گروه فرهنگی مشرق - اکران فیلم «کفش هایم کو؟» که پایه داستانش بر اساس آلزایمر قهرمان فیلم بنا شده، بهانهای است تا سراغ فیلم هایی بریم از یک نوع بیماری برای پیشبرد داستان بهره گرفته اند. این یاددداشت در پرونده دراماتیک بیماری موجود در هر فیلم را بررسی کرده است.
اتفاق تازه ای نیست؛ هم سینمای دنیا و هم سینمای ایران از انواع بیماری های به عنوان خمیرمایه داستان شان به انحای مختلف استفاده کرده و میکنند. به این معنا که قبل از یک بیماری، اتفاقات داستانی تازه ای روایت می شود و مسیر قهرمان و دیگر شخصیت های فیلم را دچار تغییر میکند.
برای نمونه فیلم فیلم در حال اکران «کفش هایم کو؟» نخواسته درباره بیماری آلزایمر اطلاعات و آگاهی بدهد. بلکه این بیماری وسیله مناسبی است تا کیومرث پوراحمد قصه ای جذاب از دل آن بیرون بکشد. حالا میخواهد ادای دین به بیبی باشد یا نمایشی تاثر برانگیز از سرنوشت مرد مظلوم «شب یلدا» در پیری.از این در سینمای ما به وفور یافت می شود؛ چندتایی را گزینش کرده ایم و نوع بیماری و نسبت آن با کاراکتر داستان فیلم را سنجیدهایم.
اتفاق تازه ای نیست؛ هم سینمای دنیا و هم سینمای ایران از انواع بیماری های به عنوان خمیرمایه داستان شان به انحای مختلف استفاده کرده و میکنند. به این معنا که قبل از یک بیماری، اتفاقات داستانی تازه ای روایت می شود و مسیر قهرمان و دیگر شخصیت های فیلم را دچار تغییر میکند.
برای نمونه فیلم فیلم در حال اکران «کفش هایم کو؟» نخواسته درباره بیماری آلزایمر اطلاعات و آگاهی بدهد. بلکه این بیماری وسیله مناسبی است تا کیومرث پوراحمد قصه ای جذاب از دل آن بیرون بکشد. حالا میخواهد ادای دین به بیبی باشد یا نمایشی تاثر برانگیز از سرنوشت مرد مظلوم «شب یلدا» در پیری.از این در سینمای ما به وفور یافت می شود؛ چندتایی را گزینش کرده ایم و نوع بیماری و نسبت آن با کاراکتر داستان فیلم را سنجیدهایم.
کفش هایم کو؟
کارگردان: کیومرث پور احمد
بیماری: آلزایمر بازیگر نقش بیمار: رضا کیانیان
بیماری: آلزایمر بازیگر نقش بیمار: رضا کیانیان
نقش دراماتیک بیماری: کل داستان درباره شکل گیری مجدد یک خانواده از هم گسیخته است. مردی بعد از گذراندن دوران جفا زن و فرزندان، دور از آنها در مرز پیری، در تنهایی به نقطه ای می رسد که احساس میکند چیزی را به خاطر نمیآورد. در واقع آلزایمر یک جور التیام برای فراموشی اتفاقهای بد است ،اما همین بیماری شروعی می شود بر زندگی جدید او. دخترش بعد سال ها باز میگردد اما او چیزی به خاطر نمیآورد. زندگی پدر و دختر در مواجهه با آلزایمر پیش میرود. کم کم زن جفا کار هم از راه میرسد. مرد، نیاز به فراموش کردن اتفاق بد و پذیرش شرایط جدید ندارد، فراموشی کار خودش را کرده است.
فرجام قهرمان داستان: خانواده مجدد شکل میگیرد. مرد ظاهرا از وضیعیت خوشحال است اما در واقعیت درکی از کنار هم بودن ندارد.
نیم رخها
کارگردان: زنده یاد ایرج کریمی
بیماری: سرطان بازیگر نقش بیمار: بابک حمیدیان
کارگردان: زنده یاد ایرج کریمی
بیماری: سرطان بازیگر نقش بیمار: بابک حمیدیان
نقش دراماتیک بیماری: فیلم «نیم رخ ها» به نوعی حدیث نفس خود کارگردان است که به بیماری سرطان گرفتار است؛ کما اینکه بابک حمیدیان چندی پیش گفته بود تصور نمیکردم در فیلم ایرج کریمی، زندگی خود او را بازی میکنم. فیلم «نیم رخ ها » اساسا بر بیماری سرطان قهرمان فیلم استوار است و برخلاف دیگر فیلم ها مسئله ای حاشیهای نیست. نکته جذاب فیلم نگاه زنده یاد کریمی به این بیماری است؛ او هرگز به دام سیاه نمایی نمیافتد و در عوض دیدی متفاوت و بهتر نسبت به پیش از بیماری به زندگی دارد از این منظر «نیم رخ ها» به شدت قابل ستایش است.
زندگی جای دیگریست
کارگردان: منوچهر هادی
بیماری: تومور مغزی بازیگر نقش بیمار: حامد بهداد
کارگردان: منوچهر هادی
بیماری: تومور مغزی بازیگر نقش بیمار: حامد بهداد
نقش دراماتیک بیماری: در اوضاع بسیار آشفته زندگی یک دکتر، یک مرتبه سر کله سرطان پیدا میشود. داوود بقایی، دکتر اورژانسی که زندگی اش سراسر مشکل و اتفاق های ناخوشایند است، یک مرتبه متوجه بیماریاش می شود. حالا او می ماند مشکلات همسر اول و بلاتکلیفی زندگی زن صیغه ای شهرستانی که پرستار بچه هایش است. زندگی او با این بیماری دچار تحول میشود. مجبور است تصمیمات مختلف بگیرد، همه چیز را سرسامان دهد و به آینده خیلی چیزها فکر کند. حالت بی قیدی و عصبیتش رفته رفته کمتر می شود و .... در واقع سیر تحوی شخصیت دکتر به واسطه این بیماری رقم میخورد.
فرجام قهرمان داستان: برای اینکه گره از کار همسر سابقش باز شود و بچه هایش بدون سرپرست نمانند، به جای شوهر جدید همسر سابقش به زندان می رود و گناه او را به گردن می گیرد.
کارگردان: مازیار میری
بیماری: اوتیسم بازیگران نقش بیمار: شهاب حسینی و نگار جواهریان
نقش دراماتیک بیماری: داستان درباره مواجهه فرزند دو بیمار مبتلا به اوتیسم با دنیای خارج از خانه است. پسر بچه این زوج، بعد از رفتن به مدرسه و آشنا شدن با معلم و دوستان، ازاینکه فرزند چنین بیمارانی باشد و مرور زمان از آنها دور میشود. در واقع این دوری باعث می شود پدر و مادر، برای تبدیل شدن به والدین مطلوب فرزندشان، سعی کنند شیوه زندگی جدیدی را پی بگیرند. در واقع تلاش سختی این پدر و مادر برای احساس خوشبختی فرزندشان مهمترین نکته فیلم است.
میم مثل مادر
کارگردان: رسول ملا قلی پور
بیماری: مشکل تنفسی بازیگر نقش بیمار: علی شادمانی
کارگردان: رسول ملا قلی پور
بیماری: مشکل تنفسی بازیگر نقش بیمار: علی شادمانی
نقش دراماتیک بیماری: در این فیلم، ماجرای اصلی فیلم بیماری شدید یک پسر بچه بود. زنی که در جنگ شیمیایی شده متوجه می شود حامله است. سونوگرافی نشان میدهد که این فرزند معلول به دنیا میآید. همسر زن نمیخواهد با این فرزند معلول دچار دردسر شده و دست و پایش بسته شود و برای همین زنش را مجبور به سقط جنین میکند. زن بچه را نگه میدارد و نهایتا او را ناقص به دنیا میآورد. چالش میان زن و مرد جدی می شود، پدر میگوید او را باید به آسایشگاه معلولان بسپارد و مادر نمیگذارد....
فرجام قهرمان داستان: پسر بچه با همان بیماری به زندگی اش ادامه میدهد اما مادرش که او هم بیماری شیمیایی درون بدنش وجود دارد در پایان فیلم، وضعیت بدی پیدا می کند. در حالی که مادر اتاق ایزوله است پسر برایش ویولون میزند.
گیلانه
کارگردان: رخشان بنی اعتماد
بیماری: قطع نخاع بازیگر نقش بیمار: بهرام رادان
کارگردان: رخشان بنی اعتماد
بیماری: قطع نخاع بازیگر نقش بیمار: بهرام رادان
نقش دراماتیک بیماری: بهرام رادان نقش یک جانباز شیمیایی را دارد که در دوران جنگ، قطع نخاع شده و حالا با همه این بیماریها با مادر پیرش زندگی میکند. فیلم قصه خاصی ندارد یک جورهایی زندگی روزمره یک جانباز و فداکاریهای مادر پیرش را تصویر میکشد. نامزدش او را ترک کرده و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، تنها نقطه امیدش همین مادر است.
بودن یا نبودن
کارگردان: کیانوش عیاری
بیماری: قلبی بازیگر نقش بیمار: زنده یاد عسل بدیعی
نقش دراماتیک بیماری: کلا پایه فیلم «بودن یا نبودن» بر بیماری قهرمان فیلم (دختر جوانی به نام آنیک) شکل گرفته و طبیعی است که مسیر روایت داستان تاثیر و کارکرد فروان دارد. کیانوش عیاری استاد فضا سازی است در این فیلم هم مسئله آشنا (اهدای عضو) را به سبک خودش دراماتیزه کرد و بدون گیر افتادن دام سانتی مانتالیسم اثری قصهگو و در عین حال تاثیر گذار ساخت. بده بستان قهرمان فیلم با خانوادهای که پسرشان در کما رفته برای دریافت قلب از پر کششترین لحظات «بودن یا نبودن» است علاوه بر بار تبلیغی، داستانی درست و روایتی سینمایی دارد.
آژانس شیشهای
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
بیماری: ضایعه نخاعی بازیگر نقش بیمار: حبیب رضایی
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
بیماری: ضایعه نخاعی بازیگر نقش بیمار: حبیب رضایی
نقش دراماتیک بیماری: در «آژانس شیشهای» ماجرا کاملا فرق می کند. اینجا یک بیماری به خودی خودش ایجاد نشده. عباس براثر اصابت ترکش به گردنش در سالهای جنگ، جانباز شده و حالات و اثرات این زخم، برایش مشکل جدی ایجاده کرده. جدی شدن بیماری، چای عباس و همسرش را شب عید به تهران باز می کند و نقطه شروعی میشود برای تمام اتفاقاتی که در فیلم و شب عید آژانس شاهد هستیم. در واقع همه چیزپیرامون این زخم قدیمی دوران جنگ اتفاق میافتد؛ زخمی که عباس بخاطر کشور خورده ...
ضد گلوله
کارگردان: مصطفی کیایی
بیماری: تومور مغزی بازیگر نقش بیمار: مهدی هاشمی
کارگردان: مصطفی کیایی
بیماری: تومور مغزی بازیگر نقش بیمار: مهدی هاشمی
نقش دراماتیک بیماری: داستان در دوره جنگ اتفاق می افتد. ماجرا از جایی شروع میشود که یک تکثیر کننده نوار غیر مجاز، موقع فرار از دست ماموران از حال میرود و بعد از آن متوجه میشود که تومور مغزی دارد. دکتر به میگوید که مدت زمان زیاد زینده نمیماند. این تومور مغزی زندگی او را تغییر میدهد. از آنجایی که میداند به زودی میمیرد تصمیم میگیرد به جبهه برود تا بلکه شهید شود تا حداقل خانوادهاش ارج قربی پیدا کنند. هرکاری میکند گلوله به او اثابت نمی کند و ماجرا همینطور پیش میرود.
طلا و مس
کارگردان: همایون اسعدیان
بیماری: اماس بازیگر نقش بیمار: نگار جواهریان
کارگردان: همایون اسعدیان
بیماری: اماس بازیگر نقش بیمار: نگار جواهریان
نقش دراماتیک بیماری: اینجا بیماری «ام اس» همسر یک طلبه زندگی او را درگیر امتحانی عجیب میکند در واقع بیماری، وسیلهای است برای اینکه طلبه، آموختههایی که درباربه دین و عرفان کسب کرده را در عمل محک بزند. قصه با بیماری زن شروع میشود و با اوج گیری این بیماری به مهمی میرسد . لحظه به لحظه زوایای پنهان این بیماری بیشتر آشکار میشود. دردها و ناتوانی ها بیشتر بروز پیدا میکند و زندگی، سختیهایش را بیشتر به مرد نشان میدهد. مرد طلبه،مجبور میشود درس را رها کند و همراه با سخت شدن این مراحل بجنگد و جلو برود.
فرجام قهرمان داستان: زن در نقطه اوج بیماری قرار دارد اما حضور مرد طلبه که حالا از امتحانات سر بلند بیرون آمده آرامش مضاعفی برایش دارد .فرجام قهرمان مشخص نیست. همین که به درخت تکیه میزند و چشمهایش را میبندد انگار به اوج آرامش میرسد.
هرشب تنهایی
کارگردان: رسول صدرعاملی
بیماری: سرطان بازیگر نقش بیمار: لیلا حاتمی
کارگردان: رسول صدرعاملی
بیماری: سرطان بازیگر نقش بیمار: لیلا حاتمی
نقش دراماتیک بیماری: در هر«هرشب تنهایی» تومور مغزی قهرمان اصلی، در واقع او را به یک باور میرساند. کل فیلم درباره باور است؛ باوری که شاید در میان زندگی روزمره آدمها گم شده. یک گوینده رادیو که در برنامهاش مدام حرفهای امید بخش میزند و راجع به زیبایی های زندگی متن مینویسد، دچار تومور مغزی میشود بیماری در حال پیشرفت است و به زعم او هیچ هیچ امیدی برای ادامه زندگی وجودن ندارد. مجموعه اتفاقاتی که در جوار حرم امام رضا(ع) برایش میافتد باعث میشود این باور قلبی در او ایجاد شود.
فرجام قهرمان داستان: درباره اینکه تومور مغزی با قهرمان داستان چه میکند و به کجا میرسد چیزی نمیدانیم. اما همین که درلحظه آخر به باور میرسد انگار تمام مشکلات از جلوی راهش برداشته میشود دیگر سرطان اهمیت چندانی در قصه ندارد.
قرنطینه
کارگردان: منوچهر هادی
بیماری: سرطان خون بازیگر نقش بیمار: نیوشا ضیغمی
کارگردان: منوچهر هادی
بیماری: سرطان خون بازیگر نقش بیمار: نیوشا ضیغمی
نقش دراماتیک بیماری: اینجا هم درست وسط ماجرای عاشقانه، سرو کله بمیاری سرطانی پیدا میشود. به گزارش هفت صبح سهیل در ماجرای یک تصادف، به سمیه علاقه مند میشود و بالاخره بعد از مخالفتهای شدید خانوادهاش تصمیم به ازدواج با او می گیرد. در مراحل آزمایشهای قبل ازدواج، پزشکان تشخیص میدهند که سمیه سرطان خون دارد. سهیل تلاش میکند هرجور شده پول سفر او برای درمان را جور کند این ماجرای عاشقانه با پیشرفت سرطان، مهمترین اتفاق این فیلم است.
فرجام قهرمان داستان: سهیل بدون در نظر گرفتن وضعیت جسمی سمیه، در همان بیمارستان با او ازدواج میکند هیچ وقت معلوم نمیشود وضعیت سمیه به کجا میرسد اما فیلم با مرگ نامزد مبتلا به سرطان یک بیماری سرطانی دیگر به پایان میرسد.