نکته جالب در این متن، جمله آخر آن می باشد : تحت تاثیر این کتاب به راحتی ایستگاه متروی مورد نظرت رو رد می کنی (فراموش می کنی)!
کنستانتین میلچین برای معرفی این کتاب آورده است:
جنگ ایران و عراقه ، یه بسیجی جوان توی شهر محاصره شده به این سو و آنسو می زنه تا بتونه شهرو از یک قیامت(فاجعه) نجات بده. عراقی ها شهرو به توپ بستن و اگر توپخونه ایرانی ها نبود مدتها بود که ان شهررو با خاک یکسان کرده بودند. اما بر اساس اطلاعات موجود، عراقیها از رادار فرانسوی اعجازآوری استفاده می کنند که به کمکش می تونن ادوات دفاعی ایرانیها رو شناسایی و منهدم کنند.
این رادارو هر طور شده باید منهدم کرد اما قهرمان جوان ما مدام با مسائل روزمره، فلسفی و حتی عقیدتی مواجه می شه. تحت تاثیر این کتاب براحتی ایستگاه متروی مورد نظرت رو رد می کنی!