گروه فرهنگی مشرق - این اولین باری نیست که برادران کوئن (جوئل و اتان) برای ساخت یک فیلم خود به گذشته نزدیک سفر میکنند. «بزرگ کردن آریزونا»، «بارتون فینک»، وکیل هادساکر (The Hudsucker Proxy)، «اوه، برادر کجایی؟»، «قاتلین پیرزن» و همگی به گونهای چیزهایی از همین دستاند و آنها حتی «شهامت واقعی» وسترن نیمه کلاسیک سال ۱۹۶۹ هنری هاتاوی را نیز در سال ۲۰۱۰ بازسازی کردهاند اما لحن توام با طعنه و انتقادی که در «درود بر سزار» جدیدترین فیلم خود به کار گرفتهاند، با برخی روشها و ادوات قبلی کارهایشان فرق میکند.
این بار هم جوئل و اتان کوئن یک تیم متشکل از همکارانی عالی را برای بازسازی گذشته در نظر گرفتهاند و یکی از آنها جس گونچور است که طراحی صحنه را برعهده داشته و دیگری راجر دیکینز فیلمبردار قدیمی و استاد مسلم این حرفه که نه با شیوه دیجیتال بلکه با روش فیلمبرداری سنتی قدیمی اقدام به گرفتن فیلم کرده است. فضای سال ۱۹۵۱ را هم که زمان وقوع اتفاقات فیلم است مری زوفرس در مقام طراح لباس فراهم آورده است. این میتواند هر زمان و مکانی در تاریخ معاصر آمریکا باشد زیرا عبور تازه کوئنها از مصادیق هنر با انواع ارجاع ها و نشانهها همراه است اما هر چه هست، مهر اختصاصی آنها را بر خود دارد.
فیلم در فیلم
فیلم جدید برادران کوئن، به قول اهالی سینما یک «فیلم در فیلم» و کاری پیرامون این حرفه است و وقایع آن در هالیوود و همان طور که پیشتر هم گفتیم، در اوایل دهه ۱۹۵۰ میگذرد.
۳۲ سال بعد از اکران نخستین فیلم بلند جوئل و اتان کوئن که یک کار جدی جنایی به نام «خون ساده» بود، آنها یک بار دیگر با موضوعی فانتزی وارد صحنه میشوند تا روابط اجتماعی در صحنه هنر را به سخره بگیرند. «درود بر سزار» متمرکز بر یک کاراکتر اصلی به نام «ادی منیکس» است که یک تهیه کننده و مدیر اجرایی پرقدرت و دلسوز در هالیوود و مرد عاقلی در بین دیوانگان است که به راه اندازی انواع کارها و گشودن اقسام گرهها در استودیوهای عمده فیلمسازی اشتغال دارد. در فیلم جدید کوئن، منیکس (با بازی جاش برولین پخته) مردی است که میتواند از هر سدی عبور کند و هر هنرمند سینمایی را از دردسر برهاند اما دور و بر او آدمهایی هستند که نه آرامش دارند و نه برعکس وی، مسئولیت شناس هستند.
«درود بر سزار» دردسرهای منیکس را از همان ابتدای صبح به دردسر میکشد. قصه فیلم به ما میگوید منیکس همیشه منافع دیگران را بر سود خود ارجح میدارد. از همه جالبتر رجوع هر روزه او به نزد کشیش به قصد اعتراف به گناهانش است و چون گناه تازهای را مرتکب نشده، مجبور است از سیگار کشیدن به عنوان گناه جدید و دلیل آمدنش به نزد کشیش یاد کند.
یک مشکل «درود بر سزار» ادغام شوخیهایی از این دست با اتفاقات جدی داستان است که تعداد این گونه رویدادها کم هم نیست. منیکس مجبور است بر تستهایی هم که از هنرجویان یا هنرپیشههای معروف در استودیوها گرفته میشود نظارت و ماجراها را جمع و جور کند و یکی از آنها زمانی است که کاراکتر اسکارلت یوهانسون در نمایی همچون فیلمهای دهه ۱۹۴۰ استر ویلیامز ضمن شنای موزون در آب لهجهای غیرمعمول را برای بیان قصهاش به کار میگیرد و منیکس مجبور است برای حل مشکل او و همچنین مشکلی که ۸۰ سال پیش به مشکل لورتا یانگ (هنرپیشه زن مشهور آن زمان) معروف شده بود، یک استاد دعاوی قضایی به نام جوسیلورمن (جوناهیل) را به کار گیرد. او باید به لارنس لارنتز (رالف فاینس) هم یاری برساند تا پس از سالها ساختن فیلمهای درام داخل استودیو چگونه در یک لوکیشن واقعی بر حرکات بینظم یک هنرپیشه کاوبوی به نام هابی دویل (الدن ارن ریچ) مهار بزند و او را در چارچوب قصهاش قرار بدهد اما این زندگی و کار منیکس است و برادران کوئن فانتزیوار به ما تاکید میکنند که او اصولا برای این گونه امور و رتق و فتق آنها زاده شده است.
وقتی به منیکس خبر میدهند که بیردویتلاک (جورج کلونی) ناپدید شده، نفساش میگیرد اما حقیقت آن است که کمونیستهای هالیوود وی را دزدیدهاند! ربایندگان برای آزادی وی ۱۰۰ هزار دلار باج میخواهند و منیکس مجبور است برای حل این مشکل و آزاد سازی ویتلاک بدون دادن این پول حتی از دو خواهر دوقلوی روزنامهنگار (هر دو با بازی تیلدا سویین تون) نیز بهره گیرد. در هنگامه همه این کش و قوسها شرکت لاک هید با طراحی یکی از استودیوهای رقیب به منیکس پیشنهاد میدهد شغل سینماییاش را رها و در ازای رقمی بالاتر برای آنها کار کند و در آن صورت از اسارت ۲۴ ساعته در میآید و میتواند هر روز ۵ یا ۶ غروب به خانه برود و به زن و بچهاش رسیدگی کند.
دروغ جذاب
کوئنها برای این که به همه این تضادها و اتفاقات متضاد یک جذابیت کلی و خط ارتباطی مشترک بزنند، از هنرنمایی چانینگ تاتوم نیز بهره میگیرند و وی طوری یک قطعه موزیکال را وینسنت مینهلیوار اجرا میکند که انگار میتوانست ۶۵ سال پیش مثل حالا یک ستاره در هالیوود پوشالی باشد. در همه حال منیکس کارش را بلد است و برای هر مشکلی راه حلی دارد و دروغ جذاب فیلم جدید جوئل و اتان کوئن این است که او میداند چطور هر معضلی را به یک امر آسان تبدیل کند و پیچها را دور بزند و وارد مسیر مستقیم شود. به گزارش بانی فیلم شاید هم اشاره فیلمسازان به همان قصه قدیمی و روال رایج در هالیوود است که آن را Happy Ending نامیدهاند و به این معنا و اشاره است که استودیوها ترجیح میدهند هر موضوع و مشکلی برای آرتیستهای فیلم یک پایان خوش داشته باشد و مردم با شادی سالن سینما را ترک گویند و به دنیا و آینده امیدوار شوند و از دیدگاه آنها لازمه رونق اقتصادی خوشبخت شدن آدمهای فیلم در پایان هر ماجرا است و اگر سرنوشتها تیره باشد مردم با ناامیدی از سالن میروند و به سمت فیلمهای بعدی نمیروند.
هیچکس نمیداند برادران کوئن درباره یک مدیر اجرایی قدرتمند در هالیوود در ۶۵ سال پیش که زمان وقوع اتفاقات فیلم است دقیقاً چه میاندیشند اما این مسئله مشخص است که چطور یک بار دیگر از جورج کلونی در یک رل نمادین غیر قابل باور و شاید در تضاد با واقعیتهای درونی این بازیگر سود میجویند و او را در قالب بازیگری قرار میدهند که فرق سیاست را مثلا با یک عدد نان تازه نمیداند و این در حالی است که کلونی از سیاست پیشههای درجه اول هالیوود است. درچنین فضایی که الدن ارن ریچ درخشش دور از انتظاری دارد، فرانسیس مک دورماند فینر در رل مدیر بخش اقتصادی استودیو که استاد در قطع بودجهها و زدن هر چیزی است، ظاهر میشود و او را میتوان مارگارت بوت تلقی کرد که یک چهره واقعی بود و واقعاً در استودیوی MGM چنین سمتی را برعهده داشت و کیست که نداند فرانسیس مک دورماند همسر جوئل کوئن در زندگی واقعی است؟
بله، این یک فیلم در فیلم واقعی و ادغامی از حقیقت زندگی با رویاهای هالیوودی در جدیدترین مانوور سینمایی برادران کوئن است که پیشتر در «بزرگکردن آریزونا» (۱۹۸۷)، «بارتون فینک» (۱۹۹۱) و «لبوفسکی بزرگ» (۱۹۹۹) نیز به همین سبک و سیاق حقیقت و خیال را آمیخته و سؤالهایی بیپاسخ را مطرح کرده بودند. راستی، سزار تازه آنها که همان منیکس است، الان کجاست و چه میکند؟!
مشخصات فیلم
عنوان: «درود بر سزار»
محصول: کمپانی وورکینگ تایتل
تهیه کنندگان: تیم بوان، رابرت گراف و اریک رلنر
سناریست و کارگردان: جوئل کوئن و اتان کوئن
مدیر فیلمبرداری: راجر دیکینز
تدوینگر: رادریک جاینس
موسیقی متن: کارتر برول
طول مدت: ۱۰۷ دقیقه
بازیگران: جاش برولین، جورج کلونی، الدن ارن ریچ، رالف فاینس، جوناهیل، اسکارلت یوهانسون، فرانسیس مک دورماند، تیلدا سویین تون، چانینگ تاتوم، ورونیکا اوسوریو، هیتر گولدن هرش و الیسون پیل.
فیلم جدید برادران کوئن، به قول اهالی سینما یک «فیلم در فیلم» و کاری پیرامون این حرفه است و وقایع آن در هالیوود و همان طور که پیشتر هم گفتیم، در اوایل دهه ۱۹۵۰ میگذرد.
۳۲ سال بعد از اکران نخستین فیلم بلند جوئل و اتان کوئن که یک کار جدی جنایی به نام «خون ساده» بود، آنها یک بار دیگر با موضوعی فانتزی وارد صحنه میشوند تا روابط اجتماعی در صحنه هنر را به سخره بگیرند. «درود بر سزار» متمرکز بر یک کاراکتر اصلی به نام «ادی منیکس» است که یک تهیه کننده و مدیر اجرایی پرقدرت و دلسوز در هالیوود و مرد عاقلی در بین دیوانگان است که به راه اندازی انواع کارها و گشودن اقسام گرهها در استودیوهای عمده فیلمسازی اشتغال دارد. در فیلم جدید کوئن، منیکس (با بازی جاش برولین پخته) مردی است که میتواند از هر سدی عبور کند و هر هنرمند سینمایی را از دردسر برهاند اما دور و بر او آدمهایی هستند که نه آرامش دارند و نه برعکس وی، مسئولیت شناس هستند.
«درود بر سزار» دردسرهای منیکس را از همان ابتدای صبح به دردسر میکشد. قصه فیلم به ما میگوید منیکس همیشه منافع دیگران را بر سود خود ارجح میدارد. از همه جالبتر رجوع هر روزه او به نزد کشیش به قصد اعتراف به گناهانش است و چون گناه تازهای را مرتکب نشده، مجبور است از سیگار کشیدن به عنوان گناه جدید و دلیل آمدنش به نزد کشیش یاد کند.
یک مشکل «درود بر سزار» ادغام شوخیهایی از این دست با اتفاقات جدی داستان است که تعداد این گونه رویدادها کم هم نیست. منیکس مجبور است بر تستهایی هم که از هنرجویان یا هنرپیشههای معروف در استودیوها گرفته میشود نظارت و ماجراها را جمع و جور کند و یکی از آنها زمانی است که کاراکتر اسکارلت یوهانسون در نمایی همچون فیلمهای دهه ۱۹۴۰ استر ویلیامز ضمن شنای موزون در آب لهجهای غیرمعمول را برای بیان قصهاش به کار میگیرد و منیکس مجبور است برای حل مشکل او و همچنین مشکلی که ۸۰ سال پیش به مشکل لورتا یانگ (هنرپیشه زن مشهور آن زمان) معروف شده بود، یک استاد دعاوی قضایی به نام جوسیلورمن (جوناهیل) را به کار گیرد. او باید به لارنس لارنتز (رالف فاینس) هم یاری برساند تا پس از سالها ساختن فیلمهای درام داخل استودیو چگونه در یک لوکیشن واقعی بر حرکات بینظم یک هنرپیشه کاوبوی به نام هابی دویل (الدن ارن ریچ) مهار بزند و او را در چارچوب قصهاش قرار بدهد اما این زندگی و کار منیکس است و برادران کوئن فانتزیوار به ما تاکید میکنند که او اصولا برای این گونه امور و رتق و فتق آنها زاده شده است.
وقتی به منیکس خبر میدهند که بیردویتلاک (جورج کلونی) ناپدید شده، نفساش میگیرد اما حقیقت آن است که کمونیستهای هالیوود وی را دزدیدهاند! ربایندگان برای آزادی وی ۱۰۰ هزار دلار باج میخواهند و منیکس مجبور است برای حل این مشکل و آزاد سازی ویتلاک بدون دادن این پول حتی از دو خواهر دوقلوی روزنامهنگار (هر دو با بازی تیلدا سویین تون) نیز بهره گیرد. در هنگامه همه این کش و قوسها شرکت لاک هید با طراحی یکی از استودیوهای رقیب به منیکس پیشنهاد میدهد شغل سینماییاش را رها و در ازای رقمی بالاتر برای آنها کار کند و در آن صورت از اسارت ۲۴ ساعته در میآید و میتواند هر روز ۵ یا ۶ غروب به خانه برود و به زن و بچهاش رسیدگی کند.
دروغ جذاب
کوئنها برای این که به همه این تضادها و اتفاقات متضاد یک جذابیت کلی و خط ارتباطی مشترک بزنند، از هنرنمایی چانینگ تاتوم نیز بهره میگیرند و وی طوری یک قطعه موزیکال را وینسنت مینهلیوار اجرا میکند که انگار میتوانست ۶۵ سال پیش مثل حالا یک ستاره در هالیوود پوشالی باشد. در همه حال منیکس کارش را بلد است و برای هر مشکلی راه حلی دارد و دروغ جذاب فیلم جدید جوئل و اتان کوئن این است که او میداند چطور هر معضلی را به یک امر آسان تبدیل کند و پیچها را دور بزند و وارد مسیر مستقیم شود. به گزارش بانی فیلم شاید هم اشاره فیلمسازان به همان قصه قدیمی و روال رایج در هالیوود است که آن را Happy Ending نامیدهاند و به این معنا و اشاره است که استودیوها ترجیح میدهند هر موضوع و مشکلی برای آرتیستهای فیلم یک پایان خوش داشته باشد و مردم با شادی سالن سینما را ترک گویند و به دنیا و آینده امیدوار شوند و از دیدگاه آنها لازمه رونق اقتصادی خوشبخت شدن آدمهای فیلم در پایان هر ماجرا است و اگر سرنوشتها تیره باشد مردم با ناامیدی از سالن میروند و به سمت فیلمهای بعدی نمیروند.
هیچکس نمیداند برادران کوئن درباره یک مدیر اجرایی قدرتمند در هالیوود در ۶۵ سال پیش که زمان وقوع اتفاقات فیلم است دقیقاً چه میاندیشند اما این مسئله مشخص است که چطور یک بار دیگر از جورج کلونی در یک رل نمادین غیر قابل باور و شاید در تضاد با واقعیتهای درونی این بازیگر سود میجویند و او را در قالب بازیگری قرار میدهند که فرق سیاست را مثلا با یک عدد نان تازه نمیداند و این در حالی است که کلونی از سیاست پیشههای درجه اول هالیوود است. درچنین فضایی که الدن ارن ریچ درخشش دور از انتظاری دارد، فرانسیس مک دورماند فینر در رل مدیر بخش اقتصادی استودیو که استاد در قطع بودجهها و زدن هر چیزی است، ظاهر میشود و او را میتوان مارگارت بوت تلقی کرد که یک چهره واقعی بود و واقعاً در استودیوی MGM چنین سمتی را برعهده داشت و کیست که نداند فرانسیس مک دورماند همسر جوئل کوئن در زندگی واقعی است؟
بله، این یک فیلم در فیلم واقعی و ادغامی از حقیقت زندگی با رویاهای هالیوودی در جدیدترین مانوور سینمایی برادران کوئن است که پیشتر در «بزرگکردن آریزونا» (۱۹۸۷)، «بارتون فینک» (۱۹۹۱) و «لبوفسکی بزرگ» (۱۹۹۹) نیز به همین سبک و سیاق حقیقت و خیال را آمیخته و سؤالهایی بیپاسخ را مطرح کرده بودند. راستی، سزار تازه آنها که همان منیکس است، الان کجاست و چه میکند؟!
مشخصات فیلم
عنوان: «درود بر سزار»
محصول: کمپانی وورکینگ تایتل
تهیه کنندگان: تیم بوان، رابرت گراف و اریک رلنر
سناریست و کارگردان: جوئل کوئن و اتان کوئن
مدیر فیلمبرداری: راجر دیکینز
تدوینگر: رادریک جاینس
موسیقی متن: کارتر برول
طول مدت: ۱۰۷ دقیقه
بازیگران: جاش برولین، جورج کلونی، الدن ارن ریچ، رالف فاینس، جوناهیل، اسکارلت یوهانسون، فرانسیس مک دورماند، تیلدا سویین تون، چانینگ تاتوم، ورونیکا اوسوریو، هیتر گولدن هرش و الیسون پیل.