اینها جملاتی بودند که جوان در ابتدای «خندوانه» در حالی که هیچ یک از حاضران در استودیو نبودند، برای تبریک مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بیان کرد.
وی در ادامه گفت که برای بعثت هم برنامهای تدارک دیدهاند، اما امشب قسمتی که برای روز شیراز است، پخش میشود. به همین مناسبت هم در بخش دیگری شهردار شیراز علیرضا پاک فطرت به عنوان اولین مهمان این قسمت از «خندوانه» پر رفت و آمد، همراه با گروهی از خادمان شاهچراغ به روی صحنه آمد.
وی در گفتگو با جوان، شاخص شادی را یکی از برجستهترین نیازهای مردم یک شهر دانست که باید با ایجاد فضاهای تفریحی بزرگ، ورزشگاه، ایجاد سالنهای وسیع و ... آن را به دست آورند و در همین راستا رامبد طرحی را اعلام کرد که در آن در هر شهرستانی یک روز از ماه به روز «خندوانه» اختصاص داده شود و به این مناسبت امکانات مربوط به شهرداری رایگان یا نصف قیمت شوند.
در انتهای این گفتگو یک اثر خاتمکاری با طرح حافظیه و جعبهای پر از بهارنارنج از طرف شیرازیها به رامبد تقدیم شد.
پس از این «جنابخان» آمد و نوید پولدار شدنش را با راه اندازی تور گردشگری توریستها در شیراز داد. در همین حین بهنام که زبان بلد نبود و کرهایها را به سعدیه برده بود، زنگ زد و «جنابخان» در جوابش بیت «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز» را به کرهای با لحن ویژهاش خواند. بعد هم جوان توجهها را سمت خدمات این تور جلب کرد. امکاناتی چون رفتنینگ با قیمت 100 یورو، برگشتینگ 250 یورو، اقامت در اتاق بیبی که شامل اتاق مادربزرگ محمود یکی از دوستان جنابخان بود، بازدید از تخت فرشید که باز هم برای دوست دیگری بود و ... .
اما حامد فقیهی خوانندهای که اصوات شعر را هم با دهانش میسازد، در ادامه حاضر شد و قطعه «بادا بادا مبارک بادا» را خواند. بعد هم جوان دو مهمان شیرازی دیگر یعنی محمود پاک نیت و مهدی فقیه را دعوت کرد.
حین صحبت با این دو نفر بحث به تئاتر و شروع کار بازیگری کشید که در این بین پاک نیت یاد یکی از اساتیدشان به نام معینالدین لایق را گرامی داشت؛ چرا که به گفته او هنرمندان بسیاری از دامن این معلم تربیت شدهاند؛ کسانی مثل علی نصیریان، عزتالله انتظامی، مجید افشاریان و ... .
در بخش دیگر این مهمان نوازی، بخشی از سریال «روزی روزگاری» با بازی پاک نیت پخش شد و رامبد از وی خواست تا جملهای از این اثر را بازسازی کند. در آخر هم بعداز اعطای لوح «خندوانه» جناب خان مجددً حاضر شد و در حالی که غم داشت گفت که راهنماهای گردشگری و کرهایها هم از او شکایت کردهاند و به کلاهبرداریاش پی بردهاند.
بعداز این بخش علی زندوکیلی وارد شد و جنابخان کلی ذوقش را کرد. او بعد از اجرای قطعهای شیرازی اعلام کرد برای شادکردن دل چندنفر در بیرون از استودیو، روزی به یک آسایشگاه میرود و برای آنها میخواند. در پایان هم برنامه با آرزوهای خوب جوان و زندوکیلی به انتها رسید.