به گزارش مشرق، سيد باقر پيشنمازي در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
غرب که سالها به پرچمداري ليبرال دموکراسي درجهان، مباهات مي کرد واز آن به عنوان ابزاري براي نفي معنويت درساختار حکومت بهره مي برد، اکنون با پديده اي به نام "مردم سالاري ديني" مواجه شده است که نه مي تواند آن را انکار ونه تأييد کند. اما نسبت به اين پديده بشدت احساس رقابت داردوظهور آن را که با اقبال ملتها مواجه شده است عامل افول نظام فکري خود تلقي ميکند وبديهي است که درصدد مخالفت با آن برآيد.از آنجا که تا کنون ازمقابله سخت ومستقيم با اين پديده نوظهور،نتيجه اي جزدرخشش بيشتر آن، عايد نشده است، ناگزير به روشهاي نرم وغير مستقيم براي استحاله ازدرون (به کمک انسانهاي مغلوب هواي نفس و برخوردار ازحس همذات پنداري بانظام فکري غرب وآزاديهاي لجام گسيخته ليبراليستي واومانيستي) روي آورده است.
ظهور انقلاب اسلامي با قانون اساسي وساختار حکومتي منحصر بفرد مبتني بردکترين امام خميني قدس سره وباشعار "استقلال آزادي جمهوري اسلامي" ونگرش متفاوت به انسان و حقوق وآزاديهاي تعالي بخش او و بربالاي دست بردن شعار عدالتخواهي وحمايت از مظلوم، نظام ليبرال دموکراسي رابه چالش کشيده است به گونه اي که غرب در مواجهه بارويدادهاي بين المللي برآمده از صدور فکر انقلاب اسلامي،ناگزير از رفتارهايي درجهت عکس شعارها وادعاهاي خود شده است.
درحوزه ليبراليسم از يک سو دامنه آزادي بيان رابه جسارت نسبت به عقايد،مقدسات وکتابهاي آسماني وپيامبران الهي کشانده است! که اين رفتار عين توهين به شخصيت ومنزلت ملتها است واز سوي ديگر با انديشمندان مسلماني همچون روژه گارودي که با استفاده از همين آزادي بيان صرفا چند سئوال مطرح کرد، برخوردهاي شديدي همچون زندان و محروميت از حقوق اجتماعي صورت گرفت! در شرايطي که قبلا خود را نماد رنسانس و مخالفت با رفتار قرون وسطايي کليسا با امثال گاليله بهخاطر اظهار فکر ونظريه علمي، اعلام کرده بود!. درمورد دموکراسي نيز برخلاف شعارهاي خود بانظامهاي برخاسته از آراء مردم، مثل جمهوري اسلامي ايران به ستيز ومخالفت برخاست واز حکومتهاي ديکتاتور وفاقد انتخابات ومقبوليت مردمي مثل آل سعود وقطر وبحرين و....بهشدت حمايت کرد!.درچنين شرايطي طبيعي است از هر فرصت و ظرفيتي براي تشويش افکار عمومي نسبت به سلامت و صداقت وکارآمدي جمهوري اسلامي واثرزدايي از شعارها وارزشهاي انقلاب اسلامي بهره گيري به عمل آورده و با بهکار گيري عوامل هم انديش خود درداخل، نيز به آن دامن زند.
غرب هرگز ترکيبي از مردم سالاري با رويکرد اسلامي را بر نمي تابد و ترجيح مي دهد نام اسلام تداعي کننده رژيمهاي خشني همچون آل سعود باشدنه جمهوري اسلامي ايران و به همين دليل ازهمان آغاز تولد رژيم آل سعودکه با حمايت وراهبري انگليس صورت گرفت درطراحي پرچم اشان نشان شمشير! به شعار اسلامي " لااله الا الله محمدرسول الله" پيوست شد!!تاخشونت را تداعي کند. اکنون نيز رسانه هاي آمريکايي وصهيونيستي وسعودي و انگليسي اصرار دارند براي گروه تروريستي و فوق العاده خشن وبيرحم داعش نيز وصف " دولت اسلامي" رابهکار ببرند! وبارها وبارها آن را تکرار کنند.
غرب نه تنها رژيمهاي پادشاهي خشن و فاقد انتخابات و مردم سالاري (مثل آل سعود) را رقيب ومزاحم خود نمي شناسد که دوام چنين تصوير ناپسندي ازاسلام را عامل دوام وطول عمر نظام ليبرال دموکراسي خود ارزيابي واز آن استقبال مي کند. درچنين شرايطي به شدت نيازمند آسيب زدن به اين مزيت جمهوري اسلامي درموضوع مردم سالاري ديني هستند وسياستها وروشهاي گوناگوني را براي مشوه جلوه دادن يامصادره نتايج آن در رسانه هاي خود درطول سالهاي گذشته (البته به کمک احزاب وجريانها ورسانه هاي همسوي داخلي) بهکار گرفتند. ازجمله حمايت گسترده ازتحصن واستعفاي دسته جمعي تعدادي ازنمايندگان مجلس ششم و ادعاي بدون سند ودروغين تقلب درانتخابات رياست جمهوري سال 88 و تا تغيير روش وقيم مآبي براي مردم پايتخت و ارائه علني ليست سياه وسفيد درجهت مهندسي انتخابات مجلس دهم ومصادره سمت وسوي آن در راستاي وعده اي که جان کري درکنگره آمريکا داده بود!
در چنين شرايطي اجراي هرچه زيباتر انتخابات هم به ارتقاءجايگاه وجاذبه واعلام کار آمدي جمهوري اسلامي وبالندگي ملت ايران درنظرساير ملتها مي تواند کمک کند وهم ترجيح اين ساختار حکومتي را درمقايسه با نظام ليبرال دموکراسي غرب درذهنها متبادر سازد. دراين ميان همه کانديداهاي واجد شرايطي که با داوطلب شدن خود زمينه حضور حداکثري را فراهم کردندشايسته تقديرند و به نامزدهايي که با احترام به قانون ورعايت اخلاق انتخابات مورد اعتماد تعداد بيشتري ازمردم واقع وبا "راي پاک" به مجلس شوراي اسلامي راه يافتندنيز بايد تبريک گفت. اما مجريان انتخابات دربرابر رويدادي که ميتواند سلامت آن نشان سربلندي وبالندگي ملت ايران نزد ملتهاي جهان گردد مسئولند.درمجموع "مردم سالاري ديني" از مزيتهاي ممتاز جمهوري اسلامي ايران در برابر نظام ليبرال دموکراسي غرب است که نه تنها درتضاد با معنويت نيست که خواستار آن است. اکنون براي غرب درعرصه اين رقابت ودغدغه انقراض، فقط يک راه باقيمانده است، نفوذ فرهنگي واستحاله ظرفيت مردم سالاري ديني ازدرون. واينکه از جمهوري اسلامي فقط اسمي باقي بماند وصفتها وکارکردها به شيوه هاي مطلوب آنان دگرگون شود.وبه همين دليل انتخابات ما درعرصه اجرا نيازمند مراقبت وحفاظت است تا به بيماريهاي مزمن دموکراسي غرب دچارنگردد و به آلودگيهاي ماکياوليستي گرفتار نشود.
غرب که سالها به پرچمداري ليبرال دموکراسي درجهان، مباهات مي کرد واز آن به عنوان ابزاري براي نفي معنويت درساختار حکومت بهره مي برد، اکنون با پديده اي به نام "مردم سالاري ديني" مواجه شده است که نه مي تواند آن را انکار ونه تأييد کند. اما نسبت به اين پديده بشدت احساس رقابت داردوظهور آن را که با اقبال ملتها مواجه شده است عامل افول نظام فکري خود تلقي ميکند وبديهي است که درصدد مخالفت با آن برآيد.از آنجا که تا کنون ازمقابله سخت ومستقيم با اين پديده نوظهور،نتيجه اي جزدرخشش بيشتر آن، عايد نشده است، ناگزير به روشهاي نرم وغير مستقيم براي استحاله ازدرون (به کمک انسانهاي مغلوب هواي نفس و برخوردار ازحس همذات پنداري بانظام فکري غرب وآزاديهاي لجام گسيخته ليبراليستي واومانيستي) روي آورده است.
ظهور انقلاب اسلامي با قانون اساسي وساختار حکومتي منحصر بفرد مبتني بردکترين امام خميني قدس سره وباشعار "استقلال آزادي جمهوري اسلامي" ونگرش متفاوت به انسان و حقوق وآزاديهاي تعالي بخش او و بربالاي دست بردن شعار عدالتخواهي وحمايت از مظلوم، نظام ليبرال دموکراسي رابه چالش کشيده است به گونه اي که غرب در مواجهه بارويدادهاي بين المللي برآمده از صدور فکر انقلاب اسلامي،ناگزير از رفتارهايي درجهت عکس شعارها وادعاهاي خود شده است.
درحوزه ليبراليسم از يک سو دامنه آزادي بيان رابه جسارت نسبت به عقايد،مقدسات وکتابهاي آسماني وپيامبران الهي کشانده است! که اين رفتار عين توهين به شخصيت ومنزلت ملتها است واز سوي ديگر با انديشمندان مسلماني همچون روژه گارودي که با استفاده از همين آزادي بيان صرفا چند سئوال مطرح کرد، برخوردهاي شديدي همچون زندان و محروميت از حقوق اجتماعي صورت گرفت! در شرايطي که قبلا خود را نماد رنسانس و مخالفت با رفتار قرون وسطايي کليسا با امثال گاليله بهخاطر اظهار فکر ونظريه علمي، اعلام کرده بود!. درمورد دموکراسي نيز برخلاف شعارهاي خود بانظامهاي برخاسته از آراء مردم، مثل جمهوري اسلامي ايران به ستيز ومخالفت برخاست واز حکومتهاي ديکتاتور وفاقد انتخابات ومقبوليت مردمي مثل آل سعود وقطر وبحرين و....بهشدت حمايت کرد!.درچنين شرايطي طبيعي است از هر فرصت و ظرفيتي براي تشويش افکار عمومي نسبت به سلامت و صداقت وکارآمدي جمهوري اسلامي واثرزدايي از شعارها وارزشهاي انقلاب اسلامي بهره گيري به عمل آورده و با بهکار گيري عوامل هم انديش خود درداخل، نيز به آن دامن زند.
غرب هرگز ترکيبي از مردم سالاري با رويکرد اسلامي را بر نمي تابد و ترجيح مي دهد نام اسلام تداعي کننده رژيمهاي خشني همچون آل سعود باشدنه جمهوري اسلامي ايران و به همين دليل ازهمان آغاز تولد رژيم آل سعودکه با حمايت وراهبري انگليس صورت گرفت درطراحي پرچم اشان نشان شمشير! به شعار اسلامي " لااله الا الله محمدرسول الله" پيوست شد!!تاخشونت را تداعي کند. اکنون نيز رسانه هاي آمريکايي وصهيونيستي وسعودي و انگليسي اصرار دارند براي گروه تروريستي و فوق العاده خشن وبيرحم داعش نيز وصف " دولت اسلامي" رابهکار ببرند! وبارها وبارها آن را تکرار کنند.
غرب نه تنها رژيمهاي پادشاهي خشن و فاقد انتخابات و مردم سالاري (مثل آل سعود) را رقيب ومزاحم خود نمي شناسد که دوام چنين تصوير ناپسندي ازاسلام را عامل دوام وطول عمر نظام ليبرال دموکراسي خود ارزيابي واز آن استقبال مي کند. درچنين شرايطي به شدت نيازمند آسيب زدن به اين مزيت جمهوري اسلامي درموضوع مردم سالاري ديني هستند وسياستها وروشهاي گوناگوني را براي مشوه جلوه دادن يامصادره نتايج آن در رسانه هاي خود درطول سالهاي گذشته (البته به کمک احزاب وجريانها ورسانه هاي همسوي داخلي) بهکار گرفتند. ازجمله حمايت گسترده ازتحصن واستعفاي دسته جمعي تعدادي ازنمايندگان مجلس ششم و ادعاي بدون سند ودروغين تقلب درانتخابات رياست جمهوري سال 88 و تا تغيير روش وقيم مآبي براي مردم پايتخت و ارائه علني ليست سياه وسفيد درجهت مهندسي انتخابات مجلس دهم ومصادره سمت وسوي آن در راستاي وعده اي که جان کري درکنگره آمريکا داده بود!
در چنين شرايطي اجراي هرچه زيباتر انتخابات هم به ارتقاءجايگاه وجاذبه واعلام کار آمدي جمهوري اسلامي وبالندگي ملت ايران درنظرساير ملتها مي تواند کمک کند وهم ترجيح اين ساختار حکومتي را درمقايسه با نظام ليبرال دموکراسي غرب درذهنها متبادر سازد. دراين ميان همه کانديداهاي واجد شرايطي که با داوطلب شدن خود زمينه حضور حداکثري را فراهم کردندشايسته تقديرند و به نامزدهايي که با احترام به قانون ورعايت اخلاق انتخابات مورد اعتماد تعداد بيشتري ازمردم واقع وبا "راي پاک" به مجلس شوراي اسلامي راه يافتندنيز بايد تبريک گفت. اما مجريان انتخابات دربرابر رويدادي که ميتواند سلامت آن نشان سربلندي وبالندگي ملت ايران نزد ملتهاي جهان گردد مسئولند.درمجموع "مردم سالاري ديني" از مزيتهاي ممتاز جمهوري اسلامي ايران در برابر نظام ليبرال دموکراسي غرب است که نه تنها درتضاد با معنويت نيست که خواستار آن است. اکنون براي غرب درعرصه اين رقابت ودغدغه انقراض، فقط يک راه باقيمانده است، نفوذ فرهنگي واستحاله ظرفيت مردم سالاري ديني ازدرون. واينکه از جمهوري اسلامي فقط اسمي باقي بماند وصفتها وکارکردها به شيوه هاي مطلوب آنان دگرگون شود.وبه همين دليل انتخابات ما درعرصه اجرا نيازمند مراقبت وحفاظت است تا به بيماريهاي مزمن دموکراسي غرب دچارنگردد و به آلودگيهاي ماکياوليستي گرفتار نشود.