به گزارش مشرق، خردادماه سال 1393 بود كه آمارهايي از سوي مسئولان محيط زيست اعلام شد مبني بر اينكه رتبه محيط زيست كشورمان سقوط 60 پلهاي را تجربه كرده است؛ سقوطي كه ميتوانست مهر تأييدي بر بحراني بودن وضعيت محيط زيست در ايران باشد.
البته در آن روز معصومه ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست دولت يازدهم، با تأكيد بر وضعيت بحراني محيط زيست ايران و افت بسياري از شاخصهاي آن گفته بود، «بيتوجهي دولت گذشته به محيط زيست منتج به چالشهاي بسياري در اين حوزه شده و ما در تلاشيم با اولويتبندي چالشها بر اساس ميزان تأثير آنها بر زندگي و سلامت انسانها، مشكلات را رفع كنيم.»
هرچند در سازمان محيط زيست هم مثل برخی سازمانها و نهادهاي ديگر، عرف است كه به جاي كار كردن، تقصيرها را به گردن مديران و رؤساي قبلي بيندازند و بيشتر وقت خود را صرف نقد كارهاي آنها كنند، اما ابلاغ سياستهاي كلي محيط زيست از طرف مقام معظم رهبري به رؤساي قوا در آبان ماه 1394 نشان داد كه ايشان نه تنها از عملكرد دولت در حفظ و مراقبت از محيط زيست راضي نيستند بلكه اين عرصه به يكي از دغدغههاي اصلي معظمله تبديل شده است.
اما گويي ابلاغ سياستها هم نتوانست تلنگري به دولت و سازمان محيط زيست وارد كند و حالا و در ماههاي اول سال 1395 اعلام ميشود كه زابل آلودهترين شهر دنياست.
هرچند در دولتهاي گذشته آنگونه كه بايد به حفظ محيط زيست توجه چنداني نشد و اين مهم جزو اولويتهاي اصلي به شمار نرفت اما حسن روحاني، رئيسجمهور دولت يازدهم از همان ابتدا مسئله محيط زيست را اولويت جدي دولت دانست و در سال 93 و در آستانه روز جهاني محيط زيست اعلام كرد: «در قانون اساسي به صراحت عنوان شده كه طبيعت نبايد تخريب و آلوده شود. دولت يازدهم افتخار ميكند كه در نخستين جلسه خود موضوع درياچه اروميه را مد نظر قرار داد و كارش را با مسائل محيط زيست آغاز كرد. محيط زيست جزو اولويتهاي جدي دولت است و حفظ آن و منابع طبيعي بايد با مشاركت مردم انجام شود.»
اما حالا بعد از گذشت دو سال از اين حرفها، نه تنها مشكلي از مشكلات محيط زيست كاسته نشده است بلكه با وجود بارشهاي بسيار خوب و وضعيت جوي قابل قبول، بيبرنامگيها كمكم نمايان شده و نشان ميدهد كه دولت نتوانسته قدمي براي حفظ داشتههايمان در محيط زيست بردارد. بر همين اساس وضعيت درياچه اروميه، آلودگي هوا، ريزگردها، استاندارد نبودن سوخت و نبود استاندارد يورو 4 در خودروها، از بين رفتن جنگلها، كشتار گونههاي جانوري، مرگ تالابها و بحران آب را ميتوان عمدهترين مشكلات زيست محيطي كشور در شرايط كنوني دانست.
زابل؛ مشت نمونه خروار
اما آنچه موجب شده همگان به بيكفايتي سازمان محيط زيست اذعان كنند، اخباري است كه طي روزهاي اخير در مورد زابل منتشر شده است. زابل را ميتوان در دسترسترين نمونه براي ارزيابي عملكرد سازمان محيط زيست در زمينه فعاليتهايش براي محافظت از محيط زيست دانست.
بر اساس گزارشها در شرايطي زابل به عنوان نخستين شهر آلوده جهان معرفي شده كه با توجه به نزديكي تابستان و بادهاي 120 روزه سيستان ميتوان روزهاي بسيار سختي را براي اين منطقه پيشبيني كرد.
زابل در حالي در صدر شهرهاي غير قابل تحمل براي زيستن قرار گرفته كه نه كارخانهاي در دل خود دارد و نه گرد و غبار و ريزگردهايش از طرف كشورهاي همسايه ميآيد.
زابل يك دشت هموار است و باد مهمان هميشگي آن. تالابي هم دارد كه حالا خشكيده و مسئولان محيط زيست ميتوانستند طي سالهاي اخير به جاي متهم كردن گذشتگان، وقتشان را براي برنامهريزي و اتخاذ تدبيري درست براي احياي آن صرف كنند.
متأسفانه 19سال است كه ايران خشكساليهاي پياپي را تجربه ميكند؛ بيآبيهايي كه صدمات جبران ناپذيري بر پيكره محيط زيست ايران وارد كرده و كمترين آن خشكيدن تالابها است. در اين مدت تالاب هامون هم نفسهاي آخرش را كشيد و به همين دليل شن و ماسههاي كف رودخانه با طوفانهاي مداوم 120 روزه گرد و خاكي را ايجاد میکند كه ميزان غلظت آلايندهها را به چندين برابر حد بحران ميرساند.
در همين رابطه سيدباقر حسيني، نماينده مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه اگر محيط زيست تدبير ميكرد، هم اكنون شرايط اينگونه نبود، ميگويد: «موضوع حقآبه تالاب هامون موضوعي است كه بايد پيگيري شود اما چيزي كه ميتواند مشكل را حل كند اين است كه بايد شنهاي روان تثبيت شود و با اين كار ميتوانيم بخش زیادی از آلودگي هوا را در سيستان حل كنيم.»
وي ادامه ميدهد: «در فروردين سال 93 تصويب شد كه 3 هزار هكتار براي تثبيت شنهاي روان اختصاص داده شود اما متأسفانه هيچ كاري انجام نشد، البته نهالكاري هم ميتواند براي چند سال آينده جواب دهد. همچنين با توجه به اينكه در حال حاضر انواع جديد مالچ جود دارد كه هيچ تأثير منفي بر خاك ندارند، دولت بايد برنامهريزي كند و بخشهايي را كه كانون بحران است مالچپاشي و اين مشكل را حل كند و در كنار آن نهالكاري را نيز در دستور كار خود قرار دهد.»
مالچ پاشيهاي نوين كه به نوعي تقويتكننده خاك هم هستند، روشي است كه در بسياري از نقاط دنيا مانند چين انجام شده و نتيجه مثبتي نيز در پي داشته است.
حال با توجه به اينكه تابستان و بادهاي 120روزه سيستان در پيش است بايد محيط زيست هرچه سريعتر و در مدت زمان كوتاهي اين كانونها را مالچ پاشي و از آلودگي شديد هوا جلوگيري كند.
لازم به ذكر است تا به امروز رئيس سازمان محيط زيست سه بار به خاطر تالاب هامون به زابل رفته است، اما اين رفت و آمدها حاصلي براي زابليها نداشته است. بنايراين بايد گفت از اين ديدارها آبي براي زابليها گرم نميشود و آنها منتظرند در عمل نتيجه اين رفت و آمدها را ببينند.
دردهاي ريز و درشت
درد محيط زيست ايران وقتي تشديد ميشود كه كشورهاي همسايه هم از غفلت مسئولان داخلي استفاده كرده و به هر طريق ممكن ضربهاي بر این پیکر رنجور وارد ميكنند، به عنوان مثال چند وقتي است كه فاضلاب معادن ارمنستان به رودخانه ارس ريخته ميشود كه همين مسئله اكوسيستم منطقه و اين رودخانه را به شدت تهديد ميكند. البته اين وضعيت زماني خطرناكتر ميشود كه بدانيم با افزايش دماي هوا در ماههاي اخير و كاهش سطح آب ارس، ورود پسابهاي صنعتي و معدني ارمنستان به اين رودخانه به شدت افزايش مييابد، تا جايي كه مرگ ماهيهاي ارس در سالهاي اخير نسبت به گذشته چندين برابر شده است.
از طرف ديگر اين روزها و در ميان غفلت مردم و مسئولان، خريدوفروش «سنبل آبي» يا همان «شيطان نيلگون» به تهديدي جدي براي پهنههاي آبي گيلان تبديل شده است.
نخستين بار كه گياه مهاجم سنبل آبي با ظاهري فريبنده و گلهايي زيبا در پهنههاي آبي گيلان مشاهده شد، تنها يك هكتار از اين عرصه را اشغال كرده بود و كسي حتي فكرش را هم نميكرد كه با گذشت تنها پنج سال از نخستين رؤيت آن، عرصه درگير با اين گياه به ۶۰۰ هكتار در پهنههاي آبي استان برسد. رشد سريع اين گياه بومي آمازون و ماندگاري ۲۰ تا ۳۰ ساله ريزوم آن در محيط باعث شده امروز تالاب عينك كه يكي از بزرگترين تالابهاي شهري دنيا محسوب ميشود، در كنار تالاب بينالمللي انزلي و بخشهايي از رودخانه سياه درويشان و بهمبر در شهرستان صومعهسرا بهطورجدي با اين پديده شوم دستوپنجه نرم كند و ناآگاهي مردم و كمكاري مسئولان نيز آتش به دامان محيطزيست گيلان بهويژه پهنههاي آبي اين استان بزند.
به هر حال محيط زيست ايران آنقدر «سمن» دارد كه «ياسمن»ها در آن گم شوند. عوامل آلودهكنندهاي كه بحرانهاي بسياري را بهوجود آوردهاند از آلودگي شديد نفتي، شيميايي، آبهاي ساحلي، آلوده شدن آبها توسط فاضلابهاي صنعتي و شهري گرفته تا استفاده بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني، آلودگي هوا، آلودگي خاك، خشكي تالابها و از بين رفتن گونهها جانوري و جنگلها كه هر كدام داستاني هستند هزار من در بيخيالي مسئولان امر.
منبع: روزنامه جوان
البته در آن روز معصومه ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست دولت يازدهم، با تأكيد بر وضعيت بحراني محيط زيست ايران و افت بسياري از شاخصهاي آن گفته بود، «بيتوجهي دولت گذشته به محيط زيست منتج به چالشهاي بسياري در اين حوزه شده و ما در تلاشيم با اولويتبندي چالشها بر اساس ميزان تأثير آنها بر زندگي و سلامت انسانها، مشكلات را رفع كنيم.»
هرچند در سازمان محيط زيست هم مثل برخی سازمانها و نهادهاي ديگر، عرف است كه به جاي كار كردن، تقصيرها را به گردن مديران و رؤساي قبلي بيندازند و بيشتر وقت خود را صرف نقد كارهاي آنها كنند، اما ابلاغ سياستهاي كلي محيط زيست از طرف مقام معظم رهبري به رؤساي قوا در آبان ماه 1394 نشان داد كه ايشان نه تنها از عملكرد دولت در حفظ و مراقبت از محيط زيست راضي نيستند بلكه اين عرصه به يكي از دغدغههاي اصلي معظمله تبديل شده است.
اما گويي ابلاغ سياستها هم نتوانست تلنگري به دولت و سازمان محيط زيست وارد كند و حالا و در ماههاي اول سال 1395 اعلام ميشود كه زابل آلودهترين شهر دنياست.
هرچند در دولتهاي گذشته آنگونه كه بايد به حفظ محيط زيست توجه چنداني نشد و اين مهم جزو اولويتهاي اصلي به شمار نرفت اما حسن روحاني، رئيسجمهور دولت يازدهم از همان ابتدا مسئله محيط زيست را اولويت جدي دولت دانست و در سال 93 و در آستانه روز جهاني محيط زيست اعلام كرد: «در قانون اساسي به صراحت عنوان شده كه طبيعت نبايد تخريب و آلوده شود. دولت يازدهم افتخار ميكند كه در نخستين جلسه خود موضوع درياچه اروميه را مد نظر قرار داد و كارش را با مسائل محيط زيست آغاز كرد. محيط زيست جزو اولويتهاي جدي دولت است و حفظ آن و منابع طبيعي بايد با مشاركت مردم انجام شود.»
اما حالا بعد از گذشت دو سال از اين حرفها، نه تنها مشكلي از مشكلات محيط زيست كاسته نشده است بلكه با وجود بارشهاي بسيار خوب و وضعيت جوي قابل قبول، بيبرنامگيها كمكم نمايان شده و نشان ميدهد كه دولت نتوانسته قدمي براي حفظ داشتههايمان در محيط زيست بردارد. بر همين اساس وضعيت درياچه اروميه، آلودگي هوا، ريزگردها، استاندارد نبودن سوخت و نبود استاندارد يورو 4 در خودروها، از بين رفتن جنگلها، كشتار گونههاي جانوري، مرگ تالابها و بحران آب را ميتوان عمدهترين مشكلات زيست محيطي كشور در شرايط كنوني دانست.
زابل؛ مشت نمونه خروار
اما آنچه موجب شده همگان به بيكفايتي سازمان محيط زيست اذعان كنند، اخباري است كه طي روزهاي اخير در مورد زابل منتشر شده است. زابل را ميتوان در دسترسترين نمونه براي ارزيابي عملكرد سازمان محيط زيست در زمينه فعاليتهايش براي محافظت از محيط زيست دانست.
بر اساس گزارشها در شرايطي زابل به عنوان نخستين شهر آلوده جهان معرفي شده كه با توجه به نزديكي تابستان و بادهاي 120 روزه سيستان ميتوان روزهاي بسيار سختي را براي اين منطقه پيشبيني كرد.
زابل در حالي در صدر شهرهاي غير قابل تحمل براي زيستن قرار گرفته كه نه كارخانهاي در دل خود دارد و نه گرد و غبار و ريزگردهايش از طرف كشورهاي همسايه ميآيد.
زابل يك دشت هموار است و باد مهمان هميشگي آن. تالابي هم دارد كه حالا خشكيده و مسئولان محيط زيست ميتوانستند طي سالهاي اخير به جاي متهم كردن گذشتگان، وقتشان را براي برنامهريزي و اتخاذ تدبيري درست براي احياي آن صرف كنند.
متأسفانه 19سال است كه ايران خشكساليهاي پياپي را تجربه ميكند؛ بيآبيهايي كه صدمات جبران ناپذيري بر پيكره محيط زيست ايران وارد كرده و كمترين آن خشكيدن تالابها است. در اين مدت تالاب هامون هم نفسهاي آخرش را كشيد و به همين دليل شن و ماسههاي كف رودخانه با طوفانهاي مداوم 120 روزه گرد و خاكي را ايجاد میکند كه ميزان غلظت آلايندهها را به چندين برابر حد بحران ميرساند.
در همين رابطه سيدباقر حسيني، نماينده مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه اگر محيط زيست تدبير ميكرد، هم اكنون شرايط اينگونه نبود، ميگويد: «موضوع حقآبه تالاب هامون موضوعي است كه بايد پيگيري شود اما چيزي كه ميتواند مشكل را حل كند اين است كه بايد شنهاي روان تثبيت شود و با اين كار ميتوانيم بخش زیادی از آلودگي هوا را در سيستان حل كنيم.»
وي ادامه ميدهد: «در فروردين سال 93 تصويب شد كه 3 هزار هكتار براي تثبيت شنهاي روان اختصاص داده شود اما متأسفانه هيچ كاري انجام نشد، البته نهالكاري هم ميتواند براي چند سال آينده جواب دهد. همچنين با توجه به اينكه در حال حاضر انواع جديد مالچ جود دارد كه هيچ تأثير منفي بر خاك ندارند، دولت بايد برنامهريزي كند و بخشهايي را كه كانون بحران است مالچپاشي و اين مشكل را حل كند و در كنار آن نهالكاري را نيز در دستور كار خود قرار دهد.»
مالچ پاشيهاي نوين كه به نوعي تقويتكننده خاك هم هستند، روشي است كه در بسياري از نقاط دنيا مانند چين انجام شده و نتيجه مثبتي نيز در پي داشته است.
حال با توجه به اينكه تابستان و بادهاي 120روزه سيستان در پيش است بايد محيط زيست هرچه سريعتر و در مدت زمان كوتاهي اين كانونها را مالچ پاشي و از آلودگي شديد هوا جلوگيري كند.
لازم به ذكر است تا به امروز رئيس سازمان محيط زيست سه بار به خاطر تالاب هامون به زابل رفته است، اما اين رفت و آمدها حاصلي براي زابليها نداشته است. بنايراين بايد گفت از اين ديدارها آبي براي زابليها گرم نميشود و آنها منتظرند در عمل نتيجه اين رفت و آمدها را ببينند.
دردهاي ريز و درشت
درد محيط زيست ايران وقتي تشديد ميشود كه كشورهاي همسايه هم از غفلت مسئولان داخلي استفاده كرده و به هر طريق ممكن ضربهاي بر این پیکر رنجور وارد ميكنند، به عنوان مثال چند وقتي است كه فاضلاب معادن ارمنستان به رودخانه ارس ريخته ميشود كه همين مسئله اكوسيستم منطقه و اين رودخانه را به شدت تهديد ميكند. البته اين وضعيت زماني خطرناكتر ميشود كه بدانيم با افزايش دماي هوا در ماههاي اخير و كاهش سطح آب ارس، ورود پسابهاي صنعتي و معدني ارمنستان به اين رودخانه به شدت افزايش مييابد، تا جايي كه مرگ ماهيهاي ارس در سالهاي اخير نسبت به گذشته چندين برابر شده است.
از طرف ديگر اين روزها و در ميان غفلت مردم و مسئولان، خريدوفروش «سنبل آبي» يا همان «شيطان نيلگون» به تهديدي جدي براي پهنههاي آبي گيلان تبديل شده است.
نخستين بار كه گياه مهاجم سنبل آبي با ظاهري فريبنده و گلهايي زيبا در پهنههاي آبي گيلان مشاهده شد، تنها يك هكتار از اين عرصه را اشغال كرده بود و كسي حتي فكرش را هم نميكرد كه با گذشت تنها پنج سال از نخستين رؤيت آن، عرصه درگير با اين گياه به ۶۰۰ هكتار در پهنههاي آبي استان برسد. رشد سريع اين گياه بومي آمازون و ماندگاري ۲۰ تا ۳۰ ساله ريزوم آن در محيط باعث شده امروز تالاب عينك كه يكي از بزرگترين تالابهاي شهري دنيا محسوب ميشود، در كنار تالاب بينالمللي انزلي و بخشهايي از رودخانه سياه درويشان و بهمبر در شهرستان صومعهسرا بهطورجدي با اين پديده شوم دستوپنجه نرم كند و ناآگاهي مردم و كمكاري مسئولان نيز آتش به دامان محيطزيست گيلان بهويژه پهنههاي آبي اين استان بزند.
به هر حال محيط زيست ايران آنقدر «سمن» دارد كه «ياسمن»ها در آن گم شوند. عوامل آلودهكنندهاي كه بحرانهاي بسياري را بهوجود آوردهاند از آلودگي شديد نفتي، شيميايي، آبهاي ساحلي، آلوده شدن آبها توسط فاضلابهاي صنعتي و شهري گرفته تا استفاده بيرويه از سفرههاي آب زيرزميني، آلودگي هوا، آلودگي خاك، خشكي تالابها و از بين رفتن گونهها جانوري و جنگلها كه هر كدام داستاني هستند هزار من در بيخيالي مسئولان امر.
منبع: روزنامه جوان