خوشبختانه از بیمارستان مرخص شدید. الان حالتان چطور است؟
بله، خدا را شکر بهترم.
بیماریتان دقیقا چه بود؟
یکدفعه گرفتار سه بیماری همزمان شدم. عفونت معده شدید، مشکلات تیروئید و برونشیت ریوی. میکروبی وارد معدهام شده بود که هیچ چیز نمیتوانستم بخورم. بالاخره در بیمارستان بستری شدم و آن قدر آنتیبیوتیک مصرف کردم که الان کمی بهترم.
«ابد و یک روز» یکی از پر افتخارترین فیلمهای جشنواره شد. چطور شد به این پروژه دعوت شدید؟
سعید روستایی را که جوان بسیار خوبی است دورا دور میشناختم. در ابتدا علیرضا نثاری، دستیار اول روستایی و برنامهریز کار به من زنگ زد. علیرضا را نیز از فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» میشناختم. او به من گفت سعید روستایی میخواهد فیلم اولش را بسازد و ما شما را برای نقش مادر انتخاب کردیم. زمانی که به دفتر رفتم و متوجه شدم سعید ملکان هم تهیه کننده فیلم است. با توجه به شناختی که از ایشان داشتم، به کار اطمینان پیدا کردم. ضمن این که پیمان معادی، نوید محمدزاده، ریما رامینفر، شبنم مقدمی و... را هم از طریق تئاتر میشناختم و حتی با بیشتر آنها تجربه مشترک کاری داشتم.
تجربه بازی در تئاتر هم داشتید؟
من فقط تماشاگر تئاتر هستم که البته آن هم اخیرا به دلیل بیماری نتوانستم بروم. فقط چند شب پیش که حالم کمی بهتر بود به ایرانشهر رفتم و دو تئاتر دیدم.
خودتان راجع به این فیلم چه نظری دارید؟
خوشحالم که مورد توجه مردم و اهالی سینما قرار گرفته. خیلیها این فیلم را دیدند و پسندیدند. درست است که تلخ است، اما به هر حال واقعیتی اجتماعی را بیان میکند که در تمام دنیا وجود دارد و تبعات ابتلا به آن گریبان فرد و جامعه را میگیرد.
شما نقش مادر را خیلی باورپذیر بازی میکنید. خودتان چند فرزند دارید؟
(میخندد) من اصلا بچه ندارم...
جدا! جالب است که با این حال نقش مادر را حالا چه مادرهای مهربان، چه خونسرد و بیتفاوت این قدر خوب بازی میکنید...
به هر حال تنها هنر بازیگر نیست که نقش را باورپذیر میکند؛ هدایت کارگردان، بازی نقشهای مقابل و... همه عواملی است که میتوانند باعث دیده شدن یک بازیگر شوند.
خودتان چقدر با جنس شخصیت مادر در «ابد و یک روز» سنخیت دارید؟
خدا را شکر هیچی...
پس لابد تحقیقات بیرونی زیادی داشتید که توانستید با این نقش ارتباط برقرار کنید؟
راستش تحقیقاتی نداشتم. حوصله این کارها را هم ندارم. به من راهنمایی میکنند که با توجه به نقش چطور حرف بزنم، راه بروم و...
اگر واقعا چنین بچههایی با ویژگیهای شخصیتی متفاوت آن هم در شرایطی نابسامان داشتید، چهکار میکردید؟
واقعا نمیدانم. خوشحالم که در این شرایط نیستم. این شخصیت خیلی برای من دور بود که کمکم در تمرینات و با راهنماییهای کارگردان متوجه زوایایش شدم.
خاطرهای از زمان فیلمبرداری دارید؟
خاطره که زیاد دارم. خانهای که در آن فیلمبرداری میشد درب و داغان و فرسوده بود. زمان فیلمبرداری هم زمستان بود و هوا سرد. کلا شرایط محیطی خوبی نبود، اما چون جمع دوستانهای داشتیم توانستیم کار خوبی ارائه کنیم. از آن طرف وقتی استقبال مردم را دیدیم، تمام خستگیها از تنمان بیرون رفت. برای سعید روستایی خیلی خوشحالم. او جای نوه نداشته مرا دارد که میتواند در سینما بسیار آینده دار باشد.
به نظرم شخصیت مادر در «ابد و یک روز» به نوعی دچار انزوا و سکوت ناخواسته شده و انگار به این وضعیت خو کرده...
بله. چون او خودش هم در چنین فضایی بزرگ شده. پس عادت دارد. وقتی پسرش به او میگوید تو هفت جد و آبادت تریاکی بودند، یعنی برای این مادر این زندگی عادی است. او اعتیاد را امری طبیعی میداند و به همین خاطر مواد مخدر را برای پسرش پنهان میکند و فکر میکند به وظیفه مادریاش عمل کرده. چون قدرت درکش در همین حد است.
در حال حاضر کاری در دست دارید؟
فعلا که استراحت میکنم. انشاءالله بهتر که شدم اگر فیلمنامه خوبی به دستم رسید که نقش آن را دوست داشتم و پیری امانم داد، آن را کار میکنم.