به گزارش مشرق، حالا دیگر کمتر کسی است که «اعظم» را نشناسد و داستان زندگی و شکنجههای او را نداند، در این هفت روزی که از رسانهای شدن داستان زندگی این زن میگذرد، اتفاقات خوبی در جهت حمایت از او افتاده است، اما اعظم تنها یکی از زنان خشونتدیده است که به نمایندگی از تمام آنان برخواست و این خشونت را فریاد کشید.
در این مدت پیامهای زیادی از جانب مردم رسیده که در میان همه اینها دردناکترین پیام این بود: «چه اعظمها که صداهاشان به گوش نمیرسد...» یا «من خودم قربانی خشونتم» و... .
خوشبختانه صدای این اعظم به گوشها رسید و از وقوع اتفاقات بدتر بعدی جلوگیری شد، همه و همه دست به دست هم دادند تا اعظم زندگی خود را بازیابد و با خندههای دختران خردسالش، او نیز بخندد، معاون رییس جمهور در امور زنان، دادستان مشهد، استانداری خراسان رضوی، وکلا و از همه مهمتر مردمی که هر کدامشان قسمتی از این درد را چشیده بودند، اعظم و دو دخترش را حمایت کردند.
اولین اتفاق امیدوارکنندهای که پس از رسانهای شدن داستان اعظم افتاد، واکنش مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده بود، او تنها چند ساعت بعد از انتشار گزارش «اعظم زنده است»، در کانال تلگرامی خود گفته بود:«مطالعه گزارش ارسالی تنظیم شده است را به دلیل شدت و وسعت خشونت اعمال شده علیه اعظم و دو دخترش در 21 روز، فقط تا نیمهی آن میتوانم ادامه دهم و به دنبال علت این همه سبعیت غیر عادی سریع گزارش را مرور میکنم و به آنچه که حدس میزدم میرسم: (اعتیاد، این بلای خانمانسوز!)»
وی همچنین دستور پیگیری این موضوع را به مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی داده بود و فرشته سلجوقی، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی را به عنوان نماینده خود برای حمایت از این زن و دخترانش انتخاب کرد.
دقیقا روز بعد از انتشار این گزارش بود که مرضیه محبی، وکیل مدافع اعظم از ورود مستقیم دادستان مشهد به این پرونده خبر داد و البته اتفاق خوبی که افتاد این بود که دادستانی وثیقه 20 میلیون تومانی برای آزادی شوهر اعظم را باطل کرد و علاوه بر آن با تشدید قرار متهم، مقرر شد تا روز دادگاه او در بازداشت بماند، دادستانی گفته بود که یکی از علل صادر کردن چنین حکمی، جریحهدار شدن اذهان عمومی بوده است؛ محبی، وکیل پایه یک دادگستری به همراه دو وکیل دیگر از کانون زنان حقوقدان سورا، این پرونده را در دست گرفتند و از این زن و دو دخترش حمایتهای خوبی را در زمینه قانونی انجام دادند.
ادارهکل بهزیستی خراسان رضوی نیز با تشکیل تیم تخصصی «سلامت» روانپزشکی و روانشناسی برای رسیدگی به وضعیت اعظم و دخترانش به حمایت از آنان برخواست همچنین اعظم و دخترانش را از مرکز نگهداری خصوصی سراج رضوی توس به خانه سلامت بهزیستی انتقال داد.
در این مدت نیز افراد زیادی از جمله خیران، فعالان حقوق زنان و ... ارتباط گرفته و خواستار کمکهای مادی و معنوی به این زن و دو دخترش شدند.
متاسفانه امکان دیدار دوباره با اعظم برای ما فراهم نشد، اما حال اعظم و دخترانش را از فرشته سلجوقی، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی که چندی پیش به ملاقات آنان رفته بود، جویا شدیم، او میگوید: خوشبختانه حال جسمی اعظم رو به بهبود است و مشکل خاصی ندارد، اما حال روحی او هنوز نیاز به درمان دارد.
سلجوقی ادامه میدهد: در این مرکز اتاق مرتب و نسبتا خوبی را در اختیار دارد و وضعیت نسبتا مطلوبی را داراست، وکلای مدافع اعظم نیز، پرونده وی را به خوبی پیگیری میکنند.
او در پاسخ به اینکه بعد از اتمام پرونده و گذراندن دادگاه، وضعیت اعظم چه میشود، خاطرنشان میکند: پس از گذراندن مراحل قضایی، به فکر بازتوانی اعظم، مانند هر زن بی سرپرست دیگری هستیم و سپس برای ایجاد اشتغال و تهیه مسکن وی، پیگیریها انجام میشود.
سیدامیر مرتضوی، معاون امور اجتماعی و پیشگیری از جرم دادگستری خراسان رضوی نیز اظهار میکند: همیشه دادگستری در خصوص اینگونه حوادث، برخورد فوقالعاده انجام میدهد.
وی اضافه میکند: این موضوع به هر حال رسانهای میشد و مردم از آن با خبر میشدند کما اینکه اینگونه جرائم نظم و آسایش جامعه را به هم میریزد و دادگستری نیز اولویت خود را در پرداختن و رسیدگی به جرائم مهم میداند.
دو شب گذشته نیز مرضیه محبی، وکیل اعظم در خصوص آخرین وضعیت موکل خود گفته است: پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی دادسرا است و اعظم به همراه دو دختر خود چهار ساعت در بازپرسیها حضور یافتند و تمام ابعاد این جنایت بررسی شد.
بسیاری از جامعهشناسان و حقوقدانان معتقدند ما در جامعه سنتی زندگی میکنیم و اگر مرد را زندانی کنیم به دلیل اینکه نهادهای حمایتی و سازمانهای مردمنهاد موثر نداریم و مراجعان نهادهای حمایتی دولتی زیاد هستند، ممکن است در نبود مرد، مشکلات دیگری برای خانواده ایجاد شود بنابراین تنها راه زندانیکردن مرد نیست، بلکه باید مانند بیشتر کشورها در کنار نظارت بر چنین خانوادههایی، بر درمان مردان خشونتورز کار کرد، گسترش فضا برای فعالیت نهادهای حمایتی، موثرترین عامل در این زمینه است که میتواند از بزهدیده و بزهکار حمایت کند به دلیل اینکه بزهکار هم به یک چرخه معیوب وارد شده و او نیاز به حمایت دارد.
خشونت خانگی موضوعی جهانی و فراگیر است، اما کشورهای زیادی با قوانین پیشگیرانه این خشونتها را کاهش دادهاند، آنها مجازاتهای جایگزین را موردتوجه قرار دادهاند؛ وقتی فردی خشونتی نشان میدهد، همواره مورد نظارت قرار میگیرد، آموزش میبیند و مجازات او نیز بر اساس نوع خشونت عمدتا اجتماعی خواهد بود؛ چنان که فردی که در سال چندبار تصادف میکند یا بد رانندگی میکند، گواهینامهاش برای 6 ماه گرفته میشود تا در شرایط سختی قرار گیرد؛ با اعمال قوانین پیشگیرانه، کمتر افراد اقدام به خشونت میکنند.
در کنار تمام حمایتها، انتقادات و ایرادات غیر منصفانهای که برای انتشار این خبر و فراگیر شدن آن نیز وارد شده بود، عدهای از انتشار داستان زندگی اعظم، با عنوان «بزرگنمایی» یا «سیاهنمایی» یاد کردهاند، یا عدهای دیگر از این گزارش، مطرح شدن نظریههای فمنیستی را برداشت کردهاند یا این موضوع را با موضوعاتی دیگر که اصلا وجه تشابه نداشتهاند، مقایسه کردهاند، اما اینکه یک زن دو دخترش که بی پناه بودهاند، زیر شکنجه قرار بگیرند، بزرگنمایی نیست بلکه یک فاجعه انسانی است که شاید برای عدهای این مسئله کوچک بیاید و طرح آن به مذاقشان خوش نیاید. خوشحالیم که در این موضوع و تا اینجای کار دستگاهها و مسوولان با ما همراه بودهاند و اعظم را حمایت کردهاند، حالا قضاوت اینکه انتقادات وارد شده منصفانه بوده است یا خیر، بر عهده همین مردمی است که همیشه به دنبال حق بودهاند.
هنوز چندین روز تا برگزاری دادگاه اعظم و همسرش باقی مانده است، شوهر وی در مراحل بازپرسی به بیشتر جنایات خود اعتراف کرده است، اما هنوز برخی کارهایی که توسط پزشکی قانونی نیز به اثبات رسیده، قبول نکرده است، برای وضعیت اعظم و دخترانش همچنین تحقق وعدههایی که از جانب حمایتکنندگان وارد شده بود، باید منتظر بمانیم.
در این مدت پیامهای زیادی از جانب مردم رسیده که در میان همه اینها دردناکترین پیام این بود: «چه اعظمها که صداهاشان به گوش نمیرسد...» یا «من خودم قربانی خشونتم» و... .
خوشبختانه صدای این اعظم به گوشها رسید و از وقوع اتفاقات بدتر بعدی جلوگیری شد، همه و همه دست به دست هم دادند تا اعظم زندگی خود را بازیابد و با خندههای دختران خردسالش، او نیز بخندد، معاون رییس جمهور در امور زنان، دادستان مشهد، استانداری خراسان رضوی، وکلا و از همه مهمتر مردمی که هر کدامشان قسمتی از این درد را چشیده بودند، اعظم و دو دخترش را حمایت کردند.
اولین اتفاق امیدوارکنندهای که پس از رسانهای شدن داستان اعظم افتاد، واکنش مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده بود، او تنها چند ساعت بعد از انتشار گزارش «اعظم زنده است»، در کانال تلگرامی خود گفته بود:«مطالعه گزارش ارسالی تنظیم شده است را به دلیل شدت و وسعت خشونت اعمال شده علیه اعظم و دو دخترش در 21 روز، فقط تا نیمهی آن میتوانم ادامه دهم و به دنبال علت این همه سبعیت غیر عادی سریع گزارش را مرور میکنم و به آنچه که حدس میزدم میرسم: (اعتیاد، این بلای خانمانسوز!)»
وی همچنین دستور پیگیری این موضوع را به مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی داده بود و فرشته سلجوقی، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی را به عنوان نماینده خود برای حمایت از این زن و دخترانش انتخاب کرد.
دقیقا روز بعد از انتشار این گزارش بود که مرضیه محبی، وکیل مدافع اعظم از ورود مستقیم دادستان مشهد به این پرونده خبر داد و البته اتفاق خوبی که افتاد این بود که دادستانی وثیقه 20 میلیون تومانی برای آزادی شوهر اعظم را باطل کرد و علاوه بر آن با تشدید قرار متهم، مقرر شد تا روز دادگاه او در بازداشت بماند، دادستانی گفته بود که یکی از علل صادر کردن چنین حکمی، جریحهدار شدن اذهان عمومی بوده است؛ محبی، وکیل پایه یک دادگستری به همراه دو وکیل دیگر از کانون زنان حقوقدان سورا، این پرونده را در دست گرفتند و از این زن و دو دخترش حمایتهای خوبی را در زمینه قانونی انجام دادند.
ادارهکل بهزیستی خراسان رضوی نیز با تشکیل تیم تخصصی «سلامت» روانپزشکی و روانشناسی برای رسیدگی به وضعیت اعظم و دخترانش به حمایت از آنان برخواست همچنین اعظم و دخترانش را از مرکز نگهداری خصوصی سراج رضوی توس به خانه سلامت بهزیستی انتقال داد.
در این مدت نیز افراد زیادی از جمله خیران، فعالان حقوق زنان و ... ارتباط گرفته و خواستار کمکهای مادی و معنوی به این زن و دو دخترش شدند.
متاسفانه امکان دیدار دوباره با اعظم برای ما فراهم نشد، اما حال اعظم و دخترانش را از فرشته سلجوقی، مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری خراسان رضوی که چندی پیش به ملاقات آنان رفته بود، جویا شدیم، او میگوید: خوشبختانه حال جسمی اعظم رو به بهبود است و مشکل خاصی ندارد، اما حال روحی او هنوز نیاز به درمان دارد.
سلجوقی ادامه میدهد: در این مرکز اتاق مرتب و نسبتا خوبی را در اختیار دارد و وضعیت نسبتا مطلوبی را داراست، وکلای مدافع اعظم نیز، پرونده وی را به خوبی پیگیری میکنند.
او در پاسخ به اینکه بعد از اتمام پرونده و گذراندن دادگاه، وضعیت اعظم چه میشود، خاطرنشان میکند: پس از گذراندن مراحل قضایی، به فکر بازتوانی اعظم، مانند هر زن بی سرپرست دیگری هستیم و سپس برای ایجاد اشتغال و تهیه مسکن وی، پیگیریها انجام میشود.
سیدامیر مرتضوی، معاون امور اجتماعی و پیشگیری از جرم دادگستری خراسان رضوی نیز اظهار میکند: همیشه دادگستری در خصوص اینگونه حوادث، برخورد فوقالعاده انجام میدهد.
وی اضافه میکند: این موضوع به هر حال رسانهای میشد و مردم از آن با خبر میشدند کما اینکه اینگونه جرائم نظم و آسایش جامعه را به هم میریزد و دادگستری نیز اولویت خود را در پرداختن و رسیدگی به جرائم مهم میداند.
دو شب گذشته نیز مرضیه محبی، وکیل اعظم در خصوص آخرین وضعیت موکل خود گفته است: پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی دادسرا است و اعظم به همراه دو دختر خود چهار ساعت در بازپرسیها حضور یافتند و تمام ابعاد این جنایت بررسی شد.
بسیاری از جامعهشناسان و حقوقدانان معتقدند ما در جامعه سنتی زندگی میکنیم و اگر مرد را زندانی کنیم به دلیل اینکه نهادهای حمایتی و سازمانهای مردمنهاد موثر نداریم و مراجعان نهادهای حمایتی دولتی زیاد هستند، ممکن است در نبود مرد، مشکلات دیگری برای خانواده ایجاد شود بنابراین تنها راه زندانیکردن مرد نیست، بلکه باید مانند بیشتر کشورها در کنار نظارت بر چنین خانوادههایی، بر درمان مردان خشونتورز کار کرد، گسترش فضا برای فعالیت نهادهای حمایتی، موثرترین عامل در این زمینه است که میتواند از بزهدیده و بزهکار حمایت کند به دلیل اینکه بزهکار هم به یک چرخه معیوب وارد شده و او نیاز به حمایت دارد.
خشونت خانگی موضوعی جهانی و فراگیر است، اما کشورهای زیادی با قوانین پیشگیرانه این خشونتها را کاهش دادهاند، آنها مجازاتهای جایگزین را موردتوجه قرار دادهاند؛ وقتی فردی خشونتی نشان میدهد، همواره مورد نظارت قرار میگیرد، آموزش میبیند و مجازات او نیز بر اساس نوع خشونت عمدتا اجتماعی خواهد بود؛ چنان که فردی که در سال چندبار تصادف میکند یا بد رانندگی میکند، گواهینامهاش برای 6 ماه گرفته میشود تا در شرایط سختی قرار گیرد؛ با اعمال قوانین پیشگیرانه، کمتر افراد اقدام به خشونت میکنند.
در کنار تمام حمایتها، انتقادات و ایرادات غیر منصفانهای که برای انتشار این خبر و فراگیر شدن آن نیز وارد شده بود، عدهای از انتشار داستان زندگی اعظم، با عنوان «بزرگنمایی» یا «سیاهنمایی» یاد کردهاند، یا عدهای دیگر از این گزارش، مطرح شدن نظریههای فمنیستی را برداشت کردهاند یا این موضوع را با موضوعاتی دیگر که اصلا وجه تشابه نداشتهاند، مقایسه کردهاند، اما اینکه یک زن دو دخترش که بی پناه بودهاند، زیر شکنجه قرار بگیرند، بزرگنمایی نیست بلکه یک فاجعه انسانی است که شاید برای عدهای این مسئله کوچک بیاید و طرح آن به مذاقشان خوش نیاید. خوشحالیم که در این موضوع و تا اینجای کار دستگاهها و مسوولان با ما همراه بودهاند و اعظم را حمایت کردهاند، حالا قضاوت اینکه انتقادات وارد شده منصفانه بوده است یا خیر، بر عهده همین مردمی است که همیشه به دنبال حق بودهاند.
هنوز چندین روز تا برگزاری دادگاه اعظم و همسرش باقی مانده است، شوهر وی در مراحل بازپرسی به بیشتر جنایات خود اعتراف کرده است، اما هنوز برخی کارهایی که توسط پزشکی قانونی نیز به اثبات رسیده، قبول نکرده است، برای وضعیت اعظم و دخترانش همچنین تحقق وعدههایی که از جانب حمایتکنندگان وارد شده بود، باید منتظر بمانیم.