درهای بسته!
کانال ورود انگلیسیها، فرانسویها و سایر شرکای پسابرجامی به ایران کیست؟ این سوالی است که متخصصان و افراد فعال در حوزههای سرمایهگذاری بویژه سرمایهگذاریهای بزرگ در حوزههای نفتی و صنعتی بویژه خودروسازی، مطرح میکنند. درباره این موضوع دریایی از اطلاعات و اخبار وجود دارد. کانالهای بسیاری در این باره وجود دارد. به گزارش «وطن امروز»، در جریان دستگیریهای اخیر شبکه نفوذ در ایران، برخی میلیاردرهای بزرگ نیز به چشم میخورند که شرکتهای بزرگ بینالمللی را بویژه در آمریکا اداره میکنند و روابط بسیار محکمی با سیاستمداران آمریکایی دارند. کانالهای دیگری نیز هستند که میتوانند در این حوزه ایفای نقش کنند. در این میان اما باز هم یک نام قدیمی و یک مافیای 100 ساله در ایران بیشتر از همه به چشم میخورد. در واقع این مافیا چند سالی است فرصت را برای عرض اندام مجدد در دریای اقتصاد ایران مغتنم دیده است. مجله ساندیتایمز که هر ساله لیستی از ثروتمندترین افراد جهان را منتشر میکند، در شماره سال گذشته خود به قلم مسؤول گردآوری این لیست مینویسد: «از بین کسانی که باید ثروتشان را ارزیابی کنم خانواده هندوجا از همه دشوارترند. هر بار که باید سراغ آنها بروم نالهام درمیآید. حتی ملکه انگلیس هم راحتتر از آنها است». این نوع روایت ساندیتایمز را عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ نیز در گفتوگو با «نسیم آنلاین» تایید میکند و میگوید: «هندوجاها امروز بهعنوان یکی از چند خانواده ثروتمند و میلیاردر اول انگلیس محسوب میشوند. این خانواده در 10 سال گذشته بهعنوان ثروتمندترین خانواده انگلیس شناختهشده، حتی در برخی رسانهها که البته به نظر میرسد بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته باشد این عبارت یادشده که ثروت این خانواده و کمپانیهای آنها حتی از ملکه انگلیس نیز بیشتر است». شهبازی اینگونه از شرایط کنونی این خانواده یاد میکند: «آنها هم در هندوستان در سطوح بالای حکومتی یعنی نخستوزیری و کابینه هندوستان متنفذ هستند و هم با لابی گستردهای که در بریتانیا به راه انداختهاند بر عزل و نصب مدیران و حتی وزرا تأثیرگذاری میکنند». این خانواده هندیتبار فعالیت اقتصادی خود را سال 1919 با ایران آغاز میکند. عبدالله شهبازی اما ورود رسمی و جدی این خانواده به ایران را نه در سال 1919 و با مراودات تجاری بلکه در قریب به 4 دهه بعد و با پخش فیلم سینمایی سنگام در سینماهای ایران میداند: «سنگام، فیلم بسیار معروفی که مردم در ایران برای دیدن آن صف میکشیدند». اما فعالیت آنها در ایران به دلیل روابط ویژهای که با برخی مسؤولان و سیاستمداران عصر پهلوی از جمله «شاپور ریپورتر» داشتند، از سینماداری فراتر رفت و بهصورت جدی در عرصه واردات و صادرات نیز ورود کردند حتی توانستند شهروندی ایران را کسب کنند. این خانواده در این سالها توانست ایران را به یکی از اصلیترین مراکز فعالیت خود تبدیل کند و تا جایی پیش برود که حتی با سقوط نظام شاهنشاهی و حدوث انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حاضر نباشد از ایران دل کنده و فعالیت خود در ایران را متوقف کند و تنها اتفاقی که در این زمان رخ میدهد این است که این خانواده بخشی از دفاتر خود را از تهران به لندن منتقل میکنند و از دور فعالیتهای خود را از سر میگیرند. در این رابطه عبدالله شهبازی هم نظر جالبی دارد. او میگوید خانواده هندوجا توانست شبکه دلالی گسترده خود را از دوران پهلوی به دوران بعد از پهلوی و دولتهای مختلف ایران منتقل کند، حتی واسطهای برای بازگشت شرکتهای بزرگ نفتی یعنی توتال و شل به ایران باشد. مجله ساندیتایمز در همان گزارشی که ابتدا از آن یادکردیم نیز آورده است: پس از انقلاب برادران هندوجا واسطهای برای بازگرداندن سرمایههای ازدسترفته شرکت خطوط هوایی ایالاتمتحده آمریکا در ایران بودند تا جایی که آنها با رفسنجانی رئیس پرقدرت مجلس ایران تماس گرفتند و توانستند سرمایههای این شرکت آمریکایی را به صاحبان آن بازگردانند و حق دلالی هنگفت خود را نیز از آن کسر کنند. این کمپانی در ایام پس از انقلاب بهواسطه تحریم و جنگ کمکم تلاش میکند از طریق افراد نزدیک به خود در درون مسؤولان دولتی، کانالهای ویژهای برای تجارت با ایران باز کند و حتی انحصار برخی مراودات تجاری با ایران را هم در حوزه انرژی و هم برخی مواد غذایی ایجاد کند. این کمپانی بزرگ اقتصادی که در قریب به اتفاق منابع غیررسمی بهعنوان یکی از دلالان بزرگ اسلحه در جهان نیز شناخته میشود و حتی چندین پرونده قضایی نیز برای آنها در کشورهای مختلف باز شده است، اواخر جنگ تحمیلی و در دوران سازندگی تلاش میکند روابط فوق استراتژیکی را با دولت ایران برقرار کند و جایگاه خود را تا جایی ارتقا بخشد که دولت از بند جنگ رهاشده در ایران برای توسعه مراودات بینالمللی بهعنوان یک تسهیلکننده بزرگ روی آنها حساب ویژهای باز کند. هندوجا در این سالها واسطه اصلی برای همکاری کمپانیهای نفتی بزرگ غربی از جمله British Petroleum و Shell میشود و همزمان تلاش میکند خود رأسا وارد همکاری با بخشهای مختلفی از اقتصاد ایران چون ریل و راهآهن ایران، بنادر، میادین نفتی و گازی و حتی مواد غذایی با ایران شود. مراودات خانواده هندوجا در دوران سازندگی رو به گسترش میگذارد و چنانکه از خاطرات رئیسجمهور وقت برمیآید آنها واسطه مهمی برای تثبیت روابط خارجی بویژه با انگلیسیها میشوند. در خاطرات هاشمیرفسنجانی در تاریخ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ آمده است: ظهر آقایان (سیروس) ناصری و (علی) خرم آمدند و گزارش مذاکرات ژنو را دادند پیشرفتی نداشته و عکسالعمل صدام در مقابل نامه ارسالی هنوز نرسیده است. گفتند هندوجا مراجعه کرده که آمریکا و انگلیس تصمیم بر حذف صدام گرفته و روی جانشین او توافق کردهاند. پیشنهاد داشته که روابط انگلیس و ایران بزودی برقرار شود و خواسته که قبلاً (راجر) کوپر آزاد شود. برادران هندوجا بهتدریج به شریک دیپلماتیک ایران نیز تبدیل میشوند و با کمک برخی دیپلماتهای ایرانی آن روزهای وزارت خارجه به واسطهای برای تقویت مناسبات غیررسمی دولتهای سازندگی و اصلاحات با کشورهای غربی بویژه انگلیس و آمریکا تبدیل میشوند. اوایل سال 78 اما هیات بزرگ و البته مرموزی از مجموعههای بزرگ اقتصادی و تجاری بینالمللی در سکوت خبری به ایران وارد میشود. عبدالله شهبازی در این باره به تحقیقات خود روی کارتلها و لابیهای بزرگ صهیونیستی در جهان اشاره میکند و مینویسد: رابرت گراهام، یکی از ترتیبدهندگان سفر هیات یادشده، به خبرگزاری فرانسه گفت: «این مهمترین مأموریت از این نوع از زمان انقلاب اسلامی است.» این هیات با مسؤولان وزارت نفت، سازمان برنامه و بودجه، سازمان مناطق آزاد، اتاق بازرگانی و بخش خصوصی ایران دیدار خواهد داشت. شهبازی در ادامه با تأکید بر اینکه هندوجا مهمترین واسطه حضور این گروه تجاری در ایران است، مینویسد: هرچند نهادهای رسمی دولتی ایران اسامی شرکتهای عضو هیات فوق را بهطور کامل اعلام نکردند، ولی خبرگزاریهای خارجی اسامی را اعلام کردند. فرانسپرس از بانک بارکلی، گروه فضایی- دفاعی انگلیس، شرکت مارکونی، شرکت نفت انگلیس- بورنئو و کمپانی رویال داچ شل بهعنوان مهمترین اعضای این هیات یاد کرد. کمپانی مالی کلینورت بنسون، از سرشناسترین کمپانیهای وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا (امآی 6)، سفر هیات فوق را ترتیب داده بود. من حیرتزده متوجه شدم این همان شبکهای است که بخوبی میشناسم؛ همان شبکه مافیایی که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سِر شاپور ریپورتر دلال و کارگزار اصلی آن در ایران بود و در جهان بهعنوان مهمترین کانون اقتصادی و مالی صهیونیستی شناخته میشود. برای اشاره به بخشی از مراوداتی که مجموعه شرکتهای متعلق به خانواده هندوجا با دولتهای سازندگی و اصلاحات داشتهاند شاید اشاره به چند خبر منتشر شده در رسانههای داخلی و خارجی کشور کافی باشد و بتواند نمای خوبی از عمق مراودات تجاری این شرکتها با دولتهای ایران را بازگو کند. چنانکه خبر حضور آنها در فاز 12 پارس جنوبی یا خبر تفاهم بزرگ شرکت آشوک لیلاند با ایران سال ۲۰۰۴ به صورت گسترده در رسانهها بازتاب داشت. خبری که در آن به تفاهمنامه ساخت، مالکیت بهرهبرداری و واگذاری (BOOT) بندر چابهار با سازمان بنادر و کشتیرانی ایران اشاره شد یا همچنین خبر قرارداد دیگری برای ساخت راهآهن چابهار- بم (فهرج) به ارزش ۶۰۰ میلیون دلار که آن هم به صورت گسترده منتشر شده بود. حضور برادران هندوجا در ایران در دوران دولت نهم و دهم و با تغییرات گستردهای که در وزارتخانههای اقتصادی و همچنین مسؤولان وزارت خارجه پدید آمد اندکی تضعیف شد هرچند هرگز قطع نشد اما رو به کمرنگی گذاشت. با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 92 که زمینهساز بازگشت مسؤولان اقتصادی و سیاست خارجی دوران سازندگی و اصلاحات به سطح اول مسؤولان اجرایی کشور شد، نام و نشان خانواده هندوجا و شرکتها، بانکها و مجموعههای اقتصادی وابسته به آنها نیز دوباره به میان اخبار رسانههای کشور بازگشت. چنانکه در جریان مذاکرات هستهای، نام «دوستان ایرانی» این دلالان بزرگ بینالمللی بهدفعات به گوش رسید و چهرههای مرتبط با آنها در محافل مختلف دیپلماتیک از ژنو تا وین
و لندن مشاهده شدند.
این رفتار معاون اول حسن روحانی نشان میدهد دولت نهتنها وظیفه خود را که شفافسازی رفتار اقتصادی خود است، انجام نمیدهد بلکه حتی هرگونه انتقاد از پنهانکاریهای اقتصادی را نیز با خنجر زبان، نیش، کنایه و اتهام پاسخ میدهد. این رفتار پیش از این نیز از سوی بیژن زنگنه، وزیر نفت مشاهده شد. قراردادهای محرمانه نفتی زنگنه گمانهزنیها و شائبههای بسیاری در جامعه ایجاد کرده و چگونگی مدیریت او در ایجاد فساد بیسابقه گازی کرسنت، همچنان در هالهای از ابهام مانده است.
چندی پیش نیز اعتراض تعدادی از دانشجویان دانشگاههای تهران نسبت به محرمانه شدن قراردادهای نفتی با پاسخ خشن گارد محافظ وزارت نفت مواجه شد! محرمانهها البته تنها محدود به حوزه چند صد میلیارد دلاری نفت و گاز نیست بلکه در حوزه صنعت نیز نعمتزاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت قرارداد دولت روحانی با شرکت پژو محرمانه است! این محرمانهها و نیز عدم پاسخگویی دولت در اینباره باعث ایجاد شائبههای زیادی میشود. در واقع پنهانکاری باعث به وجود آمدن شایعات و شائبهها خواهد شد. بر همین اساس رسانهها بهعنوان ناظران افکار عمومی تنها میتوانند با استناد به شواهد و گزارههای در اختیار خود درباره آنچه در پشت درهای بسته بر سر اقتصاد ایران بسته میشود، گمانهزنی کنند و «دولت محرمانه» نیز نمیتواند به خاطر این موضوع گلایهای از رسانهها داشته باشد.
چرا محرمانه؟
دولت انگلیس پس از برجام، به شرکتهای اقتصادی و تجار این کشور فرمان ورود به ایران داده است! انگلیس یکی از اعضای موثر 1+5 در به بار آمدن برجام بود. به اعتقاد کارشناسان پس از برجام، هر کدام از اعضای تروئیکای اروپایی و همچنین چین و روسیه به دنبال استفاده از بازار اقتصادی ایران هستند.
در این میان البته مطالبی نیز مطرح شده که با توجه به رفتارهای محرمانه دولت، نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت. بهعنوان مثال برخی معتقدند برجام در حوزه پسابرجام دارای ضمائم اقتصادی نیز هست و این ضمائم مربوط به اندازه و نیز محتوای قراردادهایی است که میان ایران و برخی اعضای 1+5 بسته خواهد شد.
بر همین اساس خرید هنگفت 27 میلیارد دلاری ایران از ایرباس و همچنین قرارداد با پژو که باعث رونق گرفتن این 2 حوزه صنعتی فرانسه شد را میتوان در حوزه همین گمانهزنیها ارزیابی کرد! یعنی شاید یکی از دلایل محرمانه بودن قراردادها این است که این قراردادها تابع توافقات بالادستی مثل برجام هستند و به همین خاطر مفاد آنها باید دور از چشم افکار عمومی قرار گیرد! در حوزه قراردادهای نفتی، قراردادهای ipc نیز که به اعتقاد کارشناسان نوعی استعمار مدرن بر صنعت نفت ایران حاکم میکند میتواند در همین قاعده ارزیابی شود. در واقع حوزه نفت، دامنه فراخ سرمایهگذاری است که شرکتهای نفتی میتوانند بر بستر ipc سهمیه پسابرجامی خود را از آن دشت کنند.
حمله انگلیسیها!
انگلیسیها در دوران پسا برجام چه نقشی در اقتصاد ایران ایفا میکنند؟ این سوالی است که پس از خرید هنگفت حسن روحانی از کشور لوران فابیوس، در افکار عمومی مطرح شده است! انگلیس یکی از اعضای موثر 1+5 در مذاکرات هستهای بوده است. آنها قاعدتا باید بزودی قراردادهای تجاری خود با ایران را امضا کنند. این البته موضوعی است که از زبان مقامات ایرانی نیز مطرح شده است. محمدحسن حبیباللهزاده، کاردار ایران در لندن در اینباره گفت: دولت انگلیس بهدلیل ایفای نقش بهعنوان یکی از مذاکرهکنندگان 1+5 با ایران درباره موضوع هستهای از نهایی شدن روند تقنینی و فنی برجام و نیز اعلام اجرایی شدن آن ابراز خوشنودی کرده است. این کشور همچنین توافق هستهای را فرصتی برای تجار و سرمایهگذاران انگلیسی برای بهرهبرداری از فرصت همکاریهای اقتصادی و تجاری و نیز توسعه گفتوگوها در زمینه مسائل منطقهای با ایران میبیند. دولت انگلیس به شرکتها و موسسات اقتصادی انگلیسی توصیه کرده از موقعیت جدید که پس از توافق هستهای ایجاد شده است بهرهبرداری کنند. کاردار ایران در لندن درباره تمایل شرکتها و موسسات ایرانی و انگلیسی برای همکاری با یکدیگر افزود: شرکتهای زیادی علاقهمندی خود را برای همکاری ابراز کردهاند. موسسات و شرکتهایی که در حوزه خدمات مالی، نفت و گاز، زیرساخت، راهآهن و فرودگاه فعال هستند برای همکاری از خود اشتیاق نشان میدهند. اتاق بازرگانی ایران و انگلیس هم که طی چند سال به دلیل تحریم و رویکرد انقباضی دولت انگلیس برای تجارت با ایران در شرایط سکون و رخوت بسر میبرد، اخیرا با حجم تقاضای زیادی از درخواست عضویت شرکتهای انگلیسی روبهرو شده است و بیش از 30 شرکت تقاضای عضویت دادهاند که نشانهای از جلب توجه شرکتهای انگلیسی جهت تجارت با ایران است. وی به ایسنا گفت: در این رابطه انجام تبادل هیاتهای تخصصی در حوزههای مختلفی نظیر نفت و گاز، زیرساخت، راهآهن، هواپیمایی و فرودگاه در دست طراحی و انجام است. در میان اظهارات کاردار ایران در لندن، یک موضوع بسیار قابل تامل است. اولین و مهمترین حوزه همکاری اقتصادی میان ایران و انگلستان، حوزه نفت و انرژی است. این موضوع خود به خود افکار عمومی در ایران را متوجه غول نفتی انگلیسی «بریتیش پترولیوم» یکی از غولهای سوپر میجر نفتی دنیا میکند. حضور bp در ایران آن هم با بستن قراردادهای ipc به خودی خود میتواند جواب هر سوالی را بدهد.
لابی بزرگ پشت درهای بسته!
کانال ورود انگلیسیها، فرانسویها و سایر شرکای پسابرجامی به ایران کیست؟ این سوالی است که متخصصان و افراد فعال در حوزههای سرمایهگذاری بویژه سرمایهگذاریهای بزرگ در حوزههای نفتی و صنعتی بویژه خودروسازی، مطرح میکنند. درباره این موضوع دریایی از اطلاعات و اخبار وجود دارد. کانالهای بسیاری در این باره وجود دارد. به گزارش «وطن امروز»، در جریان دستگیریهای اخیر شبکه نفوذ در ایران، برخی میلیاردرهای بزرگ نیز به چشم میخورند که شرکتهای بزرگ بینالمللی را بویژه در آمریکا اداره میکنند و روابط بسیار محکمی با سیاستمداران آمریکایی دارند. کانالهای دیگری نیز هستند که میتوانند در این حوزه ایفای نقش کنند. در این میان اما باز هم یک نام قدیمی و یک مافیای 100 ساله در ایران بیشتر از همه به چشم میخورد. در واقع این مافیا چند سالی است فرصت را برای عرض اندام مجدد در دریای اقتصاد ایران مغتنم دیده است. مجله ساندیتایمز که هر ساله لیستی از ثروتمندترین افراد جهان را منتشر میکند، در شماره سال گذشته خود به قلم مسؤول گردآوری این لیست مینویسد: «از بین کسانی که باید ثروتشان را ارزیابی کنم خانواده هندوجا از همه دشوارترند. هر بار که باید سراغ آنها بروم نالهام درمیآید. حتی ملکه انگلیس هم راحتتر از آنها است». این نوع روایت ساندیتایمز را عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ نیز در گفتوگو با «نسیم آنلاین» تایید میکند و میگوید: «هندوجاها امروز بهعنوان یکی از چند خانواده ثروتمند و میلیاردر اول انگلیس محسوب میشوند. این خانواده در 10 سال گذشته بهعنوان ثروتمندترین خانواده انگلیس شناختهشده، حتی در برخی رسانهها که البته به نظر میرسد بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته باشد این عبارت یادشده که ثروت این خانواده و کمپانیهای آنها حتی از ملکه انگلیس نیز بیشتر است». شهبازی اینگونه از شرایط کنونی این خانواده یاد میکند: «آنها هم در هندوستان در سطوح بالای حکومتی یعنی نخستوزیری و کابینه هندوستان متنفذ هستند و هم با لابی گستردهای که در بریتانیا به راه انداختهاند بر عزل و نصب مدیران و حتی وزرا تأثیرگذاری میکنند». این خانواده هندیتبار فعالیت اقتصادی خود را سال 1919 با ایران آغاز میکند. عبدالله شهبازی اما ورود رسمی و جدی این خانواده به ایران را نه در سال 1919 و با مراودات تجاری بلکه در قریب به 4 دهه بعد و با پخش فیلم سینمایی سنگام در سینماهای ایران میداند: «سنگام، فیلم بسیار معروفی که مردم در ایران برای دیدن آن صف میکشیدند». اما فعالیت آنها در ایران به دلیل روابط ویژهای که با برخی مسؤولان و سیاستمداران عصر پهلوی از جمله «شاپور ریپورتر» داشتند، از سینماداری فراتر رفت و بهصورت جدی در عرصه واردات و صادرات نیز ورود کردند حتی توانستند شهروندی ایران را کسب کنند. این خانواده در این سالها توانست ایران را به یکی از اصلیترین مراکز فعالیت خود تبدیل کند و تا جایی پیش برود که حتی با سقوط نظام شاهنشاهی و حدوث انقلاب اسلامی، به هیچ عنوان حاضر نباشد از ایران دل کنده و فعالیت خود در ایران را متوقف کند و تنها اتفاقی که در این زمان رخ میدهد این است که این خانواده بخشی از دفاتر خود را از تهران به لندن منتقل میکنند و از دور فعالیتهای خود را از سر میگیرند. در این رابطه عبدالله شهبازی هم نظر جالبی دارد. او میگوید خانواده هندوجا توانست شبکه دلالی گسترده خود را از دوران پهلوی به دوران بعد از پهلوی و دولتهای مختلف ایران منتقل کند، حتی واسطهای برای بازگشت شرکتهای بزرگ نفتی یعنی توتال و شل به ایران باشد. مجله ساندیتایمز در همان گزارشی که ابتدا از آن یادکردیم نیز آورده است: پس از انقلاب برادران هندوجا واسطهای برای بازگرداندن سرمایههای ازدسترفته شرکت خطوط هوایی ایالاتمتحده آمریکا در ایران بودند تا جایی که آنها با رفسنجانی رئیس پرقدرت مجلس ایران تماس گرفتند و توانستند سرمایههای این شرکت آمریکایی را به صاحبان آن بازگردانند و حق دلالی هنگفت خود را نیز از آن کسر کنند. این کمپانی در ایام پس از انقلاب بهواسطه تحریم و جنگ کمکم تلاش میکند از طریق افراد نزدیک به خود در درون مسؤولان دولتی، کانالهای ویژهای برای تجارت با ایران باز کند و حتی انحصار برخی مراودات تجاری با ایران را هم در حوزه انرژی و هم برخی مواد غذایی ایجاد کند. این کمپانی بزرگ اقتصادی که در قریب به اتفاق منابع غیررسمی بهعنوان یکی از دلالان بزرگ اسلحه در جهان نیز شناخته میشود و حتی چندین پرونده قضایی نیز برای آنها در کشورهای مختلف باز شده است، اواخر جنگ تحمیلی و در دوران سازندگی تلاش میکند روابط فوق استراتژیکی را با دولت ایران برقرار کند و جایگاه خود را تا جایی ارتقا بخشد که دولت از بند جنگ رهاشده در ایران برای توسعه مراودات بینالمللی بهعنوان یک تسهیلکننده بزرگ روی آنها حساب ویژهای باز کند. هندوجا در این سالها واسطه اصلی برای همکاری کمپانیهای نفتی بزرگ غربی از جمله British Petroleum و Shell میشود و همزمان تلاش میکند خود رأسا وارد همکاری با بخشهای مختلفی از اقتصاد ایران چون ریل و راهآهن ایران، بنادر، میادین نفتی و گازی و حتی مواد غذایی با ایران شود. مراودات خانواده هندوجا در دوران سازندگی رو به گسترش میگذارد و چنانکه از خاطرات رئیسجمهور وقت برمیآید آنها واسطه مهمی برای تثبیت روابط خارجی بویژه با انگلیسیها میشوند. در خاطرات هاشمیرفسنجانی در تاریخ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ آمده است: ظهر آقایان (سیروس) ناصری و (علی) خرم آمدند و گزارش مذاکرات ژنو را دادند پیشرفتی نداشته و عکسالعمل صدام در مقابل نامه ارسالی هنوز نرسیده است. گفتند هندوجا مراجعه کرده که آمریکا و انگلیس تصمیم بر حذف صدام گرفته و روی جانشین او توافق کردهاند. پیشنهاد داشته که روابط انگلیس و ایران بزودی برقرار شود و خواسته که قبلاً (راجر) کوپر آزاد شود. برادران هندوجا بهتدریج به شریک دیپلماتیک ایران نیز تبدیل میشوند و با کمک برخی دیپلماتهای ایرانی آن روزهای وزارت خارجه به واسطهای برای تقویت مناسبات غیررسمی دولتهای سازندگی و اصلاحات با کشورهای غربی بویژه انگلیس و آمریکا تبدیل میشوند. اوایل سال 78 اما هیات بزرگ و البته مرموزی از مجموعههای بزرگ اقتصادی و تجاری بینالمللی در سکوت خبری به ایران وارد میشود. عبدالله شهبازی در این باره به تحقیقات خود روی کارتلها و لابیهای بزرگ صهیونیستی در جهان اشاره میکند و مینویسد: رابرت گراهام، یکی از ترتیبدهندگان سفر هیات یادشده، به خبرگزاری فرانسه گفت: «این مهمترین مأموریت از این نوع از زمان انقلاب اسلامی است.» این هیات با مسؤولان وزارت نفت، سازمان برنامه و بودجه، سازمان مناطق آزاد، اتاق بازرگانی و بخش خصوصی ایران دیدار خواهد داشت. شهبازی در ادامه با تأکید بر اینکه هندوجا مهمترین واسطه حضور این گروه تجاری در ایران است، مینویسد: هرچند نهادهای رسمی دولتی ایران اسامی شرکتهای عضو هیات فوق را بهطور کامل اعلام نکردند، ولی خبرگزاریهای خارجی اسامی را اعلام کردند. فرانسپرس از بانک بارکلی، گروه فضایی- دفاعی انگلیس، شرکت مارکونی، شرکت نفت انگلیس- بورنئو و کمپانی رویال داچ شل بهعنوان مهمترین اعضای این هیات یاد کرد. کمپانی مالی کلینورت بنسون، از سرشناسترین کمپانیهای وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا (امآی 6)، سفر هیات فوق را ترتیب داده بود. من حیرتزده متوجه شدم این همان شبکهای است که بخوبی میشناسم؛ همان شبکه مافیایی که در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سِر شاپور ریپورتر دلال و کارگزار اصلی آن در ایران بود و در جهان بهعنوان مهمترین کانون اقتصادی و مالی صهیونیستی شناخته میشود. برای اشاره به بخشی از مراوداتی که مجموعه شرکتهای متعلق به خانواده هندوجا با دولتهای سازندگی و اصلاحات داشتهاند شاید اشاره به چند خبر منتشر شده در رسانههای داخلی و خارجی کشور کافی باشد و بتواند نمای خوبی از عمق مراودات تجاری این شرکتها با دولتهای ایران را بازگو کند. چنانکه خبر حضور آنها در فاز 12 پارس جنوبی یا خبر تفاهم بزرگ شرکت آشوک لیلاند با ایران سال ۲۰۰۴ به صورت گسترده در رسانهها بازتاب داشت. خبری که در آن به تفاهمنامه ساخت، مالکیت بهرهبرداری و واگذاری (BOOT) بندر چابهار با سازمان بنادر و کشتیرانی ایران اشاره شد یا همچنین خبر قرارداد دیگری برای ساخت راهآهن چابهار- بم (فهرج) به ارزش ۶۰۰ میلیون دلار که آن هم به صورت گسترده منتشر شده بود. حضور برادران هندوجا در ایران در دوران دولت نهم و دهم و با تغییرات گستردهای که در وزارتخانههای اقتصادی و همچنین مسؤولان وزارت خارجه پدید آمد اندکی تضعیف شد هرچند هرگز قطع نشد اما رو به کمرنگی گذاشت. با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 92 که زمینهساز بازگشت مسؤولان اقتصادی و سیاست خارجی دوران سازندگی و اصلاحات به سطح اول مسؤولان اجرایی کشور شد، نام و نشان خانواده هندوجا و شرکتها، بانکها و مجموعههای اقتصادی وابسته به آنها نیز دوباره به میان اخبار رسانههای کشور بازگشت. چنانکه در جریان مذاکرات هستهای، نام «دوستان ایرانی» این دلالان بزرگ بینالمللی بهدفعات به گوش رسید و چهرههای مرتبط با آنها در محافل مختلف دیپلماتیک از ژنو تا وین
و لندن مشاهده شدند.