ما جشنوارهدار شديم
سابقه ايجاد جشنوارههاي سينمايي در ايران به دهه 40 باز ميگردد؛ زماني كه هنوز بسياري از كشورهاي اطراف ما حتي استقلال سياسي نداشتند، چه برسد كه بخواهند براي فرهنگ و هنر هزينه كنند و جشنواره سينمايي راه بيندازند. اولين جشنواره سينمايي در ايران در سال 42 براي فيلمهاي آموزشي كودكان از سوي وزارت آموزش و پرورش راهاندازي شد، اين جشنواره را اكنون به نام جشنواره فيلم رشد ميشناسيم. سه سال بعد از راهاندازي اولين جشنواره و در سال 45 دومين جشنواره سينمايي در كشورمان متولد شد.
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كه يك سال از تأسيس آن ميگذشت، جشنواره جهاني فيلم كودك را راه اندازي كرد. اين جشنواره بعد از انقلاب با تغييراتي از جمله انتقال متولي آن با نام جشنواره بينالمللي كودك و نوجوان باز تعريف شد. جالب اينجا است كه برخلاف دو جشنواره اول كه از سوي نهادهاي دولتي برگزار ميشدند، هيچ فستيوال فيلمي براي فيلمهاي سينمايي در ايران وجود نداشت! اولين گام براي برگزاري جشنوارهاي مختص فيلمهاي سينمايي در سال 48 و از سوي يك مجله فيلم برداشته شد. تا آن زمان دولت تمايلي براي ورود به دنياي فيلمفارسي نداشت و براي همين بود كه جشنواره «سپاس» را بخش خصوصي راه اندازي كرد، اما مسئوليت ادارهاش را وزارت فرهنگ آن زمان بر عهده گرفت. اين شروع دخالت دولت در برگزاري فستيوالهاي فيلم بود. جشنواره «سپاس» و متعاقب آن جشنواره فيلم تهران مهمترين رخدادهاي سينمايي ايران در پيش از انقلاب بودند كه هر دو عمري كوتاه داشتند. بعد از انقلاب شرايط عوض شد، ديگر لازم نبود بخش خصوصي حتي پيشقدم شود و همه چيز در يك روند ناخواسته به دولت واگذار شد.
دولت براي جشنوارهها همه كار ميكند
دولت بعد از انقلاب اسلامي براي سينما نقش مادري مهربان داشته است و از همان ابتدا تلاش كرده است، سينما را به خود وابسته كند به طوري كه در كنار حمايتهاي بي شائبه در روند توليد و اكران و توزيع در شبكه نمايش خانگي، حتي اين روزها دلش نميآيد اگر اشتباهي از سوي سينماي ناز پروردهاش اتفاق بيفتد، آن را تنبيه كند، اما در عوض براي تشويق اين سينما هر سال جشنوارههاي جديد خلق ميكند. چه كسي ميداند چه تعداد جشنواره فيلم در ايران برگزار ميشود؟ سايت سازمان سينمايي هيچ اطلاعاتي در اين باره ندارد و شايد لزومي نميبيند، اطلاعاتي از جشنواره را ارائه كند.
در دانشنامه ويكي پديا هم فهرست كوتاه و ناقصي از جشنوارهها دارد كه تنها چند عنوان مانند: جشنواره فيلم فجر، جشن بزرگ سينماي ايران( فقط اهداي جايزه است)، جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران، جشنواره بينالمللي فيلم رشد، جشنواره فيلم دانشگاه تهران، جشنواره فيلم كودك و نوجوان، جشنواره فيلم كوتاه نهال و جشنواره فيلم و عكس همراه تهران را شامل ميشود.
در اين فهرست هيچ اشارهاي به جشنواره جهاني فيلم فجر، جشنواره بينالمللي فيلم مقاومت، جشنواره مردمي فيلم عمار، جشنواره بينالمللي فيلم ياس، جشنواره بينالمللي سبز (با نشان آهو)، جشنواره فيلمهاي پارسي (با نشان گوزن) كه اكنون با پايان فيلم سبز و رفتن آهو، جشنواره فيلمهاي پارسي با نشان گوزن آغاز خواهد شد، جشنواره بينالمللي پروين اعتصامي، جشنواره بينالمللي سينما حقيقت (سينما مستند)، جشنواره فيلم وارش، جشنوارههاي متعددي كه توسط انجمن سينماي جوانان ايران برگزار ميشود و سال گذشته بيش از 50 جشنواره برگزار كرد، جشنواره فيلم خورشيد، جشنواره فيلم مدافعان حرم، جشنواره فيلم سنگر، جشنواره فيلم رويش، جشنواره فيلم 100، جشنواره فيلمهاي علمي، جشنواره فيلمهاي صنعتي، جشنواره فيلمهاي كيش، جشنواره فيلم چلچراغ، جشنواره فيلم سايه، جشنواره فيلم سما، جشنواره فيلم صامت، جشنواره فيلم روحالله، جشنواره فيلم موج، جشنواره فيلم شهر، جشنواره فيلم شاپركهاي شهر و چندين نام ريز و درشت ديگر نشده است. قطعاً اين فهرست نيز كامل نيست و ميشود فهرست بلند بالاتري را تهيه كرد.
جشنوارهها آنقدر زياد هستند كه تعطيلي برخي از آنها به دليل كمبود بودجه، هيچ وقت به چشم نيامد. در سال 90 بود كه يكي از پر زرق و برقترين جشنوارههاي سينمايي در جزيره كيش و بهنام جشنواره فيلم كيش با دبيري محمد خزاعي برگزار شد؛ جشنوارهاي كه كيفيت اجراي آن بسيار بالا بود اما چون نتوانست براي دريافت مجدد بودجه، دليل خوبي بياورد، امروزه هيچ نام و اثري از آن وجود ندارد. اكنون چند نهاد دولتي و استانداري اسپانسرهاي اصلي برگزاري جشنوارههاي فيلم شدهاند. اين كار هم باعث ميشود كه بودجه آن سازمان خاص به نحوي هزينه شود و هم اينكه در كارنامه و بيلان كاري مديران دولتي اقدامات فرهنگي و هنري نيز ثبت شود.
از طرف ديگر مديران سينمايي بيكار شده، كارگردانان كم كار و همچنين مسئولان فرهنگي مرتبط با سينما بدشان نميآيد دوران بيكاريشان را با مديريت يك جشنواره سينمايي سر كنند. از اين رو است كه ميبينيم هر جشنواره تازه متولد شده را يكي از همين جنس افراد مديريت ميكند و حلقه اطرافيانش را هم دوستانش تشكيل ميدهند. اين فضاهاي گعدهاي تا به حال چه نفعي براي سينماي ايران داشته است؟
در همين راستا یک خبرگزاري در يادداشتي خطاب به رئيس سازمان سينمايي با انتقاد از برگزاري جشنواره جهاني فيلم فجر و تعداد بالاي مديران وي نوشت: آقاي ايوبي! اگر عشق و علاقه به سينما و البته به زعم شما تخصصيشدن آن وجود دارد، چرا اين تيم 27 نفره مدير، معاون و مشاور بينالملل فجر كه به ادعاي شما با «عشق و علاقه» كار ميكنند، شخصاً آستين بالا نميزنند و بيهزينهزايي براي دولت نه جشنوارهاي جهاني كه يك هفته فيلم درجه يك داخلي در كشور راه نمياندازند؟ كداميك از اين تيم 27 نفره بدون دريافت دستمزد معقول مايل به همكاري با اين جشنواره بود؟اگر پولي در سينما نيست كه اين بريز و بپاشها معنا ندارد، اما اگر بودجه هست و بناست فقط در اختيار حلقهاي معدود و البته متمول قرار گيرد، براي تبديل آنها به پيادهنظام يك جريان سياسي خاص كه ديگر نبايد از تلاشتان براي ارتقاي منزلت سينماگران حرف بزنيد.
دولت شير بودجه را ببندد چه ميشود؟!
برگزاري جشنوارههاي سينمايي چه در تهران و چه شهرستانها هزينههاي بالايي را بر دوش برگزاركنندگان ميگذارد. همين هزينهها باعث شده است كه جشنوارههاي فيلم با وجود كثرت از عمر كوتاهي برخوردار شوند و جشنوارههاي صاحبنامي مانند جشنواره بينالمللي كودك و نوجوان به دو قسمت تبديل و هر كدام به يك استان سپرده شوند تا از محل اعتبارات استاني بتوان آنها را برگزار كرد. حتي جشنواره عمار كه به صورت مردمي برگزار ميشود براي برگزاري مجبور ميشود كه سراغ بودجه دولتي و كمك مجلس برود. در اين شرايط اگر دولت بخواهد حمايتش را از جشنواره فيلم كم يا قطع كند، با ريزش ناگهاني جشنوارهها روبهرو خواهيم شد در عوض اين ريزش، قطعاً چند جشنواره باقي خواهند ماند كه ميتوانند رقابت را براي توليد آثار با كيفيتتر در سينماي ايران جديتر كنند و با كمشدن هزينههاي اضافي كه برگزاري جشنوارهاي گعدهاي بر دوش دولت ميگذارد، ميتوان ضمن صرفهجويي، منابع مالي ذخيره شده را به سمت جريان توليد در سينما هدايت كرد.
منبع : روزنامه جوان