به گزارش مشرق، هرچه در فضای کنونی اقتصاد تلاش کنیم چیزی جز مستحکم شدن رابطههای ناسالم و تعمیق فساد مسیر موفقیت را تضمین نمیکند. این ادعایی بزرگ، اما تلخ و وحشتناک است. هماکنون اقتصاد بر ریل درست اقتصادی که تأکید وافر بر درونزایی و بروننگری است، قرار ندارد، بلکه اقتصادی منبعث از درآمدهای نفتی و امید بخشیدن به ترحم غرب است؛ برنامهای که مانند نذورات آسمانی صرفاً به نحوه و برخورد غرب با ما دارد ولاغیر! بدیهی است اقتصادی که در آن برنامهریزانش به دنبال نذورات و صدقههای خارج از چارچوب اقتصاد باشند، عدهای نیز با استفاده از این تفکر به دنبال حداکثر کردن سود در تلاش برای کاسبی هستند، اما این روش چه نتیجهای دارد و چه آیندهای؟
آیا آینده این روش چیزی جز تعمیق سرسپردگی و فساد در اقتصاد میشود؟
تا زمانی که در اقتصاد به دنبال تکهنانی پرت شده از خارج در قبال عرضه تکمحصولی نفت یا فرآوردههای آن باشیم، آیا میتوان با فساد مقابله کرد یا همچنان باید انتظار ظهور قراردادهایی مانند کرسنت و بابک زنجانی و... بود؟
بدیهی است وقتی اقتصاد توزیعی در حال رشد باشد آنکه بیشتر به بدنه قدرت متصل است، آنکه بیشتر در ارتباط با مراکز رانت در دولت است، آنکه زودتر از مصوبات آتی قوه مجریه میداند یا آنکه توان لابیگری با زیر مجموعه قوه قهریه را دارد، موفقتر است و سهمش از کیک توزیع شده بیشتر. تا زمانی که اقتصاد مقاومتی به معنای درونزایی و بروننگری تبیین و اجرایی نشود و بر تولید تأکید نشود، بازارهای پولی- مالی، سیستم توزیع و حتی بازار کار و اشتغال ما به روش غرقابی در فساد و رانت درگیر است.
ما ناگزیر به اقتصادی هستیم که سود را در تولید ببیند و سرمایهگذاری را در تولید قابل توجهتر از سایر بخشهای اقتصاد کند و این همان نگاه درونزایی و بروننگری است، وگرنه همچنان و به راحتی یک فرد 700 پورشه را به نام زن سالخوردهای وارد میکند که در یک روستای دورافتاده زندگی میکند و به راحتی مانند بازی قایمباشک خود را از انظار دور میکند در حالی که در همین دوروبر ماست ولابد برای این بازی نیز بهایش را به کسانی که او را میبینند، میدهد! امروز با وجود 8 میلیون بیکار مشکل ما جدیتر از همیشه است و اگر فکر کردهایم که به دلیل تدبیر و امید برنامهریزان تورم 180 درصدی ونزوئلا سراغ ما نیامده و با این استدلال پز میدهیم، بسیار سادهانگاریم.
اگر مفتخر به کنترل تورم با کاهش شدید تقاضا هستیم بسیار گمراهیم و دیر یا زود چوب این گمراهی یا عوامفریبی را خواهیم خورد. ما چارهای به جز تولید، به جز اقتصاد مقاومتی نداریم و لابد در این میان نقش مردم بسیار حیاتی است و نمیتواند تنها در ایام انتخابات و نمایشی باشد بلکه باید شرایط نقشآفرینی را در قالب ایجاد اشتغال واقعی فراهم کنیم و پرواضح است که اشتغال واقعی دیگر با دستدرازی و التماس به غرب یا متورم کردن بیشتر اندازه دولت ممکن نیست. باید دست به زانو گرفت و سختیهای تصمیمات منطقی را به جان خرید.
باید سیستم بانکی را به جراحی سخت واداشت تا اقتصاد مقاومتی محقق شود و فساد برطرف شود؛ فسادی که حذف آن لابد با درد همراه است و جدا کردن آن از بدنه اجرایی بسیار سخت است.
منبع: روزنامه جوان
آیا آینده این روش چیزی جز تعمیق سرسپردگی و فساد در اقتصاد میشود؟
تا زمانی که در اقتصاد به دنبال تکهنانی پرت شده از خارج در قبال عرضه تکمحصولی نفت یا فرآوردههای آن باشیم، آیا میتوان با فساد مقابله کرد یا همچنان باید انتظار ظهور قراردادهایی مانند کرسنت و بابک زنجانی و... بود؟
بدیهی است وقتی اقتصاد توزیعی در حال رشد باشد آنکه بیشتر به بدنه قدرت متصل است، آنکه بیشتر در ارتباط با مراکز رانت در دولت است، آنکه زودتر از مصوبات آتی قوه مجریه میداند یا آنکه توان لابیگری با زیر مجموعه قوه قهریه را دارد، موفقتر است و سهمش از کیک توزیع شده بیشتر. تا زمانی که اقتصاد مقاومتی به معنای درونزایی و بروننگری تبیین و اجرایی نشود و بر تولید تأکید نشود، بازارهای پولی- مالی، سیستم توزیع و حتی بازار کار و اشتغال ما به روش غرقابی در فساد و رانت درگیر است.
ما ناگزیر به اقتصادی هستیم که سود را در تولید ببیند و سرمایهگذاری را در تولید قابل توجهتر از سایر بخشهای اقتصاد کند و این همان نگاه درونزایی و بروننگری است، وگرنه همچنان و به راحتی یک فرد 700 پورشه را به نام زن سالخوردهای وارد میکند که در یک روستای دورافتاده زندگی میکند و به راحتی مانند بازی قایمباشک خود را از انظار دور میکند در حالی که در همین دوروبر ماست ولابد برای این بازی نیز بهایش را به کسانی که او را میبینند، میدهد! امروز با وجود 8 میلیون بیکار مشکل ما جدیتر از همیشه است و اگر فکر کردهایم که به دلیل تدبیر و امید برنامهریزان تورم 180 درصدی ونزوئلا سراغ ما نیامده و با این استدلال پز میدهیم، بسیار سادهانگاریم.
اگر مفتخر به کنترل تورم با کاهش شدید تقاضا هستیم بسیار گمراهیم و دیر یا زود چوب این گمراهی یا عوامفریبی را خواهیم خورد. ما چارهای به جز تولید، به جز اقتصاد مقاومتی نداریم و لابد در این میان نقش مردم بسیار حیاتی است و نمیتواند تنها در ایام انتخابات و نمایشی باشد بلکه باید شرایط نقشآفرینی را در قالب ایجاد اشتغال واقعی فراهم کنیم و پرواضح است که اشتغال واقعی دیگر با دستدرازی و التماس به غرب یا متورم کردن بیشتر اندازه دولت ممکن نیست. باید دست به زانو گرفت و سختیهای تصمیمات منطقی را به جان خرید.
باید سیستم بانکی را به جراحی سخت واداشت تا اقتصاد مقاومتی محقق شود و فساد برطرف شود؛ فسادی که حذف آن لابد با درد همراه است و جدا کردن آن از بدنه اجرایی بسیار سخت است.
منبع: روزنامه جوان