به گزارش مشرق، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: پیامبر اکرم(ص) از پیر زنی پرسیدند: خدا را چگونه شناختی؟ جواب داد: تا زمانی که چرخ نخریسی را میگردانم میگردد، ولی وقتی دستم را بر میدارم چرخ از حرکت باز میایستد. بنابراین، این آسمان و زمین با این عظمت نیز گردانندهای دارد. پیامبر فرمود: «علیکم بدین العجائز»(1)؛ همین دلیل و مدرک عجوزه بس است.
مقصود این نیست که من و شما هم به همین مشغول شویم و به آن اکتفا کنیم. میبینم که هزار سال است که این همه دلیل آوردهاند. امیدوارم همین دلیل عجوزه بر شما کافی باشد. بقیه آن در قلب خودت نقد است. خدا آن را آفریده است.
اگر کسی غذای خوبی را با اهانت به شما بدهد از دست او نمیگیری. ولی یک لقمه را که با محبّت به شما میدهد اگر چه سیر باشی میگیری. معلوم میشود دستگاه در درون انسان مرتب است.
وجود شما خیلی حواس جمعی دارد. ظاهر انسان همین است. برای انسان یک شک بیشتر نمیآورد. آن هم این که خدایی هست. اگر این شک محکم باشد خیلی بزرگ است. اما شک او محکم نیست.
می گویند: یکی از علما در نجف یکمرتبه درس را ترک کرد. گفتند: آقا چقدر از شما استفاده میکردند، چرا درس نمیآیی؟ فرمودند: اخیراً شک کردهام که انگار خدایی هست. دماغم باریک شده است. شک همین قدر که تقویت شود آدم را به درون میبرد. این مربوط به افکار ظاهر انسان و تخیلات اوست.
اما امیدوارم دلیل هادی را بگیری که وجود محبّت قلبی شما به آن مقصد است. آن مقصدی که دارای دلیل خوبی است. دلیل از ذات خودت، از مقصد و فهم و ادراک خودت. شما پنیر خوب را، گوشت خوب را تشخیص میدهی. این قدرت تشخیص در طبیعت انسان هست. دوست و دشمن را تشخیص میدهد. اینها همه دلیل داخلی انسان است. پنیر را میچشید و میگویید که خوب است یا بد است.
1- برشما باد که همانند پیرزنها ]با دلیل[ دیندار باشید. بحارالانوار، ج66، ص 135.
کتاب طوبی محبت – ص 93
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی
مقصود این نیست که من و شما هم به همین مشغول شویم و به آن اکتفا کنیم. میبینم که هزار سال است که این همه دلیل آوردهاند. امیدوارم همین دلیل عجوزه بر شما کافی باشد. بقیه آن در قلب خودت نقد است. خدا آن را آفریده است.
اگر کسی غذای خوبی را با اهانت به شما بدهد از دست او نمیگیری. ولی یک لقمه را که با محبّت به شما میدهد اگر چه سیر باشی میگیری. معلوم میشود دستگاه در درون انسان مرتب است.
وجود شما خیلی حواس جمعی دارد. ظاهر انسان همین است. برای انسان یک شک بیشتر نمیآورد. آن هم این که خدایی هست. اگر این شک محکم باشد خیلی بزرگ است. اما شک او محکم نیست.
می گویند: یکی از علما در نجف یکمرتبه درس را ترک کرد. گفتند: آقا چقدر از شما استفاده میکردند، چرا درس نمیآیی؟ فرمودند: اخیراً شک کردهام که انگار خدایی هست. دماغم باریک شده است. شک همین قدر که تقویت شود آدم را به درون میبرد. این مربوط به افکار ظاهر انسان و تخیلات اوست.
اما امیدوارم دلیل هادی را بگیری که وجود محبّت قلبی شما به آن مقصد است. آن مقصدی که دارای دلیل خوبی است. دلیل از ذات خودت، از مقصد و فهم و ادراک خودت. شما پنیر خوب را، گوشت خوب را تشخیص میدهی. این قدرت تشخیص در طبیعت انسان هست. دوست و دشمن را تشخیص میدهد. اینها همه دلیل داخلی انسان است. پنیر را میچشید و میگویید که خوب است یا بد است.
1- برشما باد که همانند پیرزنها ]با دلیل[ دیندار باشید. بحارالانوار، ج66، ص 135.
کتاب طوبی محبت – ص 93
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی