به گزارش مشرق، سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان انتخابات فدراسیون فوتبال روز گذشته برگزار شد، انتخاباتی که تا قبل از شروع آن حرف و حدیثهای فراوان به همراه داشت. از ورود نهادهای امنیتی گرفته تا مشکلات فراوان اساسنامه و لابیهای قانونی و غیرقانونیاش نقل محافل شده است.
صحبت از این بود که علی کفاشیان در روز هفدهم اردیبهشت صندلی ریاست بر فوتبال را برای همیشه میخواهد ببوسد و کنار برود تا رئیس جدید بیاید. مرد خوش خندهای که تاکتیک خنده بارها کمک حالش شده این بار نیز با وجود زمزمه جداییاش از میز ریاست دوباره میخندید؛ خندهای که شاید مخالفانش را نشانه گرفته بود؛ وزارت ورزش، مدعیان ریاست و نامزدهایی به غیر از آجرلو، تاج و عزیز محمدی، منتقدان به اساسنامه و شاید مخالفانی که دوست داشتند آقای رئیس برای همیشه از فوتبال برود.
کفاشیان با همین خندهها تا لحظههای آخر ثبتنام خیلی از مدعیانی که میخواستند وارد کارزار شوند را سرکار گذاشت و در واقع به خاطر آراء مجمعی که در اختیار داشت کاری کرد تا آنهایی میخواستند کاندیدا شوند پشت خط آراء 64 درصدیاش بمانند.
کفاشیان با خندههای معروفش که در آستانه انتخابات به تبسمی ملیح و معنیدار تبدیل شده بود خیلی از موارد را مهندسی کرد و در پایان مهدی تاج، نایبرئیس سالهای نه چندان دورش رئیس فدراسیون شد.
با این انتخاب اثاثکشی کفاشیان خیلی سنگین نبود چون ساختمان محل اتاقش در فوتبال همان ساختمان معروف سئول ماند و فقط اتاقش تغییر کرد.
تاج در روز رایگیری با 50 رای رئیس فدراسیون شد و کفاشیان با 64 رای، بله؛ 64 رای شد نایبرئیس.
در یک رای 73 نفره وقتی آراء 50 با 64 کنار هم قرار میدهیم خیلی از ناگفتهها بیان میشوند و شاید یک سوال خیلی پررنگتر در ذهن بیاید؛ رئیس واقعی کیست؟ سهم وازرت ورزش از این انتخابات چه شد؟ و سرانجام اینکه سرنوشت فوتبال ایران در روزهایی که چاشنی لبخند به خود گرفته چه خواهد شد! شاید گذر زمان بتواند زوایای پنهان آن را برملا کند.
* تاج و نیازهای فدراسیون فوتبال ایران
در انتخابات فدراسیون فوتبال ایران هر آنچه که پشت پرده در مقابل دیدگان اصحاب رسانه و کارشناسان رخ داد، دیگر تمام شده و حالا مهدی تاج رئیس جدید فدراسیون فوتبال ایران، رئیسی که هم کفاشیان دارد، هم هیات رئیسه و هم برخی از افراد شناخته شدهای که در جریان انتخابات لابیهای خوبی را برایش انجام دادند.
تاج با مشکلات فدراسیون فوتبال ایران بیگانه نیست اما اینکه چطور میخواهد موانع را از سر راه بردارد یک نکته کلیدی است.
از دپارتمان بینالملل گرفته تا کمیته فرهنگی فدراسیون مشکلات بیداد میکنند. شکل تعامل فدراسیون با نهادهای قدرت بسیار کمرنگ شده و برخی از چسبیدههای به این رشته ورزشی که بیشتر به فکر منافع مالیشان در فدراسیون هستند کاری کردهاند که این فدراسیون وجاهت خود را از دست بدهند. (آخرین نمونه از منفعتهای مالی عدهای خاص در فدراسیون را میتوان به عقد قرارداد با پیراهن جدید تیم ملی اشاره کرد و از دل همین فدراسیون برخواسته و سر و صدای همه را بلند کرده است.)
شکل تعامل با کارلوس کیروش نیز داستان خاص خودش را دارد. اگرچه دوستی های پشت پرده هست؛ اما سیاست خنده چندان به مذاق سرمربی تیم ملی خوش نیامده، حال باید منتظر باشیم و ببینیم تیم اصفهانی با کیروش چه خواهد کرد.
و اما مهمترین چالش در فدراسیون فوتبال ایران بحث مالی است. "پول" میتواند حلال بسیاری از مشکلات فدراسیون ایران باشد. تاج به عنوان مدیر صنعتی باید در این مسیر گام بردارد، کسی که راههای درآمدزایی را میداند.
این بستر برای فعالیتهای اقتصادی ویران شده و شاید همین ویرانیها عاملی شده تا فدراسیون چشم به دستهای دیگران داشته باشد، فوتبال که به خودی خود میتواند در زمینه درآمدهای کلان خودکفا باشد.
اگر این فوتبال درآمدزا شود، اولین بند اساسنامه فوتبال که همان "استقلال" است، حفظ خواهد شد.
اگر این فدراسیون درآمدزا شود اعتراضهای کیروش هم به نوعی تمام خواهد شد امکانات راحتتر در اختیار ملیپوشان قرار خواهد گرفت.
برای درآمدزا شدن فدراسیون فوتبال همان طور که خود مهدی تاج در چند روز اخیر به آن اشاره کرده باید مدیران اقتصادی و صنعتی جذب این فدراسیون شوند. شاید با آمدن مدیران اقتصادی دیگر کمتر شاهد حضور افراد سودجو و منفعتطلب در این فدراسیون شویم.
تجارب فدراسیونهای فوتبال در کشورهای پیشرفته نشان میدهد که فوتبال میتواند درآمدزا شود به شرط آنکه مدیران اقتصادی خوبی در پستهای مختلف آن به خدمت گرفته شوند.
بنابراین مهدی تاج باید از شمه اقتصادیاش در این فدراسیون به خوبی بهره گیرد و فوتبال ایران را خودکفا کند.
شاید یک درددل دوستانه با کفاشیان بتواند کمک زیادی به تاج در این زمینه کند، چون روزهای زیادی را آقای رئیس با بی پولی سپری کرد و فقط با خنده پشت سر گذاشت. آقای تاج! فراموش نکن این فدراسیونی که امروز شما صندلی ریاستش را در اختیار گرفتهای، کفاشیان 8 سال روی آن تکیه زد، فوتبالش را به جام جهانی برد، بانوانش را قهرمان آسیا کرد، تیم ملیاش اول آسیا شد، 2 بار فدراسیونش فدراسیون برتر آسیا شد و .... اما چون در اقتصاد تعریفی نداشت یک قضاوت عمومی برای مردم به یادگار گذاشت؛ آقای خنده.
صحبت از این بود که علی کفاشیان در روز هفدهم اردیبهشت صندلی ریاست بر فوتبال را برای همیشه میخواهد ببوسد و کنار برود تا رئیس جدید بیاید. مرد خوش خندهای که تاکتیک خنده بارها کمک حالش شده این بار نیز با وجود زمزمه جداییاش از میز ریاست دوباره میخندید؛ خندهای که شاید مخالفانش را نشانه گرفته بود؛ وزارت ورزش، مدعیان ریاست و نامزدهایی به غیر از آجرلو، تاج و عزیز محمدی، منتقدان به اساسنامه و شاید مخالفانی که دوست داشتند آقای رئیس برای همیشه از فوتبال برود.
کفاشیان با همین خندهها تا لحظههای آخر ثبتنام خیلی از مدعیانی که میخواستند وارد کارزار شوند را سرکار گذاشت و در واقع به خاطر آراء مجمعی که در اختیار داشت کاری کرد تا آنهایی میخواستند کاندیدا شوند پشت خط آراء 64 درصدیاش بمانند.
کفاشیان با خندههای معروفش که در آستانه انتخابات به تبسمی ملیح و معنیدار تبدیل شده بود خیلی از موارد را مهندسی کرد و در پایان مهدی تاج، نایبرئیس سالهای نه چندان دورش رئیس فدراسیون شد.
با این انتخاب اثاثکشی کفاشیان خیلی سنگین نبود چون ساختمان محل اتاقش در فوتبال همان ساختمان معروف سئول ماند و فقط اتاقش تغییر کرد.
تاج در روز رایگیری با 50 رای رئیس فدراسیون شد و کفاشیان با 64 رای، بله؛ 64 رای شد نایبرئیس.
در یک رای 73 نفره وقتی آراء 50 با 64 کنار هم قرار میدهیم خیلی از ناگفتهها بیان میشوند و شاید یک سوال خیلی پررنگتر در ذهن بیاید؛ رئیس واقعی کیست؟ سهم وازرت ورزش از این انتخابات چه شد؟ و سرانجام اینکه سرنوشت فوتبال ایران در روزهایی که چاشنی لبخند به خود گرفته چه خواهد شد! شاید گذر زمان بتواند زوایای پنهان آن را برملا کند.
* تاج و نیازهای فدراسیون فوتبال ایران
در انتخابات فدراسیون فوتبال ایران هر آنچه که پشت پرده در مقابل دیدگان اصحاب رسانه و کارشناسان رخ داد، دیگر تمام شده و حالا مهدی تاج رئیس جدید فدراسیون فوتبال ایران، رئیسی که هم کفاشیان دارد، هم هیات رئیسه و هم برخی از افراد شناخته شدهای که در جریان انتخابات لابیهای خوبی را برایش انجام دادند.
تاج با مشکلات فدراسیون فوتبال ایران بیگانه نیست اما اینکه چطور میخواهد موانع را از سر راه بردارد یک نکته کلیدی است.
از دپارتمان بینالملل گرفته تا کمیته فرهنگی فدراسیون مشکلات بیداد میکنند. شکل تعامل فدراسیون با نهادهای قدرت بسیار کمرنگ شده و برخی از چسبیدههای به این رشته ورزشی که بیشتر به فکر منافع مالیشان در فدراسیون هستند کاری کردهاند که این فدراسیون وجاهت خود را از دست بدهند. (آخرین نمونه از منفعتهای مالی عدهای خاص در فدراسیون را میتوان به عقد قرارداد با پیراهن جدید تیم ملی اشاره کرد و از دل همین فدراسیون برخواسته و سر و صدای همه را بلند کرده است.)
شکل تعامل با کارلوس کیروش نیز داستان خاص خودش را دارد. اگرچه دوستی های پشت پرده هست؛ اما سیاست خنده چندان به مذاق سرمربی تیم ملی خوش نیامده، حال باید منتظر باشیم و ببینیم تیم اصفهانی با کیروش چه خواهد کرد.
و اما مهمترین چالش در فدراسیون فوتبال ایران بحث مالی است. "پول" میتواند حلال بسیاری از مشکلات فدراسیون ایران باشد. تاج به عنوان مدیر صنعتی باید در این مسیر گام بردارد، کسی که راههای درآمدزایی را میداند.
این بستر برای فعالیتهای اقتصادی ویران شده و شاید همین ویرانیها عاملی شده تا فدراسیون چشم به دستهای دیگران داشته باشد، فوتبال که به خودی خود میتواند در زمینه درآمدهای کلان خودکفا باشد.
اگر این فوتبال درآمدزا شود، اولین بند اساسنامه فوتبال که همان "استقلال" است، حفظ خواهد شد.
اگر این فدراسیون درآمدزا شود اعتراضهای کیروش هم به نوعی تمام خواهد شد امکانات راحتتر در اختیار ملیپوشان قرار خواهد گرفت.
برای درآمدزا شدن فدراسیون فوتبال همان طور که خود مهدی تاج در چند روز اخیر به آن اشاره کرده باید مدیران اقتصادی و صنعتی جذب این فدراسیون شوند. شاید با آمدن مدیران اقتصادی دیگر کمتر شاهد حضور افراد سودجو و منفعتطلب در این فدراسیون شویم.
تجارب فدراسیونهای فوتبال در کشورهای پیشرفته نشان میدهد که فوتبال میتواند درآمدزا شود به شرط آنکه مدیران اقتصادی خوبی در پستهای مختلف آن به خدمت گرفته شوند.
بنابراین مهدی تاج باید از شمه اقتصادیاش در این فدراسیون به خوبی بهره گیرد و فوتبال ایران را خودکفا کند.
شاید یک درددل دوستانه با کفاشیان بتواند کمک زیادی به تاج در این زمینه کند، چون روزهای زیادی را آقای رئیس با بی پولی سپری کرد و فقط با خنده پشت سر گذاشت. آقای تاج! فراموش نکن این فدراسیونی که امروز شما صندلی ریاستش را در اختیار گرفتهای، کفاشیان 8 سال روی آن تکیه زد، فوتبالش را به جام جهانی برد، بانوانش را قهرمان آسیا کرد، تیم ملیاش اول آسیا شد، 2 بار فدراسیونش فدراسیون برتر آسیا شد و .... اما چون در اقتصاد تعریفی نداشت یک قضاوت عمومی برای مردم به یادگار گذاشت؛ آقای خنده.