به گزارش مشرق، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: این راه، راه ذات است. محب یعنی راه ذات، یعنی راه دل. از گِل که گذشتی دل است. به دل که دچار شدی گِل کنار میرود. یا گِل است یا دل. گِل یعنی بیرون و ظاهر، یعنی دنیا، یعنی ریاست و طمع، یعنی جمالهای مادی. اینها دنیاست، گِل است. شیعیان و دوستان اهل بیت هم گِل دارند و هم دل. گاهی به گِل میافتند و گاهی به دل. از بچگی در دلند. از گِل می گذرند. هر وقت گِل «دنیا» اذیتشان کرد، دل را غنیمت میشمارند. آن جا ذکر و یاد خداست.
دل مرکز حرکت به سوی خداست. مرکز حرکت انبیا، اولیا و پاکان خدا دل بوده است. محبت سبب شد که انسان به مقصدش نزدیک شود و سریع پیش برود و گرنه گِل «لالبیک» میگوید. فرو رفتن انسان در گِل سخت است. وقتی میآید یک پای خودش را از گِل در آورد، پای دیگرش فرو رفته است. من خودم یک مرتبه تا سر به گِل فرو رفتم؛ زمین نمک داشت و نمکها خیش خورده بود، مرا فرو برد. آن وقت رعیتها آمدند دسته بیل انداختند و مرا بالا کشیدند. خودشان هم میترسیدند جلو بیایند.
دنیا گِل است. میبینید که انسانهای متقی و پاک چقدر احتیاط میکنند. هرکجا میروند «بسم الله» میگویند، ذکر خدا میکنند تا نانی به دست آورند. دست دیگری را هم میگیرند. آنها که نیّت بزرگتر دارند، قوت کمر دارند، فکر نان و آب خودشان نیستند. دست دیگران را میگیرند از گِل بیرون بکشند. آن هم خطرناک است. میگفت: رفتم دست او را بگیرم بالا بکشم او مرا هم به پایین کشید.
ان شاء الله یک دست شما به دست محمد و آل محمد(ص) باشد و یک دست هم برای گرفتن دست خلق خدا. خداوند دو دست به انسان داده است برای قوت گرفتن قوت دادن، پول گرفتن و پول دادن، نان گرفتن و نان دادن. یعنی با یک دست بگیر و با یک دست بده. با دست راست بگیر و با دست چپ بده. نه این که با دو دست بگیرید. در وقت دعا هم با یک دست بگیر و با دست دیگر به پدر و مادر و اقوام و گذشتگان و آیندگان بده. با یک دست نان می گیری و با دست دیگر به زن و بچه میدهی.
کتاب طوبی محبت – ص 86
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی
دل مرکز حرکت به سوی خداست. مرکز حرکت انبیا، اولیا و پاکان خدا دل بوده است. محبت سبب شد که انسان به مقصدش نزدیک شود و سریع پیش برود و گرنه گِل «لالبیک» میگوید. فرو رفتن انسان در گِل سخت است. وقتی میآید یک پای خودش را از گِل در آورد، پای دیگرش فرو رفته است. من خودم یک مرتبه تا سر به گِل فرو رفتم؛ زمین نمک داشت و نمکها خیش خورده بود، مرا فرو برد. آن وقت رعیتها آمدند دسته بیل انداختند و مرا بالا کشیدند. خودشان هم میترسیدند جلو بیایند.
دنیا گِل است. میبینید که انسانهای متقی و پاک چقدر احتیاط میکنند. هرکجا میروند «بسم الله» میگویند، ذکر خدا میکنند تا نانی به دست آورند. دست دیگری را هم میگیرند. آنها که نیّت بزرگتر دارند، قوت کمر دارند، فکر نان و آب خودشان نیستند. دست دیگران را میگیرند از گِل بیرون بکشند. آن هم خطرناک است. میگفت: رفتم دست او را بگیرم بالا بکشم او مرا هم به پایین کشید.
ان شاء الله یک دست شما به دست محمد و آل محمد(ص) باشد و یک دست هم برای گرفتن دست خلق خدا. خداوند دو دست به انسان داده است برای قوت گرفتن قوت دادن، پول گرفتن و پول دادن، نان گرفتن و نان دادن. یعنی با یک دست بگیر و با یک دست بده. با دست راست بگیر و با دست چپ بده. نه این که با دو دست بگیرید. در وقت دعا هم با یک دست بگیر و با دست دیگر به پدر و مادر و اقوام و گذشتگان و آیندگان بده. با یک دست نان می گیری و با دست دیگر به زن و بچه میدهی.
کتاب طوبی محبت – ص 86
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی