دکتر حسن رفیعی، درمانگر و کارشناس اعتیاد میگوید: این اظهارنظر بر دو فرض غلط پایهگذاری شده است. فرض اول اینکه خدمات روانشناختی و مددکاری تأثیری در درمان اعتیاد ندارند و بود و نبود آنها مهم نیست. فرض دوم هم این است که برای کمک به معتادِ در حال درمان یک ریال هم نمیخواهیم خرج کنیم.
او بر این اعتقاد است که مشکل اصلی درمان اعتیاد در ایران این است که به بیمار فقط و فقط خدمات پزشکی ارائه میشود آنهم نه در حد استاندارد و به شکلی که در منابع درمان اعتیاد آمده است: متأسفانه برخی از مراکز درمان سرپایی به متادون فروشی تبدیل شدهاند. در این مراکز بیمار اصلاً پزشک را نمیبیند و بستههای متادون را منشی مرکز یا فرد غیرمتخصص دیگری که تحصیلات پایین یا غیرمرتبط دارد، به بیمار میدهد.
به گفته رفیعی، با توسعه مراکز درمان اعتیاد از سال ۸۱ با پیشگامی سازمان بهزیستی کشور که سپس وزارت بهداشت هم تابع این سیاست شد، خوشبختانه اکنون دیگر مشکل درمان اعتیاد، کمبود مراکز درمانی یا درمانهای دارویی نیست و مسئله اتفاقاً بیتوجهی به درمانهای غیردارویی است: ما در تعداد مراکز درمانی یا درمانهای دارویی دیگر مشکلی نداریم و خوشبختانه دیگر هیچ بیماری پشت نوبت انتظار نیست. امروز مشکل درمان اعتیاد در کیفیت ارائه خدمات است و حالا با این اظهارنظر همین کیفیت اندک مراکز درمانی هم تقلیل خواهد یافت و از این حد هم پایینتر خواهد آمد. با این شیوه اگر مراکزی بودند که هر سال دو جلسه گروهدرمانی برگزار میکردند آن را هم دیگر تعطیل میکنند.
این استاد دانشگاه و کارشناس اعتیاد میگوید: درمان دارویی بهتنهایی درد چندانی از اعتیاد دوا نمیکند. این درمانها حتماً باید با درمانهای غیردارویی، رواندرمانی، گروهدرمانی، ماتریکس، مداخلات اجتماعی و غیره تکمیل شود. حذف این درمانها یعنی حذف درمان اعتیاد. با متادون و شربت تریاک، باری از اعتیاد این مملکت کم نخواهد شد.
رفیعی با توزیع شربت تریاک در جامعه هم موافق نیست و میگوید: ۱۰، ۱۵ سال پیش گروهی پیشنهاد توزیع شربت تریاک را مطرح کردند که اقدامی غیرکارشناسی و مطالعه نشده بود. این دیدگاه همان زمان هم مخالفان زیادی داشت و پیشنهاددهندگان تنها با تمسک به قدرت، کار خود را پیش بردند. اما جامعه این نوع درمان را پذیرا نشد و شربت تریاک در جامعه توسعه پیدا نکرد. حالا با این روش میخواهند شربت تریاک را هم گسترش بدهند.
درمان اعتیاد باید تحت پوشش بیمه باشد
او در پاسخ به این سؤال که در شرایط اضطراری کنونی که بهطور گسترده سرب به تریاک اضافه شده است، چه راهکاری برای حل مسئله پیشنهاد میکنید، میگوید: درمان باید در جامعه گسترش پیدا کند. اگر هزینه درمان زیاد است و این باعث میشود که معتاد به سمت درمان نرود، هزینه درمان را باید دولت با بیمه یا یارانه پوشش بدهند. معلوم است که وقتی هزینه درمان اعتیاد بیش از هزینه خود اعتیاد باشد، این وسط درمان اعتیاد میبازد و معتاد رغبتی برای ترک پیدا نمیکند. راهحل این است که درمان اعتیاد تحت پوشش بیمه باشد و یارانه به آن اختصاص داده شود. مسئولان نمیتوانند این کار را بکنند، میخواهند از سر و ته درمان اعتیاد بزنند. این فقط پاک کردن صورت مسئله است، نه حل آن.
این کارشناس اعتیاد میگوید: فرض کنید که بیماری مشکل دیابت دارد و باید روزی یک قرص مصرف کند. آیا پزشک به بهانه اینکه این قرص گران است میتواند بگوید که بهجای روزی یک قرص نصف قرص بخورد؟ پیشنهاد دکتر افشار متاسفانه به همین نادرستی است و البته باید به این فکر کرد که در حالی که هرگز به مخیله هیچ پزشکی خطور نمیکند که در مورد دیابت چنین پیشنهادی بدهد، چه شده است که یک مقام مسئول در مورد اعتیاد به چنین راه حلی رسیده است؟!
هزینه بالای ترک اعتیاد معتادان را منصرف می کند
رفیعی در پاسخ به این سؤال که بیماران را چطور باید برای درمان ترغیب کنیم، میگوید: معتادان وقتی ببینند که تریاک چه عوارضی برای آنها و دیگر مصرفکنندگان ایجاد میکند، برای درمان ترغیب میشوند؛ اما همین بیمار اگر به مراکز درمانی مراجعه کند و ببیند که هزینه درمان اعتیاد از هزینه مصرف مواد بیشتر است، ترجیح میدهد همان تریاکی را مصرف کند که سرب دارد. دولت میتواند با استفاده از دو سازوکار بیمهای و حمایتی (یارانه) این تهدید را به فرصت خوبی برای جذب تعداد بیشتری از بیماران به درمان درست اعتیاد، اعم از دارویی و غیردارویی، تبدیل کند. جان شهروندان ارزش آن را دارد که اندکی از هزینههای دیگر بزنیم و صرف این کار کنیم.
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره هم به گفتههای سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر انتقاد دارد. او میگوید: مسئله درمان ارزانقیمت از بعد اقتصادی برای آن دسته از مصرفکنندگانی که از نظر مالی بیبضاعت هستند، قطعاً کمککننده است که چنین درمانی را میتوان در مراکز کاهش آسیب به بیماران ارائه داد اما این به معنای آن نیست که باید همه درمانها را به سمت ارزانقیمت ببریم.
دیلمیزاده با بیان اینکه باید برنامههای درمانی از ارزانقیمت تا گرانقیمت در جامعه وجود داشته باشد تا هرکس بر اساس نیاز و توانایی که دارد از این برنامهها استفاده کند، گفت: درمانهای موفق در دنیا که مداخلات علمی دارد و نتایج بسیار خوبی را هم به دنبال داشته است، بسیار گرانقیمت هستند اما برای اینکه بیمار بتواند هزینههای آن درمان را بپردازد، سیستم رفاه اجتماعی با پرداخت هزینهها از طریق بیمه یا کمک دولتها بخش زیادی از این هزینهها را تامین می کند.
او میگوید در این کشورها به بهانه اینکه هزینه تمامشده درمان و بازتوانی گران است، بخشی از فرایند درمان را حذف نمیکنند بلکه دولت بخشی از هزینه درمان را متقبل میشود.
دیلمی زاده یادآور می شود: نباید با حذف بخشی از فرایند درمان هزینهها را کاهش داد. خدمات روانشناسی و مددکاری و دیگر خدمات غیردارویی بخش مهمی از فرایند درمان را شامل میشود که میزان موفقیت درمان را افزایش میدهد. به نظر من حذف این بخشها برای کاهش قیمت، راهکار مناسبی نیست و نمیتواند سیاست و برنامهریزی درستی باشد.
به گفته این فعال اجتماعی، بهتر است برنامهها و درمانهای ارزانقیمت، مانند درمانهای نگهدارنده معروف به (MMT) در کنار مراکز گذری کاهش آسیب ها (DIC) که هزینه کمی در حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان دارد، توسعه یابد تا فرد مصرفکننده کارتنخواب بتواند برای گرفتن دارو و متادون از آن بهره ببرد و بهاینترتیب خواست آقای دکتر افشار عملیاتی شود؛ اما اگر بخواهیم همین فرمول را برای سیستمهای درمان دیگر بچینیم یعنی در مراکز درمان سرپایی از آن بهره ببریم، شیوه درستی به کار نبردهایم.
او میگوید: اعتقاد من این است که باید درمانهای غیر دارویی اعتیاد در کنار درمان های دارویی گسترش پیدا کند یعنی خدمات روانپزشکی، روانشناسی، مشاوره، مددکاری، گروهدرمانی در مراکز توسعه یابد تا امکان درمان دیگر اختلالات همراه بیمار هم فراهم شود. ارائه چنین خدماتی به بیمار قطعاً باعث افزایش هزینه درمان میشود یعنی تعرفهها از آنچه در حال حاضر است گرانتر میشود، اما کیفیت افزایش مییابد. آنوقت دولت میتواند نقش و وظیفه اصلی خودش را در سیستم رفاه و عدالت اجتماعی بازی کند و هزینههایی را که بیماران کم بضاعت نمیتوانند بپردازد، از طریق بیمه یا یارانه متحمل شود. به این ترتیب چند لایه درمانی برای مقاصد مختلف و گروههای هدف مختلف در جامعه خواهیم داشت؛ و هم فرد مصرفکننده کارتنخواب میتواند از خدمات ارزانقیمت و کاهش آسیب بهره ببرد و هم برنامه خاص و ویژهای برای افرادی که توانایی مالی بالا دارند، تدارک دیده میشود.
دیلمیزاده میگوید: یک برنامه اقامتی کامل و درست ماهیانه بیش از ۳ هزار دلار در کشورهای دیگر هزینه دارد درحالیکه ما هنوز نتوانستیم برنامههای اقامتی یا برنامههای درمان تخصصیتری در کشورمان داشته باشیم که قیمتهای بالاتری دارد.
سند معتبری برای بغرنج بودن شرایط وجود ندارد/ لزوم انجام تحقیق در زمینه تعیین وضعیت موجود
او در پاسخ به این سؤال که در شرایط بحرانی کنونی که میزان مسمومیت سربی در مصرفکنندگان مواد افزایشیافته است، چه باید کرد، میگوید: مطمئن نیستم که شرایط بحرانی باشد چون هنوز شواهد دقیق و درستی از این موضوع در دست نیست. همه دادههای من بر اساس شنیدهها و ادبیات شفاهی است و هیچ سند و مدرک معتبر و مستندی وجود ندارد که نشان دهد شرایط بغرنج است. به همین دلیل من بهعنوان یک فعال اجتماعی نمیدانم وضعیت تا چه حد بحرانی است. من فکر کنم در ابتدا باید یک تحقیق دقیق و درست از سوی مراجع علمی، تخصصی و دانشگاهی صورت بگیرد تا مشخص شود که مسئله توزیع گسترده تریاکهای آلوده به سرب در کشور تا چه اندازه صحت دارد. این تحقیق باید بهسرعت انجام شود و مستندات آن به جامعه علمی و تخصصی و درمانگران ارائه شود و وضعیت موجود برای سیستم درمانی تشریح شود.
کاهش قیمت درمان برای گروههای متوسط و بالای جامعه مشوق نیست
او میگوید: راهکار سریع این است که بعد از تحقیق و پژوهش، کمیته تخصصی از کارشناسان حوزههای مرتبط شکل بگیرد و این کمیته تصمیم بگیرد که چه اقداماتی باید انجام شود. یکی از راهکارها میتواند این باشد که داروهای نگهدارندهای مانند شربت تریاک و متادون در اختیار مراکز کاهش آسیب قرار داده شود تا با هزینه پایین در اختیار گروههای آسیبپذیر و دهکهای پایین جامعه که مصرفکننده مواد هستند، قرار داده شود و با اطلاعرسانی گسترده به آنها اعلام شود که از این به بعد برای گرفتن شربت تریاک ارزانقیمت و سالم به مراکز کاهش آسیب مراجعه کنند. این کاهش قیمت و در دسترس قرار دادن دارو میتواند برای دهکهای پایین جامعه مؤثر باشد اما گروههای متوسط و بالای جامعه به این سادگی برای ترک انگیزه پیدا نمیکنند. کاهش قیمت درمان برای آنها مشوق نیست. آنها به برنامههای خاص دیگری نیاز دارند که باید برای آن هم فکر شود.
او ادامه میدهد: به نظرم به سادگی نمی توان انتظار داشت که با کاهش قیمت درمان بحران [البته اگر شرایط بحرانی باشد] را مدیریت کنیم و تعداد زیادی را در یکزمان کوتاه به سمت درمان ببریم. این درست است که پایین بودن قیمت درمان میتواند مشوقی برای درمان معتادان بیبضاعت باشد ولی برای گروه های متوسط به بالا این یک فرایند طولانیمدت است یعنی در طولانیمدت اگر قیمت متناسب و درست باشد عدهای به درمان مراجعه میکنند و منظورم این است که در چنین شرایطی با کاهش قیمت درمان نمیتوانیم یکمرتبه تعداد زیادی از افراد را به سمت درمان ببریم. برای ترغیب بیماران به سمت درمان باید انگیزههای بیشتری از قیمت برایشان فراهم شود تا یکمرتبه و در یک مدتزمان کوتاه تعداد زیادی وارد چرخه درمان شوند که البته برای به وجود آوردن این انگیزهها راههای متفاوتی وجود دارد.