گروه سیاسی مشرق -
رسانههای مکتوب همواره نقش عمدهای در هدایت افکار عمومی و جریانسازی
رسانهای به عهده دارند که در این بین جایگاه روزنامهها، جایگاه ویژهای
است. به همین منظور گروه سیاسی مشرق به تحلیل و بررسی محتوای روزنامههای
متعلق به جریان اصلاحطلب میپردازد.
روزنامههای زنجیرهای جریان اصلاحات روز سهشنبه را با تمرکز بر تحلیل انتخابات مجلس شورای اسلامی درتهران آغاز کردند.
مهمترین محورهای که امروز روزنامههای زنجیرهای اصلاحات به آن پرداختند، عبارتاند از:
1. توسعه سیاسی در جریان اصلاحات پس از شش سال از عدم پذیرش جمهوریت ؛ روزنامه اصلاحطلب همدلی پس از شش سال اعتراف کرد که آرای مردم را زیر سوال بردند رفتاری «خودخواهانه» و «ظالمانه» است؛ این روزنامه پس از ارتقا توسعه سیاسی در جریان اصلاحات بعد از انتخابات 88 نوشت: « اگر کسی بخواهد بر تصمیم مردم خرده بگیرد و آرایی را که به صندوق ریخته شده است باور نداشته باشد؛ از ۲ حال خارج نیست یا اساسا به دموکراسی یا مردمسالاری اعتقادی ندارد و آرای مردم را بیشتر برای خود یا زینتی به شمار میآورد یا اینکه به نظر او مردم چون او یا حتی دوستان همحزبیاش را انتخاب نکردهاند پس انتخاب بدی کردند.» همچنین زاهد فیاض در راستای اشتباهات جریان اصلاحات در فتنه 88 نوشت: «خاطره ناخوشایند اتفاقات سال ۸۸ نشان داد که اصلاحطلبان نمی توانند خارج از چارچوبهای تعریف شده حرکت کنند. اصلاحطلبان نیاز داشتند این سوءتفاهم را در درون خانواده خود حل کنند.جریان سال۸۸ هم در روش و هم در استراتژی دچار خطا شد.»
2. توهین مجدد به آرای مردم در شهرستانها؛ روزنامه شرق در یادداشتی نماینده مردم را «افراطی» خواند که «در بعضی از شهرستانهای دور و نزدیک به مجلس دهم راه پیدا کردهاند، دیگر نمیتوانند شرایط مجلس نهم را فراهم کنند.» و در مجلس آینده «از وزن قابلتوجهی برخوردار نیستند»
3. روزنامه های اصلاحات مدعی هستند؛ اصولگرا در آینده دو آزمون بزرگ را در پیش دارند: 1. پذیرش رای مردم و تمکین به آن 2. کنترل شاخه غیراعتدالی این جریان، از کارشکنی و مانعتراشی در برابر حرکت اعتدالی و منطقی مجلس دهم
4. تحلیل الگوی رایدهی مردم در انتخابات مجلس دهم ؛ 1.چینش نامزدها از فرد محوری به لیست محوری2. غلبه تبلیغات مجازی بر تبلیغات میدانی مهمترین تغییرات صحنه انتخابات بود
5. مانور خبری روزنامه دولتی ایران بر «برگزاری انتخابات، بدون شائبه و حاشیه» از سوی وزارت کشور؛ تشکر صادق زیباکلام از مسئولین بابت عدم قطع اینترنت در دوران انتخابات
6. پافشاری روزنامههای اصلاحطلب بر شایعه استعفاء سرافراز از صدا و سیما و حضور حدادعادل در جامجم
7. آغاز موج جدید تخریب صداوسیما از سوی فعالان سیاسی اصلاحات
8. ادعای رسانههای اصلاحطلب مبنی بر پیروزی «هواداران برجام» در مقابل مخالفان آن در انتخابات هفتم اسفندماه
• ترسیم بازی جدید اصلاحات برای اصولگرایان با کلیدواژه بازگشت «احمدینژاد»
اصلاحطلبان بازی جدیدی را برای سرنوشت اصولگرایی ترسیم کردهاند؛ آنان با همسوی با جریان انحرافی تنها راهکار اصولگرایان برای خروج از وضعیت شکست را بازگشت به احمدینژاد میدانند و دو راهی تحلیلی را برای اصولگرایان ترسیم میکنند که آیا دلیل شکست اصولگرایان احمدینژاد بود و یا عدم توجه به نقش وی در آینده این جریان سیاسی. هدف اصلی این محور در رسانههای اصلاحطلب مشغول کردن نیروهای سیاسی جوان اصولگرا به جدالهای تاریخی و بازتولید اختلاف در بدنه است.
در همین راستا روزنامه آرمان امروز در همین راستا نوشت: « آنطور كه به نظر ميرسد اصولگرايان حال بر سر دو راهي تاريخياي قرار گرفتهاند. اينكه با قبول شكست و عبرت از آن به مدار ميانهروي بازگردند يا اينكه در سوداي سود جستن از نام احمدينژاد باز هم در سراشيبي تندروي فرو غلتند. از همين روي است كه برخي از بدنه حامي اصولگرايي با انذار از احمدينژاديزه شدن اصولگرايان، آنان را به حفظ پرنسيپ سياسي خود- يا از دست نرفتن بيشتر آن- توصيه ميكنند.»
از سوی دیگر روزنامه قانون یکی از اصلیترین متغیرها برای فروپاشی اصولگرایان را احمدینژاد میداند و در راستا بازتولید اختلاف در بدنه جریان رقیب نوشت: « باید به نقش محمود احمدینژاد در این فرآیند و فروپاشی توجه ویژهای شود. مسئله از دو زاویه حائز اهمیت است؛ اول از زاویه خود احمدینژاد که خوب میدانست حتی نامش میتواند برای قویترین نیروی سیاسی ویرانگر باشد و از مدتها پیش تصمیم گرفت برای انتقام گرفتن از حامیان و مدافعان سابقش که اورا رها کرده بودند در سایه به آنها نزدیک شود.
مهم نبود آنان او را از خود نمیدانند، احمدینژاد که خودرا از آنان میدانست و همین برای انتقام گرفتن کافی بود. احمدینژاد نشان داده بیش از مخالفان برای نزدیکانش دردسر سازو مخرب است. مشکل دیگر آن بود که محافظه کاران از دوره سیاسی، منطق اجتماعی و فصل تجربی زمستان تکان دهنده ای که او برای ایران به ارمغان آورد فاصله نگرفتند. نمیدانم، نخواستند یا نتوانستند اما سایه منطق احمدی نژادی (نه به مثابه شخص که به معنای یک جریان فکری و کلامی) در ملأ عام همواره بر سر آنان بودهاست.
جامعه ای که از دو سال و نیم پیش تصمیم جدی خود رابرای تغییر گرفت و اعلام کرد، چگونه از سوی آنان و تحلیلگرانشان دیده نشد؟ البته این تنها دلیل شکست محافظه کاران نیست، اما از مهمترین آنها محسوب میشود. آیا پاس نکردن این واحد مهم درسی؛ محافظه کاران را بیدار خواهد کرد؟ نمیدانم. اما به طورحتم به بروز چند دستگی اساسی میان آنان دامن خواهد زد.»
******
روزنامههای زنجیرهای جریان اصلاحات روز سهشنبه را با تمرکز بر تحلیل انتخابات مجلس شورای اسلامی درتهران آغاز کردند.
مهمترین محورهای که امروز روزنامههای زنجیرهای اصلاحات به آن پرداختند، عبارتاند از:
1. توسعه سیاسی در جریان اصلاحات پس از شش سال از عدم پذیرش جمهوریت ؛ روزنامه اصلاحطلب همدلی پس از شش سال اعتراف کرد که آرای مردم را زیر سوال بردند رفتاری «خودخواهانه» و «ظالمانه» است؛ این روزنامه پس از ارتقا توسعه سیاسی در جریان اصلاحات بعد از انتخابات 88 نوشت: « اگر کسی بخواهد بر تصمیم مردم خرده بگیرد و آرایی را که به صندوق ریخته شده است باور نداشته باشد؛ از ۲ حال خارج نیست یا اساسا به دموکراسی یا مردمسالاری اعتقادی ندارد و آرای مردم را بیشتر برای خود یا زینتی به شمار میآورد یا اینکه به نظر او مردم چون او یا حتی دوستان همحزبیاش را انتخاب نکردهاند پس انتخاب بدی کردند.» همچنین زاهد فیاض در راستای اشتباهات جریان اصلاحات در فتنه 88 نوشت: «خاطره ناخوشایند اتفاقات سال ۸۸ نشان داد که اصلاحطلبان نمی توانند خارج از چارچوبهای تعریف شده حرکت کنند. اصلاحطلبان نیاز داشتند این سوءتفاهم را در درون خانواده خود حل کنند.جریان سال۸۸ هم در روش و هم در استراتژی دچار خطا شد.»
2. توهین مجدد به آرای مردم در شهرستانها؛ روزنامه شرق در یادداشتی نماینده مردم را «افراطی» خواند که «در بعضی از شهرستانهای دور و نزدیک به مجلس دهم راه پیدا کردهاند، دیگر نمیتوانند شرایط مجلس نهم را فراهم کنند.» و در مجلس آینده «از وزن قابلتوجهی برخوردار نیستند»
3. روزنامه های اصلاحات مدعی هستند؛ اصولگرا در آینده دو آزمون بزرگ را در پیش دارند: 1. پذیرش رای مردم و تمکین به آن 2. کنترل شاخه غیراعتدالی این جریان، از کارشکنی و مانعتراشی در برابر حرکت اعتدالی و منطقی مجلس دهم
4. تحلیل الگوی رایدهی مردم در انتخابات مجلس دهم ؛ 1.چینش نامزدها از فرد محوری به لیست محوری2. غلبه تبلیغات مجازی بر تبلیغات میدانی مهمترین تغییرات صحنه انتخابات بود
5. مانور خبری روزنامه دولتی ایران بر «برگزاری انتخابات، بدون شائبه و حاشیه» از سوی وزارت کشور؛ تشکر صادق زیباکلام از مسئولین بابت عدم قطع اینترنت در دوران انتخابات
6. پافشاری روزنامههای اصلاحطلب بر شایعه استعفاء سرافراز از صدا و سیما و حضور حدادعادل در جامجم
7. آغاز موج جدید تخریب صداوسیما از سوی فعالان سیاسی اصلاحات
8. ادعای رسانههای اصلاحطلب مبنی بر پیروزی «هواداران برجام» در مقابل مخالفان آن در انتخابات هفتم اسفندماه
• ترسیم بازی جدید اصلاحات برای اصولگرایان با کلیدواژه بازگشت «احمدینژاد»
اصلاحطلبان بازی جدیدی را برای سرنوشت اصولگرایی ترسیم کردهاند؛ آنان با همسوی با جریان انحرافی تنها راهکار اصولگرایان برای خروج از وضعیت شکست را بازگشت به احمدینژاد میدانند و دو راهی تحلیلی را برای اصولگرایان ترسیم میکنند که آیا دلیل شکست اصولگرایان احمدینژاد بود و یا عدم توجه به نقش وی در آینده این جریان سیاسی. هدف اصلی این محور در رسانههای اصلاحطلب مشغول کردن نیروهای سیاسی جوان اصولگرا به جدالهای تاریخی و بازتولید اختلاف در بدنه است.
در همین راستا روزنامه آرمان امروز در همین راستا نوشت: « آنطور كه به نظر ميرسد اصولگرايان حال بر سر دو راهي تاريخياي قرار گرفتهاند. اينكه با قبول شكست و عبرت از آن به مدار ميانهروي بازگردند يا اينكه در سوداي سود جستن از نام احمدينژاد باز هم در سراشيبي تندروي فرو غلتند. از همين روي است كه برخي از بدنه حامي اصولگرايي با انذار از احمدينژاديزه شدن اصولگرايان، آنان را به حفظ پرنسيپ سياسي خود- يا از دست نرفتن بيشتر آن- توصيه ميكنند.»
از سوی دیگر روزنامه قانون یکی از اصلیترین متغیرها برای فروپاشی اصولگرایان را احمدینژاد میداند و در راستا بازتولید اختلاف در بدنه جریان رقیب نوشت: « باید به نقش محمود احمدینژاد در این فرآیند و فروپاشی توجه ویژهای شود. مسئله از دو زاویه حائز اهمیت است؛ اول از زاویه خود احمدینژاد که خوب میدانست حتی نامش میتواند برای قویترین نیروی سیاسی ویرانگر باشد و از مدتها پیش تصمیم گرفت برای انتقام گرفتن از حامیان و مدافعان سابقش که اورا رها کرده بودند در سایه به آنها نزدیک شود.
مهم نبود آنان او را از خود نمیدانند، احمدینژاد که خودرا از آنان میدانست و همین برای انتقام گرفتن کافی بود. احمدینژاد نشان داده بیش از مخالفان برای نزدیکانش دردسر سازو مخرب است. مشکل دیگر آن بود که محافظه کاران از دوره سیاسی، منطق اجتماعی و فصل تجربی زمستان تکان دهنده ای که او برای ایران به ارمغان آورد فاصله نگرفتند. نمیدانم، نخواستند یا نتوانستند اما سایه منطق احمدی نژادی (نه به مثابه شخص که به معنای یک جریان فکری و کلامی) در ملأ عام همواره بر سر آنان بودهاست.
جامعه ای که از دو سال و نیم پیش تصمیم جدی خود رابرای تغییر گرفت و اعلام کرد، چگونه از سوی آنان و تحلیلگرانشان دیده نشد؟ البته این تنها دلیل شکست محافظه کاران نیست، اما از مهمترین آنها محسوب میشود. آیا پاس نکردن این واحد مهم درسی؛ محافظه کاران را بیدار خواهد کرد؟ نمیدانم. اما به طورحتم به بروز چند دستگی اساسی میان آنان دامن خواهد زد.»