اما آنچه موجب شد علیاشرف والی، آوازهای بیشتر از یک هنرمند نقاش پیدا کند اتفاقی بود که در دوران نوجوانی برای او افتاد؛ رؤیای صادقهای که در خواب میبیند و همین امر موجب میشود تا با وجود آنکه تا آن لحظه قرابتی با عالم هنر نداشته است، تصمیم بگیرد تا این هنر را به بهترین وجه بیاموزد و حتی در دوران جوانی رشته دانشگاهی خود را در دانشکده هنرهای زیبا، نقاشی انتخاب کند.
اما بهتر است ماجرایی که در نوجوانی برای وی رخ داد و سبب شیفتگی او به هنر نقاشی شده را از زبان خود استاد بشنویم:«۱۳ ساله بودم که رؤیای صادقهای را دیدم؛ در خواب با چهره نورانی مردی مواجه شدم که آنقدر برایم آشنا بود که انگار سالیان سال بود میشناسمش، آری او کسی نبود جز علی بن ابیطالب(ع). از آن زمان عزم خود را جزم کردم تا هنر نقاشی را فرا گیرم تا شاید بتوانم آنچه را که در خواب دیدم روی بوم پیاده کنم».
والی در دانشکده از محضر اساتیدی همچون علیمحمد حیدریان، رفیع حالتی بهره برد و البته در این سیر هنری بیشتر از همه اسماعیل آشتیانی او را در استفاده از شیوههای کلاسیک در طرح و رنگ یاری رساند.
ممارست و مجاهدت والی برای آموختن تمام اسلوب و فنون هنر نقاشی سالها به طول میانجامد و در این زمان او مجموعهای از آثار خود را در زمینه نگارگری، تذهیب، صفحه آرایی و حتی خوشنویسی خلق و در معرض دید علاقهمندان قرار میدهد.
سال ۴۴ بود که این هنرمند فقید، تصمیم میگیرد، هدف عالی خود از فراگیری هنر نقاشی را عملی کند؛ پس دست به کار خلق تابلویی میشود که ۲۱ سال از عمر هنری خود را به آن اختصاص میدهد، تابلویی که با حساسیت وی مو به مو منطبق با همان چیزی که در نوجوانی آن را به خواب دیده بود اجرا شد.
سال ۶۵ تابلو به نمایش درمیآورد؛ بسیاری از جمله مراجع و علمای حوزههای علمیه آن را دیدند و با توجه به مصادیق و مشاهداتی که در مورد چهره ظاهری حضرت علی(ع) در مکتوبات مذهبی وجود داشت، همگی به تصدیق آن پرداخته و به زعم ایشان این اثر، شبیهترین نقاشی به تمثال مبارک حضرت امیر(ع) شناخته شد.
اما شبیهترین نقاشی به تمثال مبارک حضرت علی(ع) اکنون در موزه آستان قدس رضوی است؛ ویژگی بارز این اثر آن است که برخلاف سایر نقاشیهایی که معمولاً از تمثال حضرتعلی(ع) سراغ داریم که به دست ایشان ذوالفقار داده شده است، در این نقاشی ذوالفقار به زمین گذاشته شده و قرآن در دستان ایشان قرار گرفته است.
* ایکنا