به گزارش مشرق، علامه سيدمحسن امين(ره) درباره همسران امام علي(ع) مينويسد: نخستين همسر آن حضرت، فاطمه زهرا(س) دخت گرامي پيامبر خدا بود. علي(ع) تا زماني كه فاطمه(س) در قيد حيات به سر ميبرد؛ همسر ديگري اختيار نكرد.
پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، آن حضرت با امامه دختر «ابوالعاصبن ربيعبن عبدالعزيبن عبد شمس» كه فرزند زينب ديگر دختر پيغمبر بود؛ ازدواج كرد. «فاطمه» دختر حزامبن دارم كلابيه، زن ديگري بود كه علي(ع) او را به عقد خويش درآورد.
درباره ازدواج حضرت با فاطمه كلابيه نوشتهاند: علي(ع) به برادرش عقيل ـ كه نسبشناس بود ـ فرمود: «ينظر إلي إمرأة قد ولدتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلد لي غلاماً فارساً» زيرا هدف ايشان از ازدواج با امالبنين(س) ولادت فرزنداني شجاع و دلير بود. همچنين با توجه به سال ولادت عباس(فرزند بزرگ امالبنين) ميتوان چنين حدس زد كه ازدواج وي با امام علي(ع) پيش از سال 25 هجري بوده است.
حاصل ازدواج امام علي(ع) با فاطمه كلابيه چهار فرزند(و به نقلي سه فرزند) به نامهاي عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود؛ به همين دليل به «امالبنين» (مادر پسران) مشهور شد كه البته همه پسرانش در كربلا به شهادت رسيدند.
به مناسبت فرا رسيدن سالروز ولادت يل امالبنين «عباس» به بررسي نقش علمدار كربلا در صحراي كربلا و چگونگي شهادت وي در واقعه عاشورا ميپردازيم.
عباس (ع)، جلوه عشق و ايثار، تبلور رادمردي، صفا و وقار، و تجسم شجاعت، شهامت و كرامت است. او ميان حماسه آفرينان كربلا و شهيدان تاريخ، از چنان جايگاه بلند و مكانت والايي برخوردار است كه به گفته سيدالساجدين، زين العابدين(ع)؛ براي عباس(ع)، نزد خداوند، منزلتي است كه همه شهدا در روز قيامت، به او رشك ميبرند.
كنيه آن بزرگوار، «ابوالفضل» و «ابو قربه» (صاحب مشك) و القابش «سقا» و «قمر بنيهاشم» است.
عباس(ع)، قامتي بلند، سينهاي ستبر، بازواني توانمند و چهرهاي بس زيبا داشت، بدان سان كه او را «ماه بني هاشم» ميگفتند.
او از آغاز قيام اباعبدالله الحسين(ع) همراه و همدل ايشان و هنگامه نبرد كربلا، پرچمدار سپاه او بود. عباس (ع) در روزهاي سخت محاصره امام (ع) و يارانش، سقايت سپاه و آبرساني به كودكان را برعهده داشت.
او در آستانه شب عاشورا، در جمع همراهان حسين(ع)، هنگامي كه امام از آنها خواسته بود تا بروند و ايشان را تنها بگذارند؛ نخستين كسي بود كه با جملاتي سرشار از عشق و ايمان و آكنده از ايثار، همگامي و جانفشانياش را اعلام كرد.
شمربن ذيالجوشن، در كربلاي براي عباس(ع) و سه برادرش، اماننامه آورد. او كه در آغاز، حتي از رويارويي با شمر، نفرت داشت، در رد پيشنهاد سفاهتآميز او، شكوهمند و استوار گفت: لعنت خدا بر تو و اماننامهات باد! . . . آيا به ما امان ميدهي، در حالي كه پسر پيامبر خدا در امان نيست؟!
عباس(ع) در كلام معصومان(ع)، به ايثار، تيزبيني، استواري در ايمان، جهاد عظيم، آزمايش نيكو و داشتن جايگاه رشكآور در قيامت، ستوده شده است.
اين قهرمان شكوهمند قيام كربلا و پشتيبان شكستناپذير اباعبدالله(ع) هنگامه اوج تنهايي امام و در راه رساندن آب به كامهاي خشكيده كاروان حسين(ع) شهد شهادت نوشيد.
غم شهادت او، جان امام حسين(ع) را بسي فسرد، بدان گونه كه در كنار قامت خونينش، از سر سوز، در سوگ آن عزيز از دست رفته فرمود: اكنون، پشتم شكست و چارهام، ناچار شد.
«عباس» هنگام شهادت، 34 سال داشت. بنابراين، در حدود سال 26 هجري به دنيا آمده است.
در «زيارت ناحيه مقدسه» درباره او آمده است: سلام بر ابوالفضل عباس، فرزندان امير مؤمنان؛ از خود در گذرنده با جان براي برادر، برگيرنده از ديروزش براي فردايش، فدايي او، نگهدارنده، كوشنده براي رساندن آب به او، و كسي كه دستهايش بريده شد! خداوند، قاتلانش «يزيدبن رقاد حيتي» و «حكيمبن طفيل طايي» را لعنت كند!
منابع:
ـ طبقات ابن سعد
ـ انساب الاشراف
ـ عمدة الطالب
ـ اعيان الشيعه
ـ شرح الاخبار
ـ موسوعة الامام الحسين