به گزارش مشرق، وزارت راه و شهرسازی دولت یازدهم همچنان در "اندیشه" خانهدار کردن مردم است. در این راستا تنها برنامه تیم آخوندی تحریک تقاضا برای خروج بازار مسکن از رکود هستند غافل از اینکه با این کار دستاورد کنترل تورم دولت تدبیر و امید (به تعبیر خود دولتیها) را بر باد خواهند داد.
از مردادماه سال 92 یکی از مباحثی که از سوی وزیر راه و شهرسازی و تنی چند از معاونان وی رسانهای شد، بحث بازنگری در طرح جامع مسکن بود. بهروز رسانی آمارها بیش از 700 میلیون تومان برای این وزارتخانه آب خورد بیآنکه در سالهای 92، 93، 94 و سالجاری برنامه مشخصی برای عمل به وظیفه قانونی خانهدار کردن اقشار آسیبپذیر اجرا شود.
البته لازم به ذکر است که وزارتخانههای تعاون و راه از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم تاکنون همواره از اجرای طرح مسکن اجتماعی تاکید کردهاند، طرحی که قرار است در قالب آن سالانه حدود 125 هزار مسکن ساخته و به واجدان شرایط واگذار شود. طرحی هنوز فقط درباره آن "حرف" زده میشود.
در شرایطی که وزارت راه و شهرسازی هیچ برنامهای جز تحریک تقاضا با استفاده از مکانیسم پرداخت وام خرید و البته جوسازی برخی رسانههای وابسته برای برهم زدن بازار مسکن ندارد که عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی یکبار دیگر سیاست دولت نهم و دهم برای خانهدار کردم اقشار کمدرآمد را به باد انتقاد گرفت.
وی در گردهمایی مدیران ارشد و روسای شعب بانک مسکن با بیان اینکه صندوقهای پسانداز منطقهای و پروژهای در انتظار دریافت مجوز هستند گفت: متأسفانه در دولتهای نهم و دهم با این شعار عامپسند که نیازی به پسانداز برای خانهدار شدن نیست با 500 هزار تومان میتوان خانهدار شد، رژیم پسانداز از بین رفت و در اواخر دهه هشتاد شاهد اضمحلال رژیم پسانداز مسکن و تشویق سیاست مصرف مسکن بدون پسانداز بودیم.
وی با بیان اینکه مسکن از جهت اقتصاد کلان و خرد حائز اهمیت است، افزود: قبل از انقلاب بانک مسکن به عنوان بانک توسعهای فعالیت داشت و انواع محصولات صندوقهای پسانداز مختلف و رژیم پسانداز را راهاندازی کردند که صندوق پروژههای بزرگ مانند شهرک اکباتان نمونه آن است و میان تولیدکنندگان بزرگ، مصرف کننده و تأمینکننده مالی ارتباط ایجاد شده بود.
وی با بیان اینکه اما متأسفانه به پیشنهاد خام یک نفر در شورای انقلاب تمام این صندوقها و مؤسسات در بانک رهنی ادغام و بانک مسکن ایجاد شد، اظهار کرد: عملا ابزارهای مختلف که میتوانست پروژههای بزرگ یا منطقهای را شکل دهد کلا از گردونه سیاستگذاری اقتصاد مسکن خارج شد که بعد از آن دیگر یک ساخت و ساز انبوه در قالب شهرک یا پروژه بزرگ نداشتیم. همه پروژهها خرد شد و به سمت مصارف فردی و ساخت و سازهای فردی رفت. در واقع تولیدکنندههای بزرگ به نحوی تضعیف شدند.
آخوندی اظهار کرد: در دهه هفتاد به این موضوع مجددا توجه شد و من در زمان وزارتم در مسکن و شهرسازی سابق تمام سیاستهای دولت و زمینشهری را در صندوقهای پسانداز مسکن قرار دادم. در اوایل دهه هشتاد تعداد پس اندازکنندگان به بالای سه میلیون نفر رسید و رشد صندوقهای پسانداز چند 100درصدی شد. منابع صندوق پسانداز مسکن امکان تأمین مالی پروژههای بزرگمقیاس را دارا شد اما صندوقهای پروژه را نتوانستیم در این مقیاس ایجاد کنیم.
وی خاطرنشان کرد: متأسفانه در دولتهای نهم و دهم با این شعار عامپسند که نیازی به پسانداز برای خانهدار شدن نیست با 500 هزار تومان میتوان خانهدار شد، رژیم پسانداز از بین رفت که در اواخر دهه هشتاد شاهد اضمحلال رژیم پسانداز مسکن و تشویق سیاست مصرف مسکن بدون پسانداز بودیم. در حالی که مصرف بدون پس انداز مسکن در اقتصاد حتما تورم دارد و سیاست شکستخوردهای در تمام دنیا داشته است. نه تنها در بخش مسکن بلکه در هر حوزهای در تمام دنیا این تجربه وجود دارد که تولید انبوه آن کالا بدون سیستم پسانداز به تورم انجامیده است.
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه توسعه بر پسانداز متکی است، گفت: مگر میشود بدون پس انداز توسعه داشت؟ اما با شعار پوپولیستی گفتند که نیاز به پس انداز نیست و در اواخر دهه هشتاد هیچ سیاست پساندازی را مشاهده نمیکنیم. شعار خانهدار شدن بدون نیاز به پسانداز برای اخذ رأی جذاب است اما در اوایل دهه نود تورمهای بالای 40 درصد و افزایش 9 برابری قیمت مسکن در تهران برای یک آپارتمان معمولی از نتایج همین شعار بود.
وی افزود: الآن دوباره در حال بازگشت به سیاست معقول پسانداز هستیم که افزایش رفاه و تأمین مسکن خانوارها از نتایج آن است تا خانوادهها بتوانند پسانداز کنند و از طرفی هم امکان تأمین مالی منابع بخش مسکن و تولیدکنندگان بزرگمقیاس از نتایج آن است. تجربه گذشته نشان می دهد که باید هم از تجربیات گذشته داخل و هم تجربیات بینالمللی استفاده کنیم.
وی خاطرنشان کرد: برخی فکر میکردند اگر در حاشیه شهرها مسکنسازی کنند یک پیشرفت است اما عملا سبب شد شهر از درون دچار گندیدگی شود؛ درست مانند سیبی که از درون دچار پوکی شده است. حدود 19 میلیون نفر در این بافتها زندگی میکنند، در حالی که جمعیت شهرهای ایران 60 میلیون نفر است یعنی یکسوم جمعیت شهرنشین کشور در بافتهایی هستند که شأن زندگی برای مردم ایران را ندارند.