تنها دختر حاج ناصر نوریان، درستكاري و مردمداري را يك ميراث خانوادگي ميداند و ميگويد: «پدر بزرگم كه در رستمآباد به نام داداش علي آقا او را ميشناختند، فرد رئوفي بود و قلب مهرباني داشت. در آن سالها افراد غريبهاي كه به تهران ميآمدند و جايي نداشتند اول به مسجد ميرفتند و شب به خانه پدربزرگم پناه ميبردند. صبح كه ميشد پدربزرگ مبلغي را بهعنوان توشه راه و هزينه سفر به آنها ميداد و با دعا و نيايش بدرقهشان ميكرد. اين سنت بعد از فوت پدربزرگ به پدرم رسيد و ادامه پيدا كرد.»
دخترش ميگويد: «پدرم از 50 سال قبل هفتهاي 5 تا 10 تومان بابت كمك به نيازمندان كنار ميگذاشت و مسئوليت توزيع اين پول بين نيازمندان برعهده من بود. گاهي اوقات به حدي بده و بستانها زياد بود كه كم ميآوردم و با پول تو جيبي كه از پدرم ميگرفتم جاي آن را پر ميكردم. مستمندان محلي كه توان خريد مايحتاج زندگي را نداشتند به واسطه اعتمادي كه به پدرم داشتند، به مغازه ميآمدند و مبلغي بهعنوان كمك هزينه دريافت ميكردند. هنوز هم مسئوليت پرداخت مستمري به نيازمندان برعهده من است و بعد از فوت آقاجون شخصاً هزينه كمك به مستمندان را تقبل كردهام تا ثوابش برسد به روح پدرم. بعد از فوت آقاجون يك زن سالخورده به خانه ما مراجعه كرد و در حاليكه گريه ميكرد گفت حاج ناصر پشت و پناه ما بود و نميدانيم بعد از او چگونه زندگي كنيم. من هم دلدارياش دادم و گفتم هر ماه نزد من بيايد و مقررياش را دريافت كند. ميخواهم بعد از پدرم اين راه ادامه پيدا كند تا اميد نيازمندان نااميد نشود.»*همشهری محله