گروه اجتماعی مشرق- بحران جمعیت ایران به واسطه کاهش بیسابقه نرخ باروری به عنوان یکی از عجایب جمعیت شناسی در دنیا مطرح است، چنان که یکی از دانشمندان برجسته غربی در این زمینه میگوید: "کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته حیرتانگیز و معادل70 درصد بوده است. این میزان یکی از سریعترین و چشمگیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر است"(1). این کاهش شدید نرخ باروری سبب شده است که اکنون ایران یکی از سه کشوری باشد که جمعیتش، سریعترین حرکت به سمت مرزهای سالخوردگی را دارد (2). همین شرایط باعث شد که مقام معظم رهبری در سالیان اخیر بیش از 20 بار در مورد مسئله جمعیت صحبت نمایند و از آن جمله، بگویند: "براى آن دشمنانى که ... اشاره کردم، بهترین چیز این است که ایران یک کشورى باشد با بیست - سى میلیون جمعیّت، که نصف این جمعیّت هم کهنسال و میانسال و از کارافتاده باشند؛ این برایشان بهترین چیز است؛ [اگر] براى این برنامهریزى بتوانند بکنند، حتماً میکنند، پول بتوانند خرج کنند، حتماً خرج میکنند" (04/03/1393)
با توجه به وضعیت فوقالذکر و سخنان مکرر مقام معظم رهبری پیرامون اهمیت مسئله جمعیت، این توقع وجود داشت که تمام ارکان نظام برای فایق آمدن بر بحران جمعیت بسیج شوند؛ توقعی که نه تنها برآورده نشد، بلکه بعضا حرکاتی در جهت تشدید بحران جمعیت نیز صورت پذیرفت.
مجلس شورای اسلامی هیچ قانونی در راستای عملی کردن سیاستهای کلی جمعیت تصویب نکرد و حتی قانون ضدجمعیت تنظیم خانواده را نیز لغو نکرد. در قوه قضائیه نیز مدعی العمومی یافت نشد که احساس وظیفه کرده، در پرونده «250 هزار سقط جنین غیرقانونی سالیانه» (3) که به یک قتل عام تمام عیار شبیه است، ورود کند. دولت هم بودجهای برای افزایش مرخصی زایمان در نظر نگرفت (4)، به زوجین نابارور کمک قابل توجهی نکرد و البته وزارت بهداشت نیز به رویه ضدجمعیتی خود در عمده موارد ادامه داد (3)، تا جایی که معاون بهداشت وزیر بهداشت در یک سخنرانی عمومی اصل بحران جمعیت را زیر سوال برد و مدعی شد که ایران در وضع عروسی جمعیتی است! و اطلاعات جمعیتی را ناقص به مقام معظم رهبری رساندهاند! (5)
اکنون به واسطه مطرح شدن برنامه ششم توسعه، قسمت دیگری از بیتوجهی به بحران جمعیت را شاهد هستیم، چنان که مسئله جمعیت که در پیشنویس این برنامه مورد توجه قرار گرفته بود، از متن برنامه به صورت یکجا حذف شده است (6). اما این که چگونه امری به این مهمی که با امنیت ملی کشور پیوند خورده است، کاملا نادیده گرفته میشود، حکایت اصلی این یادداشت است.
نهم تیرماه سال جاری بود که مقام معظم رهبری سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه را ابلاغ نمودند. در مقدمه این سیاستها بر لزوم تکیه بر سیاستهای کلی جمعیت تاکید شده و در بند 45 ام نیز به وضوح «فرهنگسازی و ایجاد زمینهها و ترتیبات لازم برای تحقق سیاستهای کلی جمعیت» از دولت درخواست شده است (7). ابلاغ این سیاستها سبب شد که بحث جمعیت در تبصره دهم از پیشنویس برنامه ششم، به خوبی مورد اشاره قرار بگیرد. همچنین دولت، شورایی را با عنوان شورای برنامهریزی جمعیت تشکیل داد، تا برنامهای عملیاتی برای آنچه در پیشنویس برنامه آمده بود، ارائه دهد (8). دکتر نوبخت -رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور- هم طی حکمی دکتر عادل آذر –رئیس مرکز آمار- را به ریاست شورای برنامهریزی جمعیت منصوب کرد. اما خروجی این شورا که قرار بود «برنامه ای عملیاتی برای رفع بحران جمعیت در برنامه ششم» باشد، شد حذف کامل مقوله جمعیت از متن برنامه! (9)
اما واقعا به چه دلیل این شورا دست به حذف برنامه جمعیت زد؟
شاید بتوان مهمترین دلیل این موضوع را در ترکیب اعضای این شورا جستجو کرد. برخی از اعضای شورای برنامهریزی جمعیت عبارت بودهاند از: دکتر محمد جلال عباسی شوازی، خانم شهیندخت مولاوردی، دکتر سید علیرضا مرندی و نمایندهای از انجمن جمعیتشناسی ایران.
اما خوب است که مروری
کوتاه بر مواضع این افراد و نهادها در قبال مسئله جمعیت داشته باشیم.
بیشتر از یک یا دو فرزند خیلی عقلانی نیست!
شهیندخت مولاوردی ضمن مصاحبهای عنوان کرده است: "با وجود مشکلاتی مثل اشتغال و مسکن و از این دست مسائل، بیشتر از یک یا دو فرزند خیلی عقلانی نیست و به شرطی اصلاح میشود که تسهیلات و امکانات لازم برای یک زندگی سالم و رفاه نسبی در اختیار جوانان قرار گیرد." (10)
خانم مولاوردی در حالی این ادعا را مطرح میکند که ارتباط مشخصی بین رفاه و افزایش فرزندآوری وجود ندارد، چنان که اکنون ثروتمندترین استانهای کشور، کمترین نرخ باروری و محرومترین استان ها، بیشترین نرخ باروری را دارند. حتی در یک شهر مثل تهران نیز آمارهای رسمی نشان میدهد که اقشار مرفه، فرزندآوری کمتری نسبت به قشر متوسط جامعه دارند. به هر حال خانم مولاوردی که به داشتن افکار فمینیستی مشهور است، در حالی رفاه را شرط فرزندآوری بیشتر مردم میداند که خود برای تامین رفاه خانوادهها گام قابل ذکری برنداشته است و بیش از آن که به اولویتهای مهمی مانند «بیمه زنان خانهدار» و «افزایش مرخصی زایمان زنان» بپردازد، به مسائل فرعی و دست چندمی مانند «ورود زنان به ورزشگاهها» و «خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر» پرداخته است. وی همچنین در مرداد ماه سال جاری و در اظهارنظری عجیب مدعی شد که ظرف یک سال و نیم، 47 هزار زن شاغل به دلیل مرخصی زایمان اخراج شدهاند! (11) ادعایی که البته هیچ سندی برای آن ارائه نشد.
ایران کشور پیرهای باسواد خواهد بود!
دکتر عباسی شوازی، رئیس کنونی موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور و همان کسی است که اسباب تغییر پیشبینیهای سازمان ملل در مورد جمعیت ایران را فراهم کرد. اما شرح واقعه این که: سازمان ملل در سال 2010 و در پیشبینی تکاندهنده خود از وضع آینده جمعیتی ایران، اذعان کرد که با ادامه روند کنونی کاهش نرخ باروری، جمعیت ایران در سال 1480، به سی و یک میلیون نفر خواهد رسید که قریب به نیمی از آن بیش از شصت سال سن خواهند داشت. این پیش بینی تلنگری شد برای مسئولان تا به فکر افزایش جمعیت کشور باشند و خطر ویرانگر پیری جمعیت را مدنظر قرار دهند. در این هنگام دکتر عباسی شوازی که همواره ارتباط تنگاتنگی با سازمان ملل داشته است، آمار و پیشبینیهای این سازمان را زیر سوال برد و گفت: "جاي تعجب است که برخي افراد که ادعاي کارشناسي جمعيت نيز دارند، از دادههاي سازمان ملل با اين قاطعيت استفاده ميکنند" (12) اما موضوع هنگامی جالب میشود که بدانیم، در حالی دکتر عباسی پیشبینی سازمان ملل را زیر سوال میبرد که دریافت جایزه جهانی جمعیت در سال 2011 را مدیون همین سازمان است.
به هر حال حساسیتی که به دنبال این پیشبینی سازمان ملل به وجود آمد و منجر به تحرکاتی در کشور شد، درس عبرتی شد برای این سازمان به اصطلاح بینالمللی؛ چنان که پس از آن، سازمان ملل در اقدامی بیسابقه، در آمار و پیشبینیهای خود تجدید نظر کرد؛ یا به معنای دقیقتر آنها را دستکاری کرد، بدان امید که روند بینظیر کاهش نرخ باروری در ایران، چنان که هست به نظر نیامده و حساسیتهای به وجود آمده در مردم و مسئولین کشورمان فروکش کند. در پیشبینیهای جدید (2012)، آنقدر ماهرانه آمار جمعیتی کشور دستکاری شده بود که در صورت تحقق سناریوی خوشبینانه، جمعیت ایران به 150 میلیون هم میرسید که از قضای روزگار با منویات مقام معظم رهبری نیز تطابق کامل داشت!
اما در اینجا یک سوال پیش میآید
و آن این که: سازمان ملل چگونه و با استناد به چه آماری توانست در پیشبینی خود نسبت
به آینده جمعیت کشورمان تجدید نظر کند؟ باید گفت که در این برهه نیز دکتر عباسی شوازی
وارد عمل شده و آماری مجعول را به سازمان ملل هدیه میکند؛ یعنی انتقاد دکتر عباسی
به پیشبینیهای سازمان ملل، نه تنها آسیبی به ارتباط دوستانه وی با این سازمان
نمیزند، بلکه گویا به تحکیم این ارتباط نیز میانجامد، زیرا سازمان ملل که علیالقاعده
باید آمار کشوری را از مراجع معتبر دریافت کند، رقم نرخ باروری را از کسی میگیرد که
در کشور هیچ سِمتی برای ارائه آمار ندارد.
دکتر عباسی، نرخ باروری را
به سازمان ملل 1.89 گزارش میکند، در حالی که مرکز آمار کشور به عنوان معتبرترین منبع
ارائهآمار جمعیتی، این آمار را بین 1.5 تا 1.75 اعلام کرده بود. نکته بسیار جالب
توجه این که، دکتر عباسی اخیرا ضمن یک مصاحبه، اعترافی ضمنی به جعلی بودن آمار
ارائه شده به سازمان ملل داشته است و نرخ باروری در سال 1390 را 1.7 عنوان کرده
است (13).
البته سوابق دکتر عباسی پر است از روابط مشکوک، اظهارنظرهای مغرضانه و اقدامات مخرب. به عنوان مثال وی سال گذشته، سمینار ضدجمعیتی «پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان» را با کمک مالی سفارت سوئیس و صندوق جمعیت سازمان ملل و با حضور مرتبطین با صهیونیستها در تهران، یزد و شیراز برگزار کرد. دکتر عباسی در این سمینار، آینده جمعیت ایران را یک جمعیت سالخورده باسواد عنوان کرد که هنوز امید به زندگی دارند! (14) بر اساس این اظهارنظر عجیب باید از دکتر عباسی پرسید: اگر به صورت قطعی جمعیت ایران سالخورده خواهد شد، خاصیت موسسه مطالعات تخصصی جمعیت کشور که از بیتالمال ارتزاق میکند و شما ریاست آن را بر عهده دارید، چیست؟! بالتبع این سوال نیز مطرح میشود که چرا باید فردی که معتقد است جمعیت ایران قطعا پیر خواهد شد، در شورای برنامهریزی جمعیت حضور داشته باشد؟
انجمن جمعیتشناسی ایران یا شعبه صندوق آمریکایی جمعیت؟!
پیش از این در یادداشتی به صورت مبسوط به عملکرد و مواضع مخرب انجمن جمعیتشناسی پرداخته شد و در این مجال صرفا چند سطر از آن یادداشت (18) ارائه میشود تا تکلیف یکی دیگر از اعضای شورای برنامهریزی جمعیت مشخص شود.
از نظر انجمن جمعیتشناسی "وضع جمعیت کشور نه تنها بحرانی نیست، بلکه بسیار مطلوب نیز هست. با وجود این مطلوب بودن، جمعیت ایران قطعا سالخورده خواهد شد! از این رو برنامهریزی برای پیشگیری از این امر مقدر، کاری بیهوده است که در صورت توفیق نیز، دور باطل ایجاد میکند. اساسا پیر شدن جمعیت یک فرصت است و آیندهنگری در هر زمینه که خوب باشد، برای پیری جمعیت لازم نیست، چون ممکن است جلوی این فرصت گرفته شود و جمعیت ایران، توفیق پیری را از دست بدهد! مشوقهای مالی نیز علیالقاعده نباید در این راستا به کار گرفته شوند، چون ممکن است فرزندآوری در محرومین جامعه بیشتر شود و علیالقاعده مستضعفین، توانایی تربیت بچه را ندارند".
با این توصیفات و با آگاهی از روابط بسیار گسترده انجمن جمعیتشناسی با صندوق آمریکایی جمعیت، میتوان این نهاد غیردولتی را شعبهای دیگر از صندوق جمعیت سازمان ملل عنوان کرد. برای پی بردن به این حقیقت میتوان به نامه بسیج دانشجویی رجوع کرد که در آن دانشجویان به دلایل متعدد خواستار اخراج نماینده صندوق جمعیت از کشور شده بودند (19). با خواندن ادله این نامه و مقایسه آن با مواضع انجمن جمعیت شناسی، مشابهتهای فراوانی به چشم خواهد خورد که پرده از حقایق بسیاری بر میدارد.
به هر حال با توجه به مواضع و عملکرد اعضای شورای برنامهریزی جمعیت، حذف یکجای مقوله جمعیت از برنامه ششم توسعه، آنچنان هم کارنامه بدی برای این شورا به شمار نمیآید و انصافا ماجرا میتوانست از این هم بدتر باشد!
اما در آخر...
شواهد متعددی حاکی از این است که بیانات مقام معظم رهبری که در ابتدای این یادداشت آمد، محقق شده است و دشمن برای جلوگیری از اجرایی شدن سیاستهای جدید جمعیتی ایران، برنامهریزی کرده و پول خرج میکند. نگارنده نیز، قبل از دیدن برنامه ششم توسعه، یقین داشت که «جریان نفوذی تنظیم خانواده» (20) نخواهد گذاشت در برنامه ششم توسعه به بحران جمعیت پرداخته شود و البته این پیشبینی احتیاجی به «نوستر آداموس» بودن نداشت! علت این یقین، صرفا سابقه جریان مزبور در عقیم گذاشتن طرحهای جمعیتی بود؛ به گونهای که در چهار سال گذشته، این جریان جلوی هرگونه تغییر اساسی در عملکردهای مربوطه در وزارت بهداشت را گرفته است و با رخنه در مجلس، اجازه نداده قانون تنظیم خانواده لغو شود و قانونی برای افزایش رشد جمعیت وضع گردد. در حقیقت با وجود این جریان قدرتمند، هر طرحی برای افزایش جمعیت از ابتدا شکست خورده به شمار میآید، مگر این که خلافش ثابت شود.
اکنون مسئله جمعیت، نمودی عریان از «نفوذ جریانی» است که به فرموده ی رهبر حکیم انقلاب، خطرناکتر از نفوذ فردی است. البته ناگفته نماند که، در رأس این جریان، فرد و افرادی کمتر از انگشتان یک دست قرار دارند که اگر روزی به میز محاکمه کشانده شوند، آمریکا به ازای آزادی آنها، نه 7 نفر، که 70 یا 700 نفر را آزاد خواهد کرد.
حسین مروتی
منابع:
1- Nicholas Eberstadt 2013, on Fertility Decline in the Muslim World: A Veritable Sea-Change, Still Curiously Unnoticed.
2- http://isna.ir/fa/news/91082012316/
3- http://www.rajanews.com/news/218232
4- http://www.farsnews.com/13941110000665
5- http://kayhan.ir/fa/news/33946
7- http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=30128
8- http://www.plan6.ir/Portal/View/Page.aspx?PageId=aecb1efb-f008-4ae7-bf2b-efeb110146b1
10- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/355326/
11- http://nasimonline.ir/Content/Detail/1017235/
12- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2872285
13- http://khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/12356
14- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/377471/
18- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/495992/
19- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931128001415
20- http://nasimonline.ir/Content/Detail/1034592/186