من از 9 سالگی شروع کردم، ابتدا با برادرهایم در کوچه و خیابان بازی میکردم، بعد در کلاسهای تابستانه ثبت نام کردم. بهطور حرفهای فوتبال را از سال 84-83 با باشگاه نساجی شروع کردم و این تیم را از دسته سوم به لیگ برتر آوردیم. بعد از آن برای تیم صدرای زیرآب بازی کردم که قهرمان جام حذفی شدیم، مدتی هم برای ساری بازی کردم. سال 91-90 به حفاری اهواز رفتم که با این تیم 3 سال قهرمان شدیم، امسال هم برای دانشگاه آزاد بازی کردم که باز قهرمان شدیم.
حدود 3 سال پیش حواشی انتقالت از حفاری به متین ورامین سر و صدای زیادی داشت. شاید این یکی از اولین جنجالها برسر قرارداد و پول در فوتسال ما بود. کمی از آن ماجرا بگو.
راستش ماجرا اصلا آنقدرها جدی و بزرگ نبود. من یک مذاکره اولیه با متین ورامین کردم و به یک توافق اولیه هم با هم رسیدیم. هم مسائل مالی برایم مهم بود و پول بیشتری میدادند، هم اینکه نزدیکتر به تهران بود. در مدت یک سالی که اهواز بودم دوری از خانواده یک مقدار اذیتم کرده بود.
به هرحال بنا بر مسائلی، دقیقه 90 پشیمان شدم و در حفاری ماندم. از خوششانسی من تصمیم بجایی هم بود چون متین اصلا آن سال تیم نداد. ولی به هرحال قضیه خیلی در سایتها بزرگنمایی شد وگرنه مسئله این قدرها هم جدی نبود.
وقتی فوتبال را شروع کردی، برخورد خانواده و اطرفیان چطور بود؟
خانواده ام همیشه حمایت کردند و مشوق من بودند. اصلا مسبب این که من حرفه ای فوتبال را دنبال کنم خانواده ام بودند. حتی وقتی خودم از شرایط خسته میشدم، حمایتها و تشویقهای آنها باعث میشد ادامه بدهم. در مورد برخورد اطرافیان هم که در چند سال اخیر بعد از اینکه ما 3 سری مقامهای آسیایی کسب کردیم، خیلیها بیشتر با من آشنا شدند و البته حتی اگر مرا نشناسند، فوتسال را می شناسند.
از سختیها گفتی؛ در طی این سالها چه مشکلات عمده ای داشتی؟
در درجه اول تمرینات زیاد و فشرده ای که داریم خیلی سخت است. گاهی واقعا فشار تمرینات آنقدر زیاد است که از اینکه ورزشکار یا فوتسالیستم پشیمان می شوم اما مشکل بزرگ بعدی این است که با این همه فشار تمرینات، حمایتها هم کافی نیست. نه فقط از سوی باشگاهها بلکه کلا حمایتی نیست.
منظورت استقبال از بازیهاست؟ چقدر تماشاچی برای دیدن بازیهای شما میآید؟
استقبال زیادی نیست، چون اصلا تبلیغاتی برای بازیها نمیشود. من یک بار بازی والیبال را بین تیمهای گاز و دانشگاه آزاد دیدم، کل سالن پر از تماشاگر بود ولی در بازیهای فوتسال نهایتا 30-20 نفر از دوستان و آشنایان خود بازیکنان میآیند.
در کل هم فکر میکنم بحث اسپانسر خیلی مهم است. در فوتسال، اسپانسرها با 20،10 میلیون تومان می آیند، وسط فصل هم از تیم داری خسته می شوند و میروند. ما فقط اسما لیگ حرفه ای هستیم اما در واقع خیلی لیگ ضعیف و بیکیفیتی داریم.
فکر میکنی دلیل این بی کیفیتی چیست؟ مثلا خیلی از بازیهایتان یکطرفه بود و 30 بر صفر تمام میشد. هیچ وقت صحبتی کردید برای حل مشکلات؟
یک مشکل مهم تعداد زیاد تیمهاست که همه ما خیلی از این موضوع شاکی هستیم. اول فصل میخواهیم لیگ حرفه ای 12 تیمه داشته باشیم اما دو تیم وسط فصل انصراف میدهند، دو تیم یکسری از بازیها را نمیروند که بهطور کلی باعث بی نظمیو بیکیفیتی لیگ میشوند. وقتی این موضوع را مطرح کردیم گفتند از نظر ای اف سی باید حداقل 12 تا تیم در لیگ باشند تا لیگ معتبر و حرفه ای شناخته شود. نتیجه اش این می شود که در حال حاضر ما مثلا از 11 بازی نتیجه 9 تا را از قبل میدانیم. امسال هم که بهدلیل بازیهای ملی و یکسری اتفاقات و بی نظمیهای دیگر، خیلی لیگ طولانی شد و واقعا همه را خسته کرد.
خب برویم سراغ تیم ملی و تورنمنت روسیه. خانم سلیمانی، سرمربی تیم پیش از اعزام اعلام کرده بودند که تیم خیلی خسته است. نظرت در این مورد چیست؟
خانم سلیمانی دقیقا درست گفتند؛ما خیلی خسته بودیم. تا روز دوم اردیبهشت درگیر لیگ بودیم، دو روز استراحت کردیم و بعد اعزام شدیم. ایشان البته خیلی برای این رفع خستگی تلاش کردند، از استخر و تئاتر بگیر تا هرکاری که میتوانستند انجام دادند. اما ما ساعت 10 شب از تهران حرکت کردیم، 5 صبح به روسیه رسیدیم و ساعت 5 عصر با اسپانیا بازی داشتیم، روز بعد هم با روسیه. شاید بشود گذاشت پای نامردی روسیه که همیشه بدترین برنامهریزی را برای تیم ایران میکند. همان روزهای اول بازیهای سخت را داریم و روزهای آخر بازیهای سادهتر، در حالی که برای خود روسیه دقیقا برعکس است.
من البته اصلا بازی با اسپانیا را توجیه نمیکنم. تیم قوی تری بودند و زور ما نمیرسید اما در بازی روسیه ما واقعا بد بازی کردیم. ما با روسیه زیاد بازی کرده ایم همیشه یا مساوی میشده یا با اختلاف کم میباختیم. دفعه آخر هم که در تهران 4-0 بردیم. این باخت سنگین ما واقعا بد بود.
فکر می کنید چه تفاوت عمده ای با تیمهای بزرگ جهان دارید؟
تفاوت بزرگ ما این است که این تیمها از دوران کودکی و پایه، تمرینات اصولی و حرفه ای داشتهاند ولی ما دیرتر شروع کردیم. نکته دیگر اینکه یک مربی مرد هم باید کنار تیم باشد. من زمان آقای صانعی نبودم ولی حضور آقای صانعی که خودشان هم بازیکن بزرگی بودند خیلی نقش مهمیدر قهرمانی تیم در آسیا داشت و بچهها خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتند.
بحث تنخواه هم سروصدای زیادی بهوجود آورد. برای این دوره از مسابقات چقدر تنخواه داشتید؟
برای ما این سری کلا نفری 100 دلار دادند.
یعنی روزی 20 دلار؟
بله، حالا بهشان گفتیم اگر پول لازم داشتند بیایند از ما بگیرند. (می خندد)
ما فکر نمیکردیم زیر 200 دلار باشد. همیشه در اردوها بین 300 تا 500 دلار می دادند، به همین خاطر ما این بار از ایران دلار کمتری با خودمان بردیم.
یک موضوع جنجالی که کمتر در مورد آن صحبت می شود، حضور ترنس ها در ورزش بانوان است. نظرتان در این مورد چیست؟
این موضوع وجود دارد ولی نه در تیم ملی، برخی چهره ها غلط انداز است اما آن هایی که قصد جراحی دارند از تیم ملی و باشگاه بیرون می آیند. هورمون زدن هم که کلا ممنوع است و چون فدراسیون سخت گیری می کند دیگر کمتر از این موارد می بینیم.
تاثیرگذارترین شخصیت روی زندگی فوتبالیات چه کسی بود؟
جدا از خانواده ام که خیلی همیشه پشتیبان و حامیمن بودند، تمرینات و حرفهای مشاورم، آقای رحمان نسب، تاثیر زیادی روی من داشت و خیلی به من کمک کرد.
بهترین خاطره فوتبالیات چیست؟
مقام دومیکه در آسیا کسب کردیم، چون بار اولی بود که در مسابقات آسیایی شرکت میکردیم و خیلی این مقام برایم مهم بود.
و بدترین خاطره؟
اینکه در اوج آمادگی آسیب دیدم و مسابقات آسیایی را از دست دادم.
آینده خودت را چطور میبینی و دوست داری به کجا برسی؟
دوست دارم در یک تیم خوب اروپایی بازی کنم و جزو بهترینهای دنیا باشم. البته در شرایط فعلی آنقدر خسته ام که فقط به خداحافظی فکر می کنم. فعلا باید کمی خستگی در کنم.