متأسفانه تلفات ما خیلی زیاد است باید واقع بین باشیم، این را از تمام مکاتب دنیا میتوان پرسید چه در گذشته، حال و آینده مگر آنکه انسان موضوعش تغییر کند، اما اگر شرایط همین است که الان میبینیم آینده هم همین است باید انسان شناسی داشته باشیم لحظهای که ما درباره خود بیاندیشیم آن لحظه جزو لحظات تلف شده عمرمان محسوب نمیشود و این مسلم است.
تمام داد و فریاد و درد پیامبران و بزرگان ما هم از همین بیدارسازی وجدان و مناجات با خویشتن است، آنها میگویند که خود را ولو یک لحظه دریابید و این عظیمترین موجودی جهان است.
علامه در یکی دیگر از سخنرانیهای خود درباره اهمیت نصیحت میگوید: در دوران و جامعه ما زمانی که درباره مسائل انسانی صحبت میشود، زمانی که اخلاق و سازندگی به میان میآیند فوراً یک عده میگویند: آقا نصیحت نکن! شما با علم، فلسفه و قانون علت و معلول سروکار دارید،چه کار به نصیحت دارید؟!
بنابراین اینها میگویند شما با ضرورتهای حاکم بر انسان بحث کنید نصیحت را رها کنید اینها انسان را در جبرهای زنجیری مسائل تاریخ و اجتماع تفسیر میکنند! این مسئله دقیقتر از این است که ما تخیل کنیم، با یک مقاله و سخنرانی نمیتوان مطرح کرد میگویند ما را نصیحت نکید، آیا گذشتگان اشتباه کردند که ما را نصیحت کردند به پرداختن به خور و خواب و شهوت؟!
پس اگر اخلاق ما را نصیحت نکند و ادیان دست اخلاق را نگیرد دیگر اندیشه عادت بدی است قرن ما قرن دیوانگی است، یک تقدیس جدید از دیوانگی حاکم شده است اینها را در ما در رسمی ترین مجلات علمی دنیا هم میخوانیم، من نمیگویم آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران نپسند! شما خود را هدف بدان و بقیه را وسیله؟! مگر میشود؟ درحالیکه اخلاق میگوید اگر خودت را هدف میبینی باید دیگران را هم هدف بدانی اگر دیگران را وسیله میبینی خودت هم وسیله هستی!