به گزارش مشرق، «گرت پورتر»، نویسنده، تاریخدان و تحلیلگر آمریکایی روز یکشنبه در یادداشتی استدلال کرده که دولت آمریکا تعمداً و در راستای مهار فدرت ایران در منطقه، در مسیر مبادلات شرکتها و بانکها با ایران مانعتراشی میکند.
«پورتر» در این یادداشت در «کنسرسیومنیوز» نوشته است: «برای بیش از سه دهه، مفروضه زیربنایی سیاست آمریکا این بوده که ایالات متحده میتواند ایران را به پذیرش نظمی تحت سلطه آمریکا - خواه از طریق تغییر حکومت و یا توسل به دیپلماسی زور جهت وادار کردن ایران به تغییر سیاستهایش در مسیر همراستا با واشنگتن - مجبور کند.»
وی در ادامه به توصیف اهداف دولتهای قبلی آمریکا در طول سه دهه گذشته پرداخته و نوشته است: «دولت ریگان، امیدوار بود که حمله عراق به ایران به براندازی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و تلاش کرد ایران را به ترک برنامه هستهای صلحآمیزش وادار کند. دولت بیل کلینتون، نه تنها به دنبال منزوی کردن ایران از جهان سرمایهداری بود، از اقدامات اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانمندی موشکی متعارف به عنوان حداقل توان بازداری حمایت کرد.»
این گزارش میافزاید: «هسته اصلی نومحافظهکاران تشکیلدهنده دولت جورج دبلیو بوش به دنبال استفاده از نیروی نظامی آمریکا برای ساقط کردن جمهوری اسلامی بعد از به دست آوردن کنترل بر عراق بودند.»
«گرت پورتر» مینویسد سیاستهای دولت اوباما هیچیک از این موارد نبودند اما او «راهبرد ظریفی مبتنی بر دیپلماسی زور اتخاذ کرد که هدفش وادار کردن ایران به پذیرش مظالبه آمریکا برای پایان دادن به برنامه غنیسازی اورانیوم این کشور بود.»
به نوشته این نویسنده، اوباما با آغاز به کار به عنوان رئیس دولت آمریکا ابتدا به تأسیسات هستهای نطنز حمله سایبری کرد؛ وی همچنین بعد از آنکه ایران درخواست واشنگتن برای امحای دو سوم از ذخایر اورانیوم کمغنای خود را رد کرد گفت که «تعامل» با ایران به پایان رسیده و اکنون وقت فشار بر این کشور است.
«پورتر» میافزاید دولت اوباما در سال 2010 در گزارش سالانه بررسی سیاستهای هستهای تا آنجا پیش رفت که علناً پیشنهاد کرد در صورت استفاده ایران از زور نظامی متعارف علیه آمریکا یا متحدان و شریکان این کشور از سلاحهای هستهای علیه ایران استفاده شود.
دولت اوباما، در نهایت از گزینه نظامی علیه ایران استفاده نکرد اما با استفاده از دیپلماسی زور وارد مذاکره با ایران شد.
نویسنده کتاب «بحران ساختگی» مینویسد که دولت فعلی آمریکا، کماکان سیاست مهار قدرت ایران در منطقه را حفظ کرده و به دنبال کنار آمدن با این قدرت نیست.
«پورتر» اضافه میکند: «دولت آمریکا در این راستا، ظاهراً هنوز هم به دنبال یافتن هر اهرم فشار ممکن علیه ایران است.»
پورتر در ادامه استدلال میکند که حفظ ساختار تحریمها علیه ایران و سیاست جلوگیری از سرمایهگذاری در ایران، اهرم فشارهایی هستند که واشنگتن در راستای همین سیاست (مهار قدرت ایران در منطقه) از آنها استفاده میکند.
پورتر مینویسد: «تحریمها علیه ایران در قانون آمریکا به بهانههای تروریسم و پولشویی، باعث ایجاد ابهام در بانکهای اروپایی و شرکتها برای سرمایهگذاری در ایران شده است.»
این در حالی است که دولت آمریکا به موجب برجام متعهد به انجام اقدامات لازم برای اطمینان خاطر به شرکتها و بانکها جهت تجارت با ایران است. اما، به نوشته پورتر، ایران از این شکایت میکند که ایالات متحده آمریکا به این وظیفهاش عمل نکرده است.
با آنکه بعد از اجرایی شدن توافق هستهای بین ایران و گروه 1+5 شرکتهای اروپایی برای بازگشت به بازار جذاب ایران اعلام آمادگی کردهاند، اکراه بانکهای اروپایی از انجام تراکنشهای بانکی مربوط به قراردادهای این شرکتها به مانعی عمده برای سرمایهگذاری آنها در ایران تبدیل شده است.
جریمههای سنگینی که آمریکا در سالهای گذشته به بهانه نقض تحریمهای ایران علیه بانکهای بینالمللی وضع کرده، موجب شده که این بانکها از انجام هر گونه تراکنش مربوط به ایران هراس داشته باشند؛ این امر به نوبه خود موجب محدود شدن گزینههای مالی برای شرکتهای اروپایی خواستار تجارت با ایران میشود.
«پورتر» در این یادداشت در «کنسرسیومنیوز» نوشته است: «برای بیش از سه دهه، مفروضه زیربنایی سیاست آمریکا این بوده که ایالات متحده میتواند ایران را به پذیرش نظمی تحت سلطه آمریکا - خواه از طریق تغییر حکومت و یا توسل به دیپلماسی زور جهت وادار کردن ایران به تغییر سیاستهایش در مسیر همراستا با واشنگتن - مجبور کند.»
وی در ادامه به توصیف اهداف دولتهای قبلی آمریکا در طول سه دهه گذشته پرداخته و نوشته است: «دولت ریگان، امیدوار بود که حمله عراق به ایران به براندازی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و تلاش کرد ایران را به ترک برنامه هستهای صلحآمیزش وادار کند. دولت بیل کلینتون، نه تنها به دنبال منزوی کردن ایران از جهان سرمایهداری بود، از اقدامات اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به توانمندی موشکی متعارف به عنوان حداقل توان بازداری حمایت کرد.»
این گزارش میافزاید: «هسته اصلی نومحافظهکاران تشکیلدهنده دولت جورج دبلیو بوش به دنبال استفاده از نیروی نظامی آمریکا برای ساقط کردن جمهوری اسلامی بعد از به دست آوردن کنترل بر عراق بودند.»
«گرت پورتر» مینویسد سیاستهای دولت اوباما هیچیک از این موارد نبودند اما او «راهبرد ظریفی مبتنی بر دیپلماسی زور اتخاذ کرد که هدفش وادار کردن ایران به پذیرش مظالبه آمریکا برای پایان دادن به برنامه غنیسازی اورانیوم این کشور بود.»
به نوشته این نویسنده، اوباما با آغاز به کار به عنوان رئیس دولت آمریکا ابتدا به تأسیسات هستهای نطنز حمله سایبری کرد؛ وی همچنین بعد از آنکه ایران درخواست واشنگتن برای امحای دو سوم از ذخایر اورانیوم کمغنای خود را رد کرد گفت که «تعامل» با ایران به پایان رسیده و اکنون وقت فشار بر این کشور است.
«پورتر» میافزاید دولت اوباما در سال 2010 در گزارش سالانه بررسی سیاستهای هستهای تا آنجا پیش رفت که علناً پیشنهاد کرد در صورت استفاده ایران از زور نظامی متعارف علیه آمریکا یا متحدان و شریکان این کشور از سلاحهای هستهای علیه ایران استفاده شود.
دولت اوباما، در نهایت از گزینه نظامی علیه ایران استفاده نکرد اما با استفاده از دیپلماسی زور وارد مذاکره با ایران شد.
نویسنده کتاب «بحران ساختگی» مینویسد که دولت فعلی آمریکا، کماکان سیاست مهار قدرت ایران در منطقه را حفظ کرده و به دنبال کنار آمدن با این قدرت نیست.
«پورتر» اضافه میکند: «دولت آمریکا در این راستا، ظاهراً هنوز هم به دنبال یافتن هر اهرم فشار ممکن علیه ایران است.»
پورتر در ادامه استدلال میکند که حفظ ساختار تحریمها علیه ایران و سیاست جلوگیری از سرمایهگذاری در ایران، اهرم فشارهایی هستند که واشنگتن در راستای همین سیاست (مهار قدرت ایران در منطقه) از آنها استفاده میکند.
پورتر مینویسد: «تحریمها علیه ایران در قانون آمریکا به بهانههای تروریسم و پولشویی، باعث ایجاد ابهام در بانکهای اروپایی و شرکتها برای سرمایهگذاری در ایران شده است.»
این در حالی است که دولت آمریکا به موجب برجام متعهد به انجام اقدامات لازم برای اطمینان خاطر به شرکتها و بانکها جهت تجارت با ایران است. اما، به نوشته پورتر، ایران از این شکایت میکند که ایالات متحده آمریکا به این وظیفهاش عمل نکرده است.
با آنکه بعد از اجرایی شدن توافق هستهای بین ایران و گروه 1+5 شرکتهای اروپایی برای بازگشت به بازار جذاب ایران اعلام آمادگی کردهاند، اکراه بانکهای اروپایی از انجام تراکنشهای بانکی مربوط به قراردادهای این شرکتها به مانعی عمده برای سرمایهگذاری آنها در ایران تبدیل شده است.
جریمههای سنگینی که آمریکا در سالهای گذشته به بهانه نقض تحریمهای ایران علیه بانکهای بینالمللی وضع کرده، موجب شده که این بانکها از انجام هر گونه تراکنش مربوط به ایران هراس داشته باشند؛ این امر به نوبه خود موجب محدود شدن گزینههای مالی برای شرکتهای اروپایی خواستار تجارت با ایران میشود.