در این میان، نمایندگان اصلاح طلب مجلس علی رغم اینکه، کاندیدایی از هم طیفان خود را در میان نامزدهای ریاست مجلس میبینند اما دید دوراندیشانه و نیز جامع نگرانه، نکاتی را به ایشان متذکر میشود که احتمالاً در هیاهوی این ایام، چندان فرصت تعمق در مورد آن نداشتهاند.
باید گفت یکی از مسائل مهمی که بعضی از صاحب نظران اصلاح طلب در مورد ریاست عارف بر مجلس بعد از یک دوره جنجال و نیز بعد از یک دوره دوری اصلاحات از سیاست مدنظر دارند این است که در صورت ریاست عارف بر مجلس، سیاسی شدن فضای مجلس و کشور و نیز تنشی شدن روابط سیاسیون غیر قابل اجتناب به نظر میرسد. تجربهٔ تلخ دوران اصلاحات و بالخصوص مجلس ششم موید عملی ذهنیت این دسته از افراد است.
همچنین باید در نظر داشت از آنجایی که بعضی از اصلاح طلبان پیگیری مسائل سیاسی را رسالت اصلی خود میدانند و در این راه نیز توجهی به خطوط قرمز نظام ندارند این مسئله سبب میشود که علاوه بر ایجاد تقابل بین طیفهای درون مجلس، رابطهٔ بین حاکمیت و مجلس نیز یک رابطه صمیمانه و توأم با تعامل نباشد. از سوی دیگر، این رفتار اصلاح طلبان، زمانی بروز و ظهور عملی مییابد که در مجلس قدرت بلا منازع داشته باشند و نیز زمانی که مراکز مهم قدرت در دست ایشان باشد.
اخیراً فائزه هاشمی به عنوان یک تندرو غیر انقلابی که مدافع حقوق بهاییان است، در رابطه با نکتهٔ اخیر در گفتگویی با هفت نامه صدا اظهار داشته:" ترجیح من این است که ما بهعنوان اصلاحطلب اکثریت مطلق را به دست نیاوریم، بلکه اکثریت نسبی داشته باشیم. اکثریت نسبی موجب میشود، عقلانیت را سرلوحه خود قرار دهیم و معتدل عمل کنیم. وی با اشاره به اتفاقات مجلس ششم میافزاید: به دست آوردن اکثریت مطلق موجب غره شدن به خود شده و به دلیل قدرت زیاد میتواند هر جریانی را از مسیر اعتدال خارج کند. جریان اصلاحطلبی هم باید با تدبیر و عقلانیت عمل کند. داشتن اکثریت نسبی موجب میشود از مسیر اعتدال خارج نشده و دچار تصورات و توهمات اشتباه نشویم و مجلس ششم تکرار نشود."[1]
علاوه بر این فومنی دبیر کل حزب مردمی اصلاحات، در مورد تکرار حوادث مجلس ششم در مجلس دهم در صورت صورت ریاست عارف میگوید:" تأثیرپذیری عارف از جریانهای خارج از مجلس نسبت به علی لاریجانی بیشتر خواهد بود بنابراین ریاست عارف بر مجلس دهم منجر به بازتولید مجلس ششم خواهد شد...
به گفته وی اگر لاریجانی مجدداً رئیس مجلس شود دولت روحانی نیز میتواند برای چهار سال دیگر استمرار داشته باشد چرا که لاریجانی میتواند با حمایت خود دولت را تقویت کند اما ریاست عارف بر مجلس دهم نه تنها باعث تقویت روحانی نمیشود بلکه چالشهای سیاسی در مجلس را تشدید میکند."[2]
باید افزود ریاست عارف بر مجلس، بیشتر، راه را برای حرفها و طرحهایی که در تقابل با حاکمیت باشد باز میکند و در این وضعیت آن دسته از منتخبین اصلاح طلب که با چنین رویکردهایی مخالف هستند، تحت عنوان تصمیمات جمعی، ناچار به پیروی از چنین برنامههایی میشوند در همین راستا؛ سعید حجاریان، با نادیده گرفتن نمایندگان اصلاح طلب مجلس دهم، ایده دولت در سایه[3] را مطرح کرده است. ناگفته پیداست که با عملی کردن این طرح، نمایندگان کمتر شناخته شدهٔ اصلاحات که وام دار جناح اصلاح طلب محسوب میشوند ناچار به تبعیت از چنین برنامههایی هستند و چنانچه از این برنامهها سرپیچی کنند محکوم به پیروی پدیده راستگویی میشوند؛ و تجربه نشان داده بعضی اصلاح طلبان در چنین مواقعی ترور شخصیت را تا نابودی فرد آزاد اندیش دنبال میکنند.
از سوی دیگر، رونق گرفتن حرفهای سیاسی غیر متعارف از سوی بعضی اصلاح طلبان تندرو، اصولگرایان مجلس را به حساسیت وا میدارد و در این حالت یک دو قطبی نامطلوب در مجلس شکل میگیرد که به ناچار اصلاح طلبان معتدل نیز خواه و ناخواه در جناح اصلاح طلبان این دو قطبی تعریف میشوند و در این حالت، فضای شکل گرفته آنها را به حمایت از هم حزبیها وادار میکند و در نهایت به خاطر دفاع از طرحهای غیر اسلامی و غیر نافع به حال مردم و نیز فضای بدبینی شکل گرفته بین اصلاح طلبان و حاکمیت، پس از یک دوره کوتاه، اصلاح طلبان مجلس دهم به سرنوشت اصلاح طلبان مجلس ششم دچار میشوند و با حیات سیاسی خداحافظی تلخی خواهند داشت.
از بعد دیگر، در دورهای که دولت در دست دوستان اصلاح طلبان یعنی اعتدالیون است و از سویی در همین زمان اصلاح طلبان ادعای پیروزی در انتخابات مجلس را سر دادهاند، چنانچه تنش مداومی در مجلس شکل بگیرد نتیجه این وضعیت به نام اصلاح طلبان تمام خواهد شد و نیز حالت تقابل مجلس را به بی عملی و عدم حل مشکلات مردم دچار میکند و در نتیجه اقبال عمومی نیز از اصلاحات رویگردان خواهد شد روزنامهٔ قانون در این خصوص مینویسد: " ریاست یک اصلاح طلب چون عارف بر مجلس دهم که فضای غالب و دغدغههای کلی پارلمان را هم به سمت گفتمان و خواستهای اصلاح طلبی خواهد برد به طور حتم نهادهای انقلابی و تصمیم سازان نظام را در هراس از تکرار گذشته فروخواهد برد و بیم آن میرود که رویاروییهای بیحاصل مشابه مجلس ششم رخ دهد و مجلس دچار بی عملی شود."[4]
با این همه در مورد ریاست لاریجانی، دبیر کل حزب کارگزاران یک مدیریت مطلوب را به تصویر میکشد غلامحسین کرباسچی در گفتگو با شرق میگوید:" با مجلسی روبهرو هستیم که دارای سه ضلع اصلاحطلب، اصولگرا و افراد مستقل است...تجربه به ما میگوید آقای لاریجانی بهتر میتواند از عهده این گروه در جهت اداره صحیح مجلس برآید. یک زمانی هم هست که فشارهای بیرونی از ناحیه نهادهای خارج از مجلس درباره برخی از لوایح و... پیش میآید که باز هم به نظر من ارتباط آقای لاریجانی به لحاظ سوابق و فعالیتهای گذشته او در رابطه با این نهادها بسیار بیشتر است. لاریجانی منطق آنها را درک میکند و حتی ارتباط شخصی با برخی از آنها دارد. او بهتر میتواند مجلس را اداره کند به گونهای که این تضادها منجر به گرفتاری نشود. مهم نیست امثال ما ایشان را قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم. مهم این است که کشور از دعوا و مرافعه به جایی نمیرسد. ما باید با یک مفهومی به ملاکهایی برای تفاهم ملی برسیم. اگر بنا باشد کسی تفاهم ملی ایجاد کند، شخصیتی مثل ایشان بهتر میتواند در این جهت حرکت کند."[5]
[1]- http://www.mashreghnews.ir/fa/news/563678
[2]- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950228000500
[3]- http://www.ion.ir/News/64976.html
[4]- http://ghanoondaily.ir/daily/detail/67574
[5]- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3361129