به گزارش مشرق، سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله در سخنانی که دیشب خود که بهطور زنده از طریق شبکه المنار برای شرکت کنندگان در مراسم شورای حمایت از مقاومت اسلامی پخش می شد، به آخرین تحولات سیاسی منطقه از جمله تلاش های رژیم سعودی برای بحران آفرینی در منطقه، حمایت های ایران از مقاومت لبنان و نیز تحولات داخلی لبنان پرداخت.
سخنان نصرالله درباره ایران
اول اینکه طبعاً امروز فشارها حتی بر دولتهایی که از جنبشهای مقاومت حمایت میکنند، افزایش پیدا خواهد کرد. اگر میبینید که در مورد ایران آنها پرونده مذاکرات هستهای را بستهاند و صرفنظر از روند اجرایی، با این کشور به توافق رسیدند، اما در عین حال پروندههای دوم و سوم را باز کرده اند. پروندههای دوم و سوم مربوط به مناسبات با اوضاع اسرائیل است. پرونده دوم در مورد حمایت ایران از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین است. آنها این رویکرد را حمایت از تروریسم توصیف کردند و این اقدام میتواند تحریمهایی را بر ضد ایران رقم بزند.پرونده سوم پرونده موشکهای ایران است که ماهیتی دفاعی داشته و اساساً برای مقابله با هر نوع تجاوز احتمالی اسرائیل بر ضد ایران طراحی شدند. اما فشارها در این زمینه آغاز شده و طبعا این فشارها بیشتر از پرونده دوم است.
اما من میخواهم خطاب به شما در مورد جمهوری اسلامی ایران و در مورد مواضع حضرت امام خامنه ای ( دام ظله الشریف ) و تمامی مسئولان جمهوری اسلامی در رویکردها و گرایشهای سیاسی مختلف بگویم که نسبت به این موضوع یقین داشته باشید که موضوع ایران در قبال مقاومت قاطع، جدی و نهایی بوده و دچار هیچ تردیدی نشده و در برابر فشارها تسلیم نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران با وجود هر فشار و تهدیدی از سوی دنیا همان طور که انواع حمایتهای مالی و مادی و تسلیحاتی خود به جنبشهای مقاومت را ادامه میداد، در همین مسیر باقی خواهد ماند. نسبت به این موضوع یقین داشته باشید.
این
موضوع در سخنرانیها و دیدارهای انجام شده در روزها و هفتههای اخیر و
همچنین مواضع حضرت آقا در خصوص حزبالله لبنان نیز مطرح شده است. طبعا ما
از ایشان تشکر میکنیم که همواره در جایگاه رهبر بزرگ و حکیم و پدری مهربان
و عطوف در کنار ما قرار داشته و به خوبی ابعاد جنگ روانی و شرایط جنگ
روانی و فشارهای جنگ روانی را ارزیابی کرده و مواضع خود را در حمایت از
مقاومت بیان کردهاند. مواضعی که ما البته نسبت به آن اطمینان داشتیم و آن
را محترم میدانیم و بر روی آن حساب میکنیم. ما امروز خطاب به ایشان
میگوییم: ای سید ما و ای امام و رهبر ما. مطمئن و آسودهخاطر باشید. مواضع
و رفتارها و آرزوهای آنها مانند سراب است که یک فرد تشنه آن را آب فرض می
کند، اما وقتی به سمت آن میرود، چیزی پیدا نمیکند. این عده قطعا در معرکه
جدید نیز شکست خواهند خورد.
متن کامل سخنرانی دبیرکل حزبالله لبنان به قرار زیر است:
بسماللهالرحمنالرحیم
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: بسم الله الرحمن الرحیم ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَیُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ﴾
اولاً به تمامی شما خواهران و برادران فعال در هیئت حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و تمامی مهمانان گرامی خوش آمد میگویم و از شما برای حضور در این دیدار مبارک و خوب تشکر میکنم. در ابتدا میخواهم این ایام و مناسبتهای مبارک اسلامی را به شما و تمامی مسلمانان جهان تبریک بگویم، روزهایی که شامل روز مبعث شریف پیامبر اسلام بوده و از بزرگترین روزهای تاریخ و ایام بشریت و ایامالله است. همچنین سالروز معراج پیامبر و مراسم ها ی اول ماه شعبان را در پیش رو داریم که اگر خداوند ما را زنده نگه دارد، در هفته آینده راجع به آنها صحبت کرده و در خدمت برادران جانباز مقاومت و خانوادههای آنها خواهیم بود.
صحبت امروز ما در دو بخش خلاصه میشود: یک بخش کلی که اندکی در مورد موضوع حمایت از مقاومت و تحولات سیاسی صحبت میکنم و یک بخش داخلی.
در بخش اول مقدمه ای را در رابطه با مناسبات هیئت حمایت از مقاومت مطرح میکنم. مقدمه اول موضوعی است که در رابطه با تصمیمگیریها و اقدامات و لیستهای تروریستی است که در شرایط کنونی مقاومت را هدف قرار داده. موضوع دوم خلاصه ای از تحولات سیاسی منطقه است، چرا که در پایان پیامدهای خود را بر لبنان خواهد داشت. همه ما نسبت به تحولاتی که در منطقه اتفاق میافتد، توجه داریم. موضوع سوم سخنانی کوتاه در رابطه با پرونده انتخابات ریاست جمهوری در لبنان است و موضوع پایانی مرتبط با انتخابات شهرداریها است که دو روز بعد انجام می شود.
در ابتدا از تمامی برادران و خواهران فعال و تأثیرگذار در هیئت حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان به علت تلاشهای مبارک و روحیه بالا و فعالیتها و پایمردی خود و حماسهآفرینیهای همیشگیشان تشکر میکنم. از جمله مشخصههای این هیئت این است که نسلی کاری را مانند نسلهای دیگر مقاومت دورهم جمع کرده است. زنان و مردان جوان و سالخورده ای که آنها هم مثل جوانان کار میکنند، تلاش میکنند و شبانهروز بدون خستگی و کدورت سعی و تلاش کرده و دستاوردهای زیادی را ارائه کردند. در اینجا باید از تمامی مدیران و مسئولان تشکر کنم که مسئولیتهای بیشتری را متحمل شدند و وقت بیشتری را برای مسئولیتهای خاص صرف میکنند. از جمله این افراد برادر مجاهد حاجحسین الشامی و تمامی برادران و خواهرانی است که با مسئولیتپذیری بالا و اخلاص این اقدام جهادی و مبارک را دنبال میکنند.
همچنین باید از تمامی کسانی که در حمایت از مقاومت سهیم بوده اند، تشکر کنم. بخش دیگر مکمل فعالیتهای هیئت حمایت از مقاومت، گروههایی هستند که در طول سالها و دهههای گذشته پول و کمکهای مادی و معنوی کردهاند. از آنها نیز کمال تشکر را دارم. از سایر کسانی که غیر از کمکهای مالی، اقدام به پشتیبانیهای معنوی، اتخاذ مواضع سیاسی، رسانهای و اجتماعی و پشتیبانیهای مردمی و تبلیغاتی داشتند و مقاومت و دستاوردهای آن را به رسمیت شناخته اند نیز تشکر می کنم.
تجاوز جدید به غزه
در ابتدا اندکی از اوضاع سیاسی سخن میگویم. در این خصوص لازم است به دنیا یادآوری کنم که اتفاقاتی که این روزها در نوار غزه شامل تجاوز و موشک باران و حملات هوایی رخ میدهد و حتی در برخی مناطق تجاوزهای زمینی به مناطق داخلی نوار غزه صورت گرفته و تعدادی از مواضع مقاومت در غزه هدف قرار گرفته و غیرنظامیان ساکن آن به شهادت رسیدند، باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع باید مورد توجه همه قرار گرفته و جنایتهای انجام شده محکوم میشود. متأسفانه جنگ طولانی مدتی بر ضد غزه شکل گرفته است ، در حالی که بسیاری از عناصر دنیای عرب غافل و ساکت بوده و به مسائل دیگر مشغول هستند. این موضوع باید محکوم شود تا دشمن اسرائیلی به تجاوزات خود ادامه ندهد.
در هر حال مقاومت چه در غزه یا فلسطین یا لبنان در معرض هدف قرار دادند و تا زمانی که اشغالگری فلسطین و اراضی لبنان و سوریه و اراضی عربی ادامه دارد و تسلط بر مقدسات اسلامی و پروژههای صهیونیستی دنبال میشود، این تجاوزات ادامه خواهد داشت. تا زمانی که برخی عناصر زنده در دنیای اسلام – مردهها را کنار بگذارید- هستند و اشغالگری و تسلط و زورگویی را رد میکنند و مصمم به دفاع از مقاومت و تقابل با این پروژه صهیونیستی هستند، مقاومت همچنان در معرض هدف قرار خواهد داشت.
این همان داستان حزبالله از آغاز تأسیس در سال 1982 تاکنون است. ما همین معرکه را دنبال میکنیم، معرکه ای که در تمامی سالهای گذشته ادامه داشته و تمامی تجاوزات بر ضد مقاومت به ویژه تجاوزهای نظامی و امنیتی شامل رهبرانمان از شیخ راغب گرفته تا سید عباس و حاج عماد در همین مسیر انجام شده است. این معرکه با شهادت حاج حسان و برادر سمیر و ... ادامه پیدا کرده و با هدف قرار دادن رهبران مقاومت فلسطین در سازمانها و جنبشهای مختلف مقاومت یا جنگهای نظامی تحمیل شده بر ضد لبنان و فلسطین به پایان خود نرسیده است.
عناصر قدرت حزب الله
در هر حال مقاومت همواره از تمامی ابعاد ترورهای امنیتی یا جنگهای نظامی قویتر و پایدارتر از گذشته خارج شده و ایمان آن به حقانیت و درست بودن مسیرش افزایش پیدا کرده است. این نشان میدهد که ابزارهای اینچنینی دشمن نتیجهبخش نبوده است.
سوال اینجاست که عناصر قدرتی که باعث شده گروههای مقاومت از جمله حزبالله لبنان این قدرت نسبت به تحمل جنگها و ترورها حتی در سطح فرماندهان را داشته باشد، چیست؟ مشخص است که باید عناصر قدرت بالایی در جنبش مقاومت وجود داشته باشد. ما در اینجا از حزبالله صحبت میکنیم. در زمان پایان جنگ ژولای هنگامی که دشمن اسرائیلی ارزیابی دقیقی انجام داده و جزئیات جنگ را بررسی کرده یا کمیتههای فنی را بعلاوه کمیتههای سیاسی تشکیل داد، نتایجی را به دست آورد که بر اساس آن تصمیم گرفتند که باید پشت مقاومت را بشکنند. پشت مقاومت در کجا قرار دارد؟ این حلقه ارتباطی قوی چیست؟ این هدف همان سوریه است.
لذا از سال 2006 آمادگیها برای هدف قرار گرفتن این حلقه اساسی در محور مقاومت آغاز شد. هدف قرار دادن سوریه فقط برای ضربه زدن به مقاومت لبنان نبود، بلکه برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و فلسطین بود ، چرا که سوریه بستر مقاومت در لبنان و فلسطین بود. سوریه اردوگاه سازمانهای فلسطینی ، مرکز فرماندهی، مرکز آموزش ، مرکز ارتباط و حمایتهای لجستیکی از این گروهها بود. در حقیقت سوریه پایگاه اساسی و بزرگ پشتیبانی جنبشهای مقاومت در فلسطین و لبنان بود. آنها از این منظر وارد عمل شدند و میبینیم که تحولات امروز چگونه استمرار پیدا میکند.
آن ها با مطالعات و بررسیهای خود به این نتیجه رسیدند که یکی از مهمترین عناصر مقاومت ، بستر مردمی و پایگاه مردمی آن است. کسانی که از مقاومت پشتیبانی کرده و از آن حمایت میکنند. کسانی که جگرگوشههای خود را در صفوف مقاومت قرار میدهند و با افتخار و عزت شهدای آن را تشییع میکنند و جراحتهای آن را تحمل کرده و تخریب خانهها و از بین رفتن ارزاق خود را تاب می آورند. آنها وقتی که مجبور به مهاجرت میشوند، آن را تحمل کرده و حتی یک کلمه از مقاومت بدگویی نمیکنند، بلکه با تمام قدرت ما را پشتیبانی کرده و خواستار استمرار آن میشود.
این ها انسان هایی هستند که ما همه روزه باید بگوییم شریفترین و کریم ترین انسانها هستند. این مردم مهمترین عنصر قدرت مقاومت حتی قبل از سلاح و تاکتیکهای نظامی و دیدگاههای مبارزاتی و مکاتب نظامی هستند. بستر مردمی مناسب مهمترین عنصر بعد از قدرت خداوند متعال است و هر گروه مقاومت که آن را در اختیار داشته باشد، شرط کمال را در اختیار خواهد داشت.
این بستر شرط استمرار فعالیتهای مقاومت و شرط پیروزی آن است. آمریکاییها و اسرائیلیها و ابزارهای منطقهای آن میدانند که باید این بستر را مورد هدف قرار دهند. آنها میدانند که باید بصیرت مردم را خدشهدار کنند و اراده آنها را تضعیف نمایند. آنها میدانند که مردم را باید تدریجاً از عناصر مجاهد مقاومت دور کنند تا مقاومت را در انزوا قرار داده و آن را طرد کنند و در نتیجه بتواند ضربات امنیتی و نظامی خود را در راستای تضعیف این گروهها وارد نمایند.
آنها از مدتها پیش برای این طرح تلاش میکند ، اما در شرایط کنونی بُعد قویتر و جدیتری به آن داده و برنامهها و توطئههایی را در این مسیر آغاز کردهاند. آنها در جهان عرب عناصری را دارند که در گذشته به صورت مخفیانه و غیر مستقیم در مسیر خدمترسانی به آنها تلاش میکردند. اما این عده الان به صورت مستقیم و واضح در موقعیت خدمت به پروژه آمریکایی اسرائیلی قرار گرفتند. الان دیگر نقاب ها کنار گذاشته شده و در آینده نقابهای بیشتری کنار خواهد رفت و مسائل بیش از پیش برای مردم گوشه و کنار دنیا روشن خواهد شد.
آنها به این فکر افتادند که باید بستر مقاومت را هدف قرار دهند و از جمله این اقدامات هدف قرار دادن موضوع هوشیاری، اطمینان و اعتبار مقاومت است. وقتی که برخی از این عناصر میگویند حزبالله لبنان یک سازمان تروریستی است، تصور میکنند که مردم این کشور با اظهارات پادشاه یا شاهزاده و رئیسجمهور، از حمایت مقاومت شانه خالی خواهند کرد.
توطئه چینی علیه حزب الله
تلاشهای مضاعفی از سوی این عناصر انجام میشود. آنها در این مسیر فعالیتهای زیادی انجام میدهند ، اما در جهان ، در میان ملتهای جهان و ملتهای عربی و اسلامی و سایر ملتهای دنیا وقتی از این حربه طرفی نمی بندند، حزبالله را یک گروه جنایتکار میخوانند. این یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها از باب کذب و افترا، عناصر مقاومت را تاجران مواد مخدر، پولشو، دزد، و فاسد توصیف میکنند تا شاید بتوانند مردم را از آن جدا کرده و همبستگی و بستر مردمی آن را هدف قرار دهند.
آنها همچنین میخواهند کانالهای تأمین مالی حزبالله را هدف قرار دهند. وقتی که میگویند حزبالله یک گروه تروریستی است، میخواهند مانع از حمایتهای مالی و پشتیبانی از این گروه شوند. وقتی ما در کشور ضعیف زندگی کنیم و دارای بانکداری ضعیفی باشیم، این موضوع میتواند در ابعاد حقوقی نیز برای ما مانعتراشی کنند. آن گاه که مردم از مقاومت دور شوند و مقاومت هیچ پولی نداشته باشد تضعیف و شکننده میشود و هیچ قدرتی برای بقا نخواهد داشت. در این شرایط با اقدامات امنیتی یا نظامی ضربه زدن به آن ساده خواهد بود.
این مسیری است که آنها در راستای آن کار میکنند و هجمه گستردهای را برای آن آغاز کردهاند. امروز عربستان طلایهدار این حرکت است. آمریکاییها از مدتها پیش ما را در لیست گروههای تروریستی قرار دادند. جنگ بین ما و بین اسرائیلیها از مدتها پیش ادامه دارد ، اما عربستان الان تمایل دارد خدمات جدید و اعلام شدهای برای حمل این پرچم از خود ارائه دهد ، به همین علت من نشنیده بودم که یادی از گروههای تروریستی در اتحادیه عرب وجود داشته باشد و کمیسیون تروریستی برای آن تشکیل شود ، اما بعد از این زمان رویکرد تهیه لیست تروریستی شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت و ما نیز در این لیست قرار گرفتیم. اتحادیه عرب نیز همین روش را دنبال کرد.
البته اگر بخواهیم با دقت بررسی کنیم میبینیم که آنها در نشست استانبول نتوانستند حزبالله لبنان را یک گروه تروریستی توصیف کنند. در نشست استانبول حزبالله به عنوان یک گروه تروریستی توصیف نشد ، اما آنها برخی "اقدامات تروریستی حزبالله" را محکوم کردند. آنها برخی از اقدامات ما را تروریستی خواندند و البته در این زمینه نیز به اجماع دست پیدا نکردند. آنها در این چارچوب سخیف مصوبهای نیز داشتند و قطعاً در اجلاس سران عرب مانند اجلاس سران کنفرانس اسلامی خواستار ارجاع پرونده به شورای امنیت خواهند بود. عربستان این درگیری را تا پایان ادامه خواهد داد.
براساس تماسها و اطلاعات خود میدانیم که بسیاری از دولتها به اقدامی که صورت گرفته، اعتقاد قلبی ندارند. البته این دولتها نیز محاسبات خاص خود را دارند و برخی از آنها دولتهای ضعیف و برخی دیگر دولتهای بحرانی هستند. البته من نمیخواهم اقدام آنها را توجیه کنم، بلکه می خواهم واقعیتها را تشریح میکنم. آنها تحت فشار آمریکا و اسرائیل و و تهدید به قطع مناسبات دیپلماتیک، این اقدامات را انجام دادند.
رژیم سعودی تحمل انتقاد یک نماینده را ندارد
مثلاً رسانههای کویت را نگاه کنید. ببینید عربستان چگونه برای دموکراسی مبارزه میکند. یکی از نمایندگان مجلس ملی کویت اظهاراتی را مطرح کرد که به مذاق سعودیها خوش نیامد. من از خودم سخن نمیگویم، از روزنامههای کویت نقل مطلب میکنم. سعودیها کویت را تهدید کردند که اگر این نماینده را مؤاخذه نکند، مناسبات دیپلماتیک با این کشور را قطع خواهند کرد. دولت سعودی حتی تحمل نمیکند یک نماینده مردم از آن انتقاد کند، در این صورت چگونه تحمل خواهد کرد دولتها و حکومتهایی با هم این مسیر را دنبال کنند. برخی دولتها تهدید به قطع مناسبات دیپلماتیک شدند و برخی دولتها تهدید شدند که کمکها و تأمین مالی آنها قطع میشود و کارگران و شهروندان آنها که در عربستان اقامت دارند، اخراج خواهند شد.
این دولتها چیزی ندارند که بخواهند برای آن قربانی داده و در این مسیر کنار ما قرار گیرند. در هر حال ما تلاش میکنیم برخی از دولتها و شرایط آنها را درک کنیم، البته ما در گذشته نیز از آنها خواسته ایم که مواضعی صریح تر و قوی تر از خود بروز دهند، چرا که این موضوع تنها منحصر به مقاومت و حزبالله در لبنان و فلسطین نیست ، بلکه مرتبط با آرمانها و مقدسات امت اسلام است.
موضع ما در این رابطه این است که اولاً این اتفاقات قابل پیشبینی بود، کسانی که در مسیری نظیر مسیر ما قرار دارند باید چنین مسائلی را پیشبینی کنند. این یکی از لوازم درگیریها و تقابلهاست. حتی کسانی که به صورت مخفیانه مبارزه میکنند، این مبارزه را علنی خواهند کرد. این موضوع برای ما طبیعی بود. دوم اینکه این موضوع تازه ای نیست و سوم اینکه ما از سال 1982 تاکنون در چنین شرایط و فشارهای سختی زندگی کردهایم.
ما شرایط سختتر از اینها را پشت سر گذاشته ایم. شرایط و مصیبتهای بسیار سخت تر از این ها. اگر وضعیت کنونی ما با وضعیت گذشته که در آن قرار داشتیم، مقایسه شود ، می بینیم که بحمدالله شرایط ما بسیار بهتر است. ما با فشارهای مشابه مواجه بوده و از آنها عبور کرده ایم. چند روز پیش سالروز جنگ 1996 و خوشههای خشم و کشتار قانا و پایداری مقاومت بود. به یاد میآوریم که این جنگ به عدم اجماع جهانی در شرمالشیخ انجام شد. در آن نشست آمریکاییها و روسها و چینیها و تمامی غرب و بیشتر کشورهای عربی حضور داشتند.
شاید بتوان گفت تنها لبنان ، سوریه و ایران در این روند حضور نداشتند. تمامی دنیا در شرمالشیخ بر ضد ما و برادرانمان در حماس و جهاد اسلامی جمع شده بودند و ما را گروههای تروریستی توصیف کرده و جنگ سختی را بر این مبنا بر ضد ما آغاز کردند، اما ما از آن دوره عبور کنیم.
اینها شرایطی است که ما عادت به زندگی در آن داریم و برای ما طبیعی است. ما در گذشته از این شرایط عبور کرده و موفق به فائق آمدن بر آن شدیم. ما در چارچوب فرهنگ خود، آن را بخشی از جانفشانیهای موجود می دانیم، بالاتر از اینها مردم ما ومحیط مقاومت به صورت روزانه شهدایی را تقدیم کرده و بر تعداد افراد مجروح اضافه میشود. به این ترتیب تحمل چنین جانفشانیهایی که در آن فشارهای روانی و معنوی یا مالی دارد، برای آنها سادهتر است.
ما این آمادگی را داریم که با چالشی جدید مقابله کنیم، ما باید با صبر و پایداری در برابر آن بایستیم و اعتقاد و یقین داشته باشیم که میتوانیم آن را شکست دهیم. ما باید به صورت اساسی و گسترده از این مسیر عبور کنیم.
طبعاً در این مسیر بار دیگر مسئولیت و مأموریت هیئت حمایت از مقاومت اسلامی در ابعاد معنوی و تبلیغاتی و بسیج مردمی مطرح میشود. این هیئت در چارچوب مناسبات خود با مردم باید حقایق را برای آنها تشریح کند. هیئت مذکور همچنین باید اشکال مختلفی از حمایتهای مالی و مادی را فراهم نماید. موضوع مهمی که در فرهنگ ما وجود دارد و ما همواره آن را مطرح میکنیم، ولی دوست دارم امروز به صورت علنی بگویم تا همه مردم بدانند ما چگونه فکر و عمل می کنیم، این است که برای ما ارزش واقعی کمک ها در درجه اول مربوط به انگیره های مردم است، نه حجم و میزان کمک های مادی.
به عنوان مثال دوستان می گویند هنگامی که خانواده فلان شهید مالی را به مقاومت کمک کرده، بارها به آنها گفته ایم که فلانی شما در این مسیر شهید دادهاید، شما خون دادهاید. میگویند که خداوند از ما میخواهد که با جان و مال خود در راه خدا مبارزه کنیم. خانوادههای شهدا و جانبازان و همچنین مردم عادی در این مسیر کمک میکنند. پیرمردی که پولی را برای واپسین روزهای عمر خود نگه داشته، از آن دل کنده و آن را به مقاومت میدهد. جوان دانشآموزی که به مدرسه میرود، بخشی از پول خود را هزینه میکند و آن را به مقاومت میدهد. این مبالغ برای ما میلیون ها دلار ارزش دارد.
این پشتیبانی واقعی از حزبالله است، نه میزان پول ها و تسلیحات و تعداد افرادی که در این زمینه وجود دارد. ما از طریق فعالیتهای هیئت حمایت از مقاومت امروز در برابر تلاشهای آمریکا و اسرائیل و عربستان و تمامی کسانی که به دنبال خشکاندن منابع مالی حزبالله هستند، ایستادگی میکنیم. ما باید بدانیم که این مبالغ ولو ناچیز بسیار غنی بوده و ارزش و اعتبار بسیار زیادی دارد. ما نمیخواهیم کسی را به دردسر بیندازیم. همان طور که در ابتدای بحران با عربستان سعودی نیز اشاره کردم، بار دیگر میگویم که ما نمیخواهیم کسی را در انجام کمکهای مالی یا مادی و معنوی یا سیاسی به سختی بیندازیم.
ما به ایمان و بصیرت کسانی که از ما حمایت میکنند ، اعتقاد و اطمینان داریم، چرا که آنها سختترین شرایط را در کنار ما سپری کردند و بزرگترین چالشها و خطرات را پذیرفتند و با ما این مسیر را تکمیل کرده و پیروزیهایی را محقق کردند و به این ترتیب ما از تمامی مراحل سخت عبور کردهایم و به همین صورت از تمامی مراحل سخت آینده نیز عبور خواهیم کرد.
این موضوع طبعاً بخشی منطقی از این مبارزه است، ما با اراده و عزم و هوشیاری و یقین و بصیرت خود از این مرحله عبور میکنیم. بلکه برعکس، حضور تمامی این عناصر در برابر ما ، عزم و یقین و ایمان ما را افزایش خواهد داد و بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه میرسیم که در مسیر و موقعیت و در جایگاه درست خود قرار داریم. من صحبت خود در این زمینه را میخواهم به دو نکته ختم کنم.
پروندههای دوم و سوم علیه ایران
اول اینکه طبعاً امروز فشارها حتی بر دولتهایی که از جنبشهای مقاومت حمایت میکنند، افزایش پیدا خواهد کرد. اگر میبینید که در مورد ایران آنها پرونده مذاکرات هستهای را بستهاند و صرفنظر از روند اجرایی، با این کشور به توافق رسیدند، اما در عین حال پروندههای دوم و سوم را باز کرده اند. پروندههای دوم و سوم مربوط به مناسبات با اوضاع اسرائیل است. پرونده دوم در مورد حمایت ایران از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین است. آنها این رویکرد را حمایت از تروریسم توصیف کردند و این اقدام میتواند تحریمهایی را بر ضد ایران رقم بزند. پرونده سوم پرونده موشکهای ایران است که ماهیتی دفاعی داشته و اساساً برای مقابله با هر نوع تجاوز احتمالی اسرائیل بر ضد ایران طراحی شدند. اما فشارها در این زمینه آغاز شده و طبعا این فشارها بیشتر از پرونده دوم است.
تقدیر از مواضع ایران
اما من میخواهم خطاب به شما در مورد جمهوری اسلامی ایران و در مورد مواضع حضرت امام خامنه ای ( دام ظله الشریف ) و تمامی مسئولان جمهوری اسلامی در رویکردها و گرایشهای سیاسی مختلف بگویم که نسبت به این موضوع یقین داشته باشید که موضوع ایران در قبال مقاومت قاطع، جدی و نهایی بوده و دچار هیچ تردیدی نشده و در برابر فشارها تسلیم نخواهد شد. جمهوری اسلامی ایران با وجود هر فشار و تهدیدی از سوی دنیا همان طور که انواع حمایتهای مالی و مادی و تسلیحاتی خود به جنبشهای مقاومت را ادامه میداد، در همین مسیر باقی خواهد ماند. نسبت به این موضوع یقین داشته باشید.
این موضوع در سخنرانیها و دیدارهای انجام شده در روزها و هفتههای اخیر و همچنین مواضع حضرت آقا در خصوص حزبالله لبنان نیز مطرح شده است. طبعا ما از ایشان تشکر میکنیم که همواره در جایگاه رهبر بزرگ و حکیم و پدری مهربان و عطوف در کنار ما قرار داشته و به خوبی ابعاد جنگ روانی و شرایط جنگ روانی و فشارهای جنگ روانی را ارزیابی کرده و مواضع خود را در حمایت از مقاومت بیان کردهاند. مواضعی که ما البته نسبت به آن اطمینان داشتیم و آن را محترم میدانیم و بر روی آن حساب میکنیم. ما امروز خطاب به ایشان میگوییم: ای سید ما و ای امام و رهبر ما. مطمئن و آسودهخاطر باشید. مواضع و رفتارها و آرزوهای آنها مانند سراب است که یک فرد تشنه آن را آب فرض می کند، اما وقتی به سمت آن میرود، چیزی پیدا نمیکند. این عده قطعا در معرکه جدید نیز شکست خواهند خورد.
موضوع دوم این که ما از تمامی دولتها و حکومتهایی که در کنار ما بودند، تشکر میکنیم. طبعا مواضع مردمی و روحانیون و احزاب بسیار بیشتر از آن است که بتوان آن ها را برشمرد، اما با توجه به زمان گذشته باید به آخرین نشست وزرای خارجه کشورهای عربی اشاره کرده و از ابراهیم جعفری وزیر خارجه عراق نسبت به مواضع و سخنرانی و اظهارات قوی و خوب ایشان تشکر کنم. همچنین از آقای قائد السبسی رئیسجمهور تونس که بارها اظهارات مستقیمی را شنیده ایم که من نسبت به دو یا سه مورد از آن اطمینان دارم. ما از مواضع ایشان نیز تشکر می کنیم.
تقدیر از مواضع کشورهای حامی مقاومت
طبعاً مواضع عمومی تونس در ابعاد ریاست جمهوری و دولت و مردم و احزاب و نخبگان در هفتههای اخیر قابل توجه بوده است. مواضع الجزایر نیز که در اتحادیه عرب در سطح وزارت کشور یا وزارت خارجه یا در نشست استانبول قابل توجه بود. از مواضع ایشان نیز تشکر میکنیم. مواضع اندونزی در استانبول نیز قابل تشکر است. طبعا ما از جمهوری اسلامی ایران نیز که شریک ما در تقابل با این تجاوز است، تشکر میکنیم.
به عنوان محور دوم میخواهم اندکی راجع به تحولات سیاسی منطقه صحبت کنم، البته قاعدتاً زمان این اجازه را نمیدهد که زیاد به سمت تحلیلهای سیاسی پیش بروم، اما اجازه بدهید در این مقطع اندکی از رویکردهای کلی منطقه ارائه دهم. عرصه سیاسی و نظامی و تبلیغاتی موجود در منطقه روز به روز واضح تر میشود. عربستان سعودی در این زمینه نقش مرکزی را ایفا میکند. میبینیم که در شرایط کنونی عربستان نوک پیکان است، علاوه بر این که تماسهای انجام شده بین عربستان و اسرائیل نیز روز به روز افزایش پیدا میکند.
در گذشته وقتی فلان سرتیپ بازنشسته با مقامات اسرائیلی جلسه برگزار میکرد، میگفتند او یک سرتیپ بازنشسته است. طبعا شما این بازی را میشناسید. مثلاً میگفتند ما نمیدانیم روزنامه الشرقالاوسط یا الحیات چه چیزی نوشته است، این نشان دهنده آزادی مطبوعات است. اما وقتی یکی از علمای برجسته در منطقه الاحساء موضعی اتخاذ کرده و در خطبههای نماز جمعه از حزبالله لبنان ستایش کرده و تروریستی خواندن این حزب را رد کرده و از دولت عربستان خواسته توجه بیشتری به اوضاع داخلی کشور داشته باشد، او را زندانی کردهاند و خدا میداند در زندان چه بر سر او میآید.
علنی شدن مناسبات اسرائیل با عربستان
امروز نیز یکی از شاهزادگان از یک خاندان حاکم یعنی ترکی الفیصل با صهیونیستها به صورت علنی دیدار کرده و دست داده است. این دیدارها ادامه پیدا می کند. مناسبات اسرائیل با عربستان علنی شده و از پرده بیرون افتاده است. عربستان در گذشته این ارتباطات را به صورت مخفیانه دنبال میکرد ، اما در شرایط کنونی فضای زیادی برای توسعه مناسبات علنی بین اسرائیل و عربستان به وجود آمده است.
دو جزیره ای که مصر به عربستان تحویل داده، - گرچه مربوط به اوضاع داخلی مصر است- اما به بابی برای ارتباطات و مناسبات و هماهنگیهای علنی بین عربستان و اسرائیل تبدیل خواهد شد. ما انتظار نداریم در این شرایط عربستان سعودی نسبت به اتفاقاتی که در غزه رخ میدهد یا نسبت به مسائل دیگر واکنش نشان دهد و اگر هم در این رابطه صحبتی میکنند صرفا برای رفع تکلیف است.
از سویی دیگر میبینیم که آنها تمامی پتانسیل تبلیغاتی و سیاسی و دیپلماتیک و میدانی و فرهنگی و اجتماعی خود را برای تقویت دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت و دولتهای محور مقاومت و جنبش پایان ادامه میدهند. طبعا این همان مسیر همراه با اسرائیل است. عربستان البته به جنگ خود در یمن نیز ادامه میدهد، فشارهای بینالمللی برای رسیدن به راهحل موضوع یمن وجود دارد، علاوه بر این که فشارهای بینالمللی برای مذاکرات ژنو برای حل بحران سوریه نیز دنبال میشود.
عربستان شاید به علت فشارهای میدانی یا در نتیجه شرایط و فشارهای بینالمللی در وهله اول مانع از برگزاری این مذاکرات میشد، اما بعدها به میز مذاکرات آمد، اما نکته این است که در مذاکرات چه کار کرده است؟ عربستان الان در دو مسیر قدم برمیدارد:
- در مسیر میدانی ریاض برای افزایش تنش تلاش میکند ، چرا که آتش بس در یمن را نقض میکند و حملات و تجاوزهای خود را افزایش داده و سعی دارد از فرصت موجود برای ایجاد تغییرات میدانی استفاده کند. این کشور در سوریه نیز تلاش میکند تمامی انواع آتشبس و توقف درگیریها را به شکست کشاند. چه کسی آتش بس در سوریه را نقض کرده است؟ چه کسی آتشبس در منطقه حلب را نقض میکند؟ چه کسی حملات گستردهای را بر ضد بلندیهای العیس و مناطق مسکونی آن انجام داد و از چند هفته قبل این حملات را در حومه جنوبی حلب دنبال میکند ؟ آیا معنی این اقدامات این نیست که عربستان به دنبال جنگ بوده و خودش آن را آغاز کرده و خودش آتشبس را نقض میکند؟
بعد از روی کار آمدن گروه جدید حاکم بر عربستان حمایتهای مالی و تسلیحاتی و سیاسی و تحریک به حضور در میدان سوریه تا حد امکان افزایش پیدا کرد. عربستان در عرصه میدانی از تمامی اقدامات تنشآفرین استفاده میکند و اگر در برخی شرایط و مکانها آتش بس یا کاهش درگیریها رخ داده، در نتیجه فشارهای موجود است.
تلاش عربستان برای به شکست کشاندن مذاکرات یمن
-عربستان در ابعاد سیاسی به دنبال به شکست کشاندن مذاکرات است. ریاض تحت فشار وارد میز مذاکرات شده و سعی دارد از مذاکرات برای تحقق اهداف خود استفاده کند و اگر نتوانست این کار را انجام دهد، آن را با شکست مواجه کند.
گروه های مختلف به کویت رفتند تا مذاکره کنند. ملت یمن و مجاهدان این کشور یک سال تمام در برابر حملات ایستادگی کردند، آنها الان در آغاز سال دوم نیز در برابر شدیدترین جنگها ایستادگی میکنند. تجاوز آمریکا و عربستان به یمن متأسفانه با پشتیبانی بینالمللی و حمایتهای منطقهای گسترده مواجه شده است، اما با این وجود ملت مظلوم یمن در غربت همچنان مبارزه میکنند و عربستان قادر به تحقق اهداف خود نیست.
آنها به پای میز مذاکرات آمدند، اما به هیئت انصار الله و هیئت کنگره مردمی یمن میگویند: اول باید سلاح های سنگین خود را تحویل دهید، بعد شهرها را تخلیه کنید و در مرحله سوم از راهحل سیاسی صحبت میکنیم، آیا چنین شخصی به دنبال گفتوگو است یا میخواهد شرایط تسلیم کردن طرف مقابل را برشمارد؟ درست مانند رفتاری که دولتهای پیروز بر ضد دولت های شکست خورده انجام می دهند.
عربستان تصور کند که پیروز شده و میخواهد شرایط خود را برای تسلیم طرف مقابل دیکته کند. طبعاً پاسخ یمنی ها در برابر این مطالبات مشخص است. آنها میگویند ما به اینجا نیامدهایم که تسلیم شویم، ما آمده ایم که مذاکره کنیم. ما نمیخواهیم تسلیم شویم. ما آمادهایم تا ابد مبارزه کنیم. یمنی ها ثابت کردند که آمادگی جانفشانیهای بیشتر برای دفاع از تمامیت و کرامت و آبرو و عزت خود را دارند. کسی که چنین شرایطی را مطرح میکند ، معنایش این است که میخواهد شرایط خود را به طرف مقابل تحمیل کند یا مذاکرات به شکست بکشاند.
مخالفان سوریه هیچ محبوبیتی در بین مردم سوریه ندارند
در ژنو نیز هیئت مخالفان سوریه وابسته به ریاض مذاکرات را به تعطیلی کشانده و آن را به تعویق میاندازند. آنها وقتی پای میز مذاکرات مینشینند، میگویند قدرت را به ما تحویل دهید. مرحله انتقالی باید اینگونه باشد، باید رئیسجمهور کنار بنشیند و قدرت را به ما تحویل دهد. در اینجا این سؤال مطرح است که ای گروه مخالف دولت، آیا وقتی که شما به دمشق آمده و قدرت را در دست گرفتید، آیا میتوانید از دمشق در برابر جبهه النصره و داعش دفاع کنید؟
شما مزدورانی هستید که تنها در هتلها زندگی میکنید، شما هیچ محبوبیت مردمی در سوریه ندارید، اگر قدرت را در دست بگیرید و فرماندهی ارتش در دست شما میافتد، آیا ارتشی باقی خواهد ماند که در میدانها مبارزه کند؟ سوریه ای که در پنج سال گذشته مقاومت کرده، آیا فکر میکنید بتوانید تنها چند هفته در برابر حملات جبهه النصره و داعش مانع از سقوط آن شوید؟
با چنین دیدگاه و چنین کینه و نفرتی مشخص نیست که مذاکرات ژنو به نتیجه خواهد رسید یا نه، من نمیخواهم چهره سیاهی برای شما ترسیم کنم. ما امیدوار هستیم که مذاکرات کویت به نتیجه برسد، اما با چنین دیدگاه و چنین نفرتی مشخص نیست این مذاکرات به راه حل دست پیدا کند.
چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد؟ چون کسانی که یک سال در یمن و پنج سال در سوریه مبارزه کردند، آماده تسلیم شدن نیستند. آنها آماده خضوع در برابر متجاوزان نیستند، آنها حاضر نیستند خود را به جبهه النصره ، داعش ، القاعده و گروههای تکفیری وابسته به عربستان بسپارند. به تحولات جنوب یمن نگاه کنید. عدن، المکلا، حضرموت، ابین، در این مناطق چه اتفاقی میافتد و القاعده و داعش در آنجا چه کار میکنند؟
اگر یمنی ها و سوریها در این جبههها تسلیم شوند، آینده در دست داعش ، جبهه النصره ، القاعده و تکفیریهای زیر نظر عربستان خواهد بود ، گروههایی که تحت حمایت مالی و پشتیبانی عربستان هستند. به چنین آیندهای نگاه کنید. این آینده تمامی منطقه شامل لبنان ، عراق و منطقه خاورمیانه و دولتهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود. از تحولات سیاسی روشن است که متأسفانه مسائل به سمت وضوح بیشتر گرایش پیدا میکند.
هیچ کس نباید فریب بخورد ، هیچکس نباید از درگیری واقعی غافل شود. در آینده ماههای سختی در پیش داریم. عربستان پول و قدرت بیشتری هزینه کرده و مزدوران بیشتری را تحریک میکند. تحریکات مذهبی و طایفه ای و تکفیری این کشور همچنان افزایش پیدا کرده و ریاض هیچ مشکلی در این راستا ندارد. عربستان میخواهد تجاوز خود به سوریه و یمن را کامل کند و اگر توانست اوضاع را در عراق و لبنان به حالت انفجار برساند. سعودیها در این رابطه تنها منتظر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستند و به همین علت پروندهها را به حالت تعلیق درآوردند.
حتی شاید در آمریکا دولت جدید با جنگهای ویرانگر عربستان همراه باشد، البته در هر صورت آمریکا در کنار عربستان باقی نخواهد ماند ، بلکه سعی دارد از آن بهرهبرداری کند. البته سعودیها نیز تلاش میکنند از آمریکا برای خود بهرهبرداری کنند ، اما تاکنون موفق نشدند. در نهایت آمریکایی ها پرونده عراق و یمن و سوریه در منطقه را بر اساس منافع خود مدیریت می کنند و تمام این تحولات را در خدمت پروژه ها و منافع خود قرار می دهند.
بنابراین فریبکاری و خونریزی های بیشتری در ابعاد سیاسی و تبلیغاتی انجام می شود که در نتیجه آن ما در تمامی دولتهای منطقهای شامل لبنان و سوریه و عراق و ایران و بحرین و دولتهای حاشیه خلیج فارس و یمن و فلسطین و تمامی دولتهای منطقه باید هوشیار باشیم و در برابر این طرحها غفلت نکنیم. ما باید حضور خود در عرصه های سیاسی و امنیتی و نظامی را افزایش دهیم.
این ارزیابی ما نسبت به تحولات منطقه طی چند ماه اندک آینده است، انشاءالله این برداشت اشتباه خواهد بود و انشاءالله نتیجه مذاکرات در کویت رضایت بخش باشد. ما از خدا میخواهیم که این اتفاق بیفتد یا در مذاکرات ژنو نتیجه ای برای سوریه عاید شود. اما شاخصها و اطلاعات موجود این را نشان نمیدهد. شاخصهایی که از ما میخواهد بیش از پیش در تحولات حضور داشته و مسئولیت خود را بپذیریم و پایداری بیشتری از خود نشان دهیم. برادران و خواهران، وقتی ما صبر و پایداری نشان دادیم، این پروژهها از سال 1982 تاکنون با شکست مواجه شده است، این همان پروژه واحدی است که در منطقه از سال 1982 تا 1985 و 2000 و 2006 و جنگهای غزه و سوریه و یمن و مقاومت عراق ادامه داشته است. این پروژه با شکستهایی مواجه شده است و نیازمند صبر و پایداری و اطمینان و یقین بیشتر به خداوند است تا ما بتوانیم شکستهای دیگری را به این پروژه و تمامی ملحقات آن وارد کنیم.
تحولات داخلی لبنان
حال با دو موضوع به اوضاع داخلی میپردازیم، موضوع اول موضوع ریاست جمهوری است که چیزهایی که میخواهم بگویم جدید نیست و ما همان مواضع قبلی را میشنویم، همان بیانیهها صادر میشود و همان اظهارات مطرح میشود. ما همواره طی شبانهروز میشنویم که حزبالله متهم به تعطیل کردن روند انتخاب رئیسجمهور می شود.
ما در گذشته نسبت به این مسائل پاسخ گفتهایم. ما نمیخواهیم به عنوان حزبالله با دیگران وارد گفتوگوهای بینتیجه بشویم. کسانی که انتخاب رئیسجمهور را میخواهند، بخشی از این موضوع در داخل عربستان و بخشی دیگر در مناطق دیگر حل میشود. به جای اینکه وقت خودتان را با رسانهها تلف کنید و به جای اینکه پشت تان را به یکدیگر کنید و زمان را به هدر بدهید، باید وارد عمل شوید . تکیه کردن بر روی زمین و زمان فایدهای ندارد. آیا کسی تصور کند که میتواند بر ایران و سوریه فشار وارد کند، ما با او همراه خواهیم شد. اما اوضاع اینطور نیست. ما به صورت علنی و در نشستهای داخلی نیز گفتیم که بروید با کسانی صحبت کنید که باید با آنها به تفاهم برسید. این چیزی است که ما را به نتیجه میرساند، اما آنها پشتشان را به ما کردند. خلأ ریاست جمهوری همچنان وجود دارد و میطلبد که گروههای مرتبط با روند انتخابات با هم ارتباط داشته و گفتگو کنند تا بتوانند با یکدیگر به نتیجهای برای حل این مشکل برسند. این موضوع است که میتواند انتخاب رئیسجمهور لبنان را حل کند.
در موضوع انتخابات شهرداریها چند موضوع مطرح است: اول اینکه اهمیت انتخابات برای همه مشخص است. وقتی که مردم شورای شهر انتخاب میکنند، در واقع دولتی کوچک را انتخاب میکند که دارای محدودیتهای مشخص است ، دولتی که باید در چارچوب اختیارات و امکانات شهر در خدمت آنها باشد. بنابراین این صحیح نیست با این موضوع با بی مبالاتی یا یأس رفتار شود. تمامی ما در این رابطه مسئول هستیم و باید به این موضوع اهمیت داده و آن را دنبال کنیم.
موضوع دوم اهمیت مشارکت تأثیرگذار در این انتخابات است، این موضوع هم خیلی مهم است، چرا که بخشی از اولویتها را تشکیل میدهد. کسی که میتواند، باید کاندید شود. من میبینم که برخی از رسانهها یا سایتهای اجتماعی از کثرت نامزدها انتقاد میکنند. وقتی شما از انتخابات و روند دموکراتیک صحبت میکنید، باید انتظار این موضوع را داشته باشید ، طبعاً گاهی برخی مبالغه ها در این زمینه به وجود میآید و بیش از اینکه خدمت به مردم مدنظر قرار گیرد، رسیدن به پستهای مختلف مطرح میشود. البته این موضوع قابل ستایش نیست و باید در جای بررسی شود ، اما مردم باید کاندیدا شوند و انتخاب کنند، چرا که در پایان مردم هستند که به امور زندگی خودشان و به وضع عمومی خود مرتبط هستند. بنابراین کاندیداتوری و شرکت در رقابت انتخاباتی یک موضوع اساسی و بسیار مهم است.
موضوع سوم که هیچ اختلاف در این زمینه وجود ندارد، اینکه شورای شهر در نهایت یک موضوع خدماتی و توسعه ای است ، اما همه چیز در لبنان سیاسی میشود و ابعاد و پیامدها و آثار سیاسی به خود میگیرد. موضوع اصلی که در این رابطه باید حفظ شود، ابعاد خدماتی و توسعه ای این شورا است. وقتی که نامزدها وارد رقابتهای انتخاباتی در چارچوب شورای شهر یا شهردار شدند، باید برای خود و پیامدهای این انتخابات حد اکثرهایی تعیین کنند. باید ضوابطی در ابعاد تبلیغاتی و رسانهای و اقدامات عملیاتی و اداری ترسیم شود و به گونهای نباشد که این انتخابات آخر دنیا تلقی شود. ممکن است در برخی مناطق نتیجه این اختلافات بروز دشمنیهای شدید بین خانوادهها و حتی گروههای سیاسی شود. به همین علت ممکن است کسانی برای پیروزی در این انتخابات به اقدامات ممنوعه دست بزنند. یعنی ادعاهای دروغ مطرح کرده و به یکدیگر تهمت فساد مالی و اخلاقی بزنند. اتهام زدن به دیگران سادهترین کار ممکن است، اما آیا دلیلی در این رابطه وجود دارد؟ اگر کسی در این دنیا تو را مواخذه نکند، خداوند در قیامت مؤاخذه خواهد کرد. دیگران را به فساد و سرقت متهم می کنی؟ مگر تو علم غیب داری؟
این امور نیازمند توجه است، رقابتهایی که در این انتخابات به وجود میآید نباید تا حد دشمنی و کینهتوزی و درگیری بین خانوادههای مختلف برسد. در گذشته ما میشنیدیم که برخی از این دشمنیها تا 20 سال و 30 سال ادامه پیدا میکند، تنها به این علت که دو طرف رقیب انتخابات شورای شهر بودند. آیا اگر فردی رئیس شورای شهر یا عضو آن شود، حاکم کره زمین خواهد بود و گنج های قارون و قدرت فرعون را در دست خواهد داشت؟ هرگز اینگونه نیست. ما باید مسائل را در ابعاد و حجم طبیعی و واقعی خود بررسی کنیم. ما باید به این موضوع آگاه باشیم که در روز یکشنبه در بقاع یا بیروت به پای صندوقهای رأی برویم و دوشنبه یا سه شنبه یا چهار شنبه نتایج مشخص میشود و من از آن مردم میخواهند با هم زندگی کنند. یعنی موضوع آن قدر ارزش ندارد که یک مرد با همسرش اختلاف پیدا کند و کسی همسرش را طلاق دهد، یا پدر از پسرش دلخور شود.
طبعا این رقابت پیامدهایی خواهد داشت. مسئولیت ما این است که از طریق مدیریت انتخابات شورای شهر و شهرداریها به بهترین نتیجه ممکن با کمترین خسارتهای مادی آن برسیم ، چرا که معمولاً بعد از انتخابات در برخی مناطق خسارتهایی به وجود میآید. من در تمامی انتخابات شورای شهر و شهرداریها به کارگزاران انتخاباتی حزبالله لبنان پیشنهاد میکنم که این عملیات را با بیشترین نرمش ممکن مدیریت کنند تا بهترین نتیجه با کمترین خسارت ها به دست آید. بعد از پایان روند انتخابات در تمامی مناطق باید کمیتههایی برای بررسی مشکلات و ناراحتیهای ایجاد شده احتمالی در نتیجه این انتخابات تشکیل شود.
موضوع چهارم در مورد این انتخابات، چیزی است که در سطح فرهنگی رایج شده و به نظر من اشتباه است. برخی این طور وانمود میکنند که موضوع انتخابات شهرداریها و شورای شهر، موضوعی مربوط به توسعه شهر و ابعاد خدماتی بوده و ارتباط زیادی با جامعه مدنی ندارد. جامعه مدنی یعنی چه؟ احزاب سیاسی در چه چیز باید جمع شوند؟ جامعه نظامی یعنی چه ؟ برخی میگویند این موضوع را به خانوادهها واگذار کنید، چرا به عنوان احزاب سیاسی در این انتخابات مداخله میکنید؟ این یک برداشت اشتباه و بلکه خطرناک است که من به اختصار علت خطرناک بودن آن را توضیح میدهم.
اول اینکه موضوع شوراهای شهر بخشی از اشکال حاکمیت و مدیریت در کشور است و اختیارات مشخص و محدودی دارد. این یکی از کارکردهای احزاب سیاسی است که مأموریت های آن حضور در مجلس نمایندگان و دولت و مدیریت کشور در سطح خرد یا کلان است. اگر احزاب سیاسی انتخابات شورای شهر را نادیده بگیرند، این بدان معنی است که بخشی از مأموریت و وظیفه خود را نادیده گرفتهاند.
موضوع دوم که به اعتقاد من مهمتر است، اینکه در چنین رقابتها و درگیریهای موجود، حضور احزاب سیاسی در مدیریت انتخابات باعث میشود خسارتها کاهش پیدا کند، یک مثال ساده و مستقیم برای شما میآورم. الان در یک منطقهای حضور جنبش امل و حزبالله لبنان ملموس است و گروههای سیاسی دیگر ملیگرا و اسلامگرا نیز حضور دارند. خوب اگر حزبالله و امل با یکدیگر تفاهم کنند و افرادی را برای کاندیداتوری انتخاب نکنند و این موضوع را به خانوادهها واگذار کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در چنین شرایطی دشمنی ها آغاز میشود.
این مسئولیت ما است و ما باید محیط و جامعه و روستاهای خود را مستحکم کنیم. ما نمیتوانیم این موضوع را رها کنیم تا خانوادهها خودشان لیستها را تشکیل داده و با یکدیگر رقابت کنند و در چنین شرایطی با هم وارد درگیری شوند.
ما وظیفه داریم مسئولیت پذیر باشیم من الان میخواهم به صراحت به شما بگویم که ما در حزبالله این انتخابات را نمیپسندیم و خوب است این انتخابات هر شش سال یکبار برگزار میشود، نه چهار سال یک بار. چرا که تمامی مباحث آن به مشغول بودن فکر منجر می شود.
وقتی میبینیم که برخی با تمام قدرت در این رقابتها حاضر میشوند و با یکدیگر مبارزه میکنند و حتی گاهی از ابزارهای ممنوع در انتخابات استفاده میکنند، مسئولیت ما این است که مداخله کرده و اوضاع را کنترل نموده و ائتلافهایی را تشکیل دهیم. ما و برادرانمان در جنبش امل با یکدیگر ائتلاف تشکیل دادهایم و با سایر گروههای سیاسی موجود و تمامی طرفهای دیگر نیز ائتلاف تشکیل داده و لیستهایی را تهیه کرده و از مردم میخواهیم به این لیستها رأی بدهند.
طبعاً هیچ روشی وجود ندارد که نکات منفی و شکافهایی نداشته باشد، مثلا ممکن است بر اساس این تفاهم ها برخی عناصر در لیست امل وجود داشته باشد که مورد پذیرش کامل حزبالله نباشد، اما بر اساس این ائتلاف حزبالله باید آنها را نماینده خود بداند. طبعاً هرگز نسبت به هیچ کس در لبنان اجماعی کامل پدید نخواهد آمد و برخی از این انتخاب راضی و برخی دیگر دل نگران هستند.
با این وجود، این بهترین گزینه ممکن و روشی صحیح است که باید در دستور کار قرار گیرد، چرا که گزینه دیگر این است که بگذاریم مردم با یکدیگر وارد جنگ میشوند.
لذا با توجه به آنچه که گفته شد من از همه میخواهم که به این لیست ها پایبند بوده و به آن رأی بدهند. ممکن است فردی بگوید ای سید مطالبی به دست من میرسد که شما اطلاع ندارید. در فلان جا فلان فرد نامزد شده و فلان فرد دیگر کنار گذاشته شده است. خواهران و برادران ؛ تمام این مسائل جزئیات است. اگر شورای شهر 18 نفر عضو داشته باشد، نمیتوان 180 نفر در آن قرار داد. در نهایت باید 18 نفر انتخاب شود. ساختار موجود سیاسی و خانوادگی و اجتماعی در نهایت باید به عدد 18 برسد، در این شرایط چه کار باید بکنیم.
من از خواهران و برادران و تمامی مردم لبنان میخواهم اگر در مناطق مختلف نسبت به ائتلاف سیاسی مشخص یا ترکیب آن ملاحظاتی دارید، مشکلی نیست. ما این ملاحظات را محترم میدانیم ، اما کسی نباید چیزی از ما بخواهد که قدرت انجام آن را نداشته باشیم. همه برادران و خواهران لازم است که در روز یکشنبه و یک شنبه های بعد در انتخابات شرکت کنند. من از دیدگاه ایمانی و مسئولیتپذیری و انسجام و وحدت ملی و اصرار بر تقویت این ارتباط از مردم میخواهم که در انتخابات شرکت کنند. من میخواهم به تمامی هواداران به صورت ویژه بگویم: در این مرحله مانند مراحل گذشته ما با متحدان خود صادق بودیم و نسبت به آنها وفاداری نشان دادیم. ما نیازمند جبههای واحد و دارای همبستگی هستیم. این یکی از مهمترین مسائل است که باید عناوین کوچک و جزیی را تحت حاکمیت خود داشته باشد.
موضوع مهم دیگر این است که عرفی اجرا میشود که بسیاری مدعی هستند باید به آن پایبند بود و گفته می شود تمامی گروههای سیاسی و طوایف و احزاب بالاتر از طوایف باید به آن پایبند باشند. به عنوان مثال گفته میشود که رئیس شورای شهر باید از بزرگترین خاندان موجود یا یکی از خانوادههای بزرگ شهر باشد، بنابراین شما باید در داخل این خاندان دنبال این فرد بگردید. اولویت بر این است که فرد مذکور از این خانواده انتخاب شود. این برداشت عمومی اشتباه است. این موضوع نیازمند بررسی و تغییر است، حتی اگر در سطح رئیس شورای شهر مطرح باشد. در هر حال اعضای شورای شهر همگی در تصمیمگیریها مشارکت دارند. طبعا رئیس شورا نیمی از موضوع است، اما ممکن است افرادی در این راستا مبالغه کنند یا موضوع را کم اهمیت تر نشان دهند.
بنابراین باید در مناطق مختلف فارغ از خانوادهها و بر اساس سلامت ، شایستگی ، مدیریت ، مسئولیتپذیری ، زمان داشتن لازم و کنار گذاشتن منافع شخصی ، باید رؤسای شوراها را انتخاب کرد. اینها ویژگیهایی است که تمامی مردم از آن صحبت میکنند و ارتباطی با دین یا مذهب یا طایفهای خاص ندارد. این ویژگیها در تمامی دنیا ثابت است و وقتی میگوییم شخصی سالم است ، به این معنی است که دزد نیست و میتوان مالی را به او سپرد. ما باید دنبال چنین اشخاصی باشیم ، حال فرق نمیکند که از یک خانواده بزرگ باشد یا یک خانواده کوچک. باید چنین اشخاصی را به عنوان ریاست شورای شهر انتخاب کرد.
ممکن است کسی بگوید: ای حزب الله آیا شما در گذشته اینطور رفتار کردید؟ ما قادر به این کار نبودیم. شرایط سیاسی و اجتماعی و محاسبات موجود با خانوادههای بزرگ بوده و ما دوست نداشتیم با آنها وارد درگیری شویم. ملاحظات زیادی در این رابطه مطرح بود. این موضوع نیازمند فرهنگسازی است و با تحمیل به دیگران انجام نمیشود. آیا شفافیت از این بیشتر می خواهید؟ البته در آینده این موضوع باید در چارچوب منافع مردم و شوراهای شهر و توسعه و خدماترسانی به شهرها برای رسیدن به دنیا و آخرت مورد ارزیابی و تجدیدنظر قرار بگیرد و طبعا انتقاداتی نیز در این زمینه مطرح میشود.
بههرحال ما میدانیم که انتخابات شورای شهر و شهرداریها با امنیت و سلامت و آرامش و تفاهم کامل و با کمترین حد از حساسیتها و دشمنیها در کشور برگزار شود.
یکی از فواید مداخله احزاب سیاسی در انتخابات این است که وقتی خانوادهها با یکدیگر دچار اختلاف شدند، این موضوع به رهبران سیاسی و احزاب و سازمانهای مختلف واگذار میشود و در نهایت رهبران سیاسی و احزاب نمایندگان خود را از میان خانوادهها انتخاب میکنند. در این شرایط خانوادهها در محلات مختلف و شهرها و روستاها در کنار هم زندگی میکنند و احزاب سیاسی نیز میتوانند در نهایت این موضوع را پیگیری و حل و فصل کنند. در این شرایط مردم و خانوادهها میتوانند مسئولیت درگیریها را به دوش احزاب سیاسی بیندازند. مهم این است که خانوادهها و مردم در خیر و خوبی باشند و انتخابات در بهترین شرایط ممکن برگزار شود.