صحنه جنجالی نشست خبری کاسترو و اوباما که در پایان آن رئیس جمهور کوبا مانع از حرکت اوباما برای در آغوشکشیدن خود شد
فیدل ضمن برشمردن تاریخچه دشمنیهای آمریکا نسبت به کشورش و تاکید مجدد بر استقلال کوبا، به امریکا هشدار داد که کشورش نیازی به الطاف آمریکایی ندارد. رهبر سابق کوبا در این نامه نسبتا بلند خود در پاسخ به خواست اوباما برای «فراموشی گذشتهها و چشمدوختن به دوستی آینده»، محاصره بیرحمانه 60 ساله کوبا توسط آمریکا، خصومت نیمقرنی آن از طریق وضع تحریمهای سنگین تجاری، حمله به تمامیت ارضی کوبا در جریان تجاوز به خلیج خوکها در 1961 و سرنگونی هواپیمای کوبایی توسط کوباییهای تبعیدی مورد حمایت آمریکا و کشتهشدن 73 سرنشین آن در 1976 را یادآور شد.
گفتنی است که در جریان سفر سه روزه اوباما به کوبا، رییس جمهور آمریکا حتی یک بار هم نام فیدل را به زبان نیاورد، ولی چند دیدار با برادر 84 ساله او، رائول، رییس جمهور فعلی کشور داشت. رائول هم ضمن استقبال سرد از اوباما، چندبار در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک، به صراحت و به طور مستقیم در برابر رییس جمهور امریکا موضع گرفت، تا نشان دهد که همان انقلابی دیروز است که در دهه 1950، در کوههای سییرا مائسترا بر علیه حکومت دست نشانده آمریکای «فولجنسیو باتیستا»، در کنار فیدل و چه گوارا جنگیده بود.
از راست: چه گوارا، رائول و فیدل در دوران اوج انقلابی گری
اما فیدل و رائول چرا در برابر اوباما و لبخندهای آمریکا چنین موضعی گرفتهاند؟ آنها چرا به رویکرد جدید واشینگتن برای نزدیکی به هاوانا با چشم تردید نگاه میکنند؟ آن دو و سایر رهبران کوبا نگران از دست رفتن کدام دستاوردها به واسطه آغوش گشودن به روی آمریکا هستند؟
رائول و فیدل، همچنان انقلابی
تصویری که رسانههای غربی در همه این سالها از کوبا به دست دادهاند، تصویر کشوری فقیر، بدبخت و منزوی است که تحت دیکتاتوری برادران کاسترو دست و پا میزند و در خقفان نبود آزادی از عشق دموکراسی از نوع آمریکایی بیتاب است. این تصویر تا چه اندازه درست است؟ در گزارش پیش رو سعی داریم بر بخشی از آن چه که انقلاب کوبا در عمر 6 دههای خود صورت داده است، پرتوی بیافکنیم، تا تصویری ملموستر از دغدغههای رهبران کوبا ارایه دهیم.
کوبا؛ یک انقلاب واقعی در نظام آموزش
از 1959، یعنی زمان پیروزی انقلاب کوبا، این کشور یک انقلاب واقعی در آموزش به راه انداخت. بیسوادی و عقبماندگی تحصیلی پیش از 1959 یک مشکل حاد در کوبا بود. اولین و بزرگ ترین دستاورد کوبا در زمینه آموزش، ریشهکنی بیسوادی بود(در 1959، نرخ بیسوادی حدود 25 درصد بود).
پوستر کمپین سوادآموزی در کوبا
دولت انقلابی کارزار سواداموزی به راه انداخت که در آن حدود 280000 داوطلب کار آموزش توده مردم را به عهده گرفتند و توانستند در عرض یک سال تقریبا بیسوادی را به کل ریشه کن کنند.
داوطلبان کمپین سوادآموزی
مدت کوتاهی بعد، تحصیلات رایگان در همه مقاطع، از پیش دبستانی تا آخر دکترا، در دستور کار دولت قرار گرفت و اجرایی شد. این تحصیلات که در اختیار همه اقشار جامعه کوبا قرار دارد، توسط قانون اساسی و دولت کوبا تضمین شده است.
کوبا امروز بیشترین سرانه آموزگار را به نسبت جمعیت خود در جهان دارد. رهبران انقلاب کوبا از ابتدا به اهمیت بنیادین آموزش عمومی واقف بودند. آنها میدانستند که اموزش، اولین گام در تحقق شخصیت فردی هر کوبایی است که در نهایت خیر آن به کل جامعه میرسد. به علاوه، آموزش رایگان برای همه، یک ابزار عملی و موثر برای تحقق برابری در جامعه هم هست. حتی در جامعهای که نابرابر طبقاتی حذفشده باشد، نابرابری آموزشی و شغلی به جای میماند. وقتی تحصیلات از ابتدا تا به انتها برای همه آحاد جامعه ممکن، در دسترس و رایگان باشد، بخش مهمی از پیش زمینههای برابری محقق میگردد.
معجزه در نظام سلامت
نظام سلامت در کوبا همچون نظام آموزش، کاملا رایگان است- از گهواره تا گور. نه تنها این نظام سلامت رایگان است، که یکی از بهترینها در جهان هم محسوب میشود.
پیش از انقلاب 1959، اکثریت عمده کوباییها دسترسی محدودی به خدمات پزشکی و سلامت داشتند. نخبگان سرمایهدار، پزشکان خصوصی خود را داشتند، ولی فقراء تنها به چند بیمارستان محدود با امکانات ابتدایی دسترسی داشتند و داروها و وسایل درمان بسیار گران بود. در روستاها وضع بسیار وخیم تر بود. عملا چیزی به نام خدمات پزشکی در روستاهای کوبا وجود نداشت.
یکی از شعارهای اصلی انقلاب کوبا این بود که نظام سلامت همگانی و رایگان، حق پایهای شهروندان کوباست. انقلاب کوبا در واقع یک جور اخلاق پزشکی جدید را در این کشور پایهریزی کرد- پزشکی نه برای منفعت شخصی، که برای خدمت به خلق. قانون اساسی 1976 کوبا صراحت دارد که : «دولت حق تامین خدمات پزشکی و بیمارستانی را از طریق ایجاد شبکههای خدمات پزشکی روستایی، ارتقاء کمپینهای سلامت عمومی، آموزش سلامت، معاینات منظم پزشکی، واکسیناسیون عمومی و سایر اقدامات جهت پیشگیری از شیوع بیماری، تضمین می کند.»
طبق گزارش های «سازمان سلامت جهانی»، امید به زندهماندن (که در کشور ما به اشتباه امید به زندگی ترجمه شده است) در کوبا 78 سال است، 76 سال برای مردان و 80 سال برای زنان. در مقایسه، امید به زنده ماندن در آمریکا برای مردان 75 و برای زنان 80 سال است. این نرخ در کوبای 1959 به طور میانگین تنها 58 سال بود.
در واقع کوبا بیش از هر کشوری در دنیا، به نسبت جمعیت، پزشک دارد. در 1959، تنها 6300 پزشک کوبایی چه در داخل، و چه در خارج از آن وجود داشت. اکنون کوبا حدود 75000 پزشک دارد که 35000 نفر آنها در خارج از کوبا و 40000 نفر از آنها در داخل این کشور مشغول به کارند. حدود 100000 دانشجوی رشتههای مختلف مرتبط با پزشکی در کوبای امروز در حال تحصیل هستند. همچنین، کوبا بر اساس ایدئولوژی انقلابی خود، حدود 80000 دانشجوی خارجی، عمدتا از کشورهای فقیر آمریکای لاتین و کارائیب را به رایگان آموزش پزشکی میدهد.
کوبا صنعت بیوتکنولوژی و داروسازی پیشرفته ای هم دارد. برای مثال، دانشمندان کوبایی توانستند واکسن مننژیت B و هپاتیت B را بسازند و با بهترین کیفیت به تولید انبوه برسانند. اولینبار کوباییها توانستند واکسن سنتتیک پیشگیری از بیماری ذات الریه را بسازند و به تولید انبوه برسانند.
کوبا این دستاوردهای پزشکی را صرفا برای خود نگه نمیدارد، بلکه از ابتدای استقرار خود، برنامه صدور خدمات پزشکی به کشورهای فقیر جهان سوم را در دستور کار داشت. فقط در سال 2009، 36.500 دکتر کوبایی به 81 کشور جهان اعزام شدند تا خدمات پزشکی و درمانی ارایه دهند، خدماتی که آن کشورها در حالت عادی به آن دسترسی نداشتند. این تعداد، بیشتر از تمام پزشکانی است که سازمان سلامت جهانی یا کل کشورهای پیشرفته به کشورهای جهان سوم میفرستند.
کوبا همچنین برنامه های پزشکی و درمانی مشترک با سایر کشورها را هم اجرا میکند. نمونه شاخص آن، برنامهای موسوم به «ماموریت معجزه» Mission Miracle با کشور ونزوئلاست که قصد آن مبارزه با نابینایی است. تحت این برنامه، بیماران فقیر از کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب به کوبا سفر میکنند تا به طور رایگان مورد جراحی چشم قرار بگیرند. تا سال 2010 بالای 1 میلیون نفر تحت این برنامه مورد درمان قرار گرفتند.
شکست دادن تبعیض نژادی و جنسیتی
کوبا یکی از کشورهای پیشتاز در مبارزه با نژادپرستی و تبعیض جنسیتی در دنیا به حساب میآید. از زمان شروع استعمار اسپانیا بر کوبا در 1492، برای قرنها تبعیض نژادی یک مولفه پایدار در جامعه کوبا بود. اصولا استعمار اسپانیاییها بر این جزیره با کشتن و امحاء بومیان کوبا رقم خورد. اربابان استعمارگر اسپانیایی از نژادپرستی و برترینژادی به عنوان توجیه بیرحمی خود نسبت به کارگران بومی خود بهره میبردند. به علاوه، نژادپرستی برای سه قرن توجیه بردگی کوباییهای سیاه پوست بود که در مزارع عظیم شکر و تنباکو برای اسپانیاییها بیگاری میکردند. یک گزاره استعماری قدیمی در بین اربابان اسپانیایی و خانوادههای آنان شایع بود : «کودکان زاده میشوند تا شاد باشند. سیاهان زاده میشوند تا مرغ ها را بدزدند.»
کوبا آخرین کشور آمریکایی بود که برده داری را در 1886 لغو کرد. ولی لغو رسمی آن و پایان سلطه استعمار اسپانیا تغییر چندانی در وضعیت سیاهان کوبا ایجاد نکرد. حکومتهای دست نشانده آمریکا در کوبا، بعد از استقلال ظاهری آن در حوالی سال 1900، قوانین تبعیضآمیز علیه اقلیتهای نژادی تصویب کردند که سیاهان را به حاشیه میراند.پیروزی انقلاب کوبا در 1959، یک پیروزی بزرگ بر نژادپرستی هم بود. انقلاب کوبا، سرکوبشدهترین اقشار اجتماع را هم ارتقاء داد. بازتوزیع انقلابی زمینها در می 1959 و کاهش چشمگیر اجاره بهای خانه (به حداکثر 10 درصد درآمد ماهیانه مستاجر)، از مهمترین اقدامات دولت انقلابی کوبا در جهت رفع تبعیض از اقشار محروم بود.
مالکم ایکس رهبر اسطوره ای سیاهان امریکا در کنار فیدل
سیاهان کوبا تحت پوشش برنامههای حمایتی دولت قرار گرفتند و سیستمهای آموزش و سلامت خصوصی و تبعیضآمیز حذف شد. آموزش و درمان رایگان بیش از همه به سیاهان کوبا یاری رساند.
جس جکسن(وسط)، کشیش برجسته سیاهپوست در کنار فیدل و دانیل اورتگا
این اصلاحات تنها در حوزههای اجتماعی و اقتصادی نبود، بلکه انقلاب کوبا از همان ابتدا تلاش خود را برای اصلاحات فرهنگی و ایدئولوژیک در زمینه ریشهکنی تبعیض نژادی آغاز کرد. فیدل کاسترو در سخنرانیهای عمومی خود همواره بخشی را به ضرورت حذف روابط نژادی تبعیضآمیز و برقراری برابری نژادی اختصاص میداد.
کوبای انقلابی همواره در عرصه بینالملل به عنوان یکی از مدافعان کارزار ضدنژادپرستی در جهان شناخته میشود. مصداق بارز آن، نقشی بود که کوبا در پایان حکومت آپارتاید سفیدپوستان در آفریقای جنوبی بازی کرد. از 1975 تا 1988، در جریان جنگ های داخلی آنگولا، حدود 300000 داوطلب کوبایی در کنار جنبش های ناسیونالیستی آنگولا بر علیه نیروهای حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی و نیروهای مورد حمایت امریکا جنگیدند.
نیروهای داوطلب کوبایی که در آنگولا علیه ارتش رژیم آپارتاید آقریقای جنوبی می جنگیدند
در کنار سیاهان، زنان کوبایی نیز پیش از پیروزی انقلاب در پایینترین جایگاه در هرم جامعه کوبا قرار داشتند. بخش عمده جمعیت بیسواد و بیکار کوبا را زنان تشکیل میداند. اکنون وضعیت زنان کوبایی یک وضعیت شاخص در میان کشورهای جهان است. در 2002، 62 درصد فارغ التحصیلان دانشگاه در این کشور زنان بودند که اکثریت آنها در رشتههای غیرسنتی برای زنان از جمله علوم پایه و اقتصاد درس میخوانند. زنان اکنون حدود 65 درصد نیروی کار حرفهای و تخصصی کوبا را تشکیل میدهند. 51 درصد پژوهشگران علمی و 72 درصد پزشکان کوبایی زن هستند.
محیط زیست
قرنها استعمار در کوبا در پس خود یک فاجعه زیست محیطی را برای این جزیره رقم زده بود. اربابان استعمارگر اسپانیایی جنگلها و مراتع کوهپایهای این کشور را نابود کردند تا آن را به کشتگاه اختصاصی شکر، قهوه و تنباکو تبدیل کنند. مزارع بزرگ نیشکر و دامداریهای بزرگ بخش زیادی از جنگلهای گرمسیری کوبا را نابود کرد. بعد از اسپانیاییها، امپریالیستهای آمریکایی که بر کوبا سلطه یافتند، همان اعمال و رفتار را در قرن بیستم دنبال کردند.
انقلاب کوبا وارث چنین فاجعهای بود و بیدرنگ دست به کار بازسازی آن شد. در این زمینه، افکار انقلابی بزرگ کوبا، «خوزه مارتی» از سوی دولت انقلابی برجسته شد که محوریت آن وابستگی حیات جامعه انسانی به جهان طبیعت بود. امروز، کوبا یکی از بهترین سوابق را در حفظ و حفاظت از محیط زیست دارد. کوبا موفق شده سطح پوشش جنگلی خود را افزایش دهد و از سوی دیگر با کاهش 50 درصدی مصرف برق برای روشنایی و راه اندازی یک انقلاب در کشاورزی ارگانیک، توفیقات بالایی در حفظ محیط زیست کسب کرده است.
کوبا امروز از معدود کشورهایی است که از سوی «صندوق جهانی حیات وحش»، دارای امنیت پایدار زیست محیطی محسوب میشود. از سوی دیگر، این کشور از الگوهای نظری و عملی در زمینه توسعه کشاورزی ارگانیک به حساب میآید. انقلاب ارگانیک کوبا صرفا منحصر به روستاها نیست. هاوانا، پایتخت، حدود یک پنجم جمعیت این کشور را در خود جای داده است و اکنون محور انقلاب کوبا در زمینه تولید مواد غذایی است.
هر کسی که قصد تولید کشاورزی داشته باشد از سوی دولت کلیه امکانات، از جمله زمین، را دریافت میکند. «وزارت کشاورزی شهری» برای حمایت از نسل جدیدی از باغداران شهری تاسیس شد. در اواسط دهه 1990، بیش از 28000 باغ شهری در هاوانا وجود داشت که بین 50 تا 100 هزار نفر در ان مشغول به کار بودند.
اکنون این رقم بسیار بیشتر شده است و باغهای شهری هاوانا در ارتباط با بیمارستانها، کارخانهها و دانشگاهها هستند و مواد غذایی لازم برای ناهار کارمندان، کارگران و دانشجویان این موسسات را تامین میکنند.
این تجربه چنان موفق بود که اکنون شیوههای ارگانیکی کشت برای تولید غذا، بخشی از قوانین شهری هاوانا را هم به خود اختصاص داده است. امروزه، بخش عمده غذای هاوانا در خود این شهر تولید میشود.
کوبا در یک زمینه دیگر هم سرآمد است و آن هم تلاش برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی است. سازمان دولتی «برنامه توسعه منابع انرژی ملی»، متولی تهیه و تدوین طرحهای تولید انرژیهای تجدیدپذیر چون انرژی باد، آب، خورشید و زمین گرمایی است. فرهنگسازی در زمینه استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله حمل و نقل و استفاده از پسماندهای کارخانجات عظیم تولید شکر به عنوان سوخت، از راهکارهای موفق دولت کوبا برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی بوده است.
کوبای امروز؛ تنگناهای ایستادگی پای انقلاب
با همه اوصافی که رفت، فقر و عقبماندگی تکنولوژیک دو نقص شاخص درباره کوبای امروز محسوب میشود. لیکن این را باید در نظر داشت که کوبا به عنوان یک کشور جهان سومی، وارث خرابیها و ویرانیهای چند قرن استعمار اسپانیا و چند دهه امپریالیزم آمریکا بود. از همان سال انقلاب، 1959، کوبا تحت ظالمانهترین و پایدارترین تحریمهای همسایه ابرقدرت و زورگوی خود قرار گرفت. آمریکا و همپیمانان آن در همه این 6 دهه، تمام تلاش خود را ابتدا برای شکست انقلاب و سرنگونی حکومت انقلابی به کار گرفتند و وقتی طرفی نبستند، نهایت تلاش خود را برای منزوی ساختن همه جانبه کوبا به کار بردند.
تا زمانی که نظام دوقطبی بر جهان حاکم بود و کوبا تحت حمایت ابرقدرت شرق قرار داشت، فیدل و یارانش از پشتوانه قوی برای پیشبرد برنامه های انقلابی خود برخوردار بودند. لیکن با سقوط شوروی و بلوک شرق، کوبا یکی از مهم ترین منابع حمایتی خود را از دست داد و از 1991 به این سو، مجبور شد که یک تنه در برابر فشارهای طاقت فرسای دولت امریکا به راه انقلاب خود ادامه دهد.
جدای از همه دستاوردهای عینی انقلاب کوبا، شاید مهم ترین دستاورد آن، دستاوردی ذهنی باشد و آن چیزی نیست جز کاشتن این بذر در ذهنیت شهروندان کوبایی که می توان جامعه را بر اساس همبستگی انسانی ساخت و به پیش برد، نه صرفا منفعت باوری و پیجویی سود شخصی، که محور کاپیتالیزم جهانی است.
در آمریکا همواره کاسترو به عنوان دیکتاتور نظامی سرکوبگر تصویر میشود که دستاوردی جز خفقان سیاسی و بدبختی و فقر اقتصادی و انزوا برای مردم کوبا نداشته است، اما هیچ گاه به پیشرفتهای عظیم اجتماعی در کوبای انقلابی اشاره نمیشود. دستاوردهایی که نشان میدهد هنوز میتوان در برنامهریزیهای حکومتی و حاکمیتی اهداف اجتماعی و انسانی را در محور کار قرار داد، نه فرمولهای بیانعطاف و جزمی هزینه و فایده در مکتب سرمایه داری که طبق آن اگر درصدی از جامعه یر چرخهای جامعه له شدند هم مهم نیست، چرا که زنده باد بازار آزاد و نظام جهانی سرمایه داری.
کاپیتالیزم نئولیبرال جهانی، با محوریت ایالات متحده، که دستمزدها را به حداقل معیشت فرو میکاهد و نیروی کار را بدون حمایتهای حکومتی اسیر شبکهای از استقراض و بدهی میکند، اتحادیههای کارگری را به سوی نابودی میبرد، اقتصاد ملی کشورهای را به عنوان مدل ارتجاعی و عقبمانده زیر سوال میبرد و نابود میکند، و بودجههای رفاهی و حمایتی دولتها را به عنوان هزینههای بیجا و اتلاف منابع تخطئه مینماید و در نهایت به فقر و نابرابری و گرسنگی عمومی در جهان دامن میزند، لاجرم در بوقهای رسانهای و تبلیغاتی خود، از رهبران ضدجریانی چون برادران کاسترو، دیو میسازد و از ملت کوبا ملتی اسیر و دربند و مفلوک، که باید به برکت انفاس قدسی سرمایه داری آمریکا نجات پیدا کند.
در این بوق های تبلیغاتی هیچ گاه اشاره نمی شود که در کوبا نرخ بیکاری نزدیک به صفر است، داشتن سرپناه و حداقل معیشت از سوی دولت برای همه شهروندان تضمین شده و درمان و تحصیل در آن به کلی رایگان است.
لازم به ذکر است که بعد از سقوط بلوک شرق در 1991، دولت کوبا تحت تاثر این واقعه بزرگ، درهای کشور را برای خروج آن دسته از کوباییهایی که قصد مهاجرت داشتند، گشود و تنها حدود 30000 کوبایی این کشور را به مقصد امریکا ترک کردند و حدود 10 میلیون نفر دیگر در کشور خود ماندند.
در آمریکا، بسیاری، از جمله سیاستمداران آمریکایی، بر این باورند که وقتی نسل رهبران انقلابی 1959 کوبا از دنیا بروند، شرکتهای آمریکایی و کوباییهای تبعیدی، پیروزمندانه به هاوانا بازخواهند گشت و جشن برقراری دوباره نظام سرمایهداری وابسته به امریکا را در این جزیره برپا خواهند نمود. اما آنها از این حقیقت آگاه نیستند که بخش بزرگی از جوانان کوبایی که در بستر نظام اجتماعی و سیاسی و فرهنگی کوبا رشد کردهاند و از آثار مثبت انقلاب بهره مند و با سختیها و فشارهای زندگی در یک کشور انقلابی بزرگ شدهاند، به سادگی اجازه چنین اتفاقی را نخواهند داد. چرا که کوبای 2016، اتحاد شوروی 1991 نیست که جوانان آن، تحت تاثیر تبلیغات رسانههای وابسته به سیا، غرب را یک بهشت بی نقص کاپیتالیستی می دانستند که تا رسیدن به آن تنها یک گام، یعنی سقوط نظام شوروی، فاصله است.
منابع:
http://www.timesargus.com/article/20090105/OPINION01/901050312
http://directaction.org.au/issue7/cuban_revolution_celebrating_50_years_of_accomplishments
http://www.globalresearch.ca/cuba-sets-a-global-example-for-the-achievements-of-socialism/29494
http://www.theguardian.com/world/2016/mar/28/fidel-castro-obama-cuba-trip
http://www.workers.org/2009/world/cuban_revolution_0115/
http://www.counterpunch.org/2003/08/14/the-cuban-revolution-50-years-later/