گروه جنگ نرم مشرق - آغاز عملیات روانی انگلیس با استفاده از ابزار رسانه علیه ایران در سالهای اخیر، بهطورقطع با بنگاه بیبیسی و مشخصاً بخش فارسیزبان آن بود که ابتدا از طریق یک شبکه رادیویی و بعداً از طریق شبکه ماهوارهای انجام شد. هرچند که بیبیسی فارسی در حال حاضر بخشی از آنتن خود را به برنامههای سرگرمکننده اختصاص داده و جذابیتهای این حوزه از برنامهسازی را به شبکه خود افزوده است، اما ذات و مأموریت اصلی این شبکه در حوزه خبری است و بهطور کل مخاطب نیز انتظار دریافت اخبار آن هم بیشتر با موضوعات سیاسی را از این شبکه دارد. شاید به همین دلیل است که شبکه انگلیسی «من و تو» که با محوریت برنامههای سرگرمکننده در 28 اکتبر 2010 کار خود را آغاز کرد را خواهرخوانده بیبیسی فارسی مینامند، زیرا «من و تو» از همان اتاق فکری تأسیس شده و مأموریت گرفته است که بیبیسی را نیز هدایت میکند. سرویس اطلاعاتی انگلستان در پروژه تقابل با نظام اسلامی ایران و تأثیرگذاری بر افکار عمومی بعد از یک شبکه خبری حالا نیاز مبرم خود را در ارائه برنامههای سرگرمکننده و تأثیرگذار بر سبک زندگی میبیند.
«من و تو» از همان اتاق فکری تأسیس شده و مأموریت گرفته است که بیبیسی را نیز هدایت میکند
کیوان و مرجان عباسی مدیران این شبکه تلویزیونی هستند که این شبکه را در لندن راهاندازی کردند. پدر کیوان عباسی کسی است که مدیریت و مالکیت تلویزیون پارس در ایالات متحده آمریکا را بر عهده داشت. پسرش کیوان در سالهای نوجوانی به همراه خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد و پس از تحصیل و کار در این کشور موفق به اخذ شهروندی این کشور شد. مرجان عباسی نیز برخلاف برخی نوشتهها که وی و کیوان را خواهر و برادر میخوانند، همسر کیوان عباسی است و آشنایی و ازدواج آنها در سال 2001 میلادی در لندن صورت گرفت. مرجان بعد از ازدواج با کیوان عباسی نام خانوادگی خود را از اسکندری به عباسی تغییر داد.
این دو در ابتدا به دلایلی نامعلوم از حاضر شدن در مقابل دوربین خودداری میکردند و فقط به درج نام خود در تیتراژ برنامهها بهعنوان تهیهکننده اجرایی اکتفا کرده بودند، اما بعد از برخی افشاگریها در رسانههای جمعی در خصوص این دو که غالباً نیز از سوی کارکنان جداشده از این شبکه صورت گرفت، کمکم مرجان جلوی دوربین ظاهر شد و هماکنون نیز اجرای یکی از برنامههای مهم این شبکه را بر عهده دارد. مرجان عباسی مدیریت نیروی انسانی را در شبکه «من و تو» بر عهده دارد و استخدام نیروی انسانی جدید نیز در این شبکه با نظر و تأیید وی صورت میگیرد. همین امر نیز موجب شده که غالب کارکنان این شبکه از دوستان و آشنایان مرجان عباسی باشند و در این استخدامها گاهی رابطه دوستی و فامیلی بر تخصص و توانمندیهای لازم یک نیرو ارجحیت داشته است. مرجان عباسی بیشتر وقتش را در این شبکه به نظارت بر برنامههای این تلویزیون و درگاههای ارتباط با مخاطبان میگذراند که ازجمله آنها میتوان به صفحات فیسبوک، توییتر و پیامها و ایمیلها اشاره کرد. کیوان عباسی هم ارتباط با تهیهکنندگان و مجریان این شبکه را بر عهده دارد و از این رو اختلافات صورت گرفته با مجریان این شبکه بیشتر با وی صورت میگیرد.
کیوان و مرجان عباسی مدیران اصلی «من و تو» در کنار فرح دیبا
نگاهی به سوابق این دو نشان میدهد که تلویزیون «من و تو» اولین تجربه کاری آنها نبوده، بلکه اولین تجربه مدیریتی آنها در حوزه رسانه به شبکه «ببینتیوی» برمیگردد که درواقع اولین شبکه تلویزیون اینترنتی فارسیزبان بوده است و در مقایسه با تلویزیون «من و تو» به لحاظ مالی در ابعادی بسیار کوچکتر فعالیت میکرده است. سایت اینترنتی «ببینتیوی» که با سرمایهگذاری یک آمریکایی در ماه ژوئیه 2006 راهاندازی شد، در زمینه پخش فیلمهای کوتاه با موضوع ایران فعالیت میکرد و مجموعهای با کمتر از 10 نفر کارکنان بوده است؛ اما برخی از افراد شاخص در آن امروز نیز همکاری خود با کیوان و مرجان عباسی در «من و تو» را ادامه میدهند که ازجمله آنها میتوان به رها اعتمادی، تیام بصیر و سیاوش حبیی اشاره کرد. کیوان عباسی سابقهای بیشتر از همسرش مرجان در عرصه رسانه دارد که شامل همکاری با تلویزیونهای مختلف در آمریکا ازجمله «آزادی» و «تپش» بوده است.
انتخاب «من و تو» برای نامگذاری این شبکه درواقع یک القای روانی برای برقراری ارتباطی نزدیک و دوستانه با مخاطبان است و این مسئله در مجموعه راهبرد کلی این شبکه نیز مشاهده میشود. «من و تو» در واقع سعی میکند ارتباطی تعاملی با مخاطبین خود برقرار کند و به همین دلیل بسیاری از برنامههای خود را با ارتباط مستقیم، نظرخواهی، پرسش و پاسخهای دوطرفه با بینندگانش گره زده است. ارائه مشاورههای مربوط به خانواده، زندگیهای زناشویی، مسائل زنان، تربیت کودکان، روانشناسی و مشغلههای معمول اجتماعی ازجمله برنامههای «من و تو» است که سعی دارد ارتباط تعاملی با مخاطبان را بهشدت اجرا کند. آنها همچنین با نظرخواهیهای متعدد و دقت در ارائه پیشنهادها در شبکههای اجتماعی سعی دارند همواره در برابر خواست اکثریت مخاطبان خود انعطاف نشان دهند و مطابق با سلیقههای متفاوت برنامهسازی نمایند.
انتخاب «من و تو» برای نامگذاری این شبکه درواقع یک القای روانی برای برقراری ارتباطی نزدیک و دوستانه با مخاطبان است و این مسئله در مجموعه راهبرد کلی این شبکه نیز مشاهده میشود
محورهای القایی شبکه «من و تو» بسیار هستند اما در این یادداشت به چند مورد مهم آن اشاره میشود:
تغییر در سبک زندگی
در تعریفی اجمالی میتوان «سبک زندگی» یا لایف استایل را همان ارزشها، عادتها، رسوم، نوع نگاه و تفکر، شیوههای رفتاری و فرهنگ آحاد جامعه دانست که در ابعادی بزرگتر، ماهیت رفتاری اجتماعی به خود میگیرد و بهعنوان شاخصهای اجتماعی ظهور میباید. عوامل مؤثر در شکلگیری سبک زندگی از نگاه جامعهشناسی ساختار و طبقه اجتماعی فرد، قومیت، جنسیت و مذهب اوست که معمولاً در یک گروه اجتماعی شکلی مشابه به خود میگیرد. همین مشخصه سبک زندگی، یعنی تأثیرپذیری آن از عموم اجتماع و نهایتاً برخورداری از شکل یکسان در یک اجتماع واحد، خاصیت مسری بودن آن است؛ بهعبارتدیگر اگر بخش بزرگ یا تأثیرگذار از یک اجتماع متأثر از برخی تبلیغات دچار تغییر در سلیقه، شیوه رفتار با اطرافیان و تغییر ارزشها و عقاید و باورها گردد، به کمک برخی از مؤلفههای عمومی میتواند در درازمدت تغییراتی را نیز در کل اجتماع ایجاد نماید.
ماموریت اصلی «من و تو» تغییر در سبک زندگی ایرانی اسلامی مخاطبان داخل کشور است
تغییر در سبک زندگی نیز متأثر از تغییر در
ریشههای شکلگیری آن امکانپذیر است. با توجه به اینکه سبک زندگی ریشه در
خانواده، دین، نظام آموزشی و رسانه دارد، میتواند با تغییر در هرکدام تغییر کند
که البته این تغییرات در درازمدت روی داده و بازگشتپذیری آن نیز بهشدت زمانبر
و هزینهبر است. با توجه به رشد روزافزون رسانهها و همچنین تمایل افراد و خانواده
در استفاده از آن، ابزار رسانه بهعنوان عاملی بسیار تأثیرگذار در شکلدهی به سبک
زندگی عمل میکند، بهطوریکه در مورد کودکان و نوجوانان از ابتدا سبک زندگی را
مطابق با خواست و جهتگیری خود شکل داده و در مورد بزرگسالان نیز با ورود به
ناخودآگاه افراد ایجاد تغییر میکند که البته مورد دوم، در صورت وقوع، نقش تسریعکننده
در تغییر سبک زندگی کودکان نیز دارد. حال با این تعریف از سبک زندگی و مؤلفههای
متأثر و تغییردهنده آن قصد داریم شبکه ماهوارهای «من و تو» را از زاویه
مأموریت اصلیاش، یعنی تغییر در سبک زندگی ایرانی اسلامی در مخاطبان داخل کشور
بررسی کنیم و با اشاره به برخی برنامهها و مشخصههای تأثیرگذار آن بر سبک زندگی
شیوه این تغییر فرهنگی و اثرات آن را برشماریم.
تغییر در نوع پوشش
آنچه در این شبکه بهطور واضح مشاهده میگردد، حاکی از پوششهای مهندسیشده و هدفمندی است که قصد اشاعه آن در مخاطبین وجود دارد. اولین چیزی که در مورد پوشش زنان در این شبکه به چشم میآید، این مشخصه است که تمامی زنان نمایش داده شده در این شبکه، بهخصوص در اوایل شروع به فعالیت آن، از نمایش بدن عریان خود پرهیز میکنند. شاید در نگاه اول و مطالعه تئوریک، این توصیف بیاشکال به نظر برسد، اما واقعیت این است که این نوع از پوشش در عین برخورداری از مشخصه «پوشیدگی»، بهشدت در حال نمایش اندام یک زن و همچنین برخوردار از طراحی بهشدت تحریککننده است. حال با علم به اینکه خانوادههای ایرانی همواره اعتقادات و باورهای مذهبی را حداقل بهعنوان بخشی از زندگی در نظر میگیرند، قطعاً در صورت رویارویی با شبکهای که اندامهای عریان زنان را نمایش میدهد، واکنش نشان داده و احتمالاً خیلی زود تماشای این تصاویر را از بسته رسانهای خود حذف میکنند؛ میبینیم که انتخاب «من و تو» هوشمندانه بوده است. به عبارتی دقیقتر «من و تو» سعی کرده نوعی از پوشش را ترویج دهد که ظاهراً منع قانونی و حتی در نگاهی سطحی منع شرعی ندارد، اما متفاوت از تعریف پیش از این برای خانوادههای مسلمان ایرانی یک پوشش مدرن و جذبکننده است! «ساپورت» مصداق روشنی از این نوع پوشش است که متأسفانه متأثر از تبلیغات همین شبکه امروزه راهش را به خیابانهای ایران بازکرده است.
آرایشهای غلیظ و بسیار تحریککننده نیز بخشی از این پازل است که در کنار پوششی بهظاهر غیرعریان، میتواند تمایل یک زن برای خودنمایی را نحریک کند
آرایشهای غلیظ و بسیار تحریککننده نیز بخشی از این پازل است که در کنار پوششی بهظاهر غیرعریان، میتواند تمایل ذاتی یک زن برای خودنمایی را تحریک کند! در حاشیه این مطلب در خصوص نوع پوشش باید اضافه کنیم که شبکههای ماهوارهای پیشازاین فقط به نمایش بیحجاب زنان مجری فارسیزبان اقدام میکردند و بقیه نمایشهای بیحجابی نیز به فیلمهای غربی نمایش داده شده از شبکههای ماهوارهای اختصاص داشت که خب طبیعتاً کسی انتظار دریافت تصویری باحجاب از یک زن غربی را نداشت؛ اما حالا در شبکهای نظیر «من و تو» و برنامههایی مانند «بفرمایید شام»، «آکادمی گوگوش»، «شعر یادت نره» و... ما ایرانیان مقیم دیگر کشورها را با تعدد و تنوعی بالا و بدون حجاب مشاهده میکنیم و این خود در چشم مخاطب، تماشای زن ایرانی بدون حجاب را عادی نموده است.
عادیسازی روابط زن و مرد
ارتباطات نمایش داده شده در این شبکه بهشدت بر این مسئله تأکید دارد که اصولاً میتوان ارتباطاتی آزاد، پرتعداد و بسیار نزدیک که حتی شامل دیدهبوسی و لمس کردن هم باشد را میان دختر و پسر برقرار کرد، بدون آنکه افکار و مسائل جنسی در آن دخیل گردد! به عبارت دقیقتر «من و تو» سعی دارد یک غریزه ذاتی انسان را در ظاهر نادیده گرفته و حتی مخالفان این نظریه را نیز به برخورداری از افکار جنسی و عدم کنترل غرایز محکوم کند. در ترویج این مهم مشاهده میگردد که در برنامههای مختلف دارای شرکتکننده یا برخوردار از چند مجری، چیدمان نفرات بهگونهای است که لزوماً دختر و پسر مجبور به برقراری ارتباطی نزدیک با یکدیگر باشند. تعدد نمایش این تصاویر و همچنین ارائه تعریف ارتباطات عادی اجتماعی بر آن، در درازمدت باعث عادیسازی این رابطهها در ذهن مخاطب میگردد؛ اما واقعیت ماجرا این است که این رفتار بر اساس غریزهای عادی در انسان قطعاً در اکثر موارد همراه با افکاری فراتر از یک رابطه عادی خواهد بود و این افکار نیز خیلی زود میتواند به اعمالی غیرمشروع و غیرقابلکنترل تبدیل گردد.
در برنامههای مختلف دارای شرکتکننده یا برخوردار از چند مجری، چیدمان
نفرات بهگونهای است که لزوماً دختر و پسر مجبور به برقراری ارتباطی نزدیک با
یکدیگر باشند
مصرف مشروبات الکلی
حضور مشروبات الکلی در برنامههای مختلف این شبکه همواره وجود دارد و درعینحال که با آن بهعنوان یک اِلمان حاشیهای برخورد میشود، حضور دائمیاش باعث قبحزدایی از آن در نگاه مخاطبان میشود. بهعنوانمثال در برنامه «بفرمایید شام» شیشههای مختلف مشروب بهعنوان هدیه به میزبان هر برنامه از سوی مهمانان تقدیم میشود! یا حضور دائمی مشروبات در کنار میز شام که اصولاً رفتاری غیرعادی برای ایرانیها است، کمکم حضور یا مصرفش را عادی جلوه میدهد. نکته جالب اینکه در هنگام صرف مشروب، مشاهده میشود که برخی افراد امتناع نموده و همواره دلایل مذهبی را دلیل این پرهیز اعلام میکنند! این در حالی است که هیچگاه دیده نشده که شخصی به خاطر عوارض خطرناک پزشکی از مصرف آن امتناع کند. در کنار این موضوع در طول برنامهها نیز مشاهده میگردد که فضای موجود در «بفرمایید شام»، عموماً به شکلی پیش میرود که امتناعکنندگان از مصرف مشروبات الکلی را افرادی محدود به باورهای غلط و بیمعنی نمایش میدهد که بدون آنکه استدلالی قوی درباره عمل خود داشته باشند، خود را از یک لذت خوب و همهگیر محروم نمودهاند.
حضور مشروبات الکلی در برنامههای مختلف این شبکه همواره وجود دارد و درعینحال که با آن بهعنوان یک المان حاشیهای برخورد میشود، حضور دائمیاش باعث قبحزدایی از آن در نگاه مخاطبان میشود
عادیسازی مصرف مشروبات الکلی و قبحزدایی از این ماده در برخی سریالهای دوبله شده این شبکه نیز بهوفور یافت شده به شکلی که همه اقشار یک جامعه از سارق و خلافکار تا یک پلیس قانونمند به مصرف آن مبادرت میکنند و این نمایش درواقع شکلی کاملاً عادی به آن میدهد.
زندگی مجردی با محوریت لذت و تفریح
نمایش خانواده، کودک و زندگی زناشویی از سکانسهای کمیاب و حتی نایاب این شبکه است. در برنامههای مختلف و پرطرفدار این شبکه همواره افراد شاد، موفق و بهظاهر برنده کسانی هستند که مجردی و انفرادی زندگی میکنند و این گزاره بهعنوان یک امتیاز برای افراد نمایش داده میشود. افراد مجرد همواره از مجردی خود اظهار رضایت میکنند و لذت و تفریح را هدف اصلی زندگی خود تعریف مینمایند. آزادی و عدم محدودیت نیز از جمله ویژگیهایی است که برای افراد مجرد نمایش داده میشود، این در حالی است که افراد متأهل معمولاً از برخی لذتها و برخورداریها محروماند و تقریباً برای زندگی متأهلی هیچ امتیاز ویژهای نمایش داده نمیشود. در برنامههای با حضور شرکتکننده نیز حتی اگر شخصی با یک همراه در قاب تصویر ظاهر میشود، این همراه معمولاً دوستدختر یا دوستپسر فرد موردنظر بوده و معمولاً از وجود همسر خبری نیست.
در این میان حتی افرادی نمایش داده میشوند که وارد سنین میانسالی شدهاند و همچنان به زندگی مجردی خود ادامه میدهند و در تعریف و نمایش زندگی این افراد نیز سعی میشود اینطور وانمود میگردد که این سبک از زندگی انتخاب صحیح و کم دردسر، بدون محدودیت و آزاد است.
آزادی و عدم محدودیت نیز ازجمله ویژگیهایی است که برای افراد مجرد نمایش داده میشود، این در حالی است که افراد متأهل معمولاً از برخی لذتها و برخورداریها محروماند و تقریباً برای زندگی متأهلی هیچ امتیاز ویژهای نمایش داده نمیشود
چهار محور اشارهشده فقط بخشی از تلاشهای این شبکه انگلیسی برای تغییر در سبک زندگی است و مصادیق اشاره شده نیز بسیار محدودتر از تلاشهای این شبکه برای اشاعه و ترویج سبکی متفاوت در زندگی است. مطالب گفته شده در این مقال در شرایطی بیشتر زنگ خطر را به صدا درمیآورد که به نتایج یک تحقیق و آمارگیری در طول دو سال از اردیبهشت 90 تا اردیبهشت 92 اشاره کنیم. درنتیجه این تحقیق که در هفت شهر تهران، اصفهان، رشت، زنجان، مشهد، شیراز و رودبار در میان 1600 خانواده انجام گرفته نشان میدهد که در حدود 80 درصد این جامعه آماری متأثر از تبلیغات ماهوارهای دچار تغییراتی در سبک زندگی شدهاند و این در حالی است که میدانیم بازگشتپذیری هر تغییر در سبک و شیوه زندگی یک جامعه نهتنها صرف هزینههای بالای مالی را میطلبد و بسیار نیز زمانبر است، بلکه عدم جلوگیری از ادامه این روند میتواند باعث سرایت بیشتر و عمیقتر آن در اجتماع شود.
منبع: سینما رسانه